به گزارش «فرهیختگان»، پرهام پوررمضان، پژوهشگر اندیشکده روابط بینالملل طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: ایالات متحده آمریکا برای درپیش گرفتن طرح خاورمیانه بزرگ از اواسط دهه 90 میلادی اقداماتی را ابتدا از منظر سیاستگذاری و بعد از حادثه 11سپتامبر بهطور عملی توانست در منطقه خاورمیانه آغاز کند که حمله به کشور عراق در 29اسفندماه 1381نیز از ایندست ماجراجوییهای این کشور در منطقه بوده است. ایالات متحده با طولانیکردن حضور خود در این کشور مقاصد مختلفی را پیگیری کرده است اما درنهایت در سال 1389 بهدلیل درگیرشدن در جهات گوناگون و طبق یک استراتژی، حضور خود را در عراق از صورت رسمی به غیررسمی تغییر داد.
همین امر سبب شد نیروهای خود را در این کشور بهحالت پخش در سرزمین دربیاورد؛ اما با ترور شهیدسردار قاسم سلیمانی و دیگر سرداران مقاومت، اخراج نیروهای ایالات متحده از کشور عراق به یک خواست عمومی و در منظر حکمرانی به یک مصوبه در پارلمان این کشور تبدیل شد.
اما سیاست خارجی ایالات متحده بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد به یک سیاست خارجی تهاجمی تبدیل و همین امر سبب شد مفهوم امنیت یکجانبه را در رد امنیت از سایر کشورها پیگیری کند اما در اینجای یادداشت برآنم تا کمی دررابطه با دلایل حضور ایالات متحده در عراق نکاتی را به عرصه تحلیل بیاورم.
هر کشوری برای دو عنصر و پارامتر مهم یعنی منفعت و امنیت ملی با دیگر کشورها ارتباط ایجاد میکند، حال این ارتباط میتواند در قالب مناسبات دیپلماتیک باشد یا مثل رابطه این دو کشور برمبنای اشغال نظامی باشد و همین امر سبب میشود با توجه به دو پارامتر بالا، مفاهیم مهم و پررنگی همچون اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... را در آن جامعه تحتکنترل بگیرد.
از آنجایی که اقتصاد نقش مهم و پررنگی در یک جامعه ایفا میکند کشور ایالات متحده با اصل قرار دادن این امر تا امروز بیش از 800میلیارد دلار در کشور عراق صرف امور مختلف ازجمله نظامی، فرهنگی، سیاسی و... کرده است. اما در نوع هزینهکرد ایالات متحده در این کشور یک مساله مهم نهفته است و آنهم نفوذهای امنیتی آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده است که طبق آخرین برآوردها تا پایان سال 2019 بیش از 700میلیون دلار در کشور عراق صرف امور امنیتی مورد نیاز خود کرده است.
شاید بتوان اولین دلیل حضور این کشور در عراق را برمبنای یک تئوری غلط بهنام ایجاد دموکراسی دانست و همین گرایش به این تئوری در جامعه نخبگانی ایالات متحده سبب شد این طیف دچار درک ناصحیح از جامعه عراق شوند و حضور فیزیکی خود را به اختلافات داخلی جامعه عراق ازجمله چالشهای هویتی و قومیتی، مسائل فرهنگی و همچنین مکانیسمهای قدرت گره بزنند.
برخی دیگر بر این باورند که دومین دلیل حضور ایالات متحده در کشور عراق را میتوان در کمک نظامی به نیروهای عراق درجهت مبارزه با داعش دانست. نگارنده معتقد است این دلیل برای حضور ایالات متحده در کشور عراق یک توهم بزرگ و یک خطای استراتژیک در نظم نوین جهانی است و دلیل این امر هم در آن است که نمیتوان یک جسم کثیف را با دستمالی کثیف پاکیزه کرد. ایالات متحده آمریکا خود هم از منظر تفکر و هم از منظر آموزش بهوجودآورنده اصلی این نیروهای بنیادگرای تکفیری برای به خطر انداختن جامعه عراق و در نگاهی کلیتر جامعه خاورمیانه است.
اما برخی دیگر در سومین مورد ازجمله دلایل حضور ایالات متحده را در کشور عراق، جلوگیری از کنترل و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق و نگاهی بالاتر در منطقه خاورمیانه میدانند و بر این اصل استوارند که جمهوری اسلامی ایران در نقطه مقابل ایالات متحده آمریکا تمایلی به کشاندن جنگ به مرزهای حقیقی و مجازی خود ندارد و هر دو طرف گرایش به این موضوع دارند که در منطقه سومی با یکدیگر به تقابل بپردازند.
نگارنده معتقد است این دلیل نیز برای حضور این نیروها در عراق دلیلی منطبق بر درک صحیح از روابط بینالملل نیست و سبب این امر را هم در این میداند که اصولا کشور عراق در زمان نخستوزیر، آقای الکاظمی رویکردی متفاوت به فضای روابط بینالملل دارد و خواهان این امر است که از حالت بهاصطلاح به بازیگرفته شدن کارت این کشور توسط هر کشور دیگری جلوگیری کند و در نکتهای دیگر مناسبات فیمابین تهران و بغداد مناسباتی عمیق، استراتژیک و راهبردی است و همین امر موجب میشود تحلیلهایی برمبنای نفوذ جمهوری اسلامی ایران به این کشور برای ارتقای هژمونی نهتنها غلط محسوب شود بلکه به کمکهای انساندوستانه و بر پایه آرمانخواهی انقلاب اسلامی ایران بیفزاید.
اما شاید بتوان دلیل دیگر حضور نیروهای ایالات متحده در عراق را کمکهای مختلف به متحدان خود در این منطقه دانست. از این متحدان میتوان به کشور اردن اشاره کرد، این کشور گمشدهای بهنام ثبات و امنیت دارد، از آنجایی که بحران سوریه مسالهای بود که میتوانست کشور اردن را نیز به نابودی برساند این بحران میتوانست اردن را که اتفاقا از منظر ژئوپلیتیک مرز مشترکی با سوریه دارد، دچار یک خلأ امنیتی کند و در همین جهت این کشور برای محافظت از مرزهای خود به ایالات متحده نیاز فزایندهای دارد و با خروج این نیروها از عراق تهدیدهای فراوان امنیتی نیز این کشور را با چالشهای جدیدی مواجه میکند. در نگاهی دیگر احتیاج متحدان خلیجفارس این کشور به حضور ایالات متحده در عراق مسالهای است که نباید در تحلیلها مغفول بماند.
امروزه با بیان آنچه برآورد شده از آمارها میتوان بهصورت محکم بیان کرد همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، نیروهای آمریکایی در عراق را پایه و اساس نیروها و واحدهای نظامی آمریکایی میدانند که در خاک خود، میزبان آنها هستند.
البته نگارنده معتقد است ایالات متحده با در پیش گرفتن یک استراتژی غلط نسبت به جمهوری اسلامی ایران، به این کشورها این مفهوم را القا میکند که این نیروها برای دفاع از تهدید ساختگی ایران برای این کشورها حیاتی بهنظر میرسند.
در پایان برشمردن دلایل حضور ایالات متحده در کشور عراق باید به نکته مهمی تحتعنوان رژیم صهیونیستی اشاره کنیم. رابطه این کشور و ایالات متحده بر پایه خطقرمزهای دوطرفه است بدینگونه که هر عاملی که درجهت ارتقای هژمونی ایالات متحده باشد در نظر کارگزاران سیاسی رژیمصهیونیستی از اهمیت بالایی برخوردار است و بالعکس، امنیت رژیم صهیونیستی برای سیاستمداران آمریکایی همچون امنیت ملی آمریکا درنظر گرفته میشود.
ایالات متحده در برهههای مختلف ثابت کرده برای امنیت رژیمصهیونیستی حاضر است هزینههای سنگینی را پرداخت کند. درنتیجه خروج آمریکا، رژیمصهیونیستی برای دفاع از خود تلاش خواهد کرد و همچنین گروههای تروریستی در عراق را برای مقابله با گروههای نزدیک به ایران تقویت و پشتیبانی میکند.
این اقدام میتواند پشتوانهای برای وضعیت شکننده رژیم صهیونیستی در منطقه باشد. همچنان که رژیم صهیونیستی بارها در سوریه نشان داده است که برای تامین امنیت خود تنها به اقدامات آمریکا وابسته نبوده و خود نیز برای تامین امنیت اقدامات عملیاتی و نظامی انجام میدهد.
در پایان این یادداشت باید بیان کرد ایالات متحده آمریکا میلیاردها دلار در عراق هزینه کرده است. این کشور اهداف استراتژیک بلندمدتی را در این کشور درنظر دارد. کنترل منابع انرژی، مهار قدرت جمهوری اسلامی ایران، دفاع از متحدان منطقهای و مبارزه با تروریسم درحال حاضر مهمترین دلایل حضور در این کشور یعنی عراق است.
ایالات متحده آمریکا با برگزاری گفتوگوهای راهبردی با عراق بهدنبال گرفتن تضمین برای استمرار حضور نظامی هرچند محدود و ایجاد روابط اقتصادی در عراق است. فلذا این کشور از یکسو درصدد است با خروج جزئی نیروهای نظامی خود بخشی از مطالبات جریانهای سیاسی و امنیتی عراق را محقق کند و ازسوی دیگر بههیچوجه پایگاههای مهم و راهبردی خود مانند عینالاسد و حریر در اربیل را تخلیه نخواهد کرد.
درمجموع آمریکا درصدد است میان کاهش نیروهای نظامی خود در عراق برای تحقق برخی مطالبات جریانهای سیاسی عراق و همچنین پیگیری استراتژی نظامی و امنیتی خود در این کشور با تضمین بقای حضورش، در سایه حصول توافقنامه جدید یک موازنه ایجاد کند. البته انشاءالله با هوشیاری مسئولان عراقی این توطئه نیز خنثی خواهد شد.