به گزارش «فرهیختگان»، پرهام پوررمضان، پژوهشگر اندیشکده روابط بینالملل طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: با به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی و ایجاد یک گفتمان جدید در عرصه روابط بینالملل، شاهد یک تغییر چشمگیر در جهتگیریهای سیاست خارجی در کشور ایران هستیم، از این رو در دهه دوم انقلاب اسلامی فدراسیون روسیه در مناسبات راهبردی فیمابین از جایگاه و اهمیت بالایی برخوردار است.
این اهمیت از پارامترها و عوامل متعددی همچون همجواری، نزدیکی آرمانخواهی در ایدئولوژیهای سیاسی و مسائل اقتصادی نزدیک شکل گرفته است که در ثبات و تقویت این رابطه نوع ایفای نقش فدراسیون روسیه در مناسبات جهانی نیز بیتاثیر نبوده و نیز نخواهد بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سیاست خارجی کشور نیز گفتمانهای سیاسی متفاوت را تا امروز تجربه کرده است که دلیل این امر را میتوان در پیشرفتهای متعدد جمهوری اسلامی ایران و نیز بازیهای انگیزشی و متفاوت نظام بینالملل مطرح کرد. اصول و منافع مادی و معنوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توسط امام خمینی(ره) اینطور پایهگذاری شده است که این ساخت سیاسی نه در حوزه نفوذ شوروی و توسعهطلبی آن قرار داشته باشد و نه در اردوگاه غرب و همپیمانهایش به بازیگری سیاسی بپردازد.
این سیاستگذاری در عرصه سیاست خارجی ادامه پیدا کرد تا آنجا که فضای دو قطبی جامعه بینالملل با فروپاشی شوروی سابق به یک فضای تکقطبی به رهبری ایالات متحده تغییر موضع داد و همین امر نیز موجب شد تا سیاست جمهوری اسلامی ایران نیز از نهشرقی-نهغربی به سیاست نه به غرب و نفی سلطهجویی یکجانبه ایالات متحده تغییر نگرش دهد. حال با این تغییر نگرش هم در نگاه کارگزاران سیاسی ایران و هم ایالات متحده دو طرف یکدیگر را دشمن میپندارند و همین امر موجب شده تا جمهوری اسلامی ایران درجهت تقویت مواضع خود در این عرصه روی به سیاست نگاه به شرق بیاورد.
از این رو برای پررنگ شدن بازیگری کارگزاران سیاست خارجی در این عرصه، کشور روسیه بهترین مقصد است، نکته حائز اهمیت این است که فدراسیون روسیه از فردای فروپاشی جماهیر شوروی مواضع ضد آمریکایی خود را تا امروز با فراز و فرودهای متفاوت توانسته است حفظ کند و همین امر موجب شده است تا این کشور بهعنوان بازیگری مهم در عرصه روابط بینالملل بتواند به ایفای نقش بپردازد.
با فروپاشی شوروی و ایجاد ساخت سیاسی فدراسیون روسیه میتوان یک رابطه و موضعگیری پرنوسان را در رابطه این کشور و ایالات متحده درنظر گرفت اما در نقطه مقابل جمهوری اسلامی ایران همواره با ثابت نگاه داشتن مواضع دیپلماتیک و ایدئولوژیک خود در قبال غرب توانسته است به یک ثبات هژمونگونه در عرصه روابط بینالملل برسد و همین امر موجب شده تا مولفههای ایران از وابستگی زمان پهلوی به پیشرفت در عرصههای گوناگون تغییر موقعیت دهد.
ما برای بررسی نقش و جایگاه روسیه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید از یک چارچوب نظری استفاده کنیم که بهترین این چارچوبهای نظری برای تحلیل این جایگاه نظریه نوواقعگرایی کلاسیک است؛ این نظریه اینطور بیان میکند که فضای روابط بینالملل را باید با تفسیر خود از واقعیتها البته با توجه به المانهای مکانیسمی داخلی، بینالمللی و تعاملی بهدست آورد.
حال با این مقدمه به تحلیل این رابطه در ادوار مختلف جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت. با پایان یافتن جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران فصل جدیدی از مناسبت جامعه بینالملل با ایران آغاز شد که در بررسی سیاست خارجی آن زمان که موسوم به دولت سازندگی است از مساله و پارامتری مهم به نام عقلانیت اقتصادی یاد میکنند، خب تا قبل از این زمان دو عامل موثر در رابطه تهران و مسکو ایفای نقش میکرد نخست آنکه شوروی به همسایه ایران یعنی افغانستان حمله کرده بود و دوم اینکه در زمان جنگ تحمیلی نیز در مواردی حمایتهایی توسط این دولت از رژیم بعث عراق شد، اما با پایان یافتن جنگ و روی کار آمدن گفتمان سازندگی در اولین سال این دولت، میان دو کشور قرار داد قابل توجهی در رابطه با اقتصاد دو جانبه به ارزش 10میلیارد دلار بسته شد که اقدام شایان و قابل ذکری بود. اما یک عامل مهم در این عصر رابطه این دو کشور را تهدید میکرد و آن هم وجود بازیگران حوزه قفقاز بود که به موضعگیریهای این دو کشور ضربه میزد، اما به هرحال این فصل از ارتباط دو کشور سبب پایهگذاری مستحکم در عرصه سیاست خارجی شد.
دوره بعدی را که از آن بهعنوان عصر عقلانیت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران یاد میکنند روابط تهران و مسکو فراز و فرودهای متفاوتی را تجربه کرد و دلیل این امر هم آن بود که در پارهای از این سالها اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تغییر نگرش پیدا کرد و سیاست نگاه به شرق جایگاه خود را به سیاست نگاه به غرب داد که در رابطه با اینکه تضعیف سطوح این رابطه چگونه بوده است باید بیان کرد که مسائل متعددی از جمله 11 سپتامبر، حمله ایالات متحده به عراق و افغانستان و درنهایت مسائل هستهای جمهوری اسلامی ایران تاثیر شایانی در این رابطه داشته است.
در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد و آغاز فصل غایتمحوری سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران شاهد هستیم که ایران در این دوره تلاش دارد تا ماهیت انقلابی و منحصربهفرد خود را در سطح نظام بینالملل بهرسمیت بشناساند و ایران را به مثابه یک کشور انقلابی و نه صرفا منتقد بلکه یک مبارز فعال علیه ساختارهای هژمون نظام بینالملل معرفی کند. در این دوره اگرچه بهدلیل تحریمهای بینالمللی حجم مبادلات اقتصادی ایران و روسیه حجمی اندک و نزولی دارد اما ایران تلاش میکند تا بهمنظور خنثیسازی سیاستهای آمریکا و غرب در سطوح نظامی، امنیتی و سیاسی پیوندهای مستحکمی را با روسیه برقرار سازد. درمجموع در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد شاهد ظهور و بروز بیش از پیش سیاست نگاه به شرق هستیم که میتوان نتیجه آن را در افزایش فزآینده منزلت و جایگاه روسیه در سیاست خارجی ایران بدانیم.
درنهایت با روی کار آمدن دولتهای یازدهم و دوازدهم و احیای مجدد سیاستهای بهاصطلاح تنشزدا در سیاست خارجی، بعضی از تحلیلگران این عرصه بر این باور بودند که بعد از چالش برجام ایران رابطه خود با غرب را در راستای سیاستهای تنشزدا در پی میگیرد، اما شواهد امر اینگونه نشان میدهد که با رفع بهاصطلاح ابهامات در مساله هستهای ایران و غرب، پیوند مستحکمتری بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه در راستای مبارزه با تمامیتخواهی ایالات متحده شکل گرفته است.
در پایان این یادداشت باید برای جمعبندی مطلبی را به عرصه تحلیل بیاورم. از آنجا که انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب ایدئولوژیمحور بوده است مناسبات مهمی در راستای آرمانخواهی فیمابین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه برقرار شده است و همین امر موجب این مساله شده است که رابطه این دو کشور تقویت شود و پایههای مستحکمی در این رابطه شکل گیرد. در نگاه بعدی جمهوری اسلامی ایران بهدلیل ایجاد یک محور مقاومت در راستای نفوذ ایالات متحده در منطقه خاورمیانه بهعنوان دشمنی مهم در نگاه رهبران این کشور تلقی میشود. از اینرو فدراسیون روسیه نیز به این دلیل که پایان یافتن جنگ سرد و از بین رفتن فضای دو قطبی وقت را نتیجه مکرهای سیاسی ایالات متحده میداند، توانسته است رابطه خود را با جمهوری اسلامی ایران تقویت کند و همین امر باعث شده است که نگاه به شرق در اذهان کارگزاران سیاسی کشور ایران به یک مساله مهم تبدیل شود.
در مجموع آنچه جایگاه روسیه را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تقویت میکند مواردی همچون ساختار نظام بینالملل، ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و ادراک تصمیمسازان از موقعیت خود و بازیگر ثالث یعنی فدراسیون روسیه است.