به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، عاطفه جعفری، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: فکر کنید الان 22 بهمن 57 است، اما به جای جشن پیروزی، سراسر کشور را غمی بزرگ فرا میگیرد و امیدها ناامید میشود. دیگر آن پیروزی که همه مردم منتظرش بودند شکل نگرفته... همه اینها ایده جذابی برای نوشتن یک کتاب یا حتی یک فیلم سینمایی است؛ وحید یامینپور کتاب جدیدش را با این موضوع نوشته است. «ارتداد» نام این کتاب است. او مانند نخل و نارنج باز هم به سراغ تاریخ رفته است و البته تاریخ معاصر.
شروع داستان اوج خوبی دارد و خواننده از شنیدن خبری که نویسنده میدهد، شوکه میشود، یامینپور ما را به 22 بهمن 57 میبرد، اما نه آن 22 بهمنی که انقلاب پیروز شد! بلکه یک 22 بهمن سیاه و خونآلود... 22 بهمنی که رنگوبویی از پیروزی ندارد.این شروع توفانی باعث میشود؛ مخاطب با داستان همراه شود تا ببیند قرار است چه اتفاقی بیفتد. راوی قصه، مرد عاشقی است که عاشقانههای زندگیاش در دل این تاریخ معکوس رقم میخورد و حالا در جایی از تاریخ ایستاده که هیچگاه رخ نداده اما به ما نهیب میزند که ممکن بود امروز در جایی شبیه آنجا که او قرار گرفته، میایستادیم. داستان ارتداد سرگذشت همین مرد عاشق است که با همسرش در زمینههای سیاسی هم فعالیت میکنند؛ اما در عین حال عاشق همدیگر هستند و گفتوگوهای عاشقانهای هم دارند. آنها آنقدر در مسیر ازدواج و وصالشان دچار مشکلات میشوند که به ارتداد میرسند!
درباره این کتاب، حرف زیاد است، شاید یکی از نقاطقوت کتاب این باشد که یامینپور، پیشرفت خوبی در حوزه نثر داشته است و اگر مقایسهای با «نخل و نارنج» داشته باشیم پی به این پیشرفت نویسنده خواهیم برد. اما در کنار این نثر خوب ارتداد در بحث درام و عاشقانهای که نویسنده به آن تکیه کرده نتوانسته مخاطب را جذب خود کند. اگر برای معرفی کتاب میگوییم عاشقانه سیاسی، طبیعتا باید این عاشقانه بودن بسیار جالبتوجه باشد و نویسنده بتواند این حس را به مخاطب منتقل کند. کتاب جزئیات ندارد، مخاطب با یونس همراه میشود و او را یک انقلابی و عاشق میداند. اما تصویری که از همسرش میبینیم کامل نیست و جزئیات زیادی از او نمیدانیم. همه اینها باعث میشود کتاب به سوی ضعف برود.
نکته دیگر برای من بعد از خواندن این کتاب، نزدیک بودن نویسنده در برخی بخشهای کتاب به «یک عاشقانه آرام» نادر ابراهیمی بود و البته نویسنده در مراسم رونمایی کتابش گفت: «برای نوشتن ارتداد از کتابهایی چون خاطرات احمد احمد تاثیر گرفته است. احمد در ذهنم گرههای دراماتیک ایجاد کرده و همان گره دراماتیک عاملی شده تا ارتداد را بنویسم.»نکته بعدی در مورد ارتداد به این مساله برمیگردد که نویسنده تصویرش از پهلوی بیشتر ناظر بر فسق و فجوری است که همیشه شنیدهایم و این سالها در سریالهایی مثل معمای شاه و از این قبیل زیاد دیدهایم. طبیعتا پرداختن به موضوعاتی مثل آزاد نبودن مطبوعات، احزاب و... باعث میشد مخاطب همراهی بیشتری برای نگاه به نقاط منفی پهلوی داشته باشد. اما اینکه فقط نگاهمان به پهلوی همین نگاه فساد باشد و با این زاویه ببینیم مطمئنا ضعف کمی نیست.
کتاب در جمعبندی هم دچار یک مشکل میشود. نویسنده در طول کتاب مبارزه مسلحانه را نفی میکند اما در پایان کار یک نقض غرضی صورت میگیرد و طبیعتا مخاطبی را که در طول داستان با خود همراه کرده است دچار سرگردانی میکند. همانطور که در بالا گفتم یامینپور در ارتداد به یک پیشرفت خوبی رسیده است اما باز نمیتوانیم اسم کتاب او را رمان بگذاریم چون رمان دارای جزئیاتی است که این کتاب فاقد آن است و همین نداشتن جزئیات باعث میشود بسیاری از شخصیتها برای مخاطب گنگ باشند. در صفحه امروز از ارتداد گفتیم و به این کتاب پرداختیم چون در نوروز 99، ارتداد جزء کتابهای پرفروش بود.