آغاز سفر در دنیاهای نامحدود؛
«کتاب خواندن» و اصلا «خواندن» برای هر کدام از ما از یک جایی شروع شده، یکی ‌با کتابی که از دوستی رسیده است، دیگری با دیدن یک کتابخانه، یکی در مدرسه و آن یکی با کتابی که از عمو یا دایی هدیه گرفته است.
  • ۱۴۰۳-۰۲-۲۵ - ۰۶:۲۴
  • 00
آغاز سفر در دنیاهای نامحدود؛
کتاب خواندن برای شما از کجا شروع شد؟
کتاب خواندن برای شما از کجا شروع شد؟

عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: «کتاب خواندن» برای من اما از زیرزمین خانه پدربزرگ در خیابان صفاری نزدیک میدان خراسان شروع شد؛ سه‌ساله بودم. وقتی که آن همه مجله را دیدم و با ذوق عکس‌شان را نگاه می‌کردم و باباجان (پدربزرگم) وقتی آن همه ذوقم را دید با لبخند رضایت که من هم شبیه به مادرم هستم، گفت: «خودم برایت می‌خوانم تا یاد بگیری بخوانی...»
همیشه همین بود؛ شب‌هایی که میهمان خانه‌شان بودیم، یکی از برنامه‌ها این بود که برایمان کتاب و مجله بخواند. اولین کتابی که خودم خواندم، یکی از کتاب‌‌های ژول ورن بود. پدربزرگ و مادر با هم تصمیم گرفته بودند که با این کتاب شروع کنم. مادرم (خدایش بیامرزد) برایش انشا مهم‌ترین درس بود و همیشه می‌خواست که بهتر بنویسم. نمایشگاه‌های کتابی که از 6 سالگی در خاطرم ثبت شده است و کتاب‌هایی که با مشورت مادر انتخاب می‌کردیم و هنوز به خانه نرسیده چندتایی از آنها تمام می‌شد. انگار همه اینها در رسیدنم به امروز و خبرنگار کتاب شدن نقش پررنگی داشت که هیچ‌وقت از من جدا نشد؛ قدم زدن در کتابفروشی‌ها و شنیدن نکاتی که اهالی این حوزه دارند، گفتن از مشکلات حوزه کتاب چه مدیریتی چه صنفی و هزاران کار دیگر در این سال‌ها به یک بخش مهم در زندگی‌ام تبدیل شده است.
وقتی نویسنده می‌شوی، شاعر می‌شوی، ناشر می‌شوی و با کتاب معاشرت می‌کنی؛ کنار کتاب بودن و ارتزاق از کتاب، انگار وجود دیگری به تو می‌دهد، روحت را صیقل می‌دهد. به قول ویکتور هوگو «خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد؛ یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.»
برای من کمترین در این حوزه که با کتاب پیوند خوردم، همیشه مهم بوده که آدم‌ها از چه جایی با کتاب محشور شده‌اند و آن اولین نقطه برایشان کجا بوده است. نویسنده، شاعر و ناشر پیوندش با کتاب چطور محکم شد و به این کار ادامه داد، شاید همین کنجکاوی‌ها باعث شد تا بیشتر بخواهم بدانم و بپرسم. وقتی تصمیم گرفتیم گفت‌وگوهای کتابی رادیو مضمون را کلید بزنیم، همین فضولی‌های برخاسته از خبرنگار بودن، شما اسمش را بگذارید (کنجکاوی‌) کمک کرد تا لیستی را از صنف کتاب و نشر کنار هم بچینیم. به اولین سوال که قرار بود از میهمانان پرسیده شود فکر می‌کردم، ترغیب می‌شدم اسامی را بیشتر و بیشتر کنم. اولین سوال این بود: «چطور با کتاب پیوند خوردید؟» یا «کتاب خواندن برای شما از کجا شروع شد؟»
آنقدر جواب‌های این سوال در طول ضبط ویژه‌نامه «کتاب علیه فراموشخانه» و همین ویژه‌‌نامه جذاب و جالب بود که همین یک سوال می‌تواند تمام‌کننده برای کار و هدفی باشد که انجام دادیم. کسانی که به سراغ‌شان رفتیم از یک جنس نبودند، هم نویسنده داشتیم، هم شاعر. بازیگر، نمایشنامه‌نویس، خبرنگار، کتابفروش، ناشر و... در لیست‌مان قرار داشت تا بتوانیم جهان‌های متفاوت در این حوزه را بشنویم و بخوانیم. سعی کردیم کسانی که در لیست قرار می‌گیرند، علاوه‌بر متفاوت بودن کار و حرفه‌شان در حوزه کتاب، تفکرهای متفاوت هم داشته باشند و همه از یک طیف نباشند. دیگرانی را هم داشتیم که نشد در این مصاحبه‌ها همراه‌مان باشند؛ شاید روزی دوباره همین راه را ادامه دادیم و باز هم پرونده‌ای خواندنی و شنیدنی برای حوزه کتاب باز کردیم؛ چراکه این کار قطره‌ای است از دریا که ما به سراغش رفتیم و هنوز می‌شود پرونده‌های دیگر برای این کار باز کرد. راستی برای شما «کتاب خواندن از کجا شروع شد؟»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰