کد خبر: 85456

شایعه نفوذ ایران در دستگاه سیاست‌خارجی آمریکا شبکه‌های فارسی زبان را مشوش کرد؛

حالا با کی ببندم؟

یک نقل معروف می‌گوید: «پشت هر افراطی، تفریطی هم هست.» چه کسی می‌تواند تضمین بدهد رفتار فعلی اینترنشنال مصداقی از این ضرب‌المثل نیست. بعد از پایان یافتن داستان‌سرایی در مورد آزادسازی شهرهای ایران و شکست پروژه براندازی اغلب رسانه‌های معاند به این درک رسیدند که اغراق بیش از حد در مورد وقایع ایران دیگر نه‌تنها کمکی به شلوغ کردن خیابان نمی‌کند بلکه از جمعیت مخاطبان آنها کاسته و محفل خودشان را خلوت می‌کند.

زهرا طیبی -علی مزروعی، گروه نقد روز: رجزخوانی و بهانه‌جویی توصیف دقیقی است از وضعیت اپوزیسیونی که روزی برای داغ شدن تنور کاسبی براندازی از آزادی اشنویه و جوانرود مهمل می‌‌بافت و از فرار مسئولان کشور به ونزوئلا سخن می‌‌گفت اما حالا با کله‌پا شدن و افتادن تشت رسوایی‌شان از بام واقعیت، ادعای نفوذ جمهوری اسلامی در دستگاه‌های تصمیم‌ساز غربی را مطرح می‌‌کنند. آن جمهوری اسلامی که روزی ادعای انزوایش را مطرح می‌کردند حالا از نظرشان تبدیل شده به یک حکومت پرنفوذ جهانی که اینترنشنال باید حجم عظیمی از اخبار روزانه‌اش را به آن اختصاص دهد. احتمالا این تناقض اعتراف‌گونه باید بار توجیه رسوایی براندازی را به دوش بکشد. مثل بوکسوری که قبل از مسابقه با رجزخوانی‌های بی‌‌پشتوانه از خود پهلوان پنبه می‌‌سازد و تماشاگران را برای تشویق خود تهییج می‌‌کند اما بعد از شکست و خالی شدن باد دماغش، برای حفظ آبرو ناچار است مقصر دیگری پیدا کند؛ زمین ناهموار بود، داور ناعادل بود، امکانات تمرین کم بود و... یکی هم نیست بگوید مگر آن موقع که داشتی رجز می‌‌خواندی چشمت سو نداشت که بتوانی زمین کج و زور بازوی حریف را ببینی تا ناچار نباشی برای حفظ آبرو آسمان و ریسمان را به هم ببافی و هزار توجیه درست و غلط ردیف کنی. البته گاهی بوکسور نیز نسبت به باخت خود آگاه است اما منافعش ایجاب می‌کند برای دیده شدن هرچه بیشتر باد به غبغب انداخته و الدرم بلدرم کند.

نقطه اوج اقدامات جدایی‌طلبانه اینترنشنال در ماجرای اتفاقات پاییز سال گذشته بود. حمایت از تجزیه و دعوت از چهره‌های تجزیه‌طلب اگرچه پیش از این و از آغاز فعالیت‌های این شبکه پیگیری می‌شد اما در ماجرای ناآرامی‌های سال گذشته باجدیت و ضریب بیشتری پیگیری شد و تا آنجا این اقدامات را انجام داد که ایران این شبکه و کارکنانش را در لیست‌ گروه‌های تروریستی قرار داد. این اقدام همزمان بود با شکست پروژه ناآرامی در ایران، بعد از این موج استعفاها در این شبکه فارسی‌زبان نشان داد اوضاع برای اینترنشنال چندان مناسب نیست. تعطیلی برنامه سیما ثابت مجری که بیشترین گفت‌وگو را با شخصیت‌های تجزیه‌طلب داشت، می‌توان از جمله این موارد دانست. استعفای افرادی که کارویژه تجزیه‌طلبانه این شبکه را پیگیری می‌کردند نشان می‌داد اختلافات و مشکلات پیش‌آمده در پشت‌صحنه این شبکه ناشی از ترس آنها از عواقب این اقدامات‌شان است. بعد از استعفای سیما ثابت فایل صوتی با نام فایل افشاشده از او منتشر شد که در آن اشاره می‌کرد معتقد بوده باید یک فرد حامی جمهوری اسلامی نیز در برنامه‌ها صحبت کند. نمی‌توان این فرض را دور از ذهن دانست که وی به‌خاطر ترس از عواقب اقداماتش خود نسبت به انتشار این فایل صوتی اقدام کرده است تا بگویید صددرصد موافق آنچه انجام داده نبوده است تا از این طریق خود را از خطر واکنش‌های ایران مصون دارد. همچنین باید به این موضوع اشاره کرد که تکرار چندباره ماجرای درز صوت‌های اعترافی از رعنا رحیم‌پور، سیما ثابت و سالومه سیدنیا این سناریو را که بخش زیادی از خبرنگاران شبکه‌های رسانه‌ای خارج‌نشین درحال همکاری با ایران هستند، تقویت کرده است.

یک نقل معروف می‌گوید: «پشت هر افراطی، تفریطی هم هست.» چه کسی می‌تواند تضمین بدهد رفتار فعلی اینترنشنال مصداقی از این ضرب‌المثل نیست. بعد از پایان یافتن داستان‌سرایی در مورد آزادسازی شهرهای ایران و شکست پروژه براندازی اغلب رسانه‌های معاند به این درک رسیدند که اغراق بیش از حد در مورد وقایع ایران دیگر نه‌تنها کمکی به شلوغ کردن خیابان نمی‌کند بلکه از جمعیت مخاطبان آنها کاسته و محفل خودشان را خلوت می‌کند. برای جلوگیری از این امر رسانه‌های مختلف تغییر رویه داده و ضمن اعتراف به شکست چرایی آن را ریشه‌یابی کردند به این دلیل که بتوانند تصویری واقع‌بین از خود ساخته و فضای رسانه‌ای که در قمار براندازی باخته‌اند را احیا کنند. ایران اینترنشنال اما همچنان بدون توجه به عاقبت رویکرد افراط و اغراق به مسیر خود ادامه می‌دهد. شنا کردن اینترنشنال بر خلاف جریان معقول رسانه‌های معاند نشان از وجود دلایل پشت پرده‌ای دارد که گویا اهمیت‌شان برای کارکنان این شبکه بیشتر از همه اصول فعالیت خبری است. دلیل اصلی این رویکرد غیر‌حرفه‌ای را بیش از همه چیز باید در تغییر اسپانسر مالی این شبکه جست‌وجو کرد. بعد از آنکه ایران و عربستان تصمیم به احیای روابط با یکدیگر گرفتند این امر پیش‌بینی می‌شد که عربستان به حمایت مالی خود از اینترنشنال پایان دهد. مدیران این شبکه نیز برای پیدا کردن یک حامی مالی جدید به سمت رژیم‌صهیونیستی رفته و حتی با نتانیاهو به گفت‌وگو نشستند. گفت‌وگوی تصویری با نتانیاهو که شخصیتی ضد ایرانی دارد طبعا ریزش مخاطب را نیز در پی دارد. مدیران اینترنشنال اما با این اقدام خود اثبات کردند که برای آنها پول بر مخاطب ارجحیت دارد به همین دلیل نیز حاضر می‌شوند اعتبار رسانه‌ای نداشته خود را به حراج گذاشته و با نتانیاهو نیز به گفت‌وگو بنشینند. وقتی تصویر دقیقی از شکست وجود دارد تداوم رویکرد شعاری این گمانه را به وجود می‌آورد که نکند اینترنشنال نیز تحت نفوذ درآمده و برخی کارمندان آن عامدانه برای مورد تمسخر قرار گرفتن هرچه بیشتر گفتمان براندازی درحال تولید محتوا هستند. در شرایطی که شکست براندازی دیگر آنقدر واضح است که با چشم غیر‌مسلح نیز می‌توان آن را در خیابان دید، باید به افرادی که نسبت به فعالیت رسانه‌ای ضدبراندازانه اینترنشنال مشکوکند، حق داد. این احتمال به‌ویژه با درز صوت اعتراف‌گونه سیما ثابت افزایش یافته است. آیا کسی می‌تواند این احتمال را رد کند؟

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مرتبط ها