• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۱۱-۱۳ - ۱۲:۴۴
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
محمد فیلی، بازیگر در‌ گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

باید 10 سال پیش فیلم «خروج» را بازی می‌کردم

تازه فهمیدم پیر شده‌ام و در طول کار همیشه فکر می‌کردم باید 10 سال پیش فیلم «خروج» را بازی می‌کردم که آنقدر اذیت نشوم. این کار در 70 سالگی برای من خیلی سخت بود.

باید 10 سال پیش فیلم «خروج» را بازی می‌کردم

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، متن گفت‌وگوی محمد فیلی، بازیگر با «فرهیختگان» به این شرح است:

من و دوستانم در این فیلم همگی روستایی هستیم. روستاییان کشاورزی که از قومیت‌های مختلف اعم از آذری زبان، لر، فارس و... هستند. البته قرار نبود من لری صحبت کنم چون ممکن بود با توجه به اینکه ممکن است تسلط کافی به زبان لری نداشته باشم، یک جاهایی اشتباه کنم و برای مخاطب برخورنده باشد. اما لحن و آهنگ خاصی بود که همه می‌فهمند چه گفته می‌شود، درواقع واژه‌های غلیظ لری نبود. ته لهجه کمی که مشخص کند این لر است اما لباس من دقیقا لباس لر بختیاری بود، به علاوه تفنگ، فشنگ، دوربین و هر چیزی که همراه من بود. همه پشت تراکتورها به سمت تهران می‌آمدیم که به خواسته خود برسیم.من خیلی کار اعم از سریال و فیلم داشتم، اما فکر می‌کنم کار حاتمی‌کیا مخصوص خود ایشان است و تا امروز این چنین ندیده بودم که با دوربین مخصوصی که وجود داشت دکوپاژ کند و پلان‌هایی که می‌خواهد انتخاب کند. ما چندبار تمرین می‌کردیم و تمرین‌ها تمرین خطی بود که ایشان دکوپاژ می‌کرد و پلان‌هایی که مدنظر داشت به منشی صحنه می‌گفت و او یادداشت می‌کرد. بعد هم دوربین را می‌گذاشت و کار راحت‌تر می‌شد.

این مدل کارگردانی از یک جهت خوب بود ولی سختی‌های خودش را هم داشت. من هیچ‌وقت دو سه ماه در هیچ‌کاری هر روز آفیش نبودم اما این تنها کاری بود که هر روز ساعت 6 آفیش می‌شدیم و اگر روز بود تا زمانی که نور بود و اگر شب بود تا زمانی که تاریکی بود، فیلم می‌گرفتیم. ما از گرمای 47درجه گچساران کار را شروع کردیم. به لحاظ گرما خیلی شرایط سختی بود، دستان من سوخته بود و فکر می‌کردم همانند جزامی‌ها تاول زده است. فکر کنید ساعت‌ها پشت تراکتور نشستن در بیابان و حرکت کردن باعث شده بود خیلی اذیت شویم.بعد از گچساران دو روز در تهران بودیم استراحت کردیم. بعد از دو روز به قم رفتیم. آنجا برف آمده بود و هوا به‌شدت سرد بود. یعنی در فاصله بسیار کم از یک گرمای شدید به سرما ‌آمدیم و این خیلی آزارمان می‌داد. یک‌سری از بازیگران گرمایی بودند و در گچساران اذیت شدند و برخی نیز سرمایی بودند و در سرمای قم اذیت می‌شدند.احتمالا نظر خود حاتمی‌کیا هم همین باشد که این سخت‌ترین کاری بود که انجام دادیم. ابتدا 13 نفر آدم هستیم و بعد به مرور حرکت می‌کنیم 5 نفر از گروه کم می‌شود و 8 نفر به سمت تهران حرکت می‌کنیم و در قم می‌مانیم و از آنجا با ملاقاتی که می‌شود به سمت روستا و ولایت خود باز می‌گردیم ولی این مدت به‌شدت سخت می‌گذشت.

همیشه به دوستان می‌گفتم در «مختارنامه» 6 سال کار کردم ولی به این سختی نبوده که این‌طور باشد و هر روز بیاییم و در گرما و سرما کار کنیم. این برای من سخت‌ترین کار بود ولی جذاب بود. باید تجربه می‌کردیم و این کار هم تجربه خوبی برای من بود که این‌گونه کار کنم. تازه فهمیدم پیر شده‌ام و در طول کار همیشه فکر می‌کردم باید 10 سال پیش این فیلم را بازی می‌کردم که آنقدر اذیت نشوم. این کار در 70 سالگی برای من خیلی سخت بود.امیدوارم که مخاطب کار را بپسندد تا همه خستگی‌ها از تن بین برود. پیچیدگی کار حاتمی‌کیا در فیلم خروج بسیار زیاد است. تا روز آخر او برای ما قصه را بازگو نکرد که قرار است چه اتفاقی بیفتد. اما مطمئنم که مخاطب جذب این فیلم خواهد شد. چون برای تک‌تک صحنه‌های فیلم سختی زیادی کشیده‌ایم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار