عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: کافی است دنبال خواندن کتاب باشید تا با اولین جستوجویتان در اینترنت به عبارت «۱۰۰۱ کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید.» بربخورید. دهها سایت، مقاله و مطلب پیدا میکنید که درباره این موضوع نوشته شده: ۱۰۰0 کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید. اصلا چرا معرفی کتاب باب شده است و مهمتر از آن چرا باید کتاب معرفی کنیم؟ بگذارید یک حساب سرانگشتی داشته باشیم. فکر کنید در سال 107 هزار عنوان کتاب چاپ میشود. حتما همه این کتابها را با هر برنامهریزیای هم که داشته باشیم، نمیتوانیم بخوانیم. از طرف دیگر ما در عصری زندگی میکنیم که رسانهها همهجا را فراگرفتهاند و دائما در حال کنترل خوراک فکری و سلیقه ما هستند. آنها تسلط زیادی هم روی آنچه ما میخوانیم، از محتوای شبکههای اجتماعی و اخبار تا مقالههای علمی و حتی کتابهایی که به دست میگیریم، دارند. از سوی دیگر روزانه صدها هزار جلد کتاب در سراسر دنیا منتشر میشوند و میتوانید هرجایی از ویترین کتابفروشیهای محلی تا وبسایتهای معتبر خرید آنلاین آنها را ببینید. تبلیغات گسترده و تعدد گزینههای موجود، کار انتخاب کتاب خوب بعدی برای خواندن را دشوار کرده است. افراد مختلف از روشهای مختلفی برای این کار استفاده میکنند و برای همین است که معرفی کتاب در این سالها به یک موضوع مهم تبدیل شده است و آدمها برای اینکه بدانند چه کتابهایی بخوانند، معمولا به معرفی کتابها اعتماد میکنند. حالا کمی با هم برخی موارد در معرفی کتاب و اصلا کتاب خواندن را مرور کنیم. اگر میخواهید به سراغ کتاب خواندن بروید باید بدانید چرا میخواهید این کار را انجام دهید و در کتابها دنبال چه چیزی هستید. برخی سوالها میتوانند کمککننده باشند؛ مثلا اینکه از چه ژانری لذت میبرید؟ عاشقانه؟ کمدی؟ ماجراجویی؟ قبلا کتابی خواندهاید که از آن لذت برده باشید؟ درباره نویسنده یا موضوع آن جستوجو کنید. شاید کتابهای جدیدی وجود داشته باشند که ندیدهاید. سریالها و فیلمهای محبوبتان ممکن است از روی کتابها ساخته شده باشند. در این مورد کمی کنجکاوی کنید. سرگرمیهای شما چه چیزی هستند؟ به آسمان شب علاقه دارید؟ از سینما لذت میبرید؟ اهل بیزینس هستید؟ کلمات کلیدی را پیدا کنید. آنها شما را به کتابهای محبوبتان راهنمایی خواهند کرد. پاسخدادن به سوالها باعث میشود در مقابل گزینههای بسیار زیادی که روبهرویتان قرار خواهد گرفت سردرگمی کمتری را تجربه کنید.
برای همین است که خیلیها وقتی میبینند نویسنده موردعلاقهشان لیستی از یک کتاب را معرفی کرده، به آن لیست اعتماد میکنند؛ یا اینکه میز پیشنهادهایی که در کتابفروشیها قرار دارند هم برای رهایی از سردرگمی خریداران کتاب کمککننده است. یکی از مهمترین کارهایی که لیست کتابها رقم میزنند، این است که دستهبندی براساس سلایق و علایق معرفیکننده در ذهن خریداران کتاب شکل میگیرد. اگر به این لیستها با دقت نظر و جزئیات بیشتر توجه کنید ممکن است خلقیات و حتی روحیات معرفیکننده را فاش کنند، اما از طرف دیگر میتوانند تبدیل به نقاط مشترک انسانی با شبکه وسیعی از افراد شوند.
یکی دیگر از راههای اعتماد به کتابها، رفتن به سراغ آثار برندگان جایزههای ادبی است. دوستداران کتاب با خود میگویند که هیچکس بیدلیل صاحب جایزه ادبی نمیشود و به برگزارکنندگان جوایز اعتماد میکنند و کتابها و نویسندگان را از میان لیست برگزیدگان، انتخاب میکنند. در کشور خودمان شاید تعداد جوایز ادبی محدود باشند اما در دنیا، بنا به دیدگاهها و رویکردهای متفاوت لیستی از کتابهای جایزهگرفته، به وجود میآید. مثل جایزه ادبی نوبل که حتی میتواند یک کتاب را به فروش جهانی برساند.