به گزارش «فرهیختگان»، سیدشهابالدین طباطبایی، فعال سیاسی اصلاحطلب و سخنگوی حزب ندای ایرانیان است که سابقه عضویت در شورای مرکزی جبهه مشارکت را نیز در کارنامه سیاسی خود دارد. طباطبایی در گفتوگوی مشروح با «فرهیختگان» به تبیین وضعیت اصلاحطلبان در ایام منتهی به انتخابات و بررسی شرایط کشور از لحاظ اقتصادی و معیشتی و همچنین نسبت اصلاحطلبان با کارگزاران در انتخابات پیش رو پرداخت. مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
باتوجه به برگزاری جلسه مجمع روحانیون و ورود رسمی خاتمی به کارزار انتخاباتی چشمانداز شما از برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 و نسبتش با دولت چیست؟
من نمیتوانم بهطور دقیق در این زمینه صحبت کنم چراکه هنوز به جمعبندی آشکاری نرسیدهایم اما مهمترین نکته این است که هر کدام از گروهها چه اصولگرا یا اصلاحطلب، پیش از هرکاری باید برنامه داشته باشند.
دچار سندروم بیبرنامگی کاندیداها هستیم
متاسفانه به نظر میرسد ما همچنان دچار سندروم بیبرنامگی کاندیداها هستیم و جای برنامه را شعار و تبلیغات پرکرده است، هرچند همیشه اینگونه بوده که دو رقیب روبهروی هم مینشستند و افشاگری میکردند و مردم نیز به هر کدام که بیشتر خوششان میآمدند، دل میبستند و رأی میدادند.
در حال حاضر تاریخ چنین فضایی گذشته است و اکثر مردم واقعیت جامعه را با گوشت و پوست و استخوان خود درک کردهاند و همه میدانیم معیشت و وضعیت اقتصادی با کسی شوخی ندارد. من حتی اسمی از رفاه نیز نمیآورم و بر کلمه معیشت تاکید دارم، چراکه این موضوع درحال حاضر مهمترین مساله جامعه است، اگر ما دیگران را متهم کنیم، این برای مردم کفایت نمیکند، این بار هر کاندیدایی باید مشخصا بگوید که برای درمان معیشت مردم آن هم به فوریت چه برنامهای دارد و قرار است نتایج اقداماتش چه باشد.
وقتی دولتها ناکارآمد میشوند یا جریانات سیاسی از دولت فاصله میگیرند
یک سوالی که پیرامون این موضوع پیش میآید، بحث نسبت اصلاحطلبان با دولت است، در این جریان در انتخابات 92 و 96 اصلاحطلبان حمایت همهجانبهای از روحانی داشتند اما برخی از اصلاحطلبان اکنون میخواهند مسیر خودشان را جدا از دولت روحانی نشان بدهند و فاصلهگذاری کنند. این موضوع چقدر برای مردم باورپذیر است؟
متاسفانه در این حوزه تفاوتی بین اصولگرا و اصلاحطلب نیست، هرگاه کار به مرحلهای میرسد که دولتها به هر دلیلی ناکارآمد میشوند یا کاری از عهدهشان بر نمیآید، جریانات سیاسی از دولت فاصله میگیرند.
برخی در حال جدا کردن راه خود از دولت هستند و طبیعی است
رابطه احمدینژاد در دور دوم با اصولگرایان دقیقا همینگونه شد. همه افرادی که از او حمایت کرده بودند پشت او را خالی کردند و برخی حتی منکر حمایت از او نیز بودند، درحال حاضر نیز دقیقا همین اتفاق درحال رخ دادن است و خیلی موضوع عجیب و غریبی نیست.
البته انتقاد خوب است، اما وقتی جریانات حامی اصطلاحا جاخالی میدهند و طوری رفتار میکنند که انگار هیچ وقت پشت آن کاندیدا نبودند، اشتباه است. البته بنده همه چیز را از دید مردم میبینم و معتقدم این رفتارها مردم را ناامیدتر از گذشته میکند؛ در این دوره نیز مردم احساس میکنند همه حرفهایی که زمان انتخابات میشنوند، ممکن است 6 ماه بعد تاریخ مصرف آنها نیز تمام شود و از این رو امید خود را از دست میدهند.
ما شاهد هستیم، اصلاحطلبان در عین انتقاد از رئیسجمهور قائل به استعفای او هستند و قاعدتا این باعث ناامیدی مردم خواهد شد چراکه حامیان روحانی امروز به مخالفان سرسخت او تبدیل شدهاند و سعی در فاصلهگذاری دارند.
سطح ناامیدی گسترده است و اینگونه مسائل به جای اینکه حل مساله کند، مساله جدید درست کرده و به ناامیدکردن بیشتر مردم کمک میکند. معتقدم همه سعی در طرح مساله جدید دارند و هیچکس به دنبال حل مسائل و پیشنهادات و راهکار نیست، لذا بزرگترین هدیه به همه دولتها و حکومتها انتقاد کردن است اما این انتقاد باید همراه با پیشنهاد و راهکار باشد.
کارنامه اصلاحات عملکرد 8 ساله دولت خاتمی است
مردم نگاه میکنند کارنامه دولت روحانی سبب بروز مشکلات اقتصادی و معیشتی بسیاری شده است و اصلاحطلبان نیز از حامیان اصلی روحانی بودند که باعث رایآوری او در دو دوره انتخابات شدند؛ آیا اصلاحطلبان میتوانند با این وجود مسیر خود را از دولت جدا نشان دهند؟
ما باید یک نکته را تفکیک کنیم؛ کارنامه اصلاحات عملکرد هشت ساله دولت خاتمی است و کارنامه دولتی که اصلاحطلبان از او حمایت کردند، همین دولت فعلی است که بحث جداگانه دیگری است و هیچ فردی نمیتواند بگوید ما مجبور شدیم که از دولت روحانی حمایت کنیم چراکه اینگونه نبود.
یعنی کارگزاران عارف را مجبور به کنارهگیری نکرد؟
بالاخره طبق یک نظرسنجی تصمیم نهایی گرفته شد، اما کسی مجبور به حمایت نبوده است و احزاب و اصلاحطلبان میتوانستند سکوت کرده و از هیچ فرد خاصی حمایت نکنند. بنابراین میخواهم بگویم اگر قرار باشد به بررسی کارنامه اصلاحات بپردازیم، باید به کارنامه دولت خاتمی توجه کنیم، چراکه وقتی ایشان دولت خود را تحویل داد، بیش از ۴ درصد رشد اقتصادی داشته است.
یعنی شما عملکرد دولت روحانی و حمایت از او را در سبد تصمیمات اصلاحطلبان قرار نمیدهید؟
دولت روحانی مورد حمایت اصلاحطلبان است و کسی نمیتواند منکر آن شود اما این با دولت اصلاحات تفاوت دارد.
درست است اما با این وجود کارنامه روحانی نیز در ذیل عملکرد اصلاحطلبان تعریف میشود.
دولت روحانی مورد حمایت اصلاحطلبان تعریف میشود.
این تفکیک چقدر به امیدوار کردن و اقناع مردم در انتخابات آتی کمک میکند؟
هیچ، هر تفکیکی که ما انجام دهیم، نتیجه خاصی ندارد چراکه درحال حاضر این موضوع هیچ اهمیتی ندارد و در وضعیت فعلی مردم هیچ تغییری به وجود نخواهد آمد.
تقلیل دادن مشکلات کشور به مسائل جناحی هیچ عایدی برای مردم ندارد
ما اگر همه مشکلات را به گردن دو گروه اصولگرایان و آمریکا نیز بیندازیم، باز هم مشکلی از مردم حل نخواهد شد، بنابراین تقلیل دادن این موضوع به دعوای دو جناح بیاثر است و هیچ عایدی برای مردم که تماشاچی وضعیت امروز کشور هستند، نخواهد داشت. همانطور که اگر اصولگرایان نیز همه چیز را به گردن دولت بیندازند در وضعیت مردم تغییری اتفاق نمیافتد، مردم همه را مقصر میدانند.
آیا نخبگان جریان اصلاحطلب میتوانند برای عبور از بحران فعلی مصادیقی را معرفی کنند که بتوانند نقص عملکرد گذشته را جبران کند؟
من همچنان امیدوار هستم؛ البته معتقدم مهم نیست که چه جریانی برای دوره بعدی روی کار میآید بلکه باید بتواند مشکلات فعلی کشور را حل و فصل کند.
هر دولتی با هر ترکیبی اگر بتواند در 6 ماه تا یک سال اول، یکی از موضوعات اصلی اقتصادی کشور را حلوفصل کند بسیار مهم خواهد بود چراکه بخش عمدهای از مشکلات فعلی با مدیریت قابل حل است.
هر دولتی اگر یک قدم بردارد مردم قطعا نتیجه آن را در کوتاهمدت خواهند دید و حداقل متوجه میشوند که عملکرد دولت ۱۰ درصد در زندگی آنها اثرگذار بوده است.
به نظر بنده در شرایط فعلی ما از این فضا عبور کردهایم که دولت بعدی از کدام جناح باشد اما بهترین حالت این است که مجموعه حاکمیت سیاسی کشور یعنی سه قوه در کنار یکدیگر همافزایی داشته باشند چراکه اگر دو قوه دیگر با دولت همراهی نکنند بخش عمدهای از تلاش و برنامهریزی و اقدامات صرف خنثی کردن یکدیگر خواهد شد. یعنی باز هم به نتیجه نخواهد رسید و مردم صرفا تماشاچی اتفاقاتی هستند که هیچ خروجی و نتیجهای برای آنها نخواهد داشت.
شما در صحبتهای خود اشاره کردید که ناامیدی مردم گسترده است و قطعا میدانیم بخش عمدهای از این ناامیدی به حضور مردم در انتخابات نیز بازمیگردد، چندی پیش موضوع تحریم انتخابات ازسوی اصلاحطلبان مطرح شد. تحلیل شما از سخنانی که پیرامون تحریم انتخابات مطرح میشود، چیست؟
بنده درحال حاضر اطلاع دقیقی ندارم که اصلاحطلبان چه تصمیمی خواهند گرفت اما بهصورت کلی باید بگویم انتخابات موضوعی نیست که بخواهیم با آن شوخی کنیم.
تحریم انتخابات هیچ مسالهای را حل نخواهد کرد
ما معتقدیم تحریم انتخابات هیچ مسالهای را حل نخواهد کرد بلکه خودش ایجاد مساله جدید در شرایطی است که ما مسائل حل نشده بسیاری داریم.
هر کاری که فکر کنیم به بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی مردم کمک میکند، نباید دریغ کنیم، بنابراین تا این لحظه به این نتیجه نرسیدیم که تحریم انتخابات میتواند مشکلات مردم را حل کند.
کارگزاران با محوریت خاتمی مشکلی ندارد
سوال بعدی درباره لیدری جریان اصلاحات است، با توجه به اینکه چندی پیش موسویخوئینیها تحرکاتی را در این زمینه داشت اما اخیرا شاهد برگزاری جلسه مجمع روحانیون به ریاست خاتمی و ورود صریح او در انتخابات بودیم، آیا کارگزاران حضور خاتمی را بهعنوان لیدر جبهه اصلاحات خواهد پذیرفت؟
من معتقد هستم که کارگزاران با محوریت خاتمی مشکلی ندارد بلکه موضوع کارگزاران که بخشی از آن منطقی نیز هست، مربوط به افرادی است که اطراف خاتمی قرار دارند و به جای اینکه موضوعات را به سمت اجماع عمومی و مشارکت همه احزاب اصلاحطلب پیش ببرند، به سمتوسوی دیگری میبرند.
از این رو نکتهای که تاکنون بنده از مواضع کارگزاران برداشت کردهام همین موضوع است، نه محوریت خاتمی و اگر این دغدغه حل شود، موضوع خاتمی با بحث و حرف زدن، موضوع حلشدهای است.
خبر مرتبط: