به گزارش «فرهیختگان»، متن جوابیه آموزش و پرورش در واکنش به گزارش «فرهیختگان» با عنوان «آدرس غلط حذف دانشگاه فرهنگیان از پروسه حذف معلم» به این شرح است:
مدیرمسئول محترم روزنامه فرهیختگان
با سلام و احترام؛
در پاسخ به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاریخ 99.7.13، ، پاسخ معاونت برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزشوپرورش را به استحضار میرساند:
جذب و استخدام در آموزشوپرورش براساس قوانین و مقررات مصرح و جاری کشور صورت میگیرد. در طی سنوات گذشته به استناد قوانین و مقررات بالادستی، ازجمله قانون مدیریت خدمات کشوری و سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش و قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزشوپرورش اقدام شده است. معالوصف، در دو دهه گذشته جذب نیرو از طریق آزمونهای استخدامی، پذیرش دانشجوی متعهد خدمت و همچنین تبدیل نیروهای حقالتدیس، پیشدبستانی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی براساس قوانین مجلس شورای اسلامی صورت گرفته است. علیایحال درحال حاضر جذب نیرو در آموزشوپرورش به وسیله دانشگاه فرهنگیان به شیوههای زیر صورت میگیرد.
الف) استفاده از ظرفیت موجود در دانشگاه فرهنگیان: با عنایت به مواد (41)، (42)، (44) و (45) فصل ششم قانون مدیریت خدمات کشوری و بند (ب) ماده (63) برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی بخشی از کمبود نیروی انسانی و قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزشوپرورش مصوب 1369.3.8 مجلس شورای اسلامی از دو طریق صورت میپذیرد.
1.آزمون استخدامی: براساس مجوزهای اخذ شده از سازمان اداری و استخدامی کشور جذب و بهکارگیری از طریق آزمون استخدامهای آزاد (موضوع ماده 44 قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان) که به استناد مواد (41)، (42)، (44) و (45) فصل ششم قانون مدیریت خدمات کشوری صورت میگیرد، آزمونهای مذکور در این روش از سال 1394 تاکنون براساس مجوزهای سازمان اداری و استخدامی و حداقل یکبار در هر سال صورت پذیرفته است. استخدام پیمانی این افراد منوط به گذراندن دوره یکساله مهارتآموزی و قبولی در آزمون جامع در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی میباشد.
2. جذب دانشجوی متعهد خدمت: براساس ماده (1) قانون متعهدین خدمت در آموزشوپرورش و بند (ب) ماده (63) برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی یکیدیگر از روشهای جبران کمبود نیروی انسانی جذب دانشجوی متعهد خدمت از طریق کنکور سراسری بوده که براساس مجوزهای سازمان اداری و استخدامی در چهار سال گذشته (سال 1396 تا 1399) در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی برای تامین منابع انسانی موردنیاز آموزش صورت پذیرفته است.
ب) یکیدیگر از روشهایی که در چند سال گذشته افراد با استفاده از آن در آموزشوپرورش به کارگیری شدهاند و بخشی از کمبود نیروی انسانی را جبران نمودهاند؛ تکالیف قانونی بوده است که براساس قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی برعهده وزارت آموزشوپرورش قرار داده شده است. در حال حاضر و در اجرای قانون اصلاح تبصره (10) ماده (17) قانون تعیینتکلیف استخدامی معلمین و حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی مصوب 28/5/1394 و قانون اصلاح تبصره مذکور مصوب 1395.6.3 مجلس شورای اسلامی و بخشنامههای شماره 118013 مورخ 1394.6.21، 710.15 مورخ 1395.8.12 و 710.15 مورخ 1396.9.14 تعدادی به صورت حقالتدریس از بین مشمولین قانون فوق در واحدهای آموزشی مشغول به خدمت میباشند.
البته در اجرای قانون الحاق یک ماده به قانون تعیینتکلیف استخدامی معلمین حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی در وزارت آموزشوپرورش و براساس مجوز شماره 711041 مورخ 98.12.06 تعدادی از افراد مذکور تعیینتکلیف خواهند شد که هماکنون فرآیند اجرایی آن درحال انجام است. ضمنا استخدام پیمانی این افراد نیز منوط به گذراندن دوره یکساله مهارتآموزی و قبولی در آزمون جامع در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی میباشد.
خواهشمند است دستور فرمایید طبق قانون مطبوعات و رسانهها نسبت به درج جوابیه این مرکز در همان صفحه و با همان قلم اقدام لازم صورت گیرد.
پاسخ «فرهیختگان»
همان 13 مهرماه که این گزارش را مینوشتم، همان لحظهای که تلفن را برداشتم و با علی الهیارترکمن، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزیر آموزشوپرورش تماس گرفتم تا نظر آموزشوپرورش را در ارتباط با این بلبشوی ایجادشده در پروسه تربیت و جذب معلم در آموزشوپرورش جویا شوم، فکرش را میکردم که بهزودی جوابیهای از سمت وزارت آموزشوپرورش به دستم برسد. شاید بپرسید چرا؟ که جوابش این است که وقتی با آقای ترکمن تماس گرفتم، بعد از مطمئنشدن از اینکه امکان مصاحبه و وقت کافی را دارد، سوالم را طرح کردم ولی در یک اقدام غیرحرفهای و عجیب ایشان تلفن را قطع کرد و شماره خبرنگار روزنامه «فرهیختگان» را بلاک کرد. چندباری تماس گرفتم اما با این شماره امکان برقراری ارتباط نبود چون گوشی از دسترس خارج بود، با شماره دیگری امتحان کردم، خط وصل بود منتها کسی پاسخگو نبود. برای من هم سوال بود که چرا معاون یک وزارتخانه آن هم وزارت بزرگ آموزشوپرورش از پاسخ دادن به یکی از مهمترین مسائل مربوط به حوزه آموزشوپرورش شانه خالی کرد، ولی خب تجربیات سابق و رویه معمول این اوقات سوالم را بیجواب نگذاشت. حالا هم که این جوابیه به دست من رسیده دوباره متعجبم که چرا همان روز آقای ترکمن توپ را به زمین قوانین بالادستی نینداخت و همین حرفها را نزد و از وزارتخانه آموزشوپرورش حمایت نکرد! از اینها بگذریم و به اصل ماجرا بپردازیم. پیرو فرمایشات اخیر رهبر انقلاب در رابطه با مساله تربیتمعلم در کشور در ارتباط تصویری با اجلاسیه سراسری مدیران آموزشی کشور که فرمودند: «از کجا معلم پیدا کنیم؟ چه جوری معلم تربیت کنیم؟ به نظر من این دو دانشگاهی که شما دارید، بسیار چیزهای خوبی است. من سال ۹۷ در دانشگاه فرهنگیان همینها را گفتم.دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی یکی از آن بهترین مراکزی است که در کشور برای مسائل فرهنگ و مانند اینها به وجود آمده. باید اینجور باشد که حتی یک معلم از غیر این مسیر وارد آموزشوپرورش نشود. ما دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی را جوری ظرفیتسازی کنیم و جوری سازماندهی کنیم که همه معلمین به قدر کفایت بیایند از اینجا عبور کنند و وارد آموزشوپرورش [بشوند]. حتی دورههای کوتاهمدتی که حالا برنامهریزی شده و دورههایی که وجود دارد، مثلا یکساله و مانند اینها هم در سایه و در ضمن و با مسئولیت این دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی باشد؛ این کار بسیار لازمی است. خب، پس یک نکته این شد که مسیر عبور معلم و ورودش به آموزشوپرورش صرفا از اینجا باشد. حالا من اینجا به عزیزان مجلس هم سفارش کنم اینطور نباشد که یکجوری تصویب کنند که مثلا یک جمعی، یک وقت بیحساب به شکل برفانباری، همین جوری وارد آموزشوپرورش بشوند؛ اینجوری مصلحت نیست. هر کاری انجام میگیرد، ورودی معلمین [باید] از طریق این دو دانشگاه باشد.» روزنامه «فرهیختگان» برمبنای رسالت خود به تحقیق و بررسی روند تربیت و جذب معلم در ساختار آموزشی کشور پرداخت و البته این اولین پیگیری روزنامه در این رابطه نبود و سالهاست «فرهیختگان» این ماجرا را پیگیری میکند و در رابطه با آن گزارشهای متعددی تهیه و منتشر شده است. بعد از پیگیریهای صورتگرفته و گفتوگو با متخصصان و کارشناسان این حوزه و برمبنای اطلاعات و اخبار موجود، مشخص شد دانشگاه فرهنگیان سالهاست از مسیر و ریلگذاری اصلی خود خارج شده است و آنطور که باید در مسیر تربیت و تزریق معلم به نظام آموزشی ایفای نقش نمیکند. علت این مساله هم خیلی پیچیده نیست و میتوان آن را دستهبندی هم کرد. یکی از اصلیترین علتها میل دولت به کمکردن هزینهها در حوزه آموزش و سبکتر کردن بار دولت در این حوزه است. این را میتوان در رشد روزافزون مدارس پولی و افزایش هزینه خانوارها در امر آموزش به وضوح دید. اینجا هم ماجرا از همین قرار است، دولت مایل است به جای اینکه سالها برای یک دانشجو-معلم هزینه بکند تا او معلم شود، با هزینهای بسیار کمتر و از روشهایی تحتعنوان خرید خدمات و ... این خلأ کمبود معلم را جبران کند. نکته دوم اما عدمدرک و اشراف کافی مدیران و مسئولان نظام عریض و طولی آموزشی کشور است. بهطوری که در یک دوره وزارت آقای فانی وزیر پیشین وزارت آموزشوپرورش خبر از مازاد نیرو در ساختار آموزشی کشور میدهد ولی بعد از پایان دوره مسئولیتش، وزرای بعدی ادعای کمبود معلم آن هم نه به مقدار اندک، بلکه حدود اعدادی نزدیک به 300هزار نفر میکنند! وزارتخانهای که هنوز اطلاع دقیقی از تعداد کارکنان و نیازهای خود ندارد، چگونه میتواند آینده آموزشی میلیونها دانشآموز را مدیریت و برنامهریزی کند، الله اعلم. اینجا بد نیست برخی آمارها را دوباره مرور کنیم که جایگاه بدهکار و طلبکار بهتر تبیین شود. براساس اطلاعات موجود از سال 88 تا الان حدود 17 قانون درخصوص آموزشوپرورش در کشور تصویب شده که 11 مورد از آنها فقط مربوط به استخدام نیروهای حقالتدریسی است. یعنی همین نیروهایی که گفتیم به بهانه کمبود معلم و نیاز اورژانسی و ... جذب شدهاند. این مدل جذب معلم همانطور که مشخص است برخلاف ضوابط سند تحول است که تاکید بر جذب نیروی انسانی با کیفیت از طریق دانشگاه فرهنگیان دارد. از سال 88 تا 98 بالغ بر 190هزار معلم حقالتدریسی براساس همین قوانین استخدام شدهاند که غالبا در آزمونهای استخدامی شرکت نکردهاند. مسالهای که باب جذب نیروی بیکیفیت و بهتبع آن افت کیفیت آموزشی را باز کرد و شائبه آورده انتخاباتی برای نمایندگان مجلس از این طریق را تقویت کرد. هیچ هم بعید نیست که تداوم جذب معلم از این مسیر و حمایت مجلس از آن هم به همین خاطر باشد، بههرحال کم نیست تعداد تجمعات این معلمان که به خاطر وضعیت بد دریافتیها و بلاتکلیفی شغلی در بهارستان تجمع میکنند و چشمانتظار تصمیمات مجلس هستند. براساس اعلام مقام عالی وزارت آموزشوپرورش قصد براین است که حدود 28هزار معلم را از طریق ماده 28، 100هزار معلم را از بین حقالتدریسیها و آموزشیاران سوادآموزی و 16هزار نفر را هم از طریق خرید خدمات از بخش خصوصی جذب کنند. در این بین سهم دانشگاه فرهنگیان به عنوان مسیر اصلی تربیت معلم فقط، 20هزار معلم است!
اما نکته دیگر، ماجرای جذب معلم از مسیر خرید خدمات و تعیینتکلیف استخدامی معلمان حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی به بهانه کمبود معلم البته با گذراندن دوره آموزشی حداقل یکساله است. خب بارها گفته شده و میدانیم که مسیر اصلی تربیت معلم این نیست، با وجود این اگر قرار بر چنین مدل جذبی است، همانطور هم که ادعا شده است این افراد باید دورههایی را در دانشگاههای تربیتمعلم بگذرانند و بعد وارد ساختار نظام آموزشی کشور شده و سرکلاسها حاضر شوند. اینجا به اطلاعات و اخبار شخصی خودم اشارهای نمیکنم و صرفا بخشی از سخنان وزیر سابق آموزشوپرورش یعنی سیدمحمد بطحایی را بازگو میکنم؛ سخنانی که بطحایی در گفتوگو با «فرهیختگان» و در رابطه با پروسه جذب معلم با این سازوکارها گفته بود. «بهعنوان کسـی که هم در دولـت قبـل و هـم در دولـت جدیـد تـا حـدی در جریـان جزئیـات موضـوع تربیـت دبیـر بـودم بایـد بگویـم ایـن معلـم باید در یک نظـام آموزشـی خـاص خـودش پـرورش پیدا کنـد و برای کار معلمی آماده شـود. آنهایـی کـه انتقادی به دانشـگاه فرهنگیان داشـتند، معمـولا روی این روش نقـد دارنـد و میگوینـد کـه یـک معلـم بایـد طـی یـک دوره خـاص آموزشهـای ویـژه خـود را ببینـد امـا چـرا بایـد ایـن فـرد را از دیپلـم بگیریـد و چهـار سـال آموزش دهیـد و بعد بـه او گواهینامـه لیسـانس بدهیـد و معلـم شـود، بـا توجه بـه ظرفیتی که در آمـوزش عالی داریـم، امـروز شـما میدانیـد فارغالتحصیلان بسـیار زیـادی داریم که دارای لیسـانس و فوقلیسـانس هسـتند، پـس حـالا کـه معلم فیزیـک میخواهیـم بیایید لیسـانس فیزیک بگیریـد، دو سـال مهارتهـای معلمـی را بـه ایـن معلـم فیزیـک آمـوزش دهیـد و بعـد بـه او فوقلیسـانس معلمـی فیزیـک دهیـد. آنهایی که روی دانشـگاه فرهنگیان تردید داشـتند ایـن روش را پیشـنهاد میدادنـد. مـا هـم مخالـف آن نبودیم. متاسفانه این مسیر به دلایلی دچار انحراف شد. من نفی نمیکنم که سلایق افراد در این انحراف دخالت داشته و این سلایق در این خطا اثر گذاشته است. ما در گذشته گفتیم این کار را انجام میدهیم و دانشجویان لیسانس جذب کردیم اما بعد گفتیم حالا که ما پول نداریم، زمان نداریم و معلم نیاز داریم، این لیسانسه را به جای اینکه یکی دو سال آموزش بدهیم، 6 ماه آموزش دهیم، بعد در عمل باز هم گفتیم 6 ماه که وقت نداریم، سه ماه، دو ماه و... سر و ته آن را جمع کنیم تا اینها مشغول تدریس شوند. یعنی آن ایده خوب را متاسفانه در عمل به دلایل مختلف که بخشی از آن سلایق افراد بود، دچار انحراف کردیم.» پس با این اوصاف و از زبان وزیر سابق آموزشوپرورش همین موارد ادعایی و وظایف محوله را هم وزارت آموزشوپرورش به انحراف کشید و نتیجه خاصی عاید سیستم آموزش و تربیت کشور نشد.
ضمنا، ما واقف به وجود اسناد بالادستی هستیم، تعداد این قوانین و تعدد آنها را هم میدانیم، بالاتر از 11 قانون تصویب شده در مجلس در این چند سال اخیر در رابطه با جذب معلم هم گفتیم و نوشتیم، ولی خب در همان گزارش هم از همدستی دولت و مجلس و همراهی این دو در جذب بیضابطه و نامناسب معلم نوشتیم و خواستار تغییر رویه از سوی هردوی این نهاد شدیم. منتها، تا بوده همین بوده و در بر همان پاشنه قبلی چرخیده است. دوباره این مطالبه تکراری؛ وقت کم است و جایگاه ما در المپیادهای بینالمللی هم خوب نیست به خوبی خبر از وضعیت نامناسب کیفیت نظام آموزشی میدهد، تا دیرتر نشده باید کاری کرد و به وضعیتی سامانی داد.
خلاصه اینکه ما از دریافت جوابیه ابایی نداریم، مطلوب این بود که معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزیر آموزشوپرورش خودش و در گفتوگو با خبرنگار این روزنامه به این موارد اشاره کند نه اینکه بعد از حدود یک ماه با فکس و نامهنگاری موضع آن وزارتخانه را اعلام کند. حالا هم که نشد، بدمان نمیآید فرصتی فراهم شود تا در یک گفتوگوی چالشی نظرات ایشان و سایر مدیران و تصمیمگیران آن وزارتخانه را بشنویم و تکلیف ماجرای تربیتمعلم را روشن کنیم. اینجا البته بد نیست اشارهای به سهونیم میلیون دانشآموزی که امکان دسترسی به شبکه آموزشی شاد را ندارند هم داشته باشیم. معاونت برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش، احیانا وظیفهای در این رابطه بر دوش ندارد؟ نباید پاسخگوی سوالاتی باشد؟ حرف زیاد است و مجال و فضا کوتاه و کم، فعلا همینها بهعلاوه چندین گزارش گذشته و آینده بماند برای تنویر افکار عمومی و مسئولان فراری از پاسخ نظام آموزشی تا بعد.