به گزارش «فرهیختگان»، در طول 40 سال گذشته، همواره یکی از موارد قیاس برخورداری ملت، «سالنهای سینما» بوده است. سینماهایی که تعدادشان بهطرز عجیبی کم شد که البته این کاهش یا بهدلیل نبود و غیبت صاحبان آن سینماها بود یا بهدلیل فرسودگی و مستعمل بودن آنها که امکان برخورداری از امکانات روز را نداشتند. برخی دیگر هم بهدلیل رشد و تاسیس سینماها و پردیسهای جدید، عملا و به شکلی ناخواسته، از دور رقابت کنار رفتند تا به این ترتیب، تعداد سینماهای کشور در برههای به زیر 200 سینما در کل کشور برسد.
اگر بخواهیم مقایسهای میان برخورداری کشور از امکانات سینمایی طی سالهای مختلف را مشاهده کنیم باید بگوییم در سال 64، تعداد سینماهای کشور 229 باب بود؛ این درحالی است که تعداد سینماهای امروز ایران، با وجود رونق یکدهه نهضت سالنسازی در کشور، به 245 باب رسیده است.
روند نزولی شدن تعداد سالنهای سینمایی کشور از ابتدای دهه 80 آغاز شد؛ جایی که حدود 290 باب سالن سینما در ابتدای دهه 80 کشور، در انتهای این دهه به 183 باب رسید که رشد منفی قابلملاحظهای را در این زمینه تجربه کرد.از انتهای دهه 80، سیاست حمایت از سالنهای سینما به بار نشست و دو پردیس ملت و آزادی در تهران، نمادی از تجدد سالنسازی مدرن و نوین در کشور به حساب آمدند. پس از این دو اتفاق فرخنده، نهضت سالنسازی به کلانشهرهایی چون مشهد رسید و پردیس هویزه با مدرنسازی و افزایش تعداد سالن، رقابتی تنگاتنگ با بزرگترین پردیسهای پایتخت را آغاز کرد. ضمن اینکه این روند با شتاب بیشتری در پایتخت پیش رفت و زمینههای رشد چشمگیر پردیسهای سینمایی را در دهه 90 به وجود آورد.
این سیاست البته با استقبال بسیار خوب مخاطبان همراه بود، بهطوری که با مدرنسازی پردیس آزادی، در نخستین سال حیات مجدد این سینما در سال 87، عنوان پرفروشترین سینمای کشور که در سال 86 متعلق به فرهنگ تهران با حدود 828 میلیون تومان بود، در سال 87 به سینما آزادی با رقم یکمیلیارد و 800 میلیون تومان رسید.
ضمن اینکه در این مدرنسازیها، رقابت عجیبی هم میان پردیسها به وجود آمد که به افزایش رقم چرخشی در صنعت سینمای ایران کمک کرد بهطوری که با روی کار آمدن پردیس کورش در سال 94، عنوان پرفروشترین سینما در سال 93 که با 6میلیارد و 850میلیون تومان دراختیار پردیس آزادی بود، در سال 94 به پردیس کورش با 11میلیارد و 444میلیون تومان رسید.
این نهضت البته تا امروز هم ادامه داشته و مالهای بزرگ و برخورداری در تهران و کلانشهرها تاسیس شدهاند. این روند تا جایی ادامه یافته که منطقه غرب تهران از وجود چنین پردیسهایی اشباع شده است؛ حال آنکه در همین منطقه از تهران، چندین پردیس دیگر نیز یا در مرحله ساخت قرار دارند یا در مرحله راهاندازی.xهمین چند روز پیش بود که رئیس سازمان سینمایی در بازدید از پردیس صبامال در تهران، آمار جدیدی را ارائه داد. به گفته حسین انتظامی، طی 6ماه گذشته، 2 سینما با ظرفیت 7 سالن به ظرفیت 567 صندلی به بهرهبرداری رسیده است و 9 سینما با 43 سالن به ظرفیت 5هزار و 273 صندلی آماده افتتاح است.ضمن اینکه کل سینماهای در دست ساخت، 76سینما با 296 سالن به ظرفیت 43هزار و 554صندلی است که 11سینما با 35سالن به ظرفیت 5هزار و 200 صندلی در مراحل پایانی ساخت و 54سینما با 211سالن به ظرفیت 32هزار و 514صندلی در مراحل مختلف ساخت قرار دارند.در ادامه نگاهی خواهیم داشت به برخی آمارهای مربوط به سینماهای کشور و برخورداری استانها از لحاظ سالنهای سینما.
آمار کنونی تعداد سینما و سالنهای سینمایی در کشور
تا نیمه نخست سال 99، تعداد 245باب سینما در کشور فعالیت دارند. تعداد مجتمعهای سینما هم به 89 باب رسیده است. تعداد تکسالنهایی که سینما نیستند اما فیلم نمایش میدهند نیز 7 باب است. 17 فرهنگسرا نیز در کل کشور به نمایش فیلم مشغول هستند که مجموع تمام اینها بهعنوان تمام سرمایههای نمایش کشور به 358 باب میرسد.
تعداد کل پرده این 358باب به 645مورد میرسد که مجموع صندلیهای این تعداد پرده، 163هزار و 53عدد است. بهعبارتی نسبت جمعیت به تعداد صندلی برابر با 491نفر است که بهمعنای وجود یک صندلی برای هر 491نفر است.
البته اگر در این آمارها ریزتر شویم، نتایج بغرنجتری نیز به دست میآوریم مثلا اگر استان سیستانوبلوچستان را در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که در این استان عزیز، برای هر 22هزار و 293نفر، یک صندلی سینما وجود دارد. باورنکردنی است اگر بگوییم تعداد استانهایی که تعداد یک صندلی آنها برای بیش از هزارنفر است، به 5استان میرسد: سیستانوبلوچستان، زنجان، قزوین، کرمانشاه و هرمزگان.
این آمارها اگرچه رشد قابلتوجهی را در حوزه سالنسازی در کشور نشان میدهد اما متاسفانه همچنان میان برخورداری ایران در زمینه صندلیهای سینمایی نسبت به جمعیت 84میلیونی آن پایین است بهگونهای که با این میزان افزایش چشمگیر تعداد صندلیهای سینمایی، نسبت جمعیت به سینما، به یک سینما برای 224هزار و 512نفر رسیده که یک آمار قابلتامل و باورنکردنی است که نیاز شدید کشور به صندلیهای بیشتر را نشان میدهد. صندلیهایی که عمده آنها در تهران و کلانشهرها متمرکز است و در دیگر استانها، مراکز آنها هستند که وضعیت تا حدود بهتری به نسبت شهرهایشان دارند؛ شهرهایی که یا سینما ندارند یا با بحرانهایی چون سینماهای مستهلک و قدیمی دستوپنجه نرم میکنند.
وضعیت سینماهای کشور به تفکیک استانها
استان تهران با 66 سینما در صدر این فهرست قرار دارد. استان اصفهان با 22 و خوزستان با 16 سینما در ردههای بعدی این فهرست قرار دارند.
کمترین سینماهای کشور هم دراختیار استان کهگیلویهوبویراحمد با تنها یک سینمای تکسالنه است. این سینما 220 صندلی دارد تنها 8 فیلم طی 12ماه سال گذشته در این سینما روی پرده رفته است. تعداد تماشاگران این سینما در طول سال 98، هزار و 322نفر بوده که این تعداد مخاطب 7میلیون و 425هزار تومان فروش را برای این سینما رقم زده است.
استانی که حدود یکمیلیون نفر جمعیت دارد و حدود یکسوم ذخایز نفتی و گازی کشور را داراست اما تنها 8 فیلم در طول یکسال در تنها یک شهر این استان (یاسوج) نمایش داده میشود. «متری شیشونیم» که بیش از 2میلیون و 320هزار مخاطب داشته است در این استان تنها 539 تماشاگر داشت و «تگزاس 2» که در کل کشور 2میلیون و 410هزار مخاطب را به سالنهای سینما کشاند در این استان تنها 160 نفر تماشاگر داشت. این آمار نشان میدهد فارغ از عدم حمایتهایی که هسته مرکزی سیاستگذاری سینمایی که در پایتخت متمرکز است، توجهی به این محرومیتها نشان نمیدهد بلکه مدیران استانی نیز نتوانستهاند آمار خوبی در زمینه جذب مخاطب در تنها سینمای شهرشان از خود بهجای بگذارند. خیلی جالب است در آماری رسمی که ازسوی سازمان سینمایی درمورد سینماهای درحال احداث منتشر شده است، هیچ جایی از این استان غیور و بهلحاظ سینمایی محروم کشور مشاهده نمیشود.
متاسفانه باید عنوان کنیم 5 استان اردبیل، بوشهر، زنجان، سیستانوبلوچستان و قزوین تنها 2 سینما دارند و استانهای ایلام، چهارمحالوبختیاری و کردستان هم هریک 3 سینما دارند. بنابراین میتوان اینطور نتیجه گرفت که ازمجموع 277 سینما و پردیس سینمایی «فعال» کشور تا انتهای سال 98، 20 سینما در 9 استان قرار دارد !
با افزودن استانهای خراسانجنوبی و کرمانشاه هریک با 4 سینما، به این نتیجه میرسیم که بیش از یکسوم کشور، تنها 28 سینما دارند؛ یعنی از 277 سینمای کشور تنها 28 باب آن در 11 استان کشور است! استانهایی که 5 سینما دارند نیز آذربایجانغربی، لرستان و همدان هستند. حالا به این نتیجه میرسیم که حدود نیمی از کشور تنها 43 سینما دارند.
از آنسو اگر تعداد سینماهای 4 استان پرسینمای کشور یعنی تهران، اصفهان، خوزستان و خراسانرضوی را با یکدیگر جمع کنیم به عدد 119 باب سینما میرسیم. این 119 سینمای 4 استان با جمع 43 سینمای 11 استان به 162 سینما میرسیم و این نتیجه به دست میآید که 16 استان باقیمانده، تنها 115 سینما دارند !
این آمارها، بیعدالتی در تقسیم سالنهای سینمایی کشور را نشان میدهد. اگرچه تمرکز سالنهای سینمایی در پایتخت و کلانشهرها امری بدیهی بهنظر میرسد اما این مهم نباید بهمعنای عدم برخورداری سایر استانها و حتی شهرهای نسبتا بزرگ از نعمت سینما باشد.
ضمن اینکه باید به این نکته مهم نیز توجه داشته باشیم که حتی در پایتخت و کلانشهرها نیز نوعی بیعدالتی در حمایت از سینماها وجود دارد چراکه هنوز هم در این شهرها، سینماهایی با بافت فرسوده و تجهیزات کهنه وجود دارند که مخاطب، رغبت چندانی به تماشای فیلم در آن سینماها از خود نشان نمیدهد. به همین دلیل حتی وقتی به آمارهای شهرهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و شیراز دقت میکنیم، متوجه میشویم بیشترین میزان استقبال از فیلمها و گردش مالی در گیشه، در پردیسهای مدرن چندسالنه رقم خورده است و سینماهای قدیمی این شهرها، تفاوت چندانی با سینماهای متروک استانهای محروم کشور ندارند.
همین چند روز پیش بود که عبدالله علیخانی بهعنوان یکی از چهرههای کهنهکار حوزه تولید و پخش فیلم در گفتوگویی اعلام کرده بود سینما «عصر جدید» او که سینمایی دانشجویی محسوب میشود و از قدمت فراوانی نیز برخوردار است و در منطقه جغرافیایی پررفتوآمدی نیز واقع است (خیابان طالقانی)، سال گذشته روزی تقریبا یکمیلیون فروش داشته و طی امسال به فروش روزی 30 تا 50 هزار تومان رسیده است! حال مقایسه کنیم گردش مالی سینماهای 3سالنه مدرن تهران را با عصر جدیدی که آن هم 3 سالن دارد و به این نتیجه میرسیم که در تهران هم نوعی بیعدالتی و عدم حمایت از سینماهایی با بافت قدیمی و فاقد تجهیزات روز دیده میشود. مثلا سینمافرهنگ تهران که 3سالنه است سال گذشته با فروشی حدود 5میلیارد تومان بهکار خود خاتمه داد یا سینما سمرقند در منطقه جنتآباد جنوبی، سال گذشته حدود یکمیلیارد و 700میلیون تومان گیشه داشته است.
بنابراین ژستگرفتنهای مدیران سینمایی در ارائه آمارهایی از بابت ساخت سالنهای جدید، نمیتواند بهتنهایی افتخارآفرین باشد. به همان تعداد سالنهایی که به مجموعه سینمایی کشور افزوده میشوند، سالنهایی نیز در آستانه حذف و خروج از این ناوگان قرار دارند که این مهم نهتنها عدم برخورداری مردم یک منطقه از نعمت سینما را نشانه گرفته بلکه خطری بزرگ برای پردیسهایی است که در آینده با این عدم حمایتها، خود نیز در معرض استهلاک و نابودی قرار میگیرند و هیچ اراده دولتی را در احیای خود نمیبینند. بنابراین بدنه سختافزاری سینما در کشور، به یک اندازه رشد نکرده است؛ آن بخشی که مربوط به سالنسازی است، با سرعت و جدیت درحال پیشرفت است و آن بخشی که مربوط به احیا و تجهیز ناوگان قدیمی است، بهکلی به دست فراموشی سپرده شده و به این ترتیب، ناوگان سینمایی افزوده چندانی را به خود نمیبیند و سالنهای جدید درواقع جایگزین سالنهای قدیمی میشوند که بهدلیل عدم حمایت و فرسودهشدن تجهیزاتشان، بهتدریج از ناوگان سینمایی کشور خارج میشوند.
استانهای برتر از لحاظ جذب تماشاگر
طبیعتا تهران با بیشترین تعداد سینما در صدر این فهرست قرار دارد. تعداد سینماهای تهران 66 باب است که این تعداد 3برابر تعداد سینماهای اصفهان بهعنوان رتبه دوم تعداد سینماهای کشور است. در سالن، وضعیت تهران بسیار بهتر از هر کلانشهر دیگری است بهطوری که تهران با 199سالن در رتبه نخست و خراسانرضوی با 52سالن در رتبه دوم این فهرست قرار دارند.
با این رزومه، تهران تا پایان سال 98، 12میلیون و 244هزار و 92 تماشاگر سینما داشته است. رتبه دوم دراختیار خراسانرضوی است که تا پایان سال 98، 3میلیون و 277هزار و 478 تماشاگر داشته و رتبه سوم هم دراختیار استان اصفهان است که تا پایان سال گذشته، 2میلیون و 413هزار و 504 مخاطب داشته است.
استانهای فارس، البرز، مازندران، خوزستان، آذربایجانشرقی، گیلان و همدان به ترتیب در رتبههای چهارم تا دهم فهرست استانهای برتر از لحاظ جذب تماشاگر قرار دارند.
بهعنوان مثال استان مازندران را در نظر بگیرید. این استان همواره مقصد اول یا دوم مسافران در تعطیلات مختلف است. این استان توانسته طبق آخرین آمار رسمی سازمان سینمایی، در رتبه ششم پرتماشاگرترین استانهای کشور قرار بگیرد. حالا اگر بخواهیم بهصورت ریز در آمارهای این استان دقت کنیم، به گزارههای جالبی میرسیم:
اگر سینما «بهمن» بهشهر را در نظر نگیریم، شرق مازندران هیچ سینمایی ندارد.
«رامسر» که از آن بهعنوان عروس شهرهای کشور نام برده میشود و سالانه میلیونها مسافر و توریست را به خود میبیند، پس از آتش گرفتن سینمای قدیمی آمفیتئاتر که منجر به خروج این سینما از چرخه اکران شده، تنها یک سینمای جدید دارد که آنهم در مجتمع آرامش و با سه سالن خیلی کوچک احداث شده است.
دیگر شهرهای استان، هیچیک سینماهای جدیدی ندارند و سینماهای این استان با وضعیت بسیار بغرنج و با بافت قدیمی مشغول به فعالیت هستند.
در ساری بهعنوان مرکز این استان، تنها یک سینمای استاندارد (سپهر) وجود دارد که وضعیت پرده، صوت و صندلیهای آن بسیار ضعیف و بیکیفیت است.
قائمشهر که بیش از 400هزار نفر جمعیت دارد، سینما ندارد و یک سالن اجتماعات (حر) را با کمترین امکانات بهعنوان سینما انتخاب کردهاند.
چندین شهر دیگر این استان هم سینما ندارند. حالا چنین استانی با این پتانسیل توانسته خود را به رده ششم پرتماشاگرترین استان کشور برساند. بنابراین وقتی چنین اشتیاقی به فیلم دیدن در این استان وجود دارد، چرا سهم شهرهای این استان باید سینماهای کوچک یا غالبا فرسودهای باشد که کسی مشتاق به حضور در آنها نیست؟ چرا نباید بخشی از سرمایهگذارانی را که عمدتا در کلانشهرها و غرب تهران مشغول پردیسسازی هستند به سمت این استان با سوددهی بالا گسیل دهیم تا این امکانات بهصورت منطقی و درست در جایجای مملکت تقسیم شده و دیگر نقطه کمبرخوردار سینمایی در کشور وجود نداشته باشد؟
استانهای برتر از لحاظ کارایی سینما
از لحاظ کارایی سینما، وضعیت خیلی با آیکون بالا فرق دارد و آمارها متفاوت است. «کارایی» از تناسب میان تعداد سینما، سالن و صندلی هر استان با میزان جمعیت، تعداد تماشاگر و البته میزان فروش آن به دست میآید.
طبق این فرمول، قزوین بهعنوان برترین استان کشور بهلحاظ کارایی سینماهایش در سال 98 شناخته میشود. این استان تنها 2 سینما با 4 سالن دارد که تعداد کل صندلیهایش 552 عدد است. این استان طی سال 98، 220هزار و 262مخاطب داشته و یکمیلیارد و 748میلیون تومان هم فروش داشته است و با کارایی 399 در صدر این فهرست قرار میگیرد.
زنجان، استان دوم این لیست است. استانی که تنها 2 سینمای تکسالنه با 473 صندلی دارد. این استان طی سال گذشته 171هزار و 662مخاطب داشته و توانسته یکمیلیارد و 466میلیون تومان فروش داشته باشد. کارایی این استان 363 است.
استان سوم این فهرست خراسانرضوی است که 15 سینما با 52 سالن دارد. تعداد صندلیهای این استان 9هزار و 384عدد است. این استان طی سال گذشته توانسته 3میلیون و 277هزار و 478نفر را به سینما بکشاند و درنهایت چیزی حدود 31میلیارد و 162میلیون تومان فروش داشته باشد. کارایی این استان 349 است.
استانهای تهران با کارایی 283، اصفهان با 256، البرز با 209، بوشهر و قم با 200، کرمانشاه با 198 و فارس با 197 در رتبههای چهارم تا دهم این فهرست قرار میگیرند.
سینماهای برتر از نظر کارایی
سینماهای دارای کارایی بیشتر، تفاوت بسیاری با سینماهای پرفروش دارند. 10 سینمای پرفروش کشور تا پایان سال 98 بهترتیب، عبارتند از: کورش، آزادی، ایرانمال، باغ کتاب، هویزه مشهد، مگامال، اطلس مشهد، چارسو، شهرآفتاب شیراز و ملت تهران.
اما سینماهای برتر از نظر میزان کارایی به سینماهایی اتلاق میشود که متناسب با تعداد سالن و صندلیهایی که دارد، مخاطبان بیشتری را به سینماها کشانده و درواقع در هر سانس و در پایان هرماه، صندلیهای کمتری را داشته باشد.طبق این فاکتور، سینما گلستان شیراز در سال 98 با کارایی بیش از 1000 از 270 صندلی خود، در صدر این فهرست قرار دارد. پردیس ارگ تهران هم با کارایی 831 در رتبه دوم قرار دارد. میزان کارایی پردیس آزادی تهران بهعنوان سومین سینمای این فهرست، 818 است.
هویزه مشهد با کارایی 804، کورش با 804، اطلس مشهد با 754، گلشن مشهد با 752، هرویسنتر با 696، باغ کتاب با 589 و مگامال با کارایی 588 در رتبههای بعدی قرار میگیرند.
سینماهای درحال احداث
خیلی جالب است که در فهرست سینماهای درحال احداث، بیشترین میزان ساختوسازها در استانهایی است که همین الان هم بهلحاظ سینمایی، در وضعیت بسیار خوبی قرار دارند. هماکنون تهران درحالی با 199 سالن با اقتدار و بدون هیچ رقیبی در صدر فهرست پرسالنترین شهر و استان کشور قرار دارد که بیشترین میزان احداث سینما نیز در این استان و شهر دیده میشود بهطوری که هماکنون 46 سالن با 2008 صندلی در این شهر در دست ساخت است که برخی از آنها تا پایان امسال و برخی دیگر نیز تا پایان 1400 به بهرهبرداری میرسند. جالب آنکه در همین شهر تهران نیز مهندسی دقیق و هوشمندانهای روی تقسیم سینماها در مناطق مختلف صورت نپذیرفته است و عمده این سینماها همانگونه که عنوان شد در غرب تهران وجود دارند؛ ازجمله سینماهایی که در غرب تهران است میتوان به کورش، ایرانمال، مگامال، زندگی و سمرقند اشاره کرد.
خراسانرضوی که سومین استان برخوردار به لحاظ تعداد سینماست نیز 22 سینما با ظرفیت 2057 صندلی را در دست ساخت دارد که مشخص است سالنهایی با تعداد صندلیهای زیاد است چراکه با کمتر از نیمی از سالنهای در دست احداث تهران، تعداد صندلیهای بیشتری را به خود اختصاص داده است.
اصفهان که دومین استان برخوردار سینمایی است نیز ساخت یک سینمای کوچک 70سالنه را در دست اقدام دارد.
خبر مسرتبخش درمورد نهضت سالنسازی اینکه از سال گذشته، توجه ویژهای به برخی استانهای کمبرخوردار سینمایی شده است و هرچند این میزان ساختوساز سینمایی در این استانها بههیچوجه با میزان جمعیت و ناوگان سینمایی آنها متناسب نیست اما قدمهای خوبی در راستای احیای سینما در این استانها به حساب میآید.
در همین راستا، در استان اردبیل 3 سالن با 334 صندلی، البرز یک سالن 70نفره، ایلام 4 سالن با 400 صندلی، آذربایجانشرقی 4 سالن با 400 صندلی، آذربایجانغربی 7 سالن با 765 صندلی، بوشهر 5 سالن با 935 صندلی، چهارمحالوبختیاری 3 سالن با 300 صندلی، خراسانجنوبی 3 سالن با 300 صندلی، خراسانشمالی 3 سالن با 300 صندلی، خوزستان 3 سالن با 410 صندلی و سیستانوبلوچستان 3 سالن با 273 صندلی در دست احداث است که همگی آنها تا پایان امسال یا سال آینده به بهرهبرداری میرسند.
قدرمسلم آنکه همچنانکه پیشروی نهضت سالنسازی را به فالنیک میگیریم، دو نکته بسیار مهم را نیز گوشزد میکنیم:
نخست آنکه مهندسی درستی روی نحوه تقسیم سرمایهگذاران دولتی و خصوصی در بخش ساخت پردیس به عمل آید. در شرایط کنونی برخی استانهای کشور بهلحاظ سینمایی پروار شده و بخش اعظم آنها (حدود دوسوم استانها) از فقر شدید امکانات سینمایی رنج میبرند.
دوم آنکه زرقوبرق و شعف ناشی از ساخت پردیسهای جدید در استانهای کشور نباید بهمنزله فراموش کردن دیگر سالنهای درحال فعالیت باشد. سالنهایی که حجم زیادی از آنها یا بافت فرسوده هستند یا از نبود امکانات و تجهیزات بهروز رنج میبرند. موفقیت، زمانی برای سازمان سینمایی حاصل میشود که به موازات اعلام خبر خوشحالکننده ساخت پردیسهای زیاد، از صورت کمکها به سینماهای قدیمی و فرسوده نیز رونمایی شود و مکانیسم سالنسازی به این نحو تداوم نیابد که سالن جدید به قیمت برونرفت سالنهای قدیمی از چرخه اکران تاسیس شوند چراکه در چنین شرایطی، نهتنها هیچگاه به مفهوم واقعی «صنعت سینمایی» دست نمییابیم بلکه همواره آمارهای سالنها و تعداد صندلیهای ما در یک محدوده مشخص درجا میزند و توفیری در میزان جذب و افزایش مخاطب در مناطق جغرافیایی مختلف به دست نمیآید.