• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۰۸-۲۸ - ۱۱:۳۱
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

جوکری به نفع سرمایه‌دار

هرج‌ومرج شهر نه‌تنها به نفع اعتراضات ضدسرمایه‌داری نشد، بلکه باعث شد تمام قوا به نفع طبقه سرمایه‌دار بسیج شوند و بتمنی در قامت قهرمان از میان این وضعیت سر برآورد.

جوکری به نفع سرمایه‌دار

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، قرار است رویای جوکر را تماشا کنی یا اینکه قرار است قصه جوکر شدن ساکنان یک شهر را ببینی. هرچه هست، شهروندان معترض شهر گاتهام دیگر چشم دیدن طبقه سرمایه‌دار شهرشان را ندارند و برای اینکه ببینید چه چیزی باعث شده ساکنان این شهر به چنین احساسی برسند، کافی است شکل‌گیری شخصیت جوکر را تا انتهای فیلم دنبال کنی. آرتور فلک، شهروند ساکن شهر گاتهام که با مادر متوهم خودش زندگی می‌کند، با انواع عقده‌ها و تحقیرها مواجه است و از آرزوهایش دور افتاده و در حال تبدیل شدن به جوکر است یا بهتر اینکه جوکر از درون آرتور فلک بیرون می‌آید؛ جوکری که نماد آدم‌های تک‌افتاده و گیرافتاده میان شهری است که مناسبات انسانی و اخلاقی آدم‌هایش بر پایه پول گذاشته شده است؛ جوکری که خنده‌های هیستریکش دیگران را آزار می‌دهد و می‌خواهد استندآپ کمدی اجرا کند تا بعد از مشهور شدن، جزئی از طبقه بالادستش شود؛ جوکری که میانه شلختگی مدیریت شهر، تبدیل به قهرمان آشوب و هرج‌ومرج در شهر می‌شود.

فیلم سینمایی جوکر و نسخه‌ای که در آن پیچیده می‌شود، چیزی جداافتاده از اتفاقات روز جهان نیست. معنایی که فیلم از مناسبات سرمایه‌داران و طبقه معترض در شهر گاتهام شکل می‌دهد، بی‌ارتباط با آشوب‌های علیه سرمایه‌داری در کشورهای غربی نیست. البته فیلم مستقیما به نمونه‌های عینی چون جلیقه‌زردها اشاره ندارد، ولی با روخوانی از اخبار روز شروع می‌شود؛ صدای رادیو از انباشت 18روزه زباله در شهر خبر می‌دهد و استاد دانشگاهی را روی خط دعوت می‌کند و او هم بعد از گلایه نسبت به چنین وضعیتی که تا 50 سال قبل هم سابقه نداشته، حرف‌هایش را این‌گونه تمام می‌کند که دنیا قرار است به کدام سمت برود؟ زمان پخش صدای رادیو، تصویر جوکر یا همان قهرمان، یا همان راه علاج چنین وضعیتی را نشان می‌دهد.

غیر از جوکر، توماس وین، سرمایه‌دار و کارخانه‌دار هم نقش مهمی در فیلم دارد؛ سرمایه‌داری که در واکنش به احساسات ضدسرمایه‌داری که در گاتهام شکل گرفته، می‌گوید: «می‌خواهم شهردار شوم، چون فکر می‌کنم شهر گاتهام خیلی وقت است راهش را گم کرده است.» او جوکر را که سه نفر از کارکنان شرکتش را کشته است، حسود و بزدل خطاب می‌کند؛ بزدلی که پشت ماسک دلقک پنهان شده و حسودی که نمی‌تواند موفقیت امثال توماس وین را ببیند. توماس وین و همسرش در انتهای فیلم به دست معترضانی که شبیه جوکر شده‌اند، کشته می‌شوند. استدلال جوکرها برای کشتن این سرمایه‌دار مغرور چیست؟ آنچه در فیلم دیده می‌شود، چیزی جز عقده‌ها و توهمات امثال جوکر نیست.

ظاهر امر این است که فیلمساز ژستی بیطرفانه در دوقطبی سرمایه‌داری و ضدسرمایه‌داری گرفته، اما جای قهرمان اصلی این دوقطبی پیش از اینها در ذهن مخاطب سینمایی کاشته شده است. بتمن یا همان «بروس وین» میلیاردر خوشگذرانی است که بعد از غلبه بر ترسش، مقابل جوکر خواهد ایستاد و اتفاقا بروس وین پسر توماس وین است. بروس وین با لباس بتمن، سال‌ها بعد قهرمان این شهر می‌شود و مقابل شرورهایی همچون جوکر خواهد ایستاد؛ دقیقا جایی که فیلمساز همه چیز را به‌گونه‌ای چیده تا دوقطبی سرمایه‌داران و معترضان به آنها، به دوقطبی بتمن و جوکر تقلیل پیدا کند. مخاطب در مقابل گزاره‌ای قرار می‌گیرد که اعتراض به بی‌عدالتی طبقه سرمایه‌دار مساوی است با هرج‌ومرج و کشتن شهروندان شهر. شاید در نگاه اول جوکر تنها یک چیز بخواهد؛ هرج‌ومرج بیشتر و اینکه دیگران را مانند خود کند. ولی این هرج‌ومرج بیشتر به نفع کیست؟ از دیالوگ‌های مشهور جوکر در فیلم «شوالیه تاریکی» است که می‌گوید من و بتمن دو روی یک سکه هستیم و همدیگر را کامل می‌کنیم.

آنارشیستی که جوکر و طرفدارانش شکل داده‌اند، زمینه‌های قوت یافتن بتمن را به وجود می‌آورد و شاید این همان لطیفه‌ای است که جوکر در پایان فیلم به آن می‌خندد و به صورت کنایه‌آمیز تصویر بروس وین را بالای سر جنازه پدر و مادرش نشان می‌دهد تا روز انتقام بتمن برسد. هرج‌ومرج شهر نه‌تنها به نفع اعتراضات ضدسرمایه‌داری نشد، بلکه باعث شد تمام قوا به نفع طبقه سرمایه‌دار بسیج شوند و بتمنی در قامت قهرمان از میان این وضعیت سر برآورد.

* نویسنده: معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگی

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار