• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۷-۰۲-۲۹ - ۱۹:۳۲
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

«شط رنج» هم‌آغوشی شعر، موسیقی و نمایش

کنسرت‌نمایش «شطرنج» با وجود عدم تبلیغات محیطی و عدم حمایت‌های دوستان هنرمند به سرعت در بین هواداران موسیقی و نمایش جای خود را باز کرد و خیلی زود بلیت‌هایش فروش رفت.

«شط رنج» هم‌آغوشی شعر، موسیقی و نمایش

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، علی قمصری و گروهش یک ماه است که کنسرت‌نمایش «شطرنج» را بی‌سر و صدا روی صحنه تالار حافظ برده‌اند. کنسرت‌نمایش «شطرنج» با وجود عدم تبلیغات محیطی و عدم حمایت‌های دوستان هنرمند به سرعت در بین هواداران موسیقی و نمایش جای خود را باز کرد و خیلی زود بلیت‌هایش فروش رفت. «شطرنج» یک تیر و دونشان واقعی است. یک نمایش پرمغز و در عین حال ساده، به دور از فضاسازی‌های سمبلیک مبهم و پیچیده، با موسیقی گروه علی قمصری و همنوایی بهادر صحت و هاله سیفی‌زاده. اثری منظوم سروده احسان افشاری است. کارگردانی این اثر را علی ساسانی‌نژاد و حامد شفیع‌خواه برعهده دارند و موسیقی این مجموعه را علی قمصری(تار)، کامران منتظری(تمبک)، عسل ملک‌زاده(سازهای کوبه‌ای)، امیرفرهنگ اسکندری(عود)، اشکان مرادی(کمانچه)، پریسا پیرزاده(آلتو)، فرشاد شیخی و نرگس تقی‌پور(هورن) خواهند نواخت. آنچه می‌خوانید معرفی مختصری است از کنسرت نمایش «شطرنج» از زبان احسان افشاری شاعر و نویسنده اثر:

 نام این اثر در واقع شطرنج است و ترجیح می‌دهم که مخاطب، شطرنج یا شطَ رنج بخواند و دچار دوگانگی ذهنی در مورد این نام شود. شطرنج موقعیتی است که از دلش به زوایای متنوعی می‌پردازد؛ می‌شود به این بازی ساده، پیچیده یا خیلی سیاسی و اجتماعی نگاه کرد. هم از دلش می‌شود به یک موقعیت تراژیک رسید و هم در عین حال به آن به‌عنوان یک بازی ساده نگاه کرد. موضوعاتی که از جهات مختلف بتوان به آن نگاه کرد و تعابیر و تاویل‌های متنوعی را از دلش بیرون کشید دوست دارم و برایم جذاب است. در سوژ‌ه‌های شعری‌ام هم به همین منوال عمل می‌کنم. شطرنج این امکان را در اختیار من می‌گذاشت و سعی کردم پلنی را برای خود بچینم که در هرکدام از ابعاد و ساحت‌های اجتماعی با چه رویکردی می‌خواهم سراغ این بازی بروم و از چه نقطه‌نظری این بازی را مرتبط با افکار و سوژه‌پردازی‌هایی که در ذهن دارم همگام کنم.

در ابتدای کار به یک مثنوی رسیدم که از زبان سربازی است که در خانه یکی مانده به آخر شطرنج است و اگر به خانه آخر برسد تبدیل به وزیر می‌شود. این طبیعت بازی شطرنج است. ولی می‌شود او را تمثیلی از آخرین انسان بازمانده‌ زمین هم متصور بود. موضوع اینجاست که این مهره در شرایطی در خانه یکی مانده به آخر در شطرنج واقع شده که هیچ مهره دیگری در صفحه نیست. عملا زمانی وزیر شدن سرباز اهمیت دارد که در تقابل با یک‌سری نیروی مخالف باشد. اما اگر آن سرباز، وزیر شود و هیچ مهره دیگری در آن زمین و صفحه شطرنج نباشد، چه اهمیتی دارد که سرباز باشی یا وزیر؟ این نگاه ما را به این نتیجه می‌رساند، آنجایی که ایستاده‌ایم و آن جایگاهی که برای ما تعریف شده یا خودمان برای خودمان تعریف می‌کنیم، لزوما معرف هویت ما نیست. بلکه ما خیلی مواقع معنی خودمان را از چیزهایی می‌گیریم که در تقابل با آنها واقع شده‌ایم. با یک رویکرد فلسفی به این موضوع نگاه کردم و به تک‌تک مهره‌ها به یک دید تمثیلی نگاه کردم، فیل، اسب، رخ و همه مهره‌ها.

 در عین حال که کار نمایش است و در کار نمایش برخورد زنده و بی‌واسطه اتفاق می‌افتد اما از پیچش‌ها و عناصر ایهامی و ابهامی که در ذات کارهای من بود کمی فاصله گرفتم، آن هم به نفع رساناتر شدن پیام شعر. همیشه سعی می‌کنم فاصله‌ام را با دادن یک پیام مشخص حفظ کنم و شعر به محض ادا شدن در ذهن مخاطب حل شود و از آن به بعد است که او می‌تواند درباره آن فکر کند یا فکر نکند؟ بیشتر از آنچه که این شعرها جوابی را به مخاطب بدهد، تولید پرسش می‌کند؛ یعنی جنبه پرسش‌ کردنش خیلی پررنگ‌تر از ابعاد دیگر آن است. در آن زمانی که من اشعار را می‌نوشتم، رفته‌رفته برای علی قمصری می‌فرستادم و او هم در بی‌خبری محض، کارهای من را می‌ساخت، بدون اینکه به من بگوید. به من زمانی اطلاع داد که کارها  ساخته و تمام شده بود. واقعا در کمال زیبایی، تاثیرگذاری و نبوغ قطعات خلق شد.

ما پیش‌بینی استقبال را هم می‌کردیم و هم نمی‌کردیم. به دلیل اعتماد به کاری که انجام می‌دادیم، به خاطر تازگی در ماهیت اثری که ارائه می‌شود و به دلیل جذابیت‌های بصری که شاید در ابعاد خودش اتفاق می‌افتد و اضافه شدن انیمیشن به کار که خیلی کار پر ریسکی است. انیمیشنی که باید با مترونوم باشد و موسیقی باید با او تنظیم شود، یک حرکت بیشتر و اضافی در یک ثانیه به کل همه چیز را به هم می‌ریزد. پذیرش چنین ریسکی نیازمند جسارت و شهامتی است که در این تیم وجود داشت. می‌توانم بگویم به‌خصوص سرایت روحیه‌ای از طرف آقای قمصری در تمام بچه‌های گروه بود و همه چیز در نهایت احترام و احساس خوب پیش رفت و من به علی قمصری تبریک می‌گویم. شاید خیلی‌ها در حد حرف این موضوع را مطرح کنند اما علی قمصری در مرحله عمل، اثبات کرده که می تواند به‌عنوان خواننده و استعدادی تازه به عرصه موسیقی معرفی شود. همه چیز در نظم و هارمونی منسجمی شکل گرفته است. ولی در بخش نمایش، می‌توانیم ارزش‌افزوده‌ای را به علاوه چیزی که هست انجام دهیم. فکر می‌کنم نمایش‌مان قدرت و پتانسیل بهتر شدن را در زمینه مثلا کارگردانی دارد. دوستان من با  15 تا 20 روز زمان   برای کارگردانی با متنی که در اختیار داشتند روبه‌رو بودند. خانم رسول‌زاده 15 روز قبل از اولین روز اجرا به گروه پیوست و این نیاز به روحیه هنری و ریسک‌پذیری دارد که به چنین وضعیتی تن داد.

پیش‌بینی ما این بود که 7 الی 10 روز نمایش داشته باشیم و اگر شد دوباره آن را تمدید کنیم. ولی خیلی زود بلیت سانس‌های ما به فروش رفت و بیشتر تبلیغات دهان به دهان اتفاق افتاد. با و جود اینکه اثر با تبلیغات بیرونی به مخاطب معرفی نشده است، تقریبا تا روز سی‌ام اردیبهشت سانس‌های‌مان پر است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

شما با تعطیلی کدام روز در کنار جمعه موافقید؟


مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

نگاهی به اشعار منسوب به حضرت زهرا(س)

سوگوار غم‌های بعد از رفتن پدر

محمدصالح سلطانی، خبرنگار:

کنسرت‌نمایش «کلنل»؛ قصه‌ تنهایی

گرم و سرد روزگار بر من تاثیری ندارد؛

امضای خون بر برف

خبرهای روزنامه فرهیختگانمرتبط ها