• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۳-۰۲-۰۳ - ۰۲:۳۹
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
نگاهی به وضعیتی که شبکه نمایش خانگی در پیش گرفته است

رقابت با تلویزیون برای قهقرایی شدن

شبکه نمایش خانگی پس از افت‌وخیز‌های فراوان و چند تجربه شکست‌خورده پر سروصدا بالاخره از حدود یک دهه پیش توانست کم‌وبیش خودش را به‌طور جدی در بین مخاطبان ایرانی جا بیندازد.

رقابت با تلویزیون برای قهقرایی شدن

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: ابتدا سریال‌هایی ساخته می‌شد که مخاطبان سی‌دی هر قسمت از آن را می‌خریدند و در دستگاه‌های خانگی تماشا می‌کردند؛ این اما نتوانست کار را چنان از نظر اقتصادی به‌صرفه کند که ادامه تولیداتی از این دست دارای توجیه شود. سریال «شهرزاد» به این جریان جان تازه‌ای داد و امیدها را درباره‌اش زنده کرد؛ هرچند همچنان هر نوع سوالی راجع‌به توجیه اقتصادی این مجموعه، زیر بمباران رسانه‌ای و انواع تکفیر و تمسخر قرار می‌گرفت. مدت‌ها بعد پای سرمایه‌گذاران شهرزاد وقتی به دادگاه مفاسد اقتصادی باز و مجموعه تولیدشده توسط آنها وقتی به‌عنوان ابزاری برای پولشویی معرفی شد که این مجموعه توانسته بود نقش خود را در اقتصاد سیاسی حوزه فرهنگی ایران به‌تمامی ایفا کند و بارش را بر زمین بگذارد. چهره نمادین و دروغین اقتصاد آزاد در بازار هنر ایران وقتی عیان شد که مدعیانش چند سنگر را فتح کرده بودند و سریال‌های نمایش خانگی به‌طور جدی روی دور تولید افتاده بود. برای شروع چنین جریانی به‌اصطلاح بازاری‌ها نیاز به مدتی خاک‌خوری بود، یعنی از همان ابتدا نمی‌شد به سود مالی حاصل از تولید و پخش برنامه در فضای خارج از رسانه ملی فکر کرد اما عده‌ای بنا به‌انگیزه‌های سیاسی تلاش داشتند هر طور شده این اتفاق رقم بخورد و از طرفی با ادعای خصوصی بودن محض فعالیت‌هایشان دست به گریبان بودند.
 همین شد که از فضایی سیاه و مشوه، پول‌هایی به این تولیدات تزریق شد که منشأ رسمی دولتی نداشت اما خصوصی هم نبود. پول صندوق‌های بازنشستگی بود، پول معلمان بود و پول سپرده‌گذاران بانک‌های خصوصی. پولی بود که از گران‌نمایی ملک و زمین توسط خریداری کارشناسان رسمی و فروش آنها به بانک به دست آمده بود. پول یکی از چند برادر دلال نفتی بود و القصه پولی که نه از جیب سرمایه‌گذاران این سریال می‌آمد نه با بهایی که مشتریان بابت سی‌دی‌های شهرزاد می‌پرداختند، تامین می‌شد. تا همین جای کار معلوم می‌شود که شبکه نمایش خانگی ایران سوای است هر کیفیتی که آثارش دارد و هر نوع جهت‌گیری محتوایی که در این آثار می‌توان دید، در نقطه آغازین راهش با دو برچسب اصلی و تعیین‌کننده همراه بود. اول اینکه تولید در آن صرفه اقتصادی نداشت اما ادعای تولید در بخش خصوصی را حمایل می‌کرد و دوم اینکه به‌رغم تولیدات غالبا سرگرم‌کننده، همراه با ‌انگیزه‌های غلیظ سیاسی کارش را شروع کرد و می‌خواست که بدیلی برای صداوسیما ایجاد کند.
شانس بزرگی که فعالان عرصه نمایش خانگی در ایران نصیب‌شان شد این بود که دوره فعالیت آنها همزمان شد با دوره ضعف شدید صداوسیما در تولید محتوای سرگرمی. تلویزیون غیر از سریال‌های به‌اصطلاح روتین و معمولی‌اش که البته گاهی ممکن بود مخاطبان زیادی هم پیدا کنند، یکسری تولیدات ممتاز و ویژه داشت؛ یعنی چیزهایی که در فضای خارج از رسانه ملی نمی‌شد به خلق آنها فکر کرد.
یک ایده رو به جلو مثل سریال «پایتخت» که روایت‌های قالبی و کلیشه‌ای مرکزنشین را شکست و توانست در روستا طوری قصه بگوید که شهری‌ها هم اسیرش شوند یا سریالی مثل «وضعیت سفید» که واجد ویژگی‌های ممتاز هنری و کلیشه‌شکن بود، تنها در تلویزیون ملی امکان خلق داشتند. پروژه‌های بزرگی مثل «مختارنامه» و «در چشم باد» هم فقط در تلویزیون ملی قابل تولید بودند. در روند برنامه‌سازی هم ایده‌های مبتکرانه‌ای روی آنتن پدیدار شدند که از رهگذر آزمون و خطا پدید آمدند نه تقلید از یک نمونه موفق خارجی. شبکه نمایش خانگی اما تنها می‌توانست به سراغ همان دست تولیداتی برود که اصطلاحا روتین معمولی بودند. سریال‌هایش می‌بایست از قالب‌های جواب‌پس‌داده تبعیت می‌کرد و امکان ریسک خلاقانه در آنها وجود نداشت و برنامه‌های دیگرش از گفت‌وگو گرفته تا مسابقه و امثال آن، عموما کپی‌های محض از برنامه‌های جواب‌پس‌داده خارجی بود. با این حال باید پرسید چطور شد که نمایش خانگی ایران در این فضای محدود توانست لااقل در یک دوره زمانی خاص به موفقیت‌هایی دست پیدا کند که برتری نسبی‌اش را در قیاس با رقیب اصلی آن، یعنی تلویزیون نشان می‌داد؟
پاسخ را باید از رهگذر همان دو نکته‌ای پی گرفت که در نقطه آغازین این راه، به‌عنوان دو برچسب اصلی و تعیین‌کننده همراه شبکه نمایش خانگی بودند؛ ترجیح اولویت‌های سیاسی بر اقتصادی از یک سو و تعریف شدن این سازوکار به‌عنوان بدیل برای صداوسیما از سوی دیگر. وقتی سود نقد، جزء ملزومات یک فعالیت اقتصادی در حوزه فرهنگ نباشد، تلاش برای دستاوردسازی‌های نمادین معنا پیدا می‌کند. آمارسازی و درشت‌نمایی‌های آماری که در جهت پرمخاطب به نظر رساندن تولیدات صورت می‌گرفت جای مواجهه حقیقی با واقعیات بازار مخاطبان را گرفت. در تلویزیون ملی هم تولیدات لزوما با هدف‌گیری اقتصادی تولید نمی‌شوند اما حداقلش این است که این رسانه از برخی مدعیات بازاری معاف است و امکان ریسک خلاقانه در بستر آن وجود دارد. نکته دوم تعریف شبکه نمایش خانگی به‌عنوان قطب مقابل صداوسیما و بدیل آن است. این قطب‌بندی باعث شد که ضعف صدا‌وسیما به حساب قوت شبکه نمایش خانگی گذاشته شود حال آنکه در واقع چنین نبود و این رقیب تازه‌وارد را نمی‌شد حتی با گذشته نه‌چندان دور رسانه ملی مقایسه کرد. اگر فاصله صدا‌وسیما با گذشته خودش بیشتر از فاصله نمایش خانگی با آن گذشته است، این فقط می‌تواند ذوق و شوقی کاذب در کسانی ایجاد کند که بر مجموعه‌ای ازپیش‌باخته برنده شده‌اند. شبکه نمایش خانگی در این حباب آماری و در این گردونه بزرگ‌نمایی دستاوردها تا جایی پیش رفت که صرفا با خودش و نمونه‌های مشابه خودش رقابت می‌کرد و فلش‌های حرکت عمودی‌اش از سمت و سوی وضعیت ایده‌آل، به سمت ایده‌آل‌نمایی خم شد.

   متکی بر ضعف رقیب
با آمارسازی اگرچه در کوتاه‌مدت می‌توان دلخوشی‌هایی به دست آورد اما در بلندمدت حقیقت بر سر همان دلخوشی‌ها آوار خواهد شد. افت کار شبکه نمایش خانگی در نوروز امسال اگرچه نقطه‌ای بود که کاغذی بودن این سازه را در اعلی‌حد خود نشان می‌داد، اما پدیده‌ای دفعی و ناگهانی نبود. به عبارتی این سقوط یک‌شبه به‌حساب نمی‌آمد و حتی عبارت دقیقی نیست اگر درباره‌اش بگوییم سقوط تدریجی؛ بلکه زور بزک‌ها برای سرپا ماندن، رفته‌رفته کمتر شد و پرده‌هایش رشته‌رشته فرو ریختند. آنچه از ابتدا ایجاد شده بود یک بزرگ‌نمایی مرعوب‌کننده بود و نتیجه فعلی و امروزی‌اش را می‌شد همان ابتدای راه با محاسبات تحلیلی کاملا پیش‌بینی کرد.
شبکه نمایش خانگی از ابتدا هیچ سرمایه‌ای نداشت جز ضعف رقیبش، یعنی رسانه ملی و هنوز هم جز این چیزی ندارد. غالبا تلویزیون ایران را در وضعیت امروزی‌اش به یک جزیره تشبیه می‌کنند که با همه اهالی جامعه نمی‌تواند ارتباط برقرار کند اما شبکه نمایش خانگی هم همین خصوصیت را دارد. نمایش خانگی ایران هم جزیره‌ای است که بریدگان از صداوسیما به آن پناهنده می‌شوند و عبور از چند خط قرمز متعارف مثل روسری عقب‌تر و یقه بازتر و چند تا دری‌وری و متلک جنسی می‌خواهد مابه‌لامتیاز زیست در این جزیره نسبت به زیست در فضای فرهنگی صداوسیما باشد. به مدیران فعلی صداوسیما این نقد وارد است که وایرال شدن تکه‌ای کوتاه از برنامه‌ای تلویزیونی در فضای مجازی را به حساب آمار بینندگان تلویزیون می‌گذارند. گاهی حتی این بریده‌ها به‌عنوان مچ‌گیری از رسانه ملی دستگردان می‌شوند و مفهومی معکوس با مفاهیم القایی مدیران سازمان دارند. مثلا تماشا شدن بریده‌ای از گفت‌وگوی خانمی که گفت «صداوسیما مال حزب‌اللهی‌هاست» حتی اگر در فضای مجازی مقیاسی میلیونی داشته باشد، برای مدیران صدا و سیما باعث افتخار نیست یا خانم دیگری که در مصاحبه‌ای دیگر، پیش از آن گفته بود هر کس از وضعیت راضی نیست بگذارد و از مملکت برود هم بسیار در فضای مجازی دیده شد که همان حکم، بر این دیده شدن مترتب است اما مهم‌تر از آن این است که وقتی چیزی کات خورد و به تلگرام یا اینستاگرام رسید، دیگر محتوای همان پلتفرم‌هاست نه تلویزیون و تماشاگرانش جزء آمار کاربران تلگرام و اینستاگرام به حساب می‌آیند نه رسانه ملی. این مساله درمورد شبکه نمایش خانگی هم وجود دارد و یکسری حرف‌های رکیک و متلک‌ها و موقعیت‌های عجیب نمایشی یا گفت‌وگومحور که در فضای مجازی اصطلاحا وایرال می‌شوند، تنها جنبه‌ای است که باعث می‌شود خیلی از مخاطبان نسبت به تولید چنین محصولاتی در شبکه نمایش خانگی مطلع شوند. کارگران بی‌جیره و مواجب اینستاگرام و تلگرام تولید شدن محتواهایی در این پلتفرم‌ها را صرفا به این دلیل که ماده خام آن از برنامه‌های خودشان تهیه شده به حساب دیده شدن برنامه‌های خودشان می‌گذارند؛ مثل اینکه تصور کنیم چون خودروسازی یا تولیدات الکترونیک در شرق آسیا و غرب اروپا با مواد خام به دست آورده از نفت تولید می‌شود، ما هم در آن افتخارات تکنولوژیک و در آمار آن بازارهای بزرگ سهیم هستیم. حالا در نقطه‌ای هستیم که از این به بعد هر کس شکست چنین ایده خامی را باور نکرده باشد صرفا در حال فریب خودش یا دیگران است. در حال حاضر فضای تولید محتوای سرگرمی در کشور افتاده است درون یک دوگانه قهقرایی که طرفین آن، یعنی رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی، در اینکه نسبت به طرف مقابل کمتر بد باشند مسابقه می‌دهند و رقابت‌شان بر سر بالاتر بودن نسبت به یک دیگری در حال سقوط است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

شما با تعطیلی کدام روز در کنار جمعه موافقید؟


مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

نگاهی به اشعار منسوب به حضرت زهرا(س)

سوگوار غم‌های بعد از رفتن پدر

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار