• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۰۷-۱۹ - ۰۹:۰۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

شجریانِ اصل

شجریان یک آوازه‌خوان خارج‌نشین نیست. شجریان یک «نوحه‌خوان کاباره‌ای» نیست، «آوازه‌خوان دوره‌گرد» نیست؛ بیننده آینده تاریک نیست. غرق در شکوه پوشالی چیزی به نام گذشته نیست و البته شجریان حاج‌منصور و آهنگران هم نیست.... شجریان چیزی است مثل سلیم؛ اصل جنس.

به گزارش «فرهیختگان»، میثم امیری، نویسنده طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: شجریان در ایران به دنیا آمد. در ایران زندگی کرد. در ایران از دنیا رفت.

شجریان هر اعتقادی داشت، حاضر نبود از وطن دست بکشد. با آنکه به راحتی می‌توانست در هر جای عالم بزند زیر آواز و تازه «مرغ‌سحر»ش ظاهرا خوش‌تر از آب دربیاید. این‌جور نیست؛ فقط اینجا می‌شود خواند: «نوبهار است، گل به بار است...»

شجریان «زندگی» کرد. یعنی میانه میدان بود. گاهی ممکن است با او هم‌نظر نباشیم، ولی شجریان عافیت‌طلب و منزوی نبود؛ با ریشی بلند و کشکولی بر دوش و برکنار از اجتماع نبود؛ او «رستاخیز» ملت ایران را درک کرد و با درخشش سایه و لطفی در اوج خواند: «ایران ‌ای سرای امید، بر بامت سپیده دمید...» پس درکی از حرکت مردم داشت و آن حرکت را می‌ستایید. شجریان در میدان بود...  نه، شجریان فقط در میدان نبود؛ روی سفره هم بود. شجریان مثل چای دمِ افطار بود؛ خوش‌عطر و تازه‌دم و دلچسب.

شجریان تنها کسی است که میهمان همه سفره‌های ایرانی بود. سفره‌های ایرانیان مسلمان و مومن؛ شجریان تنها خواننده‌ای است که همه نماز شب‌خوان‌ها با او خاطره ‌دارند؛ شجریان تنها خواننده‌ای است که بسیاری او را نمی‌شناسند و با صدایش نیایش و ستایش می‌کنند؛ کسی نیست ربنای شجریان را نشنیده باشد. چرا بسیاری از ما نمی‌دانستیم خواننده ربنا کیست؟ آن‌چنان آن نوا در وقتِ افطار به جان ما رسوخ می‌کرد که هیچ‌گاه از خودمان نمی‌پرسیدیم چه کسی این نوا را خوانده است. از بس که آن صدا و آن لحظه و آن دعا با هم عجین بود... بچه که بودم، فکر می‌کردم این صدا از دوره پیامبر از مسجدالنبی در تاریخ مانده است... و همیشه به آسمان و افق سرخ کنار دریای مازندران نگاه می‌کردم و هیچ جای دیگری هیچ وقت نامزد دیده شدن در آن لحظه نبود؛ فقط آسمان، فقط سرخی، فقط صدای دریا، تنها نوای استاد...  فقط ایران و انقلاب و ربنا نیست؛ شجریان فردای آزادسازی خرمشهر به این فکر افتاد که حق نیست حی و سالم توی خیابان‌های شهر راه برود و چیزی برای رزمنده‌ها نخواند. دست به کار شد. لطفی هم بود. «بشنوید ‌ای گروه جانبازان...» چه شورِ معرکه‌ای... بشنوید...

گویا شجریان قاری قرآن هم بوده‌ است. نمی‌خواهم رزومه دینداری برای شجریان درست کنم. می‌خواهم بگویم دینداران برای احترام به شجریان دلیل کم ندارند و تازه اینکه:

شجریان یک آوازه‌خوان خارج‌نشین نیست. شجریان یک «نوحه‌خوان کاباره‌ای» نیست، «آوازه‌خوان دوره‌گرد» نیست؛ بیننده آینده تاریک نیست. غرق در شکوه پوشالی چیزی به نام گذشته نیست و البته شجریان حاج‌منصور و آهنگران هم نیست.... شجریان چیزی است مثل سلیم؛ اصل جنس. شجریان هشتاد سال با یک آیین‌ خوش‌باشی و ارادت به خیام، متکی به دین خودش و یک احترام عمیق به مردم کشورش زندگی کرد و خواند و مبتذل نشد. چیز کمی است؟

 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟