• تقویم روزنامه فرهیختگان ۲ ساعت قبل
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0

«ساعت ۶ صبح» از نظر فنی ضعیف است

ساعت ۶ صبح را نمی‌توان نقد کرد، چون کسی نمی‌تواند با آن وارد چالشی جدی شود؛ با چیزی طرفیم که اساسا معنای فیلم سینمایی نمی‌دهد و این حکمی نیست که براساس سلیقه یا براساس یک دیدگاه به‌خصوص راجع‌به هنر و سینما استنتاج شده باشد.

«ساعت ۶ صبح» از نظر فنی ضعیف است

فرهیختگان: دختری به اسم سارا که پدر و مادرش هر دو استاد دانشگاه هستند، قرار است برای گرفتن مدرک دکترای فلسفه به تورنتوی کانادا برود. کنار هم قرار گرفتن نام همین شهر و مساله پرواز هواپیما از تهران به سمت آن، لاجرم مخاطب را یاد پرواز اوکراینی سال ۹۸ می‌اندازد؛ هرچند در فیلم اشاره مستقیمی به قضیه نمی‌شود. گویا قبل از اعمال یک‌سری اصلاحیه‌ها روی فیلم، اشاره مستقیم‌تری هم به این قضیه شده بود. 

به‌هرحال شب قبل از پرواز، دوستان سارا برایش یک میهمانی خداحافظی می‌گیرند که در آن از نوازندگی و آواز گرفته تا انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و حتی مواد مخدر هست. از اواسط کار پلیس زنگ خانه را می‌زند تا وارد بشود اما صاحبخانه برای اینکه سارا از پروازش جا نماند، او را در کانال کولر مخفی می‌کند و می‌گوید که من در را قفل نمی‌کنم تا وقتی که ما را بردند، تو بتوانی خارج بشوی و به پروازت برسی. پلیس اما موقع رفتن، کرکره‌ در را می‌بندد و قفل کتابی می‌زند و روی کرکره هم علامت پلمب می‌کوبد.

سارا وقتی به در بسته خورد به برادرش زنگ می‌زند تا بیاید و از آنجا خلاصش کند اما کلیدسازی که همراه برادر سارا آمده، وقتی علامت پلمب را می‌بیند، زیربار نمی‌رود و جر و بحث بالا می‌گیرد و همسایه‌ها به پلیس زنگ می‌زنند. این دفعه دو پلیس جدید وارد صحنه می‌شوند و قفل در باز می‌شود تا سارا و برادرش و آقای کلیدساز برای روشن شدن قضیه بروند داخل آپارتمان. وقتی پلیس‌ها درحال پرس‌وجو از سارا و برادرش هستند، برادر سارا اسلحه یکی از دو مامور آنجا را از جیبش بیرون می‌کشد و هر دو را گروگان می‌گیرد تا خواهرش بتواند به پروازش برسد. هواپیمایی که سارا قرار است در آن باشد، ساعت ۶ صبح می‌پرد و اسم فیلم برای همین ساعت ۶ صبح است.

اصلی‌ترین برگ برنده فیلم که البته مربوط به قبل از تماشای آن می‌شود، نام مهران مدیری است؛ یک چهره شناخته‌شده در عرصه بازیگری و کارگردانی کمدی‌های تلویزیونی. البته هیچ وقت در سینما موفق نبوده چه دو موردی که به‌عنوان کارگردان پشت دوربین رفت، چه بازی‌هایی که در قالب نقش‌های جدی ارائه داد و چه حتی بازی‌های کمدی، اما از آنجا که آیتم‌سازی، سریال‌سازی و از جایی به‌بعد برنامه‌سازی تلویزیونی، نقش خیلی پررنگ‌تری در روند کاری مدیری دارد، نمایش‌های ضعیف او در سینما چندان به چشم نمی‌آیند و زود فراموش می‌شوند و هرگاه که این چهره دوباره با یک فیلم سینمایی به صحنه برمی‌گردد، کنجکاوی‌ها حول‌وحوش نامش دوباره بیدار می‌شوند. 

مهران مدیری هنوز می‌تواند نان کنجکاوی مردم حول‌وحوش نامش را بخورد و فیلمی به غایت دم‌دستی، کار نشده، بی‌دقت و ضعیف پر از سوتی‌های واضح بسازد که هم لااقل در هفته‌های اول و قبل از اینکه مخاطبان به هم خبر بدهند چه فاجعه‌ای روی پرده است، چند میلیارد تومان بفروشد بعد هم منتقدان درباره‌اش بنویسند و بحث کنند حال آنکه اندازه بحث و فحص نیست. این فیلم را نمی‌شود نقد کرد و صرفا می‌توان بخشی از ایرادهای پرشمارش را چه به‌لحاظ کارگردانی، چه فیلمنامه و چه بازی‌ها فهرست کرد و بخشی از آن هزار و یک دلیلی را که برای مردود شمردنش از دریافت عنوان فیلم وجود دارد به‌عنوان نمونه ارائه داد که نام این کار ارزیابی کیفی و فنی است نه نقد. ساعت ۶ عصر را نمی‌توان نقد کرد، چون کسی نمی‌تواند با آن وارد چالشی جدی شود که حالا در این چالش طرف کار بایستد یا روبه‌روی آن. با چیزی طرفیم که اساسا معنای فیلم سینمایی نمی‌دهد و این حکمی نیست که براساس سلیقه من یا شما صادر شود یا براساس یک دیدگاه به‌خصوص راجع‌به هنر و سینما استنتاج شده باشد. این حکم بدیهی است که با استناد و ارجاع به بدیهی‌ترین اصول و چهارچوب‌های هنر سینما می‌شود به آن رسید. 

متن کامل یادداشت میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ با عنوان «ساعت ۶ صبح فیلم نسازید» و همچنین یادداشت «بازی‌های مسخره» و «بی‌خود و بی‌جهت» را در نقد فیلم جدید مهران مدیری در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

نگاهی به فیلم جدید مهران مدیری؛

«ساعت ۶ صبح» از نظر فنی ضعیف است

 ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ؛

اینجا جای بازی نیست آقای ضیاء

خودت را بشناس طبقه‌ات را بشناس؛

«یادگار جنوب» و سینمایی که دغدغه ندارد

ضابطه‌مند کردن فضای ترجمه باید اولویت اول معاونت فرهنگی وزیر جدید ارشاد باشد؛

بیایید پینوکیو شویم آقای وزیر!

درباره وسترن «افق: یک حماسه آمریکایی» ساخته کوین کاستنر؛

در مغز سفیدها چه می‌گذرد؟

سجاد نوروزی- مدیر پردیس آزادی:

جلوی عقب‌ماندگی و رکود سینما را بگیرید

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار