به گزارش «فرهیختگان»، آقای سعید حجاریان از چهرههای شناخته شده جریان اصلاحطلب در آخرین مطلب خود که با عنوان «ما و بایدن» در مشقنو منتشر شده، در شرایط فرضی پس از انتخاب بایدن به عنوان رئیسجمهور آمریکا، خود را جای سرمقالهنویس کیهان گذاشته و یادداشت طنزآلودی از زبان او نوشته است.
او در این یادداشت با ادبیات کنایه و طنز، 7 شرط را از زبان سرمقالهنویس کیهان برای بایدن فهرست کرده که در صورت تامین این شروط ایران حاضر خواهد بود با این رئیسجمهور احتمالی دموکرات آمریکا وارد مذاکره شود.
ممکن است نویسنده این متن هم با برخی تحلیلها و یادداشتهای کیهان اختلافنظر جدی داشته باشد، و برای فردی مثل آقای حجاریان که به لحاظ ایدئولوژیک و سیاسی و تقریباً همهجوره با کیهان در اختلاف نظر جدی است، اینکه برخی نظرات و پیشنهادات یا سوگیریهای این روزنامه را به هیچ وجه نپذیرد، کاملاً طبیعی است اما دو نکته درباره این یادداشت جالب است:
1- به نظر میرسد آقای حجاریان پس از یک انسداد نسبی تئوریک در تحلیل و تجویزهای سیاسی سالهای اخیر، تلاش کرده شانس خود را در حوزه استندآپ کمدی سیاسی هم بیازماید و از این نقطه هم ورودی به سیاست بکند. آقای حجاریان که بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات 92 گفته بود اصلاحطلبان حاضرند دندانههای کلید او باشند و سال 96 نیز هماهنگ با آقای خاتمی از پیروزی مجدد آقای روحانی دفاع پروپاقرصی انجام داده بود، حالا و پس از آنکه هم دولت به لحاظ کارآمدی با وضعیتی بغرنج روبهروست و هم اصلاحطلبان با شرایط اجتماعی وخیمی مواجهند، در چندین نوبت تلاش کرد راهی تئوریک برای خروج از این انسداد پیدا کند و تجویزهایی داشته باشد؛ اما نتیجه این تجویزهای متناقض به نحوی شد که صدای اعتراض برخی مخاطبان اصلاحطلب او هم بلند شد.
در یکی از این نمونهها، یکی از مخاطبان کانال سردبیر یک نشریه اصلاحطلب خطاب به حجاریان نوشت: "سعید حجاریان را چه میشود؟ چرا بر یک ایده استوار نمیماند؟ چرا در تشتت و تناقضگویی گرفتار آمده است؟ از میل و اراده او به "تقریر حقیقت" چندی نگذشته، از لولهکشی آب تهران توسط مهندس بازرگان در زمانهی خفقان عهد پهلوی بهانه میجوید تا تنها راه ممکن برای سیاستورزی را در "تقلیل مرارت" بجوید. از میل به تعیین تکلیف و تعیین حد و مرزهای مشخص و معین برای اصلاحطلبی اندی نگذشته؛ خود را به آب و آتش میزند که تعریفی دستوپا کند برای اصلاحات در شکل و گونِ طیفِ پر طول و درازِ "از لبه وضع موجود تا لبه دگرگونی". از یقین به اینکه "اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن" تا شک و تردید در امکان از قوه به فعل در آمدن مرام و مسلکِ چنین پروژهای و اظهار اینکه اگر چنین پروژهای را پروژهی انفعالی بنامند، چندان هم از حقیقت دور نگفتهاند."
2- غیر از مسئله استندآپ سیاسی، اینچنین هیجانزدگی از سوی آقای حجاریان برای خدمت به ستاد بایدن، مشابه همان حمایتهای سنگین او از آقای روحانی در 92 و 96 و مخمصه امروزش، مصداق جوزدگی سیاسی است. فرض کنیم آقای بایدن رئیسجمهور آمریکا شد و در داخل نیز برخی تحلیلگران و رسانهها، شروطی (دقیق یا نادقیق) برای بایدن معین کردند؛ چرا آقای حجاریان هنوز که نه بایدن پیروز شده و نه بحثی از مذاکره و شرط و شروط است اینهمه اظهار نگرانی میکند؟ بهتر نیست آقای حجاریان از تجربیات خود در سیاست داخلی تجربه بگیرد و در سیاست خارجی که قاعدتاً ادعایی هم نباید داشته باشد، اینهمه پرعجله عمل نکند؟
آیا بهتر نیست آقای حجاریان برای اینکه فعلاً دندانه کلید سیاستهای بایدن باشد، حداقل اینهمه عجله به خرج ندهد؟/ تسنیم