• تقویم روزنامه فرهیختگان ۲ ساعت قبل
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0
هادی عامل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

در کشتی حسن یزدانی بغض کردم

هادی عامل در گفت‌وگو با «فرهیختگان» گفت: حساس‌ترین کشتی، مسابقه‌‌ حسن یزدانی بود. او در حالی که کتفش آسیب دیده بود، به میدان رفت. گزارش این مسابقه برایم بسیار دشوار بود. بغض گلویم را گرفته بود.

در کشتی حسن یزدانی بغض کردم

فرهیختگان: معتقد است با عشق برای مردم گزارش می‌کند. این روزها که مسابقات المپیک به پایان رسیده است، آنچه از دلش برمی‌آید را بر زبان می‌آورد. «خداقوت پهلوان، خسته نباشی دلاور»، «نان پدر و شیر مادر حلالت» و «خدانگه‌دار سالار». امسال هم با به کاربردن جمله «برج ایفل را به آتش کشیدیم» در المپیک پاریس ظاهر شد. گزارش‌هایش نشان از تسلط فنی او به کشتی دارد که طی این سال‌ها توانسته آن را به ذهن بیاورد و در گزارش‌ها مخاطب را با خودش همراه کند.

لحن صادقانه او در زمانی که کشتی‌گیرمان شکست می‌خورد باعث دلداری مردم می‌شود و سعی می‌کند با کلماتی آرامش‌بخش همین حس و حال را به مخاطب منتقل کند. باوجود خستگی زیادی که داشت، مصاحبه را قبول کرد و توانستیم چند دقیقه‌ای روایت هادی عامل، گزارشگر کشتی را از المپیک پاریس بشنویم. 

می‌توانیم بگوییم که در این سال‌های اخیر دیگر گزارش مسابقات ورزشی‌ صرفا از حالت یک مسابقه خارج شده است؛ می‌بینیم که شما و گزارشگران دیگر، این مسابقات را جوری گزارش می‌کنید که آن را از حالت تکراری خارج می‌کنید. چقدر قبل از شروع گزارش به موضوع گزارش و اینکه چه چیزی را می‌خواهید‌ بگویید فکر می‌کنید؟ چقدر بین گزارش مسابقات تفاوت می‌گذارید؟
یک‌سری چیزها در ذات انسان‌هاست. مثلا هر روز آدم‌ها به همدیگر سلام می‌کنند و صبح‌بخیر می‌گویند. این مسائل تا آخر عمر هر کسی وجود دارند و نمی‌توانیم بگوییم که تکراری هستند. وقتی یک قهرمان ایرانی پیروز می‌شود، ما باید به مردم ایران تبریک بگوییم؛ این مسائل هم نمی‌شود گفت که تکراری است. اما در بحث‌های فنی، هر کشتی‌گیر با دیگری تفاوت دارد.

برای مثال، تکنیک‌های حسن یزدانی با رحمان عموزاد متفاوت است. این تکنیک‌ها در هر کشتی‌گیری با دیگری متفاوت می‌شود؛ مثلا یک کشتی‌گیر سرعتش زیاد است، کشتی‌گیر دیگر نفسش کم است. با توجه به این تفاوت‌ها، من مجبور می‌شوم به فراخور هر کشتی‌گیری، متفاوت صحبت کنم. بحث دیگر، بحث مخاطب‌شناسی است. در کشتی، یک سری مخاطب هستند که مربی کشتی یا داور کشتی هستند، یا خودشان کشتی‌گیر بوده‌اند یا هستند؛ یک سری مخاطب هم هستند که عموم مردم هستند. من سعی می‌کنم طوری گزارش کنم که آنها هم از این رقابت لذت ببرند. بارها گفته‌ام هر زمانی که قرار باشد برای مردم گزارش کنم، آنجا برای من لحظه قشنگی است و مهم است که دارم برای مردم گزارش می‌کنم. 

من خودم مربی کشتی بودم، کشتی‌گیر بودم، داور کشتی هم بودم و الان هم در حوزه کشتی مطالعه می‌کنم. اما سعی می‌کنم قوانین کشتی و بحث‌های تکنیکی را طوری مطرح کنم که همه‌فهم باشد. یک بحث آمادگی بدنی است، که این مسائل را هم لابه‌لای گزارش‌ها می‌گویم. تمام این چیزهایی که به شما گفتم، نیاز به مطالعه دارد. این‌طور نیست که هر کسی بتواند بگوید، یا به موقع و سریع بگوید، یا قشنگ این مسائل را برای مخاطب باز کند. همچنین گزارشگر باید از جنس آن ورزش باشد و سالیان سال آن را پیگیری کند. من برای این مسابقات المپیک پاریس، دو ماه مطالعه می‌کردم و کشتی‌های کشتی‌گیران را دوباره نگاه می‌کردم. 

کدام کشتی امسال در المپیک برای شما خاطره‌انگیز بود؟

طبیعتا آن دو فینالی که ایران در آنها مدال طلا گرفت، برای من بسیار خاطره‌انگیز بود. به‌ویژه اینکه محمدهادی ساروی پیش از این سه‌بار به آرتور آلکسانیان باخته بود. مسابقات المپیک بسیار حساس بود، و وقتی که محمدهادی ساروی موفق شد آلکسانیان را شکست دهد، بسیار خوشحال شدم. همچنین، وقتی سعید اسماعیلی حریف خود را در فینال شکست داد، آن هم برای من بسیار خوشحال‌کننده بود. این دو مسابقه که به مدال طلا ختم شد، واقعا مرا خوشحال کرد. 

قبل از گفت‌وگویمان گفتید یک خاطره‌ از این مسابقات دارید که دل‌تان می‌خواهد مردم آن را بشنوند. 
بله. این خاطره به مساله «وجدان کاری» برمی‌گردد. روز آخر که قرار بود به سمت مسابقات برویم، اتوبوس‌هایی که ما را جابه‌جا می‌کردند، مسیرشان تغییر کرد. علت این تغییر مسیر هم برگزاری ماراتن بانوان در مسیر بود. من مجبور شدم تاکسی بگیرم و از راننده خواستم مرا به محل برساند. اما به دلیل بسته بودن مسیر، تاکسی نتوانست تا مقصد برود و مجبور شدم پیاده شوم. از آنجا که می‌دانستم مسیر طولانی و زمان محدود است، سه ساعت زودتر از زمان شروع مسابقات حرکت کردم. حتی با این وجود، وقتی به جایی رسیدم که باید از خیابان عبور می‌کردم تا به سالن برسم، پلیس به من اجازه عبور نداد چون دو ماراتن در حال برگزاری بود. در این لحظه تصمیم گرفتم که شاید بتوانم از مسیری دیگر بروم، اما هر بار با موانع مختلفی روبه‌رو شدم. نهایتا بعد از اینکه مسیر ماراتن به پایان رسید، توانستم از خیابان عبور کنم. در آن لحظه وقتی زمان را نگاه کردم، فقط چند دقیقه تا شروع مسابقه باقی مانده بود.

سریع شروع به دویدن کردم تا به سالن برسم. وقتی به سالن رسیدم، بدنم کاملا خیس عرق بود. خوشبختانه درست دو دقیقه قبل از شروع مسابقه به محل رسیدم و توانستم گزارش کشتی آذرپیرا را انجام دهم. این تجربه به من نشان داد که چقدر وجدان کاری و تلاش برای به موقع رساندن خودم به محل مسابقه اهمیت دارد. با وجود تمام مشکلات و موانعی که وجود داشت، توانستم به موقع به محل برسم و گزارش را انجام دهم. اما از طرف دیگر، وقتی صدابردار به دلیل بی‌مسئولیتی خود مشکلاتی برای من ایجاد می‌کند، هم کشتی‌گیر و هم من ناراحت می‌شویم. شبکه‌های اجتماعی هم به این مسائل دامن می‌زنند. من همیشه سعی می‌کنم از کشتی‌گیران کشورمان حمایت کنم و اگر نقدی هم داشته باشم، به‌صورت خصوصی به آنها می‌گویم، نه در فضای عمومی. اما متاسفانه برخی افراد از این موقعیت‌ها سوءاستفاده می‌کنند و مسائل را به شکل نادرستی بازتاب می‌دهند. 

حسرت‌بارترین کشتی‌ای که در این المپیک دیدید، کدام کشتی بود؟
حساس‌ترین کشتی، مسابقه‌‌ حسن یزدانی بود. او در حالی که کتفش آسیب دیده بود، به میدان رفت. گزارش این مسابقه برایم بسیار دشوار بود. بغض گلویم را گرفته بود؛ نه می‌توانستم وسط گزارش گریه کنم، نه می‌توانستم به‌درستی گزارش کنم. حسن یزدانی چهار بار کتفش از جا در رفت، ولی با همان دست آسیب‌دیده، کشتی را ادامه داد. وقتی مسابقه تمام شد، نتوانستم جلوی اشک‌هایم را بگیرم و کلی گریه کردم. 

متن کامل مصاحبه عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

 ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ؛

اینجا جای بازی نیست آقای ضیاء

خودت را بشناس طبقه‌ات را بشناس؛

«یادگار جنوب» و سینمایی که دغدغه ندارد

ضابطه‌مند کردن فضای ترجمه باید اولویت اول معاونت فرهنگی وزیر جدید ارشاد باشد؛

بیایید پینوکیو شویم آقای وزیر!

درباره وسترن «افق: یک حماسه آمریکایی» ساخته کوین کاستنر؛

در مغز سفیدها چه می‌گذرد؟

سجاد نوروزی- مدیر پردیس آزادی:

جلوی عقب‌ماندگی و رکود سینما را بگیرید

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار