به گزارش «فرهیختگان»، کیومرث کرمانشاهی، فعال اقتصادی و معاون اسبق سازمان توسعه تجارت در گفتوگو با «فرهیختگان» روابط اقتصادی میان ایران با برخی کشورهای همسایه به اضافه چین و روسیه را بررسی و تاثیر تحریمها و موضوع FATF بر آنها را ارزیابی کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد.
روابط اقتصادی ما باید بهگونهای باشد که تحتتاثیر موضوعات مختلف قرار نگیرد/ FATF بهانه است
اخیرا گفته میشود که روابط ما با چین و روسیه و کشورهایی دیگر که میتوانند روابط نزدیک داشته باشند تحتتاثیر FATF کمرنگ شده است. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
این حرفها و کنشها به اعتقاد من میتواند بهانه باشد، هم از جانب طرف داخلی و مخصوصا از جانب طرف مقابل. این کشورهایی که نام بردید شریکهای راهبردی ایران در دوران تحریم بودند و در سالهای سخت با ما همکاری داشتند چون تنها تحریمهای مربوط به این چند سال اخیر نبوده است، از ابتدای انقلاب تحریم وجود داشته است هرچند به تدریج تشدید شده و امروز به مراتب سختتر از گذشته هستند. با همه این احوال اما ما باید بتوانیم روابط خود را با شرکای راهبردی و شرکای روزهای سخت خود طوری حفظ کنیم که به اینجا نرسیم، به جایی که یک روز به خاطر FATF و روز دیگر به بهانه دیگر روابط خود را دچار چالش و مشکلات مختلف ببینیم. بحث دیگر این است که در این کشورها مخصوصا در کشورهایی مثل هند، کره، ژاپن و... پولهای بلوکه شدهای از مدتها پیش داریم و باید این پول را به ما برگردانند. اینکه امروز بخواهند به بهانه FATF این پول را ندهند یا در مقابل آن جنس به ما ندهند، به نظر من بهانه است. یک دلیل این بهانه میتواند استفاده از سود این پولها باشد. فکر میکنم بانک مرکزی در این ماجرا باید قدری فعالتر ورود کند. هرکدام از این دستگاهها یک وظیفه و یک رسالتی دارند. وظیفه وزارت خارجه سیاست خارجی و مسائل سیاسی است که مشکلات را حل کند و بانک مرکزی باید با شرکا و همتاهای خود وارد مذاکره میشد و به موقع کار میکرد تا این پولها بیش از این نماند. ما در چنین شرایطی نباید منفعل عمل کنیم، هم در بحث سیاست خارجی و هم در بحث روابط بانکی و هم در بحث تجارت خارجی. اگر به صورت هماهنگ مسئولان ما در همه ابعاد در حوزه اقتصاد، روابط بانکی، روابط سیاسی و تجاری و... کار کنند و به صورت هماهنگ از کشور طرف مقابل خواستهها و مطالبات را داشته باشند قطعا بهتر نتیجه میگیریم. لیکن تجربه به ما آموخته معمولا جزیرهای عمل میکنیم و هر دستگاه برای خود کار میکند و نتیجه این میشود که میبینید.
قبل از سال 95 در لیست سیاه بودیم و سوال این است چرا قبل از سال 95 چه در زمان احمدینژاد و چه زمان روحانی بحث FATF مطرح نمیشد؟
این هم یک نکته است که مسئولان باید به آن جواب دهند. البته FATF طی سالهای اخیر مقررات سختتری اعمال کرد و مباحث پیچیدهتر شد و این را دنبال میکنند ولی این هم سوال مهمی است.
راه خروج از این فضا چیست؟
اینکه دستگاهها و مسئولان به صورت منسجم و هماهنگ کار را دنبال کنند و جزیرهای عمل نکنند. گرهگشایی در کار هماهنگ، همهجانبه، فرابخشی و هماهنگی بین دستگاهها میتواند اتفاق افتد. مثلا تجارت خارجی ما مسئول دارد و سازمان توسعه تجارت باید در مباحث دوجانبه و چندجانبه دنبال راهکارهایی همچون تهاتر یا تجارت بدون انتقال ارز، وقتی پولی در آن کشور داریم میتوانند لیست بدهند و بگویند این کالاها را از آن کشور میآوریم و با هم توافق کنند.
از نظر سیاسی، اقتصادی و راهبردی این کشورها حاضر به همکاری اینچنینی هستند؟
مذاکره سخت و پیچیده است و باید اینها را پای میز مذاکره آورد و از آنها امتیاز گرفت. یک راهکار میتواند تهاتر یا بحث انتقال بدون ارز باشد. یک راهکار خط اعتباری است و لیست بگذارند و تعرفه مشخص کنند. در روابط دوجانبه و چندجانبه از این امتیازات وجود دارد که بتوان استفاده کرد. مشکل ما این است که جزیرهای عمل میکنیم در مقابل اما چینیها همه بخشهایشان با هم هماهنگ کار میکنند و خوب نتیجه میگیرند. اما در کشور ما هر کسی به دنبال کار خود است. اگر وزارت خارجه میرود تنها میرود و اگر سازمان توسعه تجارت میرود حتما لازم است با بانک مرکزی هماهنگ کند و بانک مرکزی با گمرک هماهنگ باشد و دستگاههای دیگر با هم هماهنگ باشند. تا منافع ملی را در کلان قضیه تامین کنند.
انبوهی از کالا در گمرکات دپو شده، دولت باید هرچه زودتر نسبت به ترخیص آنها اقدام کند
مثال این ناهماهنگی میتواند همین ماجرای دپو شدن حجم بالایی از کالاها در گمرکات کشور باشد؟
بله دقیقا، این کار با عقل آدم عادی هم جور درنمیآید. در شرایط تحریم با این وضعیت اقتصادی و تورم و نرخ دلار به یکسری کالا نیاز داریم که در گمرک است و در مقابل هم کارخانهها تعطیل است. خب دولتیها میتوانند با هم هماهنگ کنند و این کالاها را آزاد کنند تا مصرف شود. از طرف دیگر اگر واردکننده امتیازات خاصی گرفته یا مشکلی دارد بعدا یقه او را بگیرد و طلب خود را از او وصول کند. حرف من با دولتیها این است که فعلا مواد اولیه و ماشینآلات را آزاد کنید تا کارخانهها از بیکاری دربیایند و کارگران را بیرون نکنند و کمی این مشکلات تورم فروکش کند.
همیشه گفتهایم تحریم داخلی سختتر از تحریم خارجی است/ دولت هماهنگکننده ندارد
مشکل ما عدم هماهنگی است و عدم تحریم و FATF و... وجود دارد ولی تحریمهای داخلی بیش از تحریمهای خارجی ما را اذیت میکند. باید هماهنگکننده از بالا وجود داشته باشد. اگر در یک خانواده هرکسی کار خود را انجام دهد، اهداف محقق نمیشود. در کلان کشور نیز امر این چنین است. اگر هر وزارتخانه کار خود را بکند، بخش خصوصی کار خود را بکند و بخش دولتی کار خود را بکند نتیجه همین چیزی است که الان شاهد هستیم. ما هماهنگکننده میخواهیم که دستگاهها را پای کار بیاورد. اقتصاد مقاومتی چقدر اجرایی شد؟ در حد حرف باقی ماند. اقتصاد مقاومتی در مقابل تحریم نوشته شده بود. برای شرایط عادی نوشته نشده است. سال جهش تولید است، آیا در این سال باید مواد اولیه ما در گمرک معطل بماند و کارخانهها و کارگران بیکار باشند؟ اینها مسائلی است که وجود دارد و مشکلساز است.
به گزارش «فرهیختگان»، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در گفتوگوی اخیر خود با یکی از رسانهها از مشکلات FATF برای تجارت خارجی ایران سخن گفت و بعد از آن برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب تلاش کردند بگویند که حضور ایران در لیست سیاه این نهاد مالی مانع شکلگیری همکاریهای خارجی است. افرادی چون سیدمصطفی تاجزاده که پیش از این هم مواضعی به همین شکل درخصوص مسائل سیاست خارجی کشور داشتند، مثال زدند که همکاری بلندمدت ایران و چین تحتتاثیر این مساله متوقف شده است. البته پیش از این دو مساله مشابه هم از جانب همین افراد ذکر شده بود، یکی اینکه میگفتند روسیه و چین به ایران اعلام کردهاند درصورت عدماجرای مقررات FATF و حضور ایران در لیست سیاه این مجموعه از همکاری با ایران معذور خواهند بود که البته هیچگاه مشخص نشد چه کسی، کدام مسئول و چه زمانی چنین حرفی به طرف ایرانی زده است و دیگری هم ادعای اخیر سیدحسین موسویان، درباره تاثیر حضور ایران در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی بر نرخ ارز در کشور بود که در شماره روز یکشنبه گذشته «فرهیختگان» به آن پاسخ دادیم و گفتیم که چرا از اساس اشتباه است. از اینرو و با توجه به این دو نمونه اشتباه فاحش که تعمدا یا سهوا از سوی این افراد دیدهایم، قاعدتا درخصوص موضوع و ادعای اخیرشان هم باید قدری با شک و تردید نگاه کرده و ببینیم آیا مساله FATF میتواند به عاملی برای توقف همکاریهای ایران با پکن تبدیل شود یا خیر؟
برای بررسی دقیقتر باید به سراغ چند موضوع بریم.
اولین مساله یک سوال مهم است، اینکه ایران حد فاصل سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ خارج از لیست سیاه FATF و درواقع در لیست خاکستری حضور داشته، اما شرایط سیاسی و صدالبته همکاریهای اقتصادی فیمابین دستخوش ارتقای خاصی نشده است، هرچند اگر استدلال محمدجواد ظریف را بپذیریم باید بهدنبال این بگردیم که خروج ایران از لیست سیاه الزاما بهمعنای توسعه همکاریها میان دو کشور بوده است. لذا سوال اینجاست که چرا جهش و ارتقای خاصی در روابط دو کشور از تابستان 95 تا زمستان 98 ایجاد نشده است؟
نکته دوم مربوط به قرارداد بلندمدت همکاری میان تهران و پکن است. اصل این قرارداد به سفر شیجینپینگ، رئیسجمهوری خلق چین به تهران در بهمنماه سال ۱۳۹۴ برمیگردد، بدین معنا که پنج 6 ماه قبل از خروج ایران از لیست سیاه این قرارداد منعقد شده است و قاعدتا طرفین با اطلاع از وجود مشکلات مربوط به FATF نسبت به عقد آن اقدام کردند و لذا اگر مشکلی در آن زمان حس میشد هیچگاه پکن نسبت به چنین مسالهای ورود نمیکرد. در این خصوص نباید این موضوع را از یاد برد که اساسا بخش مهمی از مفاد توافق بلندمدت ایران با چین میتوانند به دور از مسیرهای مرسوم بانکی اجرایی شوند و خطری آنها را تهدید نکند.
سومین مساله مربوط به همکاریهای ایران با پکن پیش از ورود کشورمان به لیست خاکستری است، بهویژه همکاریهایی که در دوره قبلی تحریمها صورت گرفت. آن ایام هم ایران به نسبت مشابهی تحت فشارهای گروه ویژه اقدام مالی قرار داشت، لذا سوال اینجاست که چرا مساله FATF و محدودیتهای آن پیش از سال ۹۵ برای طرفین موضوع بحث نبوده است.
چهارمین موضوع روابط راهبردی ایران با چین و تمایل پکن برای خنثی کردن فشارهای ایالات متحده به اقتصاد این کشور است. امر مشخص این است که چینیها از هر فرصتی که بتوانند برای کاستن از فشارهای آمریکا استفاده کنند و موانع توسعه و پیشرفت خود را فراهم آورند، بهره خواهند برد و حتما دسترسی به منابع مطمئن انرژی مانند منابع ایران یک امکان تکرار نشدنی برای آنهاست. از این رو تعهد پکن به FATF و ایجاد محدودیت برای خود درخصوص روابط اقتصادی با تهران مورد شک و تردید است. به اینها باید اضافه کرد دسترسیهایی که چینیها، روسها و... در این سالها در ارتباطات مالی و اقتصادی خود با دیگر کشورها حتی کشورهای تحت تحریم ایجاد کردهاند. پکن و مسکو بهدلیل اینکه همواره از رصد شدن توسط آمریکاییها بیمناک بودهاند تلاش کردهاند با مسیرهای متفاوت از تهاتر گرفته تا به راه انداختن سامانههایی برای جایگزینی سوئیفت و یا تبادل مالی در سیستمهای غیررسمی از این تهدید بالقوه خود را دور نگه دارند.
پنجمین و آخرین موضوع هم همین اندک روابط کنونی ایران با چین است که با وجود FATF همچنان برقرار است و باید پرسید چه شده که این روابط از فشارهای یاد شده در امان مانده است.
بعد از این تفاسیر اما باید به یک سوال مهمتر پاسخ داد و آن این است که علت واقعی عدمتوسعه همکاریهای چین با تهران چیست؟
آنچنان که قبلا هم ما گفته بودیم و هم بسیاری از رسانهها و کارشناسان، فقدان توسعه قابل توجه در شرایط کنونی در جریان همکاریهای ایران با چین که البته صرفا به دوران تحریمهای ایالات متحده و ورود ایران به لیست سیاه FATF هم مربوط نمیشود، نبود اعتماد از سوی پکن به دولت و بدنه اجرایی در ایران است. آنها یکبار در سال 94 و پس از حضور رئیسجمهورشان در تهران، کمتوجهیهای دولت روحانی را بهخوبی دیدهاند و از همان زمان هم قید تهران را تا زمان تعیین تکلیف استراتژی کلان ایران زدند و حتی آنقدر نسبت به دولت یازدهم و دوازدهم بیاعتماد بودند که بعدا علی لاریجانی، ریاست وقت مجلس مجبور شد در راس اعضای هیاتدولت به پکن سفر کند تا شاید اعتماد از دست رفته آنها را برای همکاری با ایران ترمیم کند. مسالهای که متاسفانه درخصوص روابط تهران با مسکو هم دیده میشود و در همین چند سال اخیر هم موارد مشابه آن بهسادگی قابل مشاهده است.
از اینرو باید گفت که حواله کردن مشکلات تجارت خارجی ایران علیالخصوص درخصوص تجارت با کشورهایی که قبلا آزمون خود را پس دادهاند، به FATF دقیقا مانند همان اقدامی است که چندی پیش حسن روحانی انجام داد و آدرس تمام مشکلات و چالشهای امروز کشور را کاخ سفید در واشنگتندیسی معرفی کرد.
* نویسنده: حسین نقی پور، خبرنگار
اخبار مرتبط: