عاطفه جعفری،خبرنگار گروه فرهنگ: اردیبهشت که میشود انگار برای کتابخوانان ماه دوستداشتنیشان آغاز میشود. دلیلش هم که مشخص است و به نمایشگاه کتاب برمیگردد. نمایشگاهی که نامش با اردیبهشت گره خورده است و به غیر از بوی یاس و بهارنارنج که در این ماه در همه جای شهر میپیچد، بوی کتاب هم برای دوستدارانش با اردیبهشت معنا پیدا میکند. سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از 19 اردیبهشت در مصلی تهران آغاز بهکار میکند. با آمدن اردیبهشت در گزارش امروز با توجه به اینکه به روزهای این نمایشگاه نزدیک میشویم سراغ نویسندهها، ناشران و کتابهای جدیدی رفتیم که به نمایشگاه کتاب میآیند. البته تا زمان نوشته شدن این گزارش، هنوز تعداد ناشرانی که در این نمایشگاه حضور دارند، مشخص نشده و نمیدانیم چه ناشرانی به نمایشگاه میآیند، اما با فرض آمدن همه ناشران، از کتابهایی میگوییم که خیلیها در انتظار چاپشان بودهاند.
سیدمهدی شجاعی و سهگانه «سجادیه»
سیدمهدی شجاعی سالهاست در حوزه ادبیات دینی مینویسد. بااینحال سال گذشته نسبت به برخوردهای قهری با اثرجدیدش گلایهمند بود. به همین دلیل نامهای را خطاب به مسئولان وزارت ارشاد نوشت و بالاخره کتاب جدیدش با پیگیریهای شخص وزیر ارشاد- و جلسهای که با این نویسنده داشت- اجازه انتشار گرفت و در نمایشگاه کتاب امسال منتظر رونمایی از این اثر هستیم.
حماسه سجادیه سهگانهای است که سیدمهدی شجاعی نوشته و قرار است در این سهگانه از امام سجاد(ع) روایتی داستانی ارائه کند. «تویی بهجای همه» اولین جلد این سهگانه است، وی در توضیح این کتاب نوشته است: «او را بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم. تنها مرد یک قبیله را که یکتنه و دستتنها اما عالمانه و امیدوارانه صدها داغ دیده و مصیبت چشیده را اداره کرد.»
جلد دوم این کتاب با عنوان «اگر غم لشکر انگیزد» منتشر شد، در این جلد هم مانند کتاب نخست سعی شده یک واقعه دینی از دل تاریخ بیرون کشیده شود و خواننده را با خوانشی متفاوت از تاریخ مواجه کند. خواننده همراه با تعلیقهایی درون قصه پیشمیرود و همینهاست که او را برای خواندن ادامه قصه همراه میکند.
«جز حکایت دوست»، سومین مجلد از مجموعه حماسه سجادیه است، مشتمل بر 40 فصل است و همچون دو مجلد پیشین به واکاوی، روایت و تحلیل وقایع تاریخی دوران حیات پر برکت امام چهارم شیعیان، حضرت علی ابن الحسین ابن علی(ع) و سیره آن امام میپردازد.
«نامهای به آسمان» با شفیعیکدکنی
شفیعیکدکنی هم از آن جمله مفاخر فرهنگی و هنری است که جنس مواجهه مدیریت فرهنگی با او و آثارش در سال 1402 در نوع خودش قابلتامل بود. در اولین خبر آمده بود که کتاب جدیدش هنوز مجوز نگرفته و در صف ممیزی باقی مانده است.
همان زمان بعد از سروصداهایی که برای ممیزی کتاب شعر شفیعیکدکنی پیشآمد، محمدعلی مرادیان مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وضعیت صدور مجوز مجموعه شعر جدید محمدرضا شفیعیکدکنی، شاعر، نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: «نکتهای راجعبه کتاب نداریم؛ منتها کتاب دارد خوانده میشود. به چندنفر از اهالی شعر نیز آن را دادهایم تا بخوانند و نظرشان را بگویند. انشاءالله درباره کتاب تصمیمگیری میشود. بهصورت کلی در فرآیند صدور مجوز آن هستیم.»
او درباره تاخیر در بررسی این کتاب نیز خاطرنشان کرد: «ما تغییراتی در گروه شعر داشتیم و به همین دلیل فرآیند صدور مجوز زمانبر شده است. سهشنبه ۲۸ آذر درباره این کتاب در جلسه شورای نظارت بر کتاب بزرگسالان تصمیمگیری میشود؛ برای اینکه شأن استاد شفیعی حفظ شود، هفته گذشته کتاب برای اعضای هیات نظارت ارسال شده و آنها دارند کتاب را بررسی میکنند تا درباره کتاب جمعبندی شود. درباره کتابهای ویژه نظر هیات نظارت را اخذ میکنیم تا کار اتقان بیشتری داشته باشد.»
بالاخره کتاب شفیعیکدکنی در روزهای آخر اسفند 1402 مجوز گرفت تا برای سال جدید انتشارات سخن آن را منتشر کند، کدکنی این کتاب را بههمراه مقدمهای درباره کارکرد شعر و رسالت او در قبال جامعه منتشر کرده است. به گفته او با اینکه شعر مثل دیگر هنرها و شاید هم بیشتر از دیگر هنرها، در مرحله آفرینش از هرگونه قید و مسئولیتی میگریزد، اما در عمل وظیفه شعر همیشه این بوده که آنچه را سیاست از انسان ربوده است، به او بازگرداند.
«تاکسیسواری» سروش صحت
میخواستم به مرکز شهر بروم. تاکسی دربست گرفتم. راننده گفت: کرایه 25 هزار تومان میشود. قبول کردم و تاکسی راه افتاد.
بعد از چند دقیقه دیدم موبایلم را جا گذاشتهام. به راننده گفتم: برگرد تا موبایلم را بردارم، بعد برویم.
راننده گفت: کرایه بهجای 25 هزار تومان، 40هزار تومان خواهد شد.
زورم آمد و گفتم: پس پیاده میشم.
راننده ایستاد. یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی به راننده دادم.
راننده گفت: 25هزار تومن میشه...
گفتم: من که تا مقصد نرفتم.
راننده گفت: برای من فرقی نداره، خودت میخوای پیاده بشی، من تا اونجا میرم.
گفتم: خب مسافر بگیر.
راننده گفت: اینجا دیگه مسافر گیرم نمیاد... .
او را با فیلمها و سریالهایش میشناسیم. دنیایی که برای خودش در همه اینها رقم زده و مخاطبانش را با خودش همراه میکند، سروش صحت نگاه خیامواری دارد و این نگاه را در همه داستانهایش دیدهایم. این نگاه در کتاب جدید او هم دیده میشود. او سالهاست که یادداشتهای تاکسی سوار شدنش را در روزنامهها منتشر میکند و بالاخره نشر چشمه این یادداشتها را منتشر کرده است. این کتاب الان جزء پرفروشهای نشر چشمه است و حتما در نمایشگاه کتاب و با حضور این نشر شاهد حضور صحت هم خواهیم بود که کتاب را برای مخاطبانش امضا کند.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.