به گزارش «فرهیختگان»، پیمان طالبی، شاعر و روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت:
صفر: چند روز پیش در فضای مجازی بیتی از یک غزل عاشورایی اثر زندهیاد حسین منزوی را به اشتراک گذاشتم. آن بیت این بود: «حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است /ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران!» این بیت را منزوی خطاب به امام حسین(ع) سروده بود. از مخاطبان صفحهام پرسیدم به نظر شما منظور شاعر از «معرکهگیران» در مصرع دوم چیست؟ هرکسی چیزی گفت که بیشترین پاسخی که دریافت کردم: «مداحان و مرثیهخوانان» بود.
یک: در بین پاسخهایی که دریافت کردم، بعضیها منظور از معرکهگیران را کسانی میدانستند که برای مرثیهخوانی دستمزد دریافت میکنند. باید گفت که این نگاه به کل اشتباه است. برای دریافت معنای یک بیت باید به روابط کلمات با هم، ارتباط بین دو مصرع و آرایههای بیت توجه کرد، نه اینکه اندیشهای را که آن بیت از آن به دست میآید، بهعنوان مفهوم آن بیت به آن الصاق کنیم. در بیت فوق هیچگونه تعبیری وجود ندارد که دال بر «دستمزد و پول» باشد، با این حساب این فرضیه کاملا غلط است.
دو: بهتر است به این بیت دقیقتر نگاه کنیم. در مصرع اول منظور از رثا، همان مرثیه و مرثیهسرایی است. وقتی میگوییم حد تو «الف» نیست و «ب» است، یعنی اولا «الف» از «ب» پایینتر و کمارزشتر است و ثانیا در شأن تو «ب» است، نه «الف»! مثالی میزنم: حد من معلمی یک دبیرستان نیست بلکه مدیریت آنجاست. در این جمله معلمی کاری کمارزش برای من شده و همچنین مدیریت بالاتر و ارزشمندتر از معلمی دانسته شده است. حال بار دیگر به مصرع اول نگاه میکنیم. منزوی میگوید: مرثیه و مرثیهخوانی (رثا) در شأن امام حسین(ع) نیست، علاوهبر این جایگاه حماسه در ماجرای عاشورا از مرثیه و رثا بهمراتب بالاتر است. این درحالی است که در این لحظه این یادداشت را مینویسم، روایت یا حدیثی را بهخاطر نمیآورم که از حماسه و حماسهسرایی در ماجرای عاشورا گفته و به آن دعوت کرده باشد، اما تا دلتان بخواهد از معصوم(ع) روایت هست که در موضوع امام حسین(ع) و عاشورا، بگریید و بگریانید. خب! این گریاندن با چه چیز حاصل میشود؟ با مرثیه و مرثیهسرایی!
سه: حال برویم سراغ مصرع دوم. معنای بیت به نثر روان یک چنین چیزی میشود: «ای کسی که شأن و منزلت تو بهوسیله این معرکهگیران کم شده است!» اولا که شأن اهلبیت(ع) را کسی نمیتواند کم کند حتی دشمنانشان. حال چطور دوستداران اهلبیت(ع) میتوانند شأن آنها را کم کنند؛ خدا عالم است. مهمتر از این، آنکه با توجه به واژه «رثا» در مصرع اول و ارتباط بین دو مصرع، بدونشک منظور از کسی که معرکهگیری میکند، کسی است که مرثیهخوانی میکند! دقت کنید منظور کسی نیست که برای روضه و مرثیهخوانی دستمزد میگیرد و... بلکه صرفا با درنظر گرفتن مصرع اول، منظور فقط کسی است که در واقعه عاشورا «مرثیهخوانی» میکند و «حماسهخوانی» نمیکند!
چهار: امسال در پوستر هیاتی دیدم که از این مصرع بهعنوان تابلو و نشانه هیات استفاده شده است. این بیت بدونشک توهین به «مرثیه و مرثیهخوانی» است. یا آن کسی که این بیت را انتخاب کرده اصلا نفهمیده که مفهوم آن چیست و یا هیات او قرار است به مرثیهخوانی اهلبیت(ع) نپردازد که در این حالت با آنچه اهلبیت(ع) از مجالس عزایشان انتظار دارند، فرسنگها فاصله دارد! آنچه اهلبیت(ع) از مجالس انتظار دارند در درجه اول عزاداری، مرثیهخوانی و اشک در این ماتم است و در درجه دوم پند و پیام و حماسه و... . این را با مطالعه حداقل 5000 حدیث در باب عزاداری عرض میکنم. تشریح این بحث مجال دیگری را میطلبد که اگر لازم شد درموردش بعدا صحبت خواهم کرد.
پنج: حین نوشتن این یادداشت به یاد گفتاری از یوسفعلی میرشکاک در دهه 60 درباره مهدی اخوانثالث افتادم که این یادداشت را در کتاب ستیز با خویشتن و جهان منتشر کرده است. ماجرا بر سر دو بیت از اخوانثالث است که درباره امام رضا(ع) سروده:
ری دماوندی دارد همدان الوندی / اصفهان رودی و شیراز صفایی دارد
توس ما از برکتهای امامی که در اوست / هر قدم عاجز و آخوند و گدایی دارد!
میرشکاک با خیال راحت و صدای بلند در دوره اوج شهرت اخوان بهخاطر این نگاه طنزآمیز و تا حدی توهینآمیز او به امام معصوم(ع)، به او میشورد و اتفاقا این یادداشت او و عوامل دیگر سبب میَشود اخوان بعدها نیمایی معروف با مطلع: «ای علی موسیالرّضا، ای پاکمردِ یثربی در توس خوابیده» را برای امام رضا(ع) بسراید. آن ایام که میرشکاک این امر را به اخوان گوشزد کرد، اخوان در قید حیات بود و فرصت جبران داشت. اما از آنجا که امروز دست زندهیاد حسین منزوی از دنیا کوتاه است، فقط میتوانیم بهخاطر این بیت برای او طلب آمرزش از درگاه حی لایموت داشته باشیم.