جناب عبدی! درک شرایط روحی و حسی شما پس از شکست تام‌وتمام دولت خیلی سخت نیست. اما رسم وفق و مروت و جوانمردی این است که به‌جای فرافکنی، مردانه سیاست‌ورزی کنید، هزینه‌های حمایت از دولت روحانی را بپذیرید و رادیکالیسم را ترویج نکنید.
  • ۱۳۹۹-۰۸-۱۱ - ۰۰:۳۸
  • 00
تقلیل مرارت برای حلقه رفقا

به گزارش «فرهیختگان»، محمد زعیم‌زاده، جانشین سردبیر در سرمقاله امروز روزنامه «فرهیختگان» نوشت: مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در میان سیاستمداران بعد از پیروزی انقلاب یک چهره منحصربه‌فرد و یونیک بود، فارغ از چرخش‌های گفتمانی از ادبیات عدالتخواهانه دهه 60 به گفتمان توسعه اقتصادی در دهه 70 و بعد حرکت به‌سمت ایده‌های رادیکال پس از 88، او در انتخابات‌های زیادی هم شرکت کرد، در بسیاری از انتخابات‌ها پیروز شد و در برخی هم شکست خورد. هاشمی پیروزی‌ها را با آغوش باز پذیرا بود اما هیچ‌گاه زیربار شکست‌ها نرفت. در انتخابات مجلس ششم از مجلس قهر کرد، در انتخابات 84 شکست را به گردن وزارت کشور خاتمی انداخت و گفت اگر دقت بیشتری می‌کردند آن‌طور نمی‌شد و در 88 هم شد آنچه شد، درواقع او سعی کرد هرگاه فضای اجتماعی علیه‌اش شد به‌نوعی با توجیهاتی مساله را رفع و رجوع کند و شکست را نپذیرد.

حالا که مرحوم هاشمی نیست به‌نظر می‌رسد برخی دوستان اصلاح‌طلب که سال‌ها خود را منتقد سوپردولوکس هاشمی می‌دانستند میراثدار هر دو یادگاری هاشمی در سیاست شده‌اند، هم چرخش گاه‌وبیگاه گفتمانی و هم رفتار سلیقه‌ای با انتخابات‌ها و مواجهه تلخ و بی‌اعصاب با پیامدهای افول گفتمانی.

متاخر‌ترین نمونه چنین کنشی گفت‌وگوی جناب عباس عبدی با علی علیزاده در برنامه تلویزیون اینترنتی جدال بود؛ قبل از ورود به بحث اصلی و نقد برخی گزاره‌های جناب عبدی باید تاسف بخورم که چرا صداوسیمای جمهوری اسلامی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد پذیرای چنین محتوایی باشد که هرچقدر از این مسیر فاصله بگیرد بیشتر از گذشته حداقل در حوزه سیاسی مرجعیت خود را از دست می‌دهد، مسئولانی که مردم را هرروز به تاب‌آوری بیشتر دعوت می‌کنند کمی تاب‌آوری خودشان را در تحمل نقد بالاتر ببرند که دیگر امثال مهدی نصیری و عباس عبدی و... نشوند خطوط‌قرمز رسانه ملی.

درخصوص اظهارات جناب عبدی اگر بخواهیم یک عنوان کلی به روح حاکم بر آنها اطلاق کنیم شاید بتوان نامش را نسخه دوران پریشانی یا مثلا مُسَکنی برای عبور از شرایط شکست اجتماعی یا فرمولی برای تقلیل مرارت البته نه برای مردم بلکه برای حلقه رفقا دانست. اینجا و در این چند خط می‌خواهم درباره دو مصرع بی‌وزن و قافیه از مثنوی هفتاد من کاغذ تقلیل مرارت صحبت کنم؛ اول نقش منتقدان دولت روحانی در خروج ترامپ از برجام و دوم بی‌اختیار بودن دولت در سیاست خارجی.

جناب عبدی در یک فراز مهم و در یک شعبده‌بازی محیرالعقول تلاش می‌کند با نگاهی دایی‌جان ناپلئونی بگوید خروج آمریکا از برجام علاوه‌بر ترامپ با نقش‌آفرینی عوامل داخلی رخ داده است، در این خصوص چند نکته قابل‌تامل وجود دارد.

1  _  آقای عبدی قبل از این ادعا البته یک گزاره صحیح طرح می‌کند اما به لوازمش پایبند نیست و به چنان شعبده‌ای دچار می‌شود، او می‌گوید نباید سیاست خارجی مساله اول کشور باشد، برای تقویت سیاست خارجی معقول اول باید در داخل به همگرایی رسید بعد اقتصاد را تقویت کرد و بعد به‌سراغ سیاست خارجی رفت.

اما سوال اینجاست در دولت مورد حمایت جناب عبدی در انتخابات‌های 92 و 96 که این مسیر کاملا به‌صورت معکوس طی شد آیا ایشان و رفقایشان در بزنگاه‌های مهم نقد موثری انجام داده‌اند؟

جناب عبدی به برکت دولت مورد حمایت شما، آنچنان ذهن مردم شرطی شده است و حس می‌کنند که معیشت و زیست‌شان به انتخابات آمریکا گره خورده که کودکان و پیرمردها و پیرزن‌ها هم روزانه فاصله ترامپ و بایدن در آخرین نظرسنجی‌های رسانه‌های آمریکایی را حفظ هستند.

 2 _  اوج این ماجرا به زمانی برمی‌گردد که آقای روحانی حل مشکل آب‌خوردن مردم را هم به سیاست خارجی وصل کرد. آقای عبدی و دوستان‌شان آن زمان روحانی را نقد کردند یا برایش هورا کشیدند؟

3 _  بدتر از آن زمانی بود که تیم تبلیغاتی دولت که اصلاح‌طلبان هم در آن نقش پررنگی داشتند سلبریتی‌ها را به‌خط کردند که بگویند هر توافقی از توافق نکردن بهتر است. آیا شما و دوستان به چنین گزاره خردگریزی واکنشی نشان دادید؟

4  _ وقتی جناب حجاریان سرخوش از فتوحات دم‌دستی و موقت برجام و توافق با شاخه ارتدکس حزب دموکرات گفتند همه دسته‌بندی‌های سیاسی قبلی بلاموضوع است و الان باید جامعه را به دو دسته برجامیان و نابرجامیان تقسیم کرد، شما بازهم مساله‌تان همگرایی داخلی بود؟

5  _ نمی‌توانیم باورکنیم مساله‌تان همگرایی داخلی بوده است و وقتی جناب روحانی در کرکری‌های انتخاباتی ناجوانمردانه نظام جمهوری اسلامی را به 40 سال کشتار متهم کرد نه‌تنها سکوت اختیار کردید بلکه بر شعله‌های آتش واگرایی دمیدید.

6 _  آیا منظور شما از وحدت و همگرایی این بود که همه در کشور با هر سلیقه و دانش و فهمی از مسائل باید ایده دولت را تایید کنند؟ خاطرم هست در بحبوحه مذاکرات یکی از اساتید روابط بین‌الملل دانشگاه تهران که سال‌ها در آمریکا زندگی کرده بود سوالی از جناب ظریف پرسید که جمهوری‌خواهان می‌گویند این توافق فقط تا زمان اوباما اعتبار دارد. جناب ظریف اما با تبختر و اطمینان کاملی این ادعا را رد کرد و جناب روحانی هم منتقدان را به جهنم حواله کرد و روزنامه‌های حامی دولت گفتند این حرف‌ها همه اراجیف است و تیتر زدند امضای کری تضمین است. مقصود شما از وحدت و اجماع داخلی چنین نظم پادگانی بود یا نه؟

7 _  به‌نظر می‌رسد دوستان اصلاح‌طلب خیلی پاسخی به این سوالات نداشته باشند چون واقعیت این است که بعید است مساله‌شان در همان زمان هم ایجاد نوعی وحدت و همگرایی واقعی بوده باشد بلکه احتمالا منظور استفاده از آورده‌های سیاست خارجی برای پیشبرد قدرت در داخل بوده است، اگر مقصود این بود که باید بگوییم دولت روحانی به نحو احسن این ایده را پیش برد یعنی تا جایی که می‌توانست از جیب سیاست خارجی برای پیشبرد اهداف سیاسی داخلی خرج کرد. اینکه در وعده‌های انتخاباتی گفته شد 100روزه به توافق می‌رسیم یا وزیر امور خارجه در چندجا به طرف‌های غربی صریحا گفت اگر با ما راه نیایید طرف مقابل ما صحنه سیاست داخلی را می‌برد، از این جنس اقدامات بود.

 8 _  ایده خطرناک هر توافقی بهتر از توافق نکردن است از همین‌جا نشأت می‌گرفت که شما آن را تایید کردید وگرنه بخش‌های مهمی در سیستم همان زمان گفتند اگر آمریکا صادق باشد و به تعهدات توافق هسته‌ای درست عمل کند امکان گفت‌وگوی منصفانه در حوزه‌های دیگر هم وجود دارد، اما دولت روحانی با تهییج و تشجیع و البته حمایت اصلاح‌طلبان با هدف دستیابی به پیروزی‌های داخلی به‌دنبال هر نوع توافقی حتی توافق بد بود، توافقی که حتی در همان دولت اوباما هم به‌طور کامل اجرا نشد و با آمدن ترامپ نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.

9_  عباس عبدی در جایی از این گفت‌وگو و در امتداد بحث لزوم پرکردن شکاف‌ها توسط دولت روحانی می‌گوید چون این اتفاق نیفتاد و روحانی مسیر دیگری رفت اصلاح‌طلبان پشت روحانی را خالی کردند، البته آقای عبدی توضیح نمی‌دهد که دقیقا از چه زمانی فهمیدند دولت روحانی به‌دنبال ترمیم شکاف‌های داخلی نیست و اهداف دیگری دارد؟ چون عدم حمایت و آغاز نقد جدی اصلاح‌طلبان به دولت روحانی دقیقا از بعد از خروج آمریکا از برجام و افول موقعیت اجتماعی دولت یعنی در سال ششم دولت شروع شد و نه قبل از آن.

تا آنجاکه اسناد و شواهد نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان با علم به آنچه آقای عبدی عملکرد هرم وارونه‌طور دولت روحانی می‌خواند و از سال 92 آغاز شده بود در سال 96 تمام‌قد از حسن روحانی حمایت کردند، رضا خاتمی نوشت ما تضمین دولت روحانی هستیم، مصطفی تاجزاده تاریکخانه‌ای برای کشور ترسیم کرد درصورت رای ندادن ملت به روحانی و همین آقای عبدی هم هرروز با خوشحالی نظرسنجی منتشر می‌کرد که نگران نباشید اصلاحات پیروز است. نکته دوم اینکه جناب عبدی تلاش می‌کند به شکلی دیگر بگوید دولت اساسا اختیاری در امور مملکت‌داری خصوصا در سیاست خارجی ندارد و همه‌چیز جای دیگری تعیین‌تکلیف می‌شود، این ادعا علاوه‌بر اینکه گزاره‌ای غلط و نامسموع است عوارض مهمی هم دارد که هم ادعاهای خود پیشین اصلاح‌طلبان را به چالش می‌کشد و هم امکان‌های سیاست‌ورزی آنها را محدود می‌کند. اینجا هم چند نکته قابل بحث وجود دارد.

1  _  جناب عبدی می‌تواند توضیح دهد که اگر آمدورفت دولت‌ها در سیاست خارجی توفیری ایجاد نمی‌کند چگونه روزگاری ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها ترجیع‌بند ادبیات دستگاه سیاست خارجی می‌شود و در دوره‌ای ایده نفی هلوکاست می‌شود سیاست رسمی دولت؟

2 _   جناب عبدی می‌گوید چون سیستم فکر نمی‌کرد روحانی سال 92 رای بیاورد به الزامات یک دولت اصلاح‌طلب پایبند نبود، جالب اینجاست که کمی قبل و اندکی بعد از این جمله می‌گوید روحانی اصلا اصلاح‌طلب نیست و ما چون گزینه‌ای نداشتیم از او حمایت کردیم، البته توضیح هم نمی‌دهد چرا در همان سال 92 از محمدرضا عارف که یک اصلاح‌طلب کلاسیک است و معاون اول دولت خاتمی بوده حمایت نکرده‌اند و ترجیح داده‌اند به‌سمت روحانی بیایند. یا حتی نمی‌گوید مثلا در شهرداری تهران که شورای یک‌دست اصلاح‌طلب دارد و در سه‌سال و چندماه اخیر چند شهردار اصلاح‌طلب داشته‌اند چه گلی به‌سر شهر زده‌اند.

3 _   از این تناقض‌ها هم که بگذریم آقای عبدی واقعا در این اوضاع چگونه می‌تواند این حرف را بزند؟ آیا نظام به لوازم دولتی چون روحانی پایبند نبوده است؟ آیا اختیار تام‌وتمام در سیاست خارجی به دولت داده نشده است؟ آیا در فرماندهی اقتصاد اختیارات کامل و بعضا فراقانونی درحدی که سعید لیلاز بگوید «اگر این اختیارات که به روحانی داده شده به چوب خشک هم داده می‌شد بالاخره کاری می‌کرد» به دولت اعطا نشده است.

کاش حداقل در روزهایی که اصلاح‌طلب‌ها با بی‌مسئولیتی تمام با یکدیگر مسابقه سرعت در اعلام برائت از دولت گذاشته‌اند و حاکمیت با علم به هزینه اجتماعی بالای حمایت از دولت ضعیفی چون روحانی یک‌تنه مقابل رادیکالیسم چپ و راست از جایگاه ریاست‌جمهوری صیانت می‌کند، کمی قبل از گفتن این حرف فکر می‌کردید.

4_   از اینها گذشته سوال مهم‌تر این است که اگر دولت‌ها از خود اختیاری ندارند و همه‌چیز جای دیگری تعیین‌تکلیف می‌شود چرا هربار در آستانه انتخابات با همه ظرفیت به میدان می‌آیید و به مردم می‌گویید اگر ما انتخاب نشویم مملکت به تونل وحشت تبدیل می‌شود و به لبه پرتگاه می‌رود؟ در پایان دوره هم بعد از بردن مملکت به لبه پرتگاه بازی اختیار نداریم و نمی‌گذارند راه می‌اندازید؟ چرا به اقوال و افعال گذشته خود چنگ می‌اندازید و زمین بازی آینده را می‌سوزانید؟

5 _  جناب عبدی درک شرایط روحی و حسی شما پس از شکست تام‌وتمام دولت خیلی سخت نیست. اما رسم وفق و مروت و جوانمردی این است که به‌جای فرافکنی، مردانه سیاست‌ورزی کنید، هزینه‌های حمایت از دولت روحانی را بپذیرید و رادیکالیسم را ترویج نکنید، شما چندی‌قبل در رسانه به روحانی پیشنهاد استعفا دادید همان‌طور که بین دو مرحله انتخابات 84 به هاشمی پیشنهاد انصراف داده بودید، این پیشنهادات و این ادبیات رادیکال شما ممکن است کمی منجر به تقلیل مرارت رفقا و کاهش تالمات روحی بشود، اما نسبیتی با آزادی‌خواهی، احترام به دموکراسی و صندوق رای ندارد. در ضمن باور کنید هنوز انتخابات را نباخته‌اید، غیر از نذری که دوستان برای انتخابات 13 آبان کرده‌اند، هنوز معجزه اصولگرایی هم باقی مانده است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰