بابک خواجهپاشا، کارگردان فیلم «در آغوش درخت» نماینده ایران در اسکار در گفتوگو با «فرهیختگان» اظهار داشت: سینمای ایران تصویر ذهنی فیلمسازهاست؛ خیلی زیاد. چیزی از حقیقت ایران نیست. دغدغه من در سینما این است: شما میتوانید فیلمی با مضمون تخت و تراژدی درباره یک خانواده حاشیهنشین بسازید؛ مشکلی با آن ندارم اما حتی در یک خانواده حاشیهنشین هم یک همسایه یا دایی وجود دارد که بتواند امیدی به آن خانواده بدهد. مشکلم با فیلمهایی است که میخواهند بگویند ما فلکزدهایم و هیچ راه امیدی وجود ندارد. این اذیتم میکند. در فیلمهای هالیوودی مثالی بیاورید که در آن قهرمان داستان که پرداخت شده و بالا آمده، بهسادگی توسط فیلمساز کشته یا حذف شود. نمیتوانید مثالی بیاورید، چون در آنجا این کار ممنوع است. آنها همیشه امیدی را به تصویر میکشند. حتی اگر قهرمان به نظر مرده باشد، یک جفت کفش کنار رودخانه نشان داده میشود که امید به زندهبودنش را نشان دهد. این به دلیل تاثیر روحی آن است. برخی از عزیزان ما باید کمی پیگیر جلسات فرهنگی کشورها باشند تا متوجه شوند این مسائل بهسادگی رد نمیشوند. آنها در حال طراحی مسیریاند که سینمای ما فقط فلاکت و تحقیر وطن را نمایش دهد و این اصلا انسانی نیست.
وی افزود: شما نباید بهخاطر جشنواره یا جایزه، به هویت و اعتبار کشور خدشهای وارد کنید. اصلا قرار نیست برای پذیرفتهشدن در جشنوارههای بینالمللی، مضمون فیلم را تغییر دهیم. فیلم باید کارکرد فرهنگی داشته باشد و این کارکرد باید با توجه به زیرمتنهای اجتماعی طراحی شود. نباید الگوی واحدی که دیگران میخواهند را بگیریم و براساس آن فیلم بسازیم. دلیل اینکه همه این فیلمها در ۱۰ سال گذشته شبیه همند، همین است؛ چون الگویشان شده فلان فیلمی که جایزه گرفته است. جشنوارهها هم به این نگاه عادت کردهاند و احساس میکنند سینمای ایران فقط باید درباره بدبختی و فلاکت حرف بزند. نگاه ما این است که باید بدبختی را نشان دهیم و پایان فیلم هم با فلاکت باشد. این نوع نگاه بهتدریج اپیدمی میشود و مخاطب و فیلمساز آن را باور میکنند.
متن کامل گفتوگوی عاطفه جعفری - کیانا تصدیقمقدم، گروه فرهنگ با بابک خواجهپاشا را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.