

امارات یا عمان؟ مستقیم یا غیرمستقیم؟ رسمی یا غیررسمی؟ تا زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در زمین رسانه توپ میزند، هیچکدام از این دوگانهها ماهیتاً برایش اهمیتی ندارند. او بر پایه چیزی که تا امروز نشان داده، میخواهد فقط خودش ترکیب را بچیند، سوت بازی را بزند و فارغ از برد یا باخت، نتیجه را هم در قالب مدنظرش بازنمایی کند. این روش جدید یا عجیبی نیست؛ همان پارادایمی است که هر تاجری در معاملهگریهایش روی میز میگذارد؛ اما نقش ما بهعنوان بازیگر ثانی این معامله چیست؟ ترامپ برای اینکه تسلطش بر رسانه را تقویت کند، اول برای خودش یک شبکه اجتماعی به نام تروث (Truth Social) ساخت و بعد ایلان ماسک و دیگر پلتفرمیها را دور خودش جمع کرد. ما برای پیروزی در مقابل این لشکر دیجیتالی چه استراتژیای طراحی کردهایم؟
ترامپ با ساز و کار سنتی مهار نمیشود
80 روز است که ترامپ، ایران را بهعنوان یکی از اهداف رسانهای خود میبیند و تقریباً هر روز حرفی از او یا منتسب به او در فضای رسانهای بینالملل پخش میشود. گاهی مثبت، گاهی منفی، اما با یک هدف مشخص؛ «تسلط بر فضای رسانهای و شکلدهی به روایتها در داخل و خارج از ایران.» این راهبرد او در امتداد مسیری بود که سیستم سیاسی و رسانهای ایران را در موقعیت دشواری قرار دهد و افکار عمومی را نیز درگیر کند. تا پیش از او و در زمان بایدن، خبرهایی مبنی بر مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان شنیده میشد، اما هیچگاه جزئیات دقیقی از روند مذاکرات مخابره نشد. حساسیتهای موجود در فضای داخلی دو کشور ایجاب میکرد که طرفین سعی کنند در آرامش گزینههای موجود را برای رسیدن به یک توافق دوجانبه بررسی کنند. ترامپ اما چندان معتقد به آرامش نیست. او نه تنها بهعنوان یک سیاستمدار، بلکه بهعنوان یک چهره رسانهای شناختهشده در سطح جهانی عمل میکند. این ویژگی، او را به بازیگری تبدیل کرده که میتواند با یک توییت یا یک مصاحبه، موج خبری عظیمی به راه اندازد و افکار عمومی را در داخل ایران و در سطح بینالمللی تحت تأثیر قرار دهد. در چنین شرایطی، طبیعی است که ما نتوانیم با سازوکارهای سنتی و محدود خود به مقابله با این کمپین رسانهای بپردازیم. برای همین، نیاز به مجموعهای از پیشنهادات عملی و استراتژیک احساس میشود تا بتوانیم در این میدان نابرابر، دستکم بخشی از ابتکار عمل را به دست بگیریم.
کنشگر باشیم نه واکنشگر
اولین و مهمترین گام، به دست گرفتن ابتکار عمل در انتشار اخبار است. در دنیای رسانهای امروز، کسی که روایت اول را ارائه میدهد، جای بیشتری در افکار عمومی خوش میکند. ترامپ این را بهخوبی درک کرده و با اعلامهای ناگهانی مانند پیشنهاد مذاکره، سعی میکند ایران را در موضع انفعال قرار دهد. نظر به این موضوع ما نمیتوانیم منتظر بمانیم تا او خبری بدهد و سپس به آن واکنش نشان دهیم؛ این رویکرد، ما را همیشه یک گام عقبتر نگه میدارد. بنابراین میشود به جای واکنشهای دیرهنگام، خودمان روایت اول را شکل دهیم.
تشکیل یک تیم رسانهای حرفهای برای این هم میتواند در رساندن اخبار مورد نظر با سرعت و دقت لازم باشد. به عنوان مثال اگر قرار است پاسخی به پیشنهاد مذاکره داده شود، این پاسخ باید پیش از آنکه ترامپ روایت خود را تحمیل کند، از کانالهای رسمی و غیررسمی به سمع و نظر نظام بینالملل برسد. از طرفی این سیستم نباید با محدودیتهای بروکراتیک فلج شود؛ ما نمیتوانیم با سازوکارهای کُند و بسته با پدیدهای مثل ترامپ مقابله کنیم.
ضرورت استفاده از چهرههای میانهرو در سطح بینالملل
یکی از نقاط ضعف ایران در مواجهه با کمپین رسانهای ترامپ، فقدان چهرههایی است که بتوانند در سطح بینالمللی به نمایندگی از ایران حرف بزنند. تجربه برجام نشان داد که در دعواهای رسانهای با آمریکا، داشتن افرادی که هم مورد اعتماد جامعه بینالمللی باشند و هم بتوانند پیام ایران را معقولانه و رسمی ارائه دهند، چقدر حیاتی است. در حال حاضر و با توجه به جای خالی این ابزار هر نتیجهای که از مذاکرات احتمالی به دست آید، ترامپ خود را پیروز اعلام خواهد کرد و افکار عمومی بینالملل هم چارهای جز پذیرش تکروایت موجود نخواهند داشت.
امروز نیاز به کمپینی شامل شخصیتهای دیپلماتیک، رسانهای یا حتی فرهنگی احساس میشود که شناخت نسبی از مسائل بینالمللی دارند و قادرند در رسانههای معتبر جهانی ظاهر شوند و فضای داخل را نیز مدیریت کنند. کمپینی که خطوط کلی پیام ایران را میداند و آنها را برای لحظات حساس آماده میکند. اگر مذاکراتی در جریان باشد، این چهرهها میتوانند پیش از آنکه ترامپ نتیجه را به نفع خود مصادره کند، دیدگاه اصلی و اساسی ما را اعلام کنند و اجازه دزیدهشدن آن را ندهند.
مدیریت استراتژیک اخبار با خبرنگاران
یکی از پروژههای رسانهای ترامپ در شکل دادن به افکار عمومی جهان، درز دادن اخبار راست و دروغ به صورت هدفمند است. او و تیمش متشکل از برخی خبرنگاران مشهور خبرگزاریهای مختلف با ترکیبی از اطلاعات درست و نادرست، فضای رسانهای را تحت کنترل درمیآورند و تلاش میکنند هم دستگاه دیپلماسی و هم افکار عمومی طرف مقابل را گمراه کنند. برای مقابله با این راهبرد رسانهای میتوانیم با مدیریت رسانه در سطوح مختلف، روایتهای برساخت شده و غیرواقعی را تحت پوشش روایت حقیقی خودمان قرار دهیم. در این راستا، لازم است که در سطح بینالمللی مدیریت اخبار را در دست بگیریم و شبکهای از خبرنگاران حرفهای و مورد اعتماد ایجاد کنیم که از طریق آنها بتوانیم اخبار مربوط به مذاکرات را بهصورت استراتژیک، مدیریت و منتشر کنیم.
کمپین رسانهای ترامپ علیه ایران، موضوعی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا با تأخیر به آن واکنش نشان داد. هرچه زودتر در این زمینه اقدام کنیم، شانس بیشتری برای کنترل آسیبها و به دست آوردن ابتکار عمل خواهیم داشت. تجربه نشانداده که ایران در برابر بازیهای رسانهای میتواند آسیبپذیری قابل توجهی داشته باشد. این مقطع فرصتی است تا نه تنها در برابر تهدیدات فعلی ایستادگی کرده، بلکه زیرساختهای رسانهای خود را برای آینده تقویت کنیم. ترامپ با هر اظهارنظر، موجی از گمانهزنیها و تحلیلها به راه میاندازد که میتواند افکار عمومی در داخل ایران را تحت تأثیر قرار دهد و تصمیمگیرندگان را به واکنشهای شتابزده وادار کند. اگر ما نتوانیم این موج را مهار کنیم، او به هدف خود که همان تحت فشار قرار دادن ایران از بیرون و درون است، دست خواهد یافت.
مطالب مرتبط فرهیختگان را در ادامه بخوانید:
الهام عابدینی، فعال رسانهای در گفتوگو با «فرهیختگان»: نقش رسانههای برونمرزی را جدی بگیریم
