

به گزارش «فرهیختگان»، 22 مهر 1399، دومین سالگرد فراخوان مقام معظم رهبری برای تکمیل و ارتقای «سند الگوی پایه اسلامیایرانی پیشرفت» است. پس از انتشار این سند در مهرماه 1397، رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظلهالعالی، دستگاهها، مراکز علمی، نخبگان و صاحبنظران را به بررسی عمیق ابعاد مختلف سند تدوینشده و ارائه نظرات مشورتی جهت تکمیل و ارتقای این سند فراخواندند.
در همین راستا، مطالب و مقالاتی از مجموعههای دانشگاهی و حوزوی منتشر شد تا این سند 50ساله اسلامیایرانی هرچه بهتر و باکیفیتتر، بهبود یابد و اصلاح شود. اینک پس از دوسال از فراخوان رهبری و با توجه به شرایط کشور که مستلزم یک الگوی مورد اجماع است، زمان آن فرارسیده تا مرکز الگو بهعنوان متصدی سند، ضمن گفتوگو با جامعه نخبگانی و پاسخ به سوالات و شبهات، نسخه نهایی سند الگو را منتشر سازد. اگرچه انتظار جامعه علمی بر این بود که ظرف دوسال گذشته، بیش از پیش گفتوگوهای سیاسی و راهبردی شکل گرفته و تعامل هدفمند با جامعه نخبگانی در دستورکار قرار بگیرد. با توجه به همین مساله برآن شدیم تا در گفتوگو با نخبگان علمی دانشگاهی این موضوع را بیش از پیش بررسی کرده و مورد ارزیابی قرار دهیم. آنچه در ادامه از نظر میگذرد انعکاسی از مطالب خبرگانی است که دراینباره نظرات خود را بیان کرده و در مرکز رشد دانشگاه امامصادق(ع) مدون شده و اکنون بهصورت یک سلسله در دهه سوم مهرماه در روزنامه «فرهیختگان» به چاپ میرسد.
محمدهادی زاهدیوفا استاد گروه اقتصاد نظری و رئیس سابق دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) و همچنین عضو شورای عالی مرکز الگو در گفتوگو با ما الزامات تدوین الگوی ایرانی - اسلامی پیشرفت را بررسی کرده است که مشروح آن در ادامه از نظر میگذرد.
با توجه به عضویت شما در شورای عالی مرکز الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت، بهصورت کلی فرآیند تدوین الگو را در شروع بحث توضیح دهید.
سال 1390، رهبر معظم انقلاب 10 نفر را برای شورا انتخاب کردند که وظیفه این گروه «تدوین الگوی پایه اسلامی - ایرانی پیشرفت» بود. سپس «مرکز الگو» تشکیل شد که مانند دبیرخانه شورا عمل میکرد و یکسری کارهای تحقیقاتی انجام میداد. هرچند ماهیت مرکز مشابه یک مرکز پژوهشی بود ولی قرار شد هیاتعلمی مستقلی برای آن جذب نشود بلکه نیروهای پژوهشی آن از شبکه استادان برجسته کشور تامین شود. ذیل مرکز، اندیشکدههای مختلفی مانند اندیشکده سیاست، اقتصاد، آمایش و... ایجاد شد. این اندیشکدهها در حوزههایی بود که احتمال میرفت الگو در آن گسترهها نیاز به تتبع و کاوش داشته باشد. هرچند مطالعات اولیه در مرکز انجام میشد ولی برای بهرهمندی از نظرها و ایدههای اندیشمندان کشور، هرساله در فصل بهار همایشی برگزار میشود.
اولین سوال جدی که در مرکز مطرح شد مربوط به «روششناسی» بود. به همین منظور همایش اول در خرداد 1391 با موضوع «نقشه راه طراحی و تدوین الگو» با حضور جمعی از استادان برجسته دانشگاهها و حوزههای علمیه کشور برگزار شد. درنهایت مسیر این کار طراحی شد و فازهای مهم آن اینگونه تعیین شدند: تبیین دیدگاههای امام و رهبری، آسیبشناسی تجربه هفتادساله نظام برنامهریزی کشور، بررسی تجارب سایر کشورها و نقد الگوهای رقیب. همچنین قرار شد سرفصلهای اصلی سند بدینشرح باشد:
1. تبیین وضعیت مطلوب جامعه اسلامی در چهار عرصه فکر، علم، معنویت و زندگی
2. تعیین معیارها، نقاط مرجع و راهنمای مسیر در مقاطع دوساله برای انجام پایش و ارزیابی پیشرفت
3. تدوین راهبردها؛ چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب
4. طراحی ساختارها و نظامهای کلان خوداصلاحگر پیشران به سوی پیشرفت
5. طراحی و تعریف نظام پایش و نظارت پیشرفت کشور.
سند در نظام برنامهریزی کشور چه جایگاهی دارد؟
این سند بعد از قانون اساسی مهمترین سند برنامهریزی کشور است و کلیه «سیاستهای کلان کشور» باید در چارچوب آن قرار گیرد. بنابراین شالوده آن باید از قانون اساسی استخراج میشد. همچنین این سند باید برنامههای کشور را در افق بلندمدت – مثلا پنجاهساله- پوشش داده و هماهنگ کند.
یکی از کارهای اولیه ما «آسیبشناسی نظام برنامهریزی هفتاد ساله کشور ایران» بود. مهمترین مشکلی که در فرآیند برنامهریزی کشور شناسایی شد، «استفاده نکردن از نخبگان متعدد و اجماع نداشتن آنها درخصوص برنامههای کلان» بوده است؛ یعنی برنامهها توسط عده معدودی نگارش و برای اجرا ابلاغ میشد که طبیعتا در مقام اجرا توفیقات لازم را به دست نمیآورد. در این الگو سعی شده این مشکل حل شود و از نظر نخبگان بیشتری استفاده شود. بنابراین یکی از کارکردهای اصلی این سند، ایجاد الگویی است که مورد قبول طیف گستردهای از نخبگان کشور باشد و برای دوره بلندمدت مورد استفاده قرار گیرد.
برای تکمیل سند چه کارهای دیگری باید انجام شود؟
قبل از پاسخ به این سوال میخواهم اشارهای به درونمایه سند داشته باشم.اولین سوالی که در ابتدای شروع کار با آن مواجه بودیم این بود که «پس از مثلا پنجاه سال میخواهید کجا باشید؟» پاسخ به این سوال از جنس «ارزشی» است، بنابراین لازم است به مبانی فکری توجه کرده و به جای بحث از «هستها و نیستها» به «بایدها و نبایدها» توجه کرده و چارچوب سعادت ایران و ایرانی را در افق پنجاه ساله در حالت مطلوب ترسیم کنیم. چارچوب ترسیم سعادت باید براساس مبنای فکری باشد که ماهیت انسان و جامعه را نشان میدهد و ضرورت دارد کلیات آن در ابتدای سند ذکر شود. بنابراین همانطور که مشاهده میکنیم در ابتدای سند، مبانی فکری، ذکر شده و آرمان و رسالت و افق هم از آن مبانی استخراج شده است. پس از این، نوبت به تدابیر رسیده که ماهیت آن «خطوط کلی و ریل» است که شیوه رسیدن به آن نقطه مطلوب را نشان میدهد. لذا خیلی هم محدودکننده نبوده بلکه بهصورت کلی نوشته شده است.
برای ارتقای این سند نیاز به دوسری کار داریم؛ اول اینکه باید «نظریه پیشرفت» داشته باشیم که البته در این خصوص بحثهای زیادی صورت گرفته و مطالب متعددی تهیه شده است ولی هنوز برای بلوغ آن نیاز به کار بیشتری داریم. دوم اینکه باید جامعیت و مانعیت تدابیر 56گانه مطرحشده در سند را بررسی کنیم که در این فرآیند، احتمال دارد تدابیر جدیدی هم اضافه شود یا تدابیر موجود اصلاح یا حذف شود.
علاوهبر دو موضوع فوق، ضرورت دارد درخصوص هریک از تدابیر 56 گانه، پژوهشهای تفصیلیتر و عمیقتری انجام شود. چون تدابیر مطرحشده حالت کلی و اجمالی دارد و تحقق آن نیازمند تعیین گامهای اجرایی و شاخصهای قابلاندازهگیری است.
در این دو زمینه، مرکز الگو تمایل دارد نخبگان کشور دیدگاههای خود را اعلام کنند. ما سند را هم به مراجع رسمی کشور مانند مجمع تشخیص مصلحت، سازمان برنامه و... فرستادهایم و هم به صورت عمومی به جامعه علمی و دانشگاهی عرضه کردهایم تا دیدگاهها و اصلاحات را دریافت کرده و از آنها استفاده کنیم.
نکته دیگری که اشاره به آن اهمیت دارد این است که حتی پس از اصلاح الگو، نیاز به کار پژوهشی تمام نمیشود بلکه در عرصه اجرا هم نیاز به پژوهشهای تکمیلی است. این سند یک سند ایستا نیست بلکه در داخل آن پویایی نهفته است که آن پویایی نیاز به تحقیق و پژوهش مستمر دارد. برای تقریب به ذهن به «سند بانکداری اسلامی» اشاره میکنم که اوایل انقلاب برای یک دوره پنج ساله تصویب شد و قرار بود بعد از پنج سال اصلاح و ارتقا یابد ولی متاسفانه تاکنون این کار انجام نشده است. تدابیر موجود در سند الگو هم نباید سرنوشت اینچنینی پیدا کند بلکه باید تدابیر کلی مطرح شده، واکاوی شود و در برهههای زمانی مختلف، برنامه اجرایی آن تدوین یا اصلاح شود. به تعبیر دیگر ما نیاز به همگرایی افقی و عمودی داریم. در همگرایی عمودی باید سند الگو به برنامههای پنجساله شکسته شود و هر یک از آنها یکی از ایستگاههای افق پنجاه ساله را محقق کند. در همگرایی افقی باید ضمن تدوین و تدقیق زیرنظامهای سند الگو؛ مانند اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، صنعتی و... تلاش کنیم که بین آنها سازگاری وجود داشته باشد. در این خصوص اندیشکدههای مختلف فعال بوده و کارهای فکری و علمی مرتبط را پیش میبرند.
شما یکی از نیازهای مهم را «ارتقای نظریه پیشرفت» عنوان کردید، این موضوع را بیشتر توضیح دهید.
با نگاهی به نظریات پیشرفت در کشورهای مختلف مشاهده میشود نظریههای آنها هم ثابت نبوده و در چارچوب فکری خودشان درحال تکامل است. مثلا در ابتدای کار، توسعه را برابر با توسعه اقتصادی معرفی کرده و شاخصی مانند «درآمد سرانه» را مطرح کردند. در مرحله بعد گفتند علاوهبر درآمد سرانه نیاز به توسعه در «آموزش و بهداشت» داریم. در گذر زمان گفتند «توسعه انسانی» و «پایداری در توسعه و حفظ محیطزیست» اهمیت بیشتری دارد.
ما هم نیاز به نظریه توسعه یا بهعبارت دقیقتر، نظریه پیشرفت داریم که در منظومه نظام ارزشی خودمان تعریف شود و به تعالی انسان توجه داشته باشد. انسانی که قرار است خلیفهالله باشد چگونه باید تعالی در وجود آن شکل گیرد، نقش جامعه و حکومت انسانی چیست و حکومت چه وظایفی دارد و... . پاسخ به این سوالات، پیچیدگیهایی دارد که نیازمند تحقیق و پژوهش گسترده بوده و باید از جامعه علمی کشور در این خصوص کمک گرفته شود.
شما به وقایع بعد از جنگ جهانی نگاهی بیندازید. هریک از کشورها؛ مانند شوروی و آمریکا الگوی توسعه خاص خودشان را داشتند و سعی میکردند برای اداره و کنترل کشورهای همسوی خودشان، آن را تجویز کنند. ما هم پس از انقلاب نگاهی جهانی داریم و تمایل داریم به کشورهای دیگر الگوی پیشرفت را معرفی کنیم. بهخصوص در شرایط کنونی که برخی کشورهای منطقه به ایران متمایل شدهاند از ایران الگوی توسعه میخواهند. این سند برای چنین مقاصدی هم میتواند مفید باشد.
در بخشهایی از سند مشاهده میشود اعدادی ذکر شده است؛ مثلا گفته شده باید ایران بین 10 اقتصاد برتر جهان قرار گیرد؛ مثل توقف خامفروشی منابع طبیعی پس از 15 سال و... این هدفگذاریهایی که در سند اشاره شده چقدر دقیق است.
هرچند قصد اولیه ما درخصوص تدابیر، تدوین چارچوب حرکت و ریلگذاری برای برنامهها بود ولی در مواردی اکتفا کردن به کلیات باعث میشود راهگشا بودن سند زیرسوال برود. مثلا درخصوص فاصله گرفتن از خامفروشی نفت، چندین سال است مقام معظم رهبری تاکید میکنند ولی چون الزام زمانی وجود نداشته لذا دولتها التزام عملی و مشخص درخصوص آن احساس نمیکنند. لذا سعی کردیم در چنین مواردی، زمان مطلوب را هم مشخص کنیم. ابتدا گفتیم باید خامفروشی طی 20سال خاتمه یابد که در جلسات بحث و بررسی داخلی مرکز، گفته شد 20 سال زیاد است. برخی پیشنهاد 10ساله را مطرح کردند. از آنجایی که حذف خامفروشی نیازمند توسعه صنایع مختلف و جایگزین شدن روشهای کسب درآمد دولتی است لذا نیاز به «استراتژی توسعه صنعتی» داریم تا مسیر و زمان را مشخص کند. با توجه به بررسیهای انجام شده و براساس جمعبندی دیدگاههای صاحبنظران، 15 سال تعیین شد. این موضع درخصوص سایر زمانهای هدفگذاری شده هم صادق است. مثلا در قسمت «افق» ذکر شده که ایران باید بین 10 اقتصاد بزرگ دنیا قرار گیرد. خب، الان در جایگاه هجدهم جهان هستیم و ارتقای به جایگاه دهم جهان با بررسی ظرفیتهای بالقوه کشور تعیین شده است. ظرفیتهای اقتصادی کشور حدود چهاردرصد ظرفیت اقتصاد جهانی است که در شرایط کنونی از حدود 0.5 درصد آن استفاده میشود، چنانچه با همین فناوری بخواهیم کل چهار درصد را فعال کنیم آنگاه هشتبرابر جلوتر میافتیم. همچنین با ارتقای فناوری و افزایش بهرهوری و استفاده از روشهای نوآورانه، این عدد بسیار بزرگتر خواهد بود. ضریب فناوری باعث میشود ارزشافزوده تولیدشده افزایش یافته و سودآوری بیشتری حاصل شود. بنابراین کسب مقام دهم طی پنجاه سال با این ظرفیت غیرممکن نخواهد بود.
توجه کنید ما سند را مینویسیم که قدم بزرگتری برداریم و تلاش بیشتری کنیم. اگر قرار بود با روند کنونی حرکت کنیم و شتاب رشدمان تغییر نکند که دیگر نیازی به سند نداشتیم! سند باید الزاماتی ایجاد کند که زمینه رشد را بیشتر فراهم کند. البته اگر مطالعات و بررسیهای کارشناسی جدیدی صورت گیرد و ما به این نتیجه برسیم که این اعداد نیاز به اصلاح دارد، حتما اصلاح خواهیم کرد. ما اصرار غیرمنطقی روی این هدفگذاریها نداریم و اگر چنانچه افرادی از دید علمی و منطقی نشان دهند که هدفگذاریها باید تغییر کند ما حتما نظرهای آنها را لحاظ خواهیم کرد.
دورنمای الگو را چگونه میبینید؟
در این شرایط من یاد واقعهای از صدر اسلام میافتم. در غزوه احزاب وقتی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله به کمک یارانشان مشغول حفر خندق بودند، به واسطه اصابت کلنگ با تختهسنگی، جرقهای ایجاد شد و حضرت جملهای به این مضمون فرمودند که من فروپاشی کاخ قیصر و کسری را در این جرقه دیدم. برخی سست ایمانها این حرف پیامبر را به تمسخر گرفتند و چهبسا در دل خود گفتند پیامبر برای نجات جان مسلمانان از حمله سپاه گسترده احزاب دور خود خندق حفر میکند و نستجیربالله تحتفشار، دچار خیالبافی شده است. ولی دیدیم که وعده الهی حق بود و در سایه عنایت و تفضلات خداوند، وعدههای الهی محقق شد و فرمایش حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله بعد از گذشت مدت کوتاهی به وقوع پیوست. شرایط ما هم در برخی ابعاد مشابه آن زمان است؛ رئیسجمهور آمریکا تهدیدهای مختلفی علیه ما مطرح میکند ولی ما درخصوص رشد و شکوفایی جمهوری اسلامی در سالهای پیشرو صحبت میکنیم و افق پنجاه سال آتی خود را ترسیم میکنیم. انشاءالله ما هم روزی شاهد تحقق وعدههای الهی خواهیم بود. ما شرایط سختتری مانند جنگ تحمیلی داشتیم که بحمدالله پشتسر گذاشتیم و این شرایط و تحریمها هم سرانجام میگذرد، ولی باید توجه کنیم که دچار روزمرگی نشویم و تلاش کنیم مطابق آرمانها، برنامهها را تنظیم کنیم.
در این بین نقش دانشگاههای مختلف ایران هم متاسفانه چندان درخشان نیست. موضوعات پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاههای ایران با مسائل کشور پیوند جدی ندارد و دانشگاهها به سمت خواستههای خود میروند، در صورتی که فعالیتهای دانشگاهها هم باید براساس نیازهای کشور و مملکت باشد. چنانچه این اهتمام در دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور ایجاد شود حتما برکات بیشتری حاصل خواهد شد.
