به گزارش «فرهیختگان»، ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: واقعیت تلخی است وقتی که از پشت میز بلند میشوم و نوشتن از آمار دردناک ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا و رکوردشکنیهای ایرانی در این مورد را رها میکنم و در خیابانها قدم میزنم و میبینم که نه مردم آنطور که باید و انتظار میرود موارد بهداشتی را رعایت میکنند و نه اینکه دولت و نهادهای نظارتی حداقل نظارت و الزامی برای رعایت محدودیتها و افعال ازسوی مردم و کسبه و... دارند.
ما که کاری نمیکنیم، یعنی این نوشتن از وضع موجود و انذار و هشدار در رابطه با آینده در مقایسه با اقدامات کادر درمانی که روزبهروز به تعداد شهدا و موارد ابتلای آنها به ویروس کرونا منتشر میشود چیزی نیست ولی با این همه انگار همه بیهوده در انتظاریم. بیهوده در انتظاریم که مراکز خرید با این حجم انبوهی از مراجعات و تجمعات عمومی مواجهند، رستورانها و فستفودیها به همان منوال سابق پذیرش میکنند و سرو غذا هم دارند، اتوبوس و مترو هم پر شده از آدمهایی که یکیدرمیان یا ماسک ندارند یا اگر دارند، زیر چونههایشان زدهاند و برایشان اهمیتی ندارد که اگر جان خودشان مهم نیست، دیگران را مبتلا میکنند. بیهوده در انتظاریم که پلیس و خیلیهایی که مسئولیت تذکر و جریمه افراد بدون ماسک را داشتند هم این صحنهها را میبینند اما خبری از جریمه و برخورد و تذکر نیست.
واقعیت ماجرا هم همین است، دولت در اجرای حداقل اقدامات و ایجاد حداقل محدودیتها هم عاجز مانده و دود این عجز در چشم مردم میرود و نتیجهاش هم که مشهود است. رکوردشکنی دوباره در آمار فوتیهای کرونا! 346فوتی تنها در 24 ساعت ایران را در صدر کشورهای دارای بیشترین تعداد موارد فوتی بر اثر ابتلا به کرونا قرار داد تا این شبهه که ستاد ملی کرونا و دولت رویه ایمنی جمعی را در پیش گرفته است و از این اتفاق خیلی هم بدش نمیآید تقویت شود، یا شاید در خوشبینانهترین حالت، همانطور که محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران گفت: «هفته گذشته بنده پیشنهادی را مبنیبر تعطیلی کامل دوهفتهای تهران مطرح کردم که این ستاد اصلا عنایتی را به این پیشنهاد نداد و از این اتفاق متاسفیم. با توجه به وضعیت اقتصادی که شرایط مطلوبی هم ندارد دولت اقتصاد را نسبت به بهداشت و سلامت مردم ترجیح داده است.
چنانچه اقتصاد وضعیت بهتری داشت قاعدتا دولت به سلامت و بهداشت مردم در این شرایط عنایت ویژهتری را داشت. با توجه به این شرایط و عدم توجه دولت به موضوع بهداشت و سلامت نتیجهاش شرایط فعلی میشود.»
راستش را بخواهید شخصا خجالت میکشم از تکرار تمام آنچیزهایی که بارها در همین روزنامه من و در سایر رسانهها بقیه دوستان من نوشتند و خیلی از مسئولان هم بر آن تاکید کردند، از اجرای سفتوسخت محدودیتها، از جلوگیری از مسافرتها، از لغو طرح ترافیک، از سروسامان دادن به وضعیت حملونقل عمومی، از جلوگیری جدی از تجمعات، از ایجاد الزام با ضمانت اجرایی برای استفاده مردم از ماسک و هزار مورد و مساله دیگر، اما چه کنیم که وظیفه ما گفتن و گویا وظیفه دولت نشنیدن است. بهرسم تمام این دفعات دوباره تکرار میکنیم که هفته آینده تعطیلاتی در پیش داریم، جماعت همیشه بیتوجه به هشدارها، همیشه بیخیال و بیتفاوت به جان همنوعان، از دوشنبه بهسمت شمال و جنوب گسیل میشوند، بالاغیرتا تصمیمگیری را به شب آخر موکول نکنیم و یکبار در تمام این هشتماه و اندی، راههای ورودی و خروجی به استانهای مختلف (نه بهصورت گزینشی) را ببندیم تا شاید توانستیم افراد را مقید به رعایت پروتکلها کنیم و ما هم ردی از اقدامات ستاد ملی کرونا در ماجرای مقابله با این ویروس کشنده دیدیم! اینبار ما بهجای وزیر بهداشت، از وزیر بهداشت که در محوریت تصمیمگیریها برای مقابله با کرونا قرار گرفته است خواهش میکنیم. ما خواهش میکنیم جلوی این وضعیت را بگیرند، مردم را سرخط کنند و محدودیتها را جدی بگیرند و جدی اعمال کنند. حضور کارمندان دولتی را 50درصدی کردند، خصوصیها را هم 50درصدی کنند، فکری بهحال حملونقل عمومی کنند و جادهها را ببندند. تکلیف جماعت خودعالمپندار را هم روشن کنند. جماعتی که درست یک روز بعد از سخنان رهبری در جمع اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا و منویات متعدد حول گوشسپاری به توصیههای مسئولان این ستاد، شو چندصد نفری در ورزشگاه امامرضا(ع) مشهد گرفتند و هرچه مذهبیها و بچههیاتیها از رمضان گذشته و با رعایت پروتکلها و توصیهها رشته بودند، پنبه کردند. بالاخره از قدیم گفتند، در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. رهبر انقلاب بارها و بارها از لزوم گوشسپاری به توصیههای کارشناسی ستاد ملی مقابله با کرونا گفتهاند، خودشان مراسم حسینیه امامخمینی(ره) را لغو و عزاداری یکنفره برگزار کردند، هیاتهای شاخص شهر با رعایت تمام شیوهنامههای بهداشتی عزاداری بهپا کردند، محمود کریمی و حسن خلج و باقی مداحان شاخص شهر با آن پایگاه اجتماعی و مستمعان چندهزارتایی یا در خیابانها آمدند و کوچهبهکوچه در فضای باز و تعداد محدود مستمعان یا در خانه و بهصورت خصوصی و محدود عزاداری کردند، جهادیها و داوطلبان و نیروهای مردمی از همان ابتدای شیوع کرونا پایکار آمدند و خودشان مبتلا شدند ولی درکنار مردم و کادر درمان بودند، آنوقت عدهای بهاصطلاح انقلابی با مجوز نمیدانم کجا و کجا تجمعی را برگزار کردند که مثلا جشن و سروری بهراه انداختهاند. انتقاد هم که میکنی، پیوندت میدهند با رسانههای معاند و فلان و بهمان! من کاری به اینها ندارم، البته برایم سوال است که اگر محوریت تصمیمگیری در رابطه با مدیریت کرونا با وزارت بهداشت و صدور مجوز برای تجمعات و... با دانشگاههای علومپزشکی و... است چرا هر جای دیگری این مجوزها را صادر میکند به جز مراکز بهداشتی؟! اما خب از اینها عبور کرده و برای مرور شخصی، عقلانیت را در کلام رهبری مرور میکنم.
21 مهر 99: «یک مواردی هست که بعضی از فعالیتها بایستی تعطیل بشود، بعضی از سفرها بایستی ممنوع بشود. در قضیه عزاداریها که ستاد ملی مبارزه با این بیماری ضابطه معین کرد، مردم مومن و متدین که پایبندند، ضابطه را دقیق رعایت کردند. این باید در زمینههای گوناگون تسری پیدا کند و بایستی اجباری و الزامی بشود. بنابراین، هم در زبان، هم در عمل، بایستی همه مراقبت بکنند.»
31 شهریور 99: «کرونا را دستکم نگیرید؛ ما هر روز ۱۴۰نفر، ۱۵۰نفر، ۱۷۰نفر متوفی داشته باشیم، این چیز کمی است؟ علاج هم دست خودمان است. ما مردم بایستی به وظایفمان عمل کنیم؛ این فاصله اجتماعی، این ماسک [زدن]، این دستوراتی که داده میشود، کارهای لازمی است که باید انجام بگیرد.»
2 شهریور 99: «من یک تشکر هم بکنم از برگزارکنندگان مجالس عزاداری که تا امروز بحمدالله اکثر [آنها] مراعات کردند؛ حالا شاید بعضیها گوشهکنار باشند که مراعات نکرده باشند که به آنها هم توصیه میکنیم مراعات کنند.»
10 مرداد 99: «آنچه بنده میخواهم تاکید کنم این است که در عزاداریها معیار آن چیزی است که کارشناسان بهداشت به ما میگویند؛ [یعنی] ستاد ملی کرونا. خود بنده شخصا هرچه آنها لازم بدانند مراعات خواهم کرد. هر کاری میکنید، [اول] ببینید آنها چه میگویند. یعنی ستاد ملی کرونا اگر چنانچه یک ضابطهای را معین کرد برای عزاداری، همه ما موظفیم آن را عمل کنیم.»
22 تیر 99: «من وقتی میبینم در تلویزیون نشان میدهد که بعضیها عبور میکنند و همین چیز ساده، همین ماسک را نمیزنند، من از آن پرستار واقعا خجالت میکشم که آنها آنجور دارند فداکاری میکنند -آن پزشک، آن پرستار- آنوقت این آدم، جوان یا غیرجوان، حاضر نیست یک ماسک بزند اینها باید انجام بگیرد.»