• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۰۷-۲۸ - ۰۹:۵۷
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
گفت‌وگو با خیرالله تقیانی‌پور، کارگردان «نجلا»

مخاطب دوست دارد دوربین‌ سریال‌ها از تهران بیرون برود

معمولا تجربه این را ثابت کرده که وقتی دوربین مناطق دیگر کشور و جغرافیای دیگری را به غیر از تهران به‌نمایش می‌گذارد، جذابیت دارد و مردم ترغیب می‌شوند که نمونه این امر را در «پایتخت» و «ن. خ» دیدیم. وقتی دوربین را از تهران دور می‌کنیم، قصه‌ها برای مخاطبان جذابیت بیشتری خواهند داشت.

مخاطب دوست دارد دوربین‌ سریال‌ها از تهران بیرون برود

به گزارش «فرهیختگان»، ساختن مینی‌سریال‌های مناسبتی و تاریخی دودهه است که تبدیل به یک روال در شبکه‌های تلویزیونی شده است؛ سریال‌هایی که در زمان کوتاه و با امکانات محدود ساخته می‌شوند و گاه مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرند و گاه هم آنقدر مهجورند که به انبار می‌روند و برای همیشه خاک می‌خورند. «نجلا» سریال مناسبتی است که در 15 قسمت برای پخش در شبکه سه سیما ساخته و آماده شده و حالا پخشش از نیمه گذشته و توانسته در این مدت ارتباط خوبی با مخاطبان شبکه سه برقرار کند. اولین تجربه تقیانی‌پور در سریال‌سازی با وجود سال‌ها فعالیت درحوزه تئاتر، قابل‌قبول شده و حداقلش این است که تماشاگر فاصله گرفته از تلویزیون را پای آن می‌نشاند. نجلا قصه روان و جذابی دارد و هرچند کاراکترهایش به‌دلیل نبود زمان و شرایط مناسب درسطح می‌مانند و مجال پرداختن به عمق‌شان را نمی‌یابیم اما باز هم آنقدر کشش دارند که تجربه تلخ پخش سریال‌های قبل از خودش را تکرار نکند. نجلا داستان سفر و پیاده‌روی اربعین است؛ سفری که خاص دهه اخیر نبوده و قدمتی چندصدساله دارد. شاید نکته مهم و امتیاز اصلی سریال هم همینجا باشد، یعنی جایی که عوامل نجلا می‌توانستند به پیاده‌روی اربعین در سال‌های اخیر بپردازند و نهایتا داستان تغییرات روحی و شخصیتی یک کاراکتر منفی را تعریف کنند و تمام. اما نوآوری و هوش سازندگان نجلا در این بود که سراغ این واقعه در دهه 50 رفته و دوربین خود را از این منظر روشن کردند و تصویر گرفتند. البته که انتخاب این زمان، دست کارگردان را باز گذاشته که به مسائل دیگر جنوب کشور هم پرداخته و حرف‌های دیگرش را هم از این طریق می‌زند. مهم‌ترین وجه نجلا این است که سریال بدی نیست و حتی با توسل به کلیشه‌ها سعی کرده قدم در راهی نگذارد که شناختی از آن ندارد و به‌عنوان کار اول کارگردان، حداقل استانداردها را رعایت کند.

انتخاب بازیگران و ریتم تند داستان و همچنین لوکیشن دور از تهران و بومی آن را می‌توان از عوامل موفقیت این سریال دانست؛ سریالی که ازنظر زمان ساخت، شاید درتاریخ تلویزیون کم نظیر باشد اما باز هم توجیه مناسبی برای تکرار چنین اتفاقی توسط مدیران تلویزیون در شبکه‌های مختلف نیست. استفاده سخاوتمندانه از تعداد اتفاقات درطول هر قسمت و همچنین انتخاب هوشمندانه لوکیشن‌ها و نزدیک شدن به حال‌وهوای اواخر دهه 50 باعث شده تا مخاطب قبول کند که با یک اثر قابل‌قبول و جدی مواجه است و آن را قبول می‌کند. یکی دیگر از ویژگی‌های نجلا، پرداختن به وقایع تاریخی و حتی سیاسی آن دوره است و با وجود اینکه گاهی رنگ شعار به‌خود گرفته اما به نسبت سریال‌های مشابه در این ژانر کمتر غرق در دریای شعارزدگی و ایدئولوژی شده است. مساله مهم دیگر درباره نجلا این است که یک‌بار دیگر مهرتاییدی زد بر اعتماد بر جوانان. اگر قرار است کارگردان‌های قدیمی و امتحان پس‌داده بیایند و با توجه به نگاه کهنه و بسته خودشان یک سریال 30 قسمتی بسازند و در آخر هم نه‌تنها پاسخگو نباشند که از عالم و آدم هم طلبکار باشند، چه بهتر که با توجه به توانایی‌ها و نه مناسبات و ارتباطات، کارها را به‌دست جوانانی توانا بسپارند و از آنها حمایت شود. تلویزیون برای پوشش ضعف‌ها و جبران اشتباهاتش راهی ندارد مگر استفاده از همه ظرفیت‌های نو و تازه؛ ظرفیت‌هایی که گاه به‌دلایل دم‌دستی و ساده پشت‌خط مانده‌اند و نتیجه‌اش دوری مخاطبان از تلویزیون شده است. نجلا در این کویر تلویزیون حکم یک بطری آب معدنی را دارد که باید توسط مدیران تبدیل به رودخانه یا حداقل یک کارخانه تولید آب معدنی شود. اولین ساخته تقیانی‌پور نشان داد می‌توان به داستان‌های کلیشه‌ای از دریچه‌ای ورود کرد که برای مخاطبان جذابیت داشته باشد. قرارمان با تقیانی‌پور برای گفت‌وگو ساعت 10 شب بود که به دلایلی به‌تعویق افتاد. گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید مربوط به نیمه‌شب است و دقایقی بعد از انجام کارهای فنی سریال نجلا توسط کارگردانش. با وجود اتمام تصویربرداری اما همچنان مسائل فنی نجلا درحال انجام است.

ظاهرا صفر تا صد کار ساخت سریال نجلا در سال 99 شکل گرفته است. آن هم سالی که شیوع ویروس کرونا، شرایط ویژه‌ای را رقم زده است. فیلمنامه‌ نجلا چه جذابیتی داشت که قبول کردید در این شرایط و برای اولین تجربه سریال‌سازی آن را کارگردانی کنید؟

این طرح، ایده یکی از دوستان بود که پس از گپ‌وگفت با او به یک طرح 10 صفحه‌ای رسیدم. به‌نصیحت دوستانی که در شبکه بودند و همچنین تهیه‌کننده، گروه نویسندگی اضافه شد و این طرح 10 صفحه‌ای را با آنها درمیان گذاشتم. با گپ‌وگفت‌هایی که با هم داشتیم، طرح مبسوط‌تر و گسترده‌تر شد. براساس آن، دوستان نویسنده کار کردند و حدود چهار قسمت را کلید زدیم.

از اردیبهشت تصویربرداری شروع شد؟

خیر، از اوایل خردادماه تصویربرداری شروع شد.

زمان زیادی هم نداشتید.

بله، زمان زیادی نداشتیم.

با توجه به شرایطی که حاکم بود انتخاب بازیگران چطور انجام شد؟

همزمان که فیلمنامه را جلو می‌بردیم انتخاب بازیگران و تمرین‌ها شکل گرفت.

از ابتدا گزینه‌ها همین افراد بودند؟

حدود 90 درصد همین افراد بودند.

آن 10 درصد شخصیت اصلی نبودند؟

یکی، دو تا شخصیت اصلی بودند.

در رسانه‌ها گفته می‌شود که بازیگر دیگری قرار بوده نقش عبد را بازی کند. آیا حسام منظور انتخاب اول شما بود؟

بله.

تا حالا که سریال پخش‌شده قصه بیشتر حول محور عبد است تا نجلا. آیا در ادامه این وضعیت تغییر می‌کند؟

خواسته‌ای شکل می‌گیرد که عبد عاشق می‌شود. عاشق معشوقی به نام نجلا و در یک سفر به‌سمت عراق می‌رود. در ادامه سریال نجلا را خواهیم دید که قافله‌سالار قافله‌ای است که می‌خواهند به زیارت اربعین بروند. قصه بر این مبنا شکل می‌گیرد که عبد و برخی شخصیت‌ها در این سفر به سیروسلوکی برسند.

نجلا در بین سریال‌های سال 99 یکی از سریال‌هایی بود که با وجود همه سختی‌ها و مشکلاتی که وجود داشت، در جذب مخاطب موفق عمل کرده است، یعنی نسبت به سریال‌های همزمان خود هم موفق بود. در بستر عاشقانه صحبت شده و پیوندهای عاشقانه دارد. از الگوهای موفقی که قبلا استفاده شده هم پیروی کرده است. مخاطب هم این الگوها را دوست دارد. سریالی که دوست دارید بسازید چقدر به نجلا نزدیک است؟

چون طرح برای من بود کاری هم که شکل گرفت براساس نظر من بود. در تئاترها و دو تله‌فیلمی که داشتم بیشتر به ماجراهایی با مضمون عشق پرداخته‌ام.

البته در کارهای قبلی‌تان تاریخ معاصر هم مهم بوده است. این بخش برای شما اهمیت دارد؟

خیر، هر بستری باشد که بتوان موضوع عشقی را مطرح کند، مدنظر قرار می‌گیرد. صرفا عشق معمولی باشد سعی می‌کنم در بستر چالش و اتفاقی رقم بخورد.

مشخصه عبد و نجلا این است که شبیه عشق‌های ساده در سریال‌های معمولی نیست، مثلا نمونه این را در عروس‌آتش یا شب دهم و... داشته باشیم.

شباهت به شب دهم بیشتر و به عروس‌آتش کمتر است.

حتی نجلا در قسمت‌های اول مخاطب را به یاد کیمیا می‌اندازد.

شاید به‌واسطه اینکه در آن جغرافیا ماجرا را مطرح می‌کنیم این در ذهن شما تداعی شده است.

نجلا از ابتدا 15 قسمت بود؟

بله، احتمالا در 16 قسمت پخش شود.

در قسمت‌های آخر قرار بود به کربلا بروید و نشد. درست است؟

بحث کرونا باعث شد قسمت‌های آخر را تغییر دهیم.

چقدر انتهای فیلم تغییر کرد؟

در فیلمنامه تغییراتی ایجاد شد و در سکانس‌ها با ترفندهایی قصه در کربلا اتفاق افتاد.

تمام لوکیشن‌ها خارج از تهران بود؟

تصمیم ما این بود که صفر تا صد فیلم را در آبادان و خرمشهر فیلمبرداری کنیم. متاسفانه همزمان با این شد که آبادان، خرمشهر و خوزستان مناطق قرمز کرونایی اعلام شدند، به‌طوری که شهرها قرنطینه شد و ورود و خروج به شهر ضابطه‌مند شد، چون باید سریع‌تر کار را شروع می‌کردیم و نمی‌دانستیم باید به‌تاخیر بیندازیم یا فیلمبرداری نکنیم، تصمیم گرفتیم لوکیشن‌های داخلی برخی از خانه‌ها گرفته شود.

چند درصد در تهران گرفته شد؟

بیشتر پلان‌ها و نماهای عمومی و نماهای خارجی را سعی شده در خارج تهران بگیریم و پلان‌های داخلی خانه و حیاط در تهران گرفته شد. اغلب لوکیشنی که سمت عراق می‌آیند و در آنجا اتفاق می‌افتد در جنوب گرفته شده است.

از بازی بازیگران راضی هستید؟ با برخی از این بازیگران قبلا در تئاتر کار کرده بودید؟

صددرصد. اغلب دوستان جزء گروه من هستند که توفیق داشتم چندین سال با آنها کار کنم. آقایان جوادپور، هدایت هاشمی، وحید نفر جزء بچه‌هایی هستند که چندین سال با آنها کار کرده‌ام.

خود شما فکر می‌کنید دلیل اصلی موفقیت نجلا برای جذب مخاطب چه بود؟

معمولا تجربه این را ثابت کرده که وقتی دوربین مناطق دیگر کشور و جغرافیای دیگری را به غیر از تهران به‌نمایش می‌گذارد، جذابیت دارد و مردم ترغیب می‌شوند که نمونه این امر را در «پایتخت» و «ن. خ» دیدیم. وقتی دوربین را از تهران دور می‌کنیم، قصه‌ها برای مخاطبان جذابیت بیشتری خواهند داشت و فکر می‌کنم یک دلیل این است. دومین دلیل بازیگرانی هستند که اینجا خوش درخشیدند؛ بازیگرانی که چندین سال در کوره تئاتر پخته شده‌اند و اینجا محل بروز تجربیات آنها و میدانی بود که باید خودی نشان می‌دادند و الحق عالی بودند.

به‌عنوان اولین سریال راضی‌کننده بود. در ادامه بخواهید ادامه دهید همین ژانر را خواهید داشت؟

فیلمنامه‌های دیگری را خودم دارم و با توجه به فرصتی که وجود دارد می‌خواهم کار کنم.

صحبت‌هایی شده که کار دوم را شروع کنید؟

یک‌سری صحبت‌ها شده ولی چون همه اینها را موکول کردم به اینکه این کار را تحویل بدهم، بعد درباره آن به‌صورت جدی صحبت خواهم کرد.

درحال‌حاضر کارهای نجلا انجام شده یا همچنان کارهای فنی انجام می‌شود؟

الان بیشترین دغدغه من این است که این سریال را تا آخرین قسمت برسانم. کماکان درگیر پس‌تولید هستیم.

 * نویسنده: سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

مناظره‌های دور دوم، چقدر شما و اطرافیانتان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کرده است؟



مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار