کد خبر: 85173

مقاله «دیوید دائود» درباره فعالیت‌های محور مقاومت درون سرزمین‌های اشغالی

حزب‌الله و ایران چهارمین جبهه نبرد را بازکرده‌اند: داخل تل‌آویو

دیوید دائود (عضو غیرمقیم مرکز رفیق حریری شورای آتلانتیک که پیش‌تر به‌عنوان کارمند در کنگره ایالات‌متحده آمریکا درباره موضوعات مربوط به ایران، رژیم‌صهیونیستی و لبنان مشاوره می‌داد)

سجاد عطازاده، مترجم: دیوید دائود (عضو غیرمقیم مرکز رفیق حریری شورای آتلانتیک که پیش‌تر به‌عنوان کارمند در کنگره ایالات‌متحده آمریکا درباره موضوعات مربوط به ایران، رژیم‌صهیونیستی و لبنان مشاوره می‌داد) در مقاله‌ای با عنوان «حزب‌الله و ایران چهارمین جبهه نبرد را بازکرده‌اند: داخل اسرائیل» به بررسی فعالیت‌های محور مقاومت درون سرزمین‌های اشغالی پرداخته و این گزاره را مطرح کرده است که محور مقاومت توانسته سلول‌های حامی خود را درون سرزمین‌های اشغالی ایجاد کرده و آنها را برای روز مبادای نبرد همه‌جانبه علیه اسرائیل آماده کند. اگرچه این مقاله با سوگیری غربی و از جانب یک حامی صهیونیست‌ها به رشته تحریر درآمده و گزاره‌های سوگیرانه و نادرست نیز در آن وجود دارد اما خوانش آن می‌تواند عمق فعالیت‌های محور مقاومت در راستای اجراسازی فرمان رهبری انقلاب اسلامی مبنی‌بر تسلیح کرانه باختری و همچنین وضعیت متزلزل رژیم اسرائیل را روشن سازد. مرز بین لبنان و اسرائیل از زمان درگیری رخ‌داده میان اسرائیل و حزب‌الله در سال 2006 نسبتا آرام بوده است. البته سازمان شیعه حزب‌الله برای پیشبرد راهبرد منطقه‌ای ایران چندین جبهه را در جنوب لبنان، نوار غزه و سوریه باز کرده تا با استفاده از آنها مستقیما و از طریق متحدان خود با دولت یهود بجنگند؛ اما با توجه به اینکه توجه اسرائیل ‌ظاهرا منحصر بر فعالیت‌های این گروه در مرزهای خود است، درعین‌حال به نظر می‌رسد که حزب‌الله درحال ایجاد یک جبهه دیگر در پشت خطوط اسرائیل است - هم در داخل مرزهای رسمی اسرائیل و هم در کرانه باختری. به دلیل رفتار اخیر حزب‌الله، به نظر می‌رسد نهاد امنیتی اسرائیل بر کشف سیگنال‌هایی متمرکز شده است که با استفاده از آنها بتواند آماده شدن حزب‌الله برای جنگ مستقیم یا تشدید وضعیت امنیتی با اسرائیل را مشخص کند. در همین حال، این گروه در ماه مارس هزار پرسنل ‌ظاهرا غیرمسلح را در امتداد مرز با اسرائیل مستقر کرد (البته 400 نفر از آنها از فلسطینی‌های وابسته به حماس بودند.) اندکی بعد نیز این سازمان شیعی دو حمله را علیه اسرائیل سازماندهی کرد اما درعین‌حال فاصله خود را نیز با انجام این عملیات‌ها حفظ کرد تا از انتقام اسرائیل و تشدید تنش با آن جلوگیری کند. در اواخر ماه مارس یک فلسطینی با نفوذ از لبنان به خاک اسرائیل مواد منفجره‌ای را که نشان حزب‌الله روی آن حک شده بود در مجیدو کار گذاشت. در اوایل آوریل نیز، حماس رگباری از 34 موشک را از لبنان به‌سوی اسرائیل شلیک کرد. حزب‌الله سپس یک «بازی جنگ» گسترده را برای سالگرد خروج اسرائیل از جنوب لبنان برگزار کرد. این بازی، تکراری کوچک از تمرین تهاجم ده‌هزارنفری حزب‌الله به الجلیل در اوت 2012 بود و برای بزرگداشت «پیروزی» حزب‌الله بر اسرائیل در سال 2006 برگزار شد. این بار حزب‌الله گروه‌هایی از خبرنگاران را دعوت کرده بود تا شاهد آموزش رزمندگان نقاب‌دار برای نابودی اسرائیل با پریدن از حلقه‌های شعله‌ور، شلیک از پشت موتورسیکلت‌ها، بیرون آمدن از میان ستون‌های دود و منفجر کردن پرچم‌های اسرائیل نصب‌شده روی تپه‌ها باشند. این نمایشگاه - که البته به‌عنوان یک تمرین جنگی فایده‌ای نداشت - یک تئاتر نظامی خالص به شمار می‌رفت که هدف آن تیتر‌سازی برای اخبار، تولید تصاویر برای نماهنگ‌های رزمی حزب‌الله و تقویت باور حامیان این گروه بود که حزب‌الله می‌تواند اسرائیل را بازدارد، شکست دهد و نابود کند. همچنین شاید این مراسم برای پوشش گذاشتن بر نفوذ حزب‌الله به خاک اسرائیل و تاسیس دو پایگاه در کشتزارهای شبعا بوده؛ اقدامی که با هدف آزمایش آستانه تحمل اسرائیل و تلاش تدریجی برای تنظیم قوانین درگیری بدون روبه‌رو شدن با اقدامات تلافی‌جویانه انجام شده است. برخی از این تحولات هرقدر هم که حائز اهمیت باشند اما ممکن است یک ابتکار حزب‌الله برای ایجاد یک جای پای نیابتی در پشت خطوط اسرائیل را پنهان کنند. حزب‌الله برای دهه‌ها آرزوی چنین امکانی را داشته است؛ حداقل پس‌ از این که اسرائیل 400 مبارز حماس و جهاد اسلامی فلسطین را در سال 1992 به جنوب لبنان اخراج کرد و یک سال بعد آنها را دوباره پذیرفت. این افراد به‌عنوان هسته‌ای برای حزب‌الله و ایران در راستای مبارزه با اسرائیل از درون عمل کردند - تلاشی که با کمک‌های مسلحانه مستقیم به فتح تحت رهبری یاسر عرفات (از سال 1998) و سپس به چندین گروه مسلح در طول انتفاضه دوم و پس ‌از آن ادامه یافت.
از همان زمان، حزب‌الله تلاش‌های قابل‌توجهی را برای استخدام عرب‌های اسرائیلی‌های، لبنانی‌ها، اتباع دارای پاسپورت خارجی کشورهای عربی و فلسطینی‌ها برای جمع‌آوری اطلاعات، دستیابی به امکانات بیشتر و ایجاد سلول‌های خفته در داخل اسرائیل برای برنامه‌ریزی حملات انجام داده است. برای نیل به این مهم، ارتباط بین لبنانی‌ها و عرب‌های اسرائیلی بسیار ارزشمند است. اظهارات حزب‌الله و مقامات ایرانی - در کنار رفتارهای گذشته و کنونی این گروه - حاکی از وجود مجموعه اهدافی سه‌گانه است که فراتر از ایجاد دوره‌های پراکنده هرج‌ومرج در اسرائیل به شمار می‌رود.
بخشی از راهبرد منطقه‌ای ایران ایجاد قابلیت‌های لازم برای تولید تسلیحات داخلی توسط نیروهای نیابتی خود است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این مهم در حزب‌الله، حوثی‌های یمن و همچنین نوار غزه نائل شده است. مدتی پس از عقب‌نشینی اسرائیل در سال 2005 و قبل از ترور در سال 2008، عماد مغنیه، فرمانده نظامی وقت حزب‌الله، ماه‌ها به آموزش شبه‌نظامیان فلسطینی در زمینه تولید موشک و سکوی پرتاب و جنگ تونل‌ها و موشک‌ها پرداخت. در همین راستا به نظر می‌رسد که حزب‌الله و ایران درصدد تکرار این اتفاقات در کرانه باختری هستند. حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 2022 به این موضوع اعتراف کرد و اظهار داشت که هدف ایران تسلیح کرانه باختری همانند غزه است. او به خبرگزاری فارس گفت: «وقتی چیزی داخلی است، نمی‌توان جلوی آن را گرفت.» تلاش‌های اخیر برای شلیک راکت از جنین در 26 ژوئن - که توسط یک گروه وابسته به حماس که خود را «گروه [یحیی] عیاش - غرب جنین» می‌خواند - و کشف یک سکوی پرتاب در ماه ژوئن در شرق اورشلیم و همچنین لابراتوارهای تولید تسلیحات در 3 ژوئیه در جنین، نشان می‌دهند که این تلاش‌ها ممکن است درحال به ثمر نشستن باشند.
هدف دوم، به گفته سلامی در سال 2014 «تبدیل فوری کرانه باختری به یک جهنم غیرقابل‌تحمل» برای اسرائیل است. ایران این وظیفه را به حزب‌الله و واحد 133 آن واگذار کرده است. در نتیجه این تلاش‌ها گروه‌هایی که زمانی گمان می‌شد در کرانه باختری (مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین) یا در سرتاسر فلسطین (مانند گردان‌های شهدای الاقصی) منحل شده‌اند دوباره احیا شده‌اند. گروه‌های مسلح جدید نیز به‌ویژه در جنین و نابلس شکل ‌گرفته‌اند. برخی از این گروه‌ها هم که توسط ایدئولوژی‌های منسجم تغذیه می‌شوند به سازمان‌های بزرگی متصل هستند؛ مانند یگان جنین و یگان نابلس که وابسته به جهاد اسلامی هستند و حزام‌النار و لواء‌الشهدا که وابسته به گردان‌های شهدای الاقصی هستند. گروه‌های دیگری مانند عرین‌الاسود - گروهی در سایه و پراکنده که مرکز آن در نابلس است- هم وجود دارند که شکل‌گیری آنها بیشتر ریشه در ناامیدی [از تشکیلات خودگردان] دارد. این گروه که به‌طور مستقل در اوت 2022 تاسیس شده است از نارضایتی جوانان فلسطینی از کارآمدی تشکیلات خودگردان فلسطین و مذاکره با اسرائیل استفاده کرده است؛ اما اینجا هم ایران نقش‌آفرینی و آتش را شعله‌ورتر کرده است. رونن بار، مدیر شین بت اخیرا اظهار داشته است که تهران از سکوهای برخط برای تشویق جذب نیرو استفاده و از هر زمینه موجود -‌انگیزه ایدئولوژیک یا سرخوردگی - برای تحریک استفاده می‌کند.
هدف نهایی و شاید خطرناک‌ترین هدف تلاش ایران و حزب‌الله برای استفاده از تنش‌های بین عرب‌های اسرائیلی و یهودی برای ایجاد شرایطی است که در ادبیات محور مقاومت از آن به‌عنوان «وحدت جبهه‌ها» یاد می‌شود. به همین منظور نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله شورش‌های قومیتی ماه مه ۲۰۲۱ اسرائیل را که با درگیری با مبارزان فلسطینی در غزه همزمان شده بود، به‌عنوان یک «تغییر راهبردی و نقطه عطف تاریخی» توصیف کرد. او گفت فلسطینی‌های کرانه باختری، غزه و بیت‌المقدس در هدف «عرب‌های 48» متحد شده‌اند و همه فلسطینی‌ها و نه ‌فقط دسته‌ای که مستقیما تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند- جمعا به هر تجاوز یا تهاجم اسرائیلی‌ها پاسخ خواهند داد. هاشم صفی‌الدین، رئیس شورای اجرایی حزب‌الله هم مانند قاسم، اخیرا اظهار داشته است که این تحول به این گروه اجازه می‌دهد تا از درون به اسرائیل حمله کند. او با خیال‌پردازی درباره «وحدت جبهه‌ها» و توانایی حزب‌الله برای ایجاد هرج‌ومرج در خاک اسرائیل، گفت: «روزی فرا می‌رسد که مقاومت در عملیات‌های انجام‌گرفته در مرزهای 1948 [اسرائیل] شرکت کند، چیزی که اسرائیل قبلا نمی‌توانست تصور کند... این اتفاق باعث فروپاشی رژیم [صهیونیستی] از درون خواهد شد. تصور کنید اگر مقاومت وارد «سرزمین‌های 1948» شود چه اتفاقی خواهد افتاد. ایجاد جبهه‌ای در داخل اسرائیل و کرانه باختری برای حزب‌الله سودمند است - هم‌اکنون و هم در طول وعده داده‌شده این گروه درباره «جنگ همه‌جانبه» علیه دولت یهود. این جبهه درحال حاضر به این گروه اجازه می‌دهد تا به خونریزی از اسرائیل از طریق گروه‌های نیابتی خود ادامه دهد و درعین‌حال امکان قابل قبولی از انکار را نیز داشته باشد. این حداقل در حداقلی‌ترین حالت ارتش اسرائیل را درگیر مبارزه با خشونت‌های سطح پایین اما پایدار نگه می‌دارد. در بدترین حالت نیز درگیری‌های مداوم اسرائیل با شبه‌نظامیان فلسطینی احتمال اشتباه محاسباتی یا واکنش بیش‌ازحد یک یا هر دو طرف را افزایش می‌دهد و به‌طور بالقوه آتش انتفاضه جدیدی را برمی‌افروزد. چنین نتیجه‌ای به‌طور فزاینده‌ای محتمل به نظر می‌رسد زیرا نسل جوان فلسطینی - که هم از رهبری خود و همچنین مذاکرات با اسرائیل سرخورده شده‌اند و هم از خون‌بار بودن انتفاضه دوم تصوری ندارند - به‌طور فزاینده‌ای جهت جامعه فلسطین را در حمایت از بازگشت به رویارویی مسلحانه منحرف کرده است. سودمندی آینده این جبهه برای حزب‌الله نیز در طول جنگ آتی خود را نشان خواهد داد. سال‌ها بعد حزب‌الله می‌تواند در یکی از سالگردهای حساس مذهبی یا ملی‌گرایانه که تقویم اسرائیلی-فلسطینی در آنها با یکدیگر تلاقی دارد، آتش این جنگ را شعله‌ور کند. این گروه با انتخاب زمانی برای درگیری که با دوره تشدید احساسات مذهبی یا ملی‌گرایانه (دو طرف فلسطینی و یهودی) یکسان باشد، می‌تواند سلول‌هایی را که در کرانه باختری پرورش داده است فعال کند.
همچنین این گروه می‌تواند از وابستگان شبکه‌های عرب‌های اسرائیلی برای انجام حمله‌ای با ‌انگیزه‌های ملی‌گرایانه به یک هدف یهودی- مثلا یک کنیسه در یک شهر مختلط اسرائیلی عرب-یهودی- استفاده کند. با این اقدام ساده حزب‌الله می‌تواند به‌طور مستقل از تنش‌های بین قومی تشدیدشده برای آغاز چرخه‌ای از کنش‌ها و واکنش‌های افراط‌گرایان یهودی و عرب که درست مانند مه 2021 به بقیه کشور نیز سرایت می‌کند، بهره‌برداری کند. حزب‌الله با ایجاد ناآرامی در دو سوی خط سبز، اسرائیل را وادار خواهد کرد که توجه دولت و نیروهای امنیتی خود را از دیگر جبهه‌های فعال، ازجمله لبنان منحرف کند.

مرتبط ها