محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: سرانجام از امروز واگذاری بخشی از سهام دو باشگاه پرطرفدار ایران از طریق بورس به هواداران آنها استارت زده شد تا اولین گام در راستای خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس برداشته شود. درباره فراز و نشیبهای این اتفاق و نقاط ضعف و قوت آن، انتقاداتی که به این طرح میشود و سایر مسائل مرتبط با مشاور حقوقی سازمان لیگ فدراسیون فوتبال صحبت کردیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با حسین آلاسحاق را در ادامه میخوانید.
واگذاری سهام سرخابیها به مردم را چطور ارزیابی میکنید؟
این موضوع بسیار قدم خوبی است، فارغ از شیوه اجرای آن. سالها بود که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس و به تبع آن باشگاههای دیگر ما یک وجهه دولتی داشتند و به همین دلیل خیلی اتفاقات در آنها رخ نمیداد. مثلا خبری از شفافیتها نبود یا قراردادهایی که میبستند، به آن تعهدی نداشتند و به آن عمل نمیکردند. بازیکنان و باشگاه در این بین ضربه میخوردند. حتما یادتان است که چقدر با اعصاب و روان هواداران بازی شده و همچنان بازی میشود، وقتی پنجره دو باشگاه مدام باز و بسته میشود. این درحالی است که این باشگاههای بزرگ این اندازه هوادار دارند و تقریبا در آسیا و حتی جهان از تیمهای سرشناس و مطرح به لحاظ تعداد هوادار به شمار میروند. از سوی دیگر وقتی براساس مقررات فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا عمل نمیشود طبیعتا لطمه میخوریم. بنابراین باز هم تاکید میکنم فارغ از شیوه اجرا، قدم اولی را که برداشته شد، به فال نیک میگیریم. درواقع وقتی مردم بتوانند در امر باشگاهداری دخالت کنند و بهسمت این اتفاق برویم که صاحبان این دو باشگاه مردم باشند، این امر بسیار قدم مبارکی محسوب میشود و آثار بسیار خوبی هم خواهد داشت. حالا مثلا امسال با چنددرصد واگذاری آغاز کنند اما براساس مقررات فیفا و کنفدراسیون آسیا و فشاری که آنها میآوردند، درنهایت به یک بلوغی در بحث واگذاریها میرسیم که مردم خود ادارهکننده داراییهایشان باشند. این موضوع بسیار عالی است و باید یک دستمریزاد گفت به کسانی که مسبب این کار شدند و شیوههای آن را ایجاد کردند و به سمت مالکیت مردم میروند.
آنهایی که به این موضوع ایراد میگیرند، چند بحث را مطرح میکردند؛ بهطور مثال در این بحث عجله شد.
چندین سال در این خصوص بحث میشود. این موضوع یک دهه مورد بررسی قرار گرفت و بهترین راهکار آن هم این بود که سهام این باشگاهها در سهامی عام به هوادارانش واگذار شود. در اینصورت این باشگاهها مجبور هستند اسناد مالی خود را شفافسازی کنند و دیگر آنجا فتوشاپ و جعل سند و تاخیر رخ نمیدهد، چون حسابرسهایی که با دقت کار میکنند مو را از ماست بیرون میکشند. به نظرم در این زمینه تعجیلی صورت نگرفت.
یک نقد دیگر؛ اینکه میگویند این دو باشگاه درآمدی ندارند و این موضوع موجب ضرر سهامداران یا همان هواداران میشود.
درآمد را چه چیزی تعریف میکنیم؟ این سهام دارایی است نه درآمد. درآمد ناشی از فعالیتهای تجاری و صنعتی است و باید یک ورودی داشته باشد نه بحث سهام، چون سهام مالکیت و دارایی است و درآمد نیست. در بحث فوتبال مثل همه دنیا 4 بحث درآمدزایی داریم که اولین قدم آن وارد شدن به بازار بورس است و قدم بعدی آن برمیگردد به حق پخش که مهمترین آن محسوب شده و بیش از 70درصد درآمدهای باشگاه را تشکیل میدهد. این درحالی است که در ایران به این موضوع پرداخته نشده است و باشگاهها عایدی از این موضوع ندارند. بنابراین عرضه سهام دو باشگاه در بورس فشاری به صداوسیما محسوب میشود که بداند از فوتبالی که پخش میکند و صاحب هزاران میلیارد میشود، بخش عمده آن متعلق است به صاحبان این فعالیت. این درحالی است که صداوسیما متاسفانه در این خصوص تمکین نمیکند که آثار آن را هم شاهد هستیم. اما وقتی تعداد مالکان یک باشگاه از طریق سهامدارانش به 30 میلیون نفر رسید، آن زمان بحث فشار و جا افتادن درست آن هم مطرح میشود. مباحث دیگری مانند بلیتفروشی و نقلوانتقال بازیکنان و درنهایت بحث تبلیغات محیطی و سایر تبلیغات نیز وجود دارد که میتواند به درآمدزایی منجر شود تا جایی که بهواسطه همین مسائل، امروز فوتبال در دنیا به یک صنعت درآمدزا تبدیل شده و مالکان آنها از این درآمد استفاده میکنند. اگر این موارد درآمدزایی در فوتبال ما عملیاتی و اجرایی شود، دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بههمراه برخی باشگاههای دیگر جزء باشگاههای متمول کشور و منطقه خواهند شد.
موضوع حق پخش و موارد مربوط به صداوسیما مگر موارد حاکمیتی نیستند؟
من این موضوع را قبول ندارم. در بخش حاکمیتی هیچ جای قانون به این موارد اشاره نشده است. قانونگذار گفته پخش مستقیم با صداوسیمای جمهوری اسلامی است که ما هم میپذیریم. اما هیچگاه نگفته تولید هم با صداوسیماست. اگر اینطور بود این همه سریال نمایش خانگی برای پخش در بسترهای دیگر تولید نمیشد. در جلسهای به این عزیزان گفتیم چطور یک سریال را که تولید شده است، خریداری میکنید؟ فوتبال هم همینطور است اما گفتند که فوتبال یک حادثه است که برایشان توضیح دادیم فوتبال حادثه نیست چون حادثه غیرمترقبه میشود و حادثه را از پیش تعیین نمیکنند و حادثه بازیگر و برنامهریزی قبلی ندارد، درحالیکه برای برگزاری یک دوره رقابت لیگ، فدراسیون و باشگاهها از یک سال قبل برنامهریزی و هزینه میکنند، که جواب درستی در این خصوص متاسفانه ارائه نشد. یکسری مسائل را به مسائل سیاسی تبدیل میکنند و بعد هم شانتاژ و جوسازی میشود. هر زمان درخصوص حق پخش صحبت شد، سروصدایی را بهعنوان فساد در فوتبال از تلویزیون پخش کردند تا اجازه ندهند این اتفاق بیفتد. این درحالی است که درآمد صداوسیما از ورزش و بهخصوص فوتبال بسیار زیاد است. به نقل از خودشان حدود 3 هزار میلیاردتومان درآمد برآورد شده که از این مبلغ یک ریال هم به فوتبال اختصاص پیدا نمیکند.
ما فوتبالی داریم که هر روز شاهد تغییرات مدیریتی در آن هستیم. این موضوع برای ادامه مسیر خصوصیسازی برای باشگاههای استقلال و پرسپولیس که از ثبات مدیریتی برخوردار نیستند، نگرانکننده نیست؟
بله. همینطور است. اتفاقا یکی از فشارهایی که کنفدراسیون آسیا آورد، همین است که دولتها نباید روی باشگاهها بهویژه روی مباحث مدیریتی نفوذ و دخالت داشته باشند و همچنین دو باشگاه نباید یک مالک مشترک داشته باشند.
با این نحوه واگذاری به لحاظ مدیریتی گفته میشود مالکیت شرکتها همچنان در دست دولتها و نهادها باقی خواهد ماند.
عیبی ندارد. باید آرامآرام به بلوغ برسیم. این موضوع نیز ادامه پیدا نمیکند و اوضاع درست میشود. این مسائل همه درست هستند و داریم در این خصوص به بلوغ میرسیم. حالا اینکه عمده این سهامها به اسم دولت است یا اشخاص، اینها همه ایراداتی هستند که خیلی زود برطرف میشوند اما اگر سهام در اختیار دولت باشد قطع به یقین AFC و فیفا جلوی این کار را میگیرد و ایراداتی را مطرح خواهد کرد که این ایراد هم برطرف خواهد شد. آنها عنوان کردهاند که یک مالک از دو باشگاه نمیتواند یک سهم مشترک داشته باشد و اگر این امر محقق نشود حتما به این موضوع ایراد گرفته خواهد شد و اجازه نخواهند داد برای چنین باشگاههایی مجوز حرفهای صادر شود.
برخی پیشکسوتان این دو باشگاه اعتقاد دارند بحث خصوصیسازی از طریق بورس باعث میشود دخالت و اعمال نفوذ هواداران در باشگاهها افزایش پیدا کند.
خیر. به هیچوجه. این حرفها کارشناسی نیستند. مگر همین الان از طریق فضای مجازی اعمال نظر نمیشود؟ حتی در فضای واقعی هم خودم شاهد بودم که چند فصل قبل مقابل باشگاه پرسپولیس یک نفر از لیدرها با خود بشکه بنزین آورده بود و تهدید میکرد اگر گلمحمدی را برداری و به جایش فلانی را بگذاری خودم را میسوزانم! این حرفها همه هستند اما واقع قضیه این است که وقتی سهامدار عمده شد و وقتی مدیریت انتخابی شد آن زمان مدیر مجبور است در برابر شاخصها تمکین کند و استانداردها را رعایت کند. باز هم تاکید میکنم این موضوع قدم خوبی است و کمک میکنیم این اتفاق به بهترین شکل محقق شود.
اما بازار بورس در یکی دو سال اخیر چشم خیلیها را ترسانده است و شاید استقبالی از این امر نشود.
راههای دیگر هم وجود داشت مثل اینکه مالکیت را به اشخاص حقیقی یا حقوقی واگذار کنند. این درحالی است که این دو باشگاه در جامعه ما خیلی تاثیر دارند و عدد بزرگ میلیونی هوادار دارند و نمیشود سرنوشت این همه آدم را دست یک نفر سپرد و این عقل سلیم نیست که فردا یک آبراموویچ تولید میشود که او در تعیین نماینده مجلس و وزیر و وکیل اثر خواهد گذاشت یا اینکه خداینکرده طرف به یک بیگانهای وصل شده و سیستم را به هم بریزد. بهترین کار و سالمترین آن همین راه است و من احساس میکنم از این اتفاق قطع به یقین استقبال شود. در بورس بازدهی را 10ساله میسنجند نه فوری و خود بورس فارغ از سوءمدیریتها و دخالتهای بیجا فعالیت درستی دارد و سرمایههای جز را به سرمایههای کلان تبدیل میکند.