کد خبر: 72338

کاهش مجوز پروانه ساخت برای فیلم‌ها چه دلایل و اثراتی دارد؟

خفگی با شنای بی‌پروانه

کاهش معنادار تعداد مجوز آثار سینمایی و غیرسینمایی در یک سال اخیر هرچند ممکن است طرفدارانی هم داشته باشد اما بدیهی است که هم در کوتاه‌مدت و به‌طور خاص در بلندمدت زنگ خطری برای سینمای ایران است.

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگارگروه فرهنگ: کاهش معنادار تعداد مجوز آثار سینمایی و غیرسینمایی در یک سال اخیر هرچند ممکن است طرفدارانی هم داشته باشد اما بدیهی است که هم در کوتاه‌مدت و به‌طور خاص در بلندمدت زنگ خطری برای سینمای ایران است. سینمایی که در دوره پیشاکرونا هم شرایط خوبی نداشت و بسیاری از اهالی همان سینما معتقد بودند که درحال احتضار است. این سینما بالاجبار دو سال را با محدودیت‌های تولیدی متعددی گذراند و حالا که کرونا دیگر مثل قبل حضور ندارد وقت آن نیست که سیاست‌های مدیریتی باعث ایجاد محدودیت‌ها شود. این سینما در فضایی که به دلایل مختلف از درون و بیرون مورد هجمه دوستان و دشمنان فاقد عقلانیت قرار می‌گیرد نیاز به حمایت مدیران و سیاستگذارانش دارد و اگر تصمیماتی هم گرفته می‌شود باید شفاف و با استدلال‌های متقن و صریح عرضه شوند و فضا برای چالش درباره این تصمیمات هم ایجاد شود. کاهش تعداد مجوزها پس از تغییرات در حوزه ارشاد و سازمان سینمایی حتما ناشی از تغییر سیاست‌های دولت‌هاست و شاید طبیعی هم به نظر برسد، اما می‌خواهیم نگاهی به دلایل و پیامدهای آن بیندازیم و کمی صریح‌تر درباره آنها حرف بزنیم. نکته تعجب‌آور و مبهم این است که این شوراهایی که باید پروانه ساخت بدهند در این مدت مشغول چه کاری بودند و اصلا چه می‌کنند؟
گفتیم کاهش مجوزها می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از این دلایل می‌تواند ساختن فیلم‌ها، بدون مجوز و پروانه ساخت باشد. ممکن است برایتان عجیب باشد و سوال کنید که آیا اصلا چنین چیزی ممکن است؟ که باید جواب بدهیم بله. نمونه‌های متعددی در سال‌های گذشته بودند که فیلم‌شان را شروع کردند و بعد از آن مسئولان وقت را از جهات مختلف تحت فشار قرار دادند که به بهانه از بین نرفتن سرمایه و بیت‌المال و... به این فیلم بدون پروانه ساخت، مجوز بدهند. یکی از احتمالات همین نکته است. ممکن است در یک سال اخیر و حتی درحال حاضر فیلم‌هایی ساخته شده باشد و می‌شود که اصلا پروانه ساخت ندارند و دل‌شان خوش است به لابی‌های سیاسی یا فرهنگی با افراد یا نهادهای مختلف. لابی‌هایی که تجربه نشان داده اتفاقا راهگشا هم بودند و همچنان هم یکی از روزنه‌ها یا حتی محفظه‌های امیدبخش فیلمسازان بدون مجوز است. سلب اعتبار از قانون پروانه ساخت، اینقدر مساله مهم و جدی است که 17 اردیبهشت امسال، محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی به کسانی که بدون پروانه ساخت فیلمسازی مبادرت به تولید فیلم سینمایی کرده‌اند هشدار داد تا ۳۰ اردیبهشت‌ماه فرصت دارند ضمن اعلام کتبی دلایل این اقدام درخواست رسیدگی به پرونده‌شان را به معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی ارائه کنند.  ممکن است 6 ماه دیگر یا سال بعد در همین روزها متوجه شویم که این احتمالا یا اصلا صحیح نبوده یا بخشی از آن درست بوده یا متاسفانه با تعداد فیلم‌های زیادِ بدون مجوز مواجه خواهیم بود.  یکی دیگر از احتمالات درخصوص کم شدن مجوزها می‌تواند به سیاستگذاری مدیران تازه وزارت فرهنگ و ارشاد و حوزه سینما برگردد. جایی که افرادی دورهم جمع شده و ترجیح می‌دهند که از تولید آثار تازه به دلایل مختلف جلوگیری شود و حتما هم برای خودشان دلایل یا توجیهاتی هم داشته‌اند. اما این سیاست نو، پیامدهایی خواهد داشت که تیتروارش می‌شود «سرمایه‌سوزی نیروها و کمک به حضور آنها در رسانه‌های دیگر.» و البته که این پیامد کوچک و کم اهمیتی نیست. نیروهایی که در همین سینما یا صداوسیما رشد کرده‌اند و آموخته‌اند به دلیل اتخاذ چنین تصمیمی باید یا خانه‌نشین شوند یا تن به همکاری با شبکه‌ها و رسانه‌هایی بدهند که نه خودشان راضی هستند و نه حاکمیت فرهنگی چنین علاقه‌ای دارد و نه به حکم عقل چنین کاری صحیح است. کاهش تولیدات در سینما یا تلویزیون صرفا یک دستورالعمل اداری نیست و پای آب و نان و تجربه و استعداد انبوهی از نیروها در میان است. نیروهایی که در این سال‌ها با وجود پیشنهادهای فراوان و بهتر و بیشتر، ترجیح دادند در کشور و رسانه رسمی خودشان کار کنند. اگر تلویزیون و سینما از طرفی و به درستی از دستمزدهای نامتعارف در شبکه نمایش خانگی گلایه می‌کنند از سوی دیگر باید به این نکته هم توجه کنند که عوامل مشغول در سینما و تلویزیون از چه راهی باید مخارج خودشان را تامین کنند و تعطیل کردن پروژه‌ها با هر بهانه‌ای یعنی تعطیل کردن زندگی خانواده‌های متعددی که چشم‌شان به درآمد همین تولیدات است. تصمیم به تعطیلی یا کاستن از میزان پروانه‌های ساخت، یعنی سوزاندن نیروهایی که هرکدام‌شان در بزنگاه‌های مختلف، توانایی و استعدادشان را نشان داده‌اند و از جشنواره‌های داخلی و خارجی هم جایزه گرفته‌اند و مشخص نیست چقدر باید هزینه و وقت صرف شود تا چنین افرادی تربیت شوند.  نکته دیگری که در این کاهش مجوزها وجود دارد تغییر سازوکارها و مناسبات و درنتیجه عدم دسترسی به منابع مالی‌ای بوده که پیش از این در اختیار سازندگان و تهیه‌کنندگان فیلم‌ها قرار می‌گرفته است. این کاهش‌ها می‌تواند به دلیل اصلاح سیاست‌های مالی و نبودن روابط نزدیک مالی با برخی بانک‌ها و بنگاه‌های اقتصادی هم باشد. بدیهی است که ساختن هر اثر هنری نیاز به سرمایه دارد و اقتصاد هنر یکی از مهم‌ترین مسائل در ایران و جهان است.  گفته می‌شود حساسیت‌ها بر سر منابع مالی باعث شده فیلمسازان اشتیاقی به تولید فیلم نداشته باشند اما جای سوال است سازمان‌هایی که متولی تولید در سینمای ایران هستند چرا دست به کار نمی‌شوند. بنیاد سینمایی فارابی که یکی از مهم‌ترین سازمان‌های دولتی است در این چند ماهه اخیر چگونه موتور تولید در سینمای امروز ایران را روشن نگه داشته است. چرا هیچ خبری از حمایت فارابی از جریان فیلمسازی ایران شنیده نمی‌شود و مدیران این نهاد سینمایی چرا حداقل در زمینه تولید آثار استراتژیکی که وزیر ارشاد قولش را داده بود، ورود نمی‌کند؟ از کاهش میزان پروانه‌های ساخت با هر هدفی و نیتی، نباید استقبال شود و با ساختن یک محیط ایزوله و گلخانه‌ای نمی‌توان از تمامیت سینما دفاع و حفاظت کرد و نیاز به یک تصمیم عمیق‌تر و فراتر از تعطیلی یا نیمه‌کاره گذاشتن پروژه‌ها دارد و امیدواریم که هرچه سریع‌تر این نگاه اصلاح شود.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

زنـگ خطر کاهش تولید فیلم‌های سـینمایی (لینک)

نمونه‌هایی از آثاری که در 8 ماه گذشته پروانه ساخت گرفتند (لینک)

مرتبط ها