کد خبر: 66235

میراحمدرضا مشرف:

حاشیه پررنگ‌تر از متن

سازمان همکاری اسلامی (سازمان کنفرانس اسلامی سابق) با 57عضو فعال از چهار قاره جهان و با جمعیتی بالغ بر 1.5میلیارد نفر، بعد از سازمان‌ملل دومین سازمان بزرگ بین‌المللی به‌شمار می‌آید. مسلمانان جهان به این سازمان که با هدف اتحاد و هماهنگی دنیای اسلام، به‌ویژه در مساله فلسطین و قدس، تشکیل شده بود امید زیادی داشتند؛ با این حال این سازمان طی بیش از پنج دهه فعالیت خود به‌جز مواردی معدود، نتوانسته عملکردی قابل‌قبول برجای بگذارد.

میراحمدرضا مشرف، روزنامه‌نگار: نشست سازمان همکاری اسلامی در اسلام‌آباد و با محوریت اوضاع افغانستان، در چهارچوب برنامه و مسیری کاملا از پیش تعیین‌شده و به‌دور از هرگونه رویداد غیرمترقبه به‌کار خود پایان داد. بر این اساس و آن‌گونه که اسلام‌آباد پیش از آغاز به‌کار اجلاس اعلام کرد رسیدگی به وضعیت «بحران انسانی در افغانستان» هدف اصلی و عمده برگزاری نشست بوده و مسائل مهم دیگری همچون شناسایی رسمی دولت طالبان در دستورکار قرار نداشته‌اند. رجوع به بیانیه پایانی منتشرشده ازسوی اعضای سازمان همکاری اسلامی نیز نشان می‌دهد نشست در راستای همین برنامه و هدف اعلام‌شده حرکت کرده و حتی گامی از آن فراتر نرفته است. تشکیل یک صندوق امانی بشردوستانه از طریق بانک توسعه اسلامی و ایجاد یک کانال مالی و بانکی با هماهنگی سازمان‌ملل برای کمک به آزادکردن منابع مسدودشده با هدف ازسرگیری جریان کمک‌های مالی به افغانستان (هر دوی این گزینه‌ها در پیشنهادهای چهارگانه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به سازمان وجود داشت)، هماهنگی با سازمان بهداشت جهانی برای ارائه کمک‌های بهداشتی به افغانستان، ایجاد مکانیسمی برای ارسال کمک‌های بشردوستانه زیرنظر سازمان همکاری اسلامی و درنهایت تعیین یک نماینده ویژه ازسوی سازمان برای پیگیری مسائل افغانستان و به‌ویژه تصمیمات این نشست، همگی بخش‌هایی از مفاد بیانیه پایانی بودند که هدفی جز رسیدگی به شرایط بحران انسانی در افغانستان را پیگیری نمی‌کردند.

اما درحالی که نشست اخیر سازمان همکاری اسلامی ظاهرا درقالب معمول، از پیش برنامه‌ریزی‌شده و به‌دور از هرگونه رویداد غیرمترقبه یا جنجالی برگزار شد؛ مباحث و درکنار آن برخی رخدادهای حاشیه‌ای را شاید بتوان بسیار پررنگ‌تر از نفس برگزاری این نشست و نتایج آن تلقی کرد. در این راستا این مباحث و رخدادهای حاشیه‌ای را در سه محور می‌توان مورد ارزیابی قرار داد.

الف) ظرفیت پایین تاثیرگذاری سازمان همکاری بر تحولات افغانستان

سازمان همکاری اسلامی (سازمان کنفرانس اسلامی سابق) با 57عضو فعال از چهار قاره جهان و با جمعیتی بالغ بر 1.5میلیارد نفر، بعد از سازمان‌ملل دومین سازمان بزرگ بین‌المللی به‌شمار می‌آید. مسلمانان جهان به این سازمان که با هدف اتحاد و هماهنگی دنیای اسلام، به‌ویژه در مساله فلسطین و قدس، تشکیل شده بود امید زیادی داشتند؛ با این حال این سازمان طی بیش از پنج دهه فعالیت خود به‌جز مواردی معدود، نتوانسته عملکردی قابل‌قبول برجای بگذارد. عوامل زیادی در این ناکارآمدی سازمان دخیل بوده‌اند که اختلاف‌نظرهای عمیق میان کشورهای مسلمان، درگیری‌ها و رقابت‌های داخلی میان آنها و همچنین تلاش عربستان‌سعودی برای ایفای نقش پدرخواندگی در جهان اسلام و به‌طور خاص در سازمان را از جمله آن می‌توان برشمرد.

طی چند دهه اخیر افغانستان یکی از همین میدان‌هایی بوده که در آن شاهد رقابت و حتی منازعه کشورهای اسلامی و به تبع آن ضعف عملکرد سازمان همکاری اسلامی بوده‌ایم. بر این اساس به‌جز دوران اشغال افغانستان توسط شوروی سابق که کشورهای اسلامی کم و بیش در اتخاذ مواضع در برابر آن متحد بودند (البته آن‌هم در حرف و نه در عمل)، در بقیه زمان‌ها و به‌ویژه در زمان درگیرهای خونین داخلی این کشور در دهه70 شمسی، سازمان کنفرانس اسلامی (همکاری اسلامی) جز صدور بیانیه یا اعلام محکومیت نتوانست عملکردی تاثیرگذار بر تحولات افغانستان داشته باشد. این شرایط در دوران حمله نظامی آمریکا به افغانستان و درگیری دولت سابق این کشور با طالبان نیز تداوم یافت، چنانکه این سازمان هیچ‌گاه موفق نشد در فرآیند صلح میان دولت و طالبان ابتکارعمل خاصی از خود نشان دهد. پس از سقوط نظام جمهوری به دست طالبان در مردادماه امسال هم اگرچه سازمان نشستی فوق‌العاده با شرکت نمایندگان دائم کشورها در جده برگزار کرد، اما صرفا به صدور بیانیه و تاکید بر مواضع پیشین سازمان در حمایت از روند صلح و لزوم دستیابی به راه‌حل سیاسی و فراگیر اکتفا کرد. این خط سیر را حتی می‌توان در اجلاس اخیر سازمان هم مشاهده کرد؛ در جایی که در بحث کمک به شرایط بحرانی انسانی در افغانستان پیشنهادی همچون تشکیل یک صندوق بشردوستانه زیرنظر سازمان مطرح می‌شود، ولی در عین حال عملا هیچ بودجه یا کمک مشخص و قابل ملاحظه‌ای ازسوی اعضا یا مجموعه سازمان به این امر اختصاص پیدا نمی‌کند.

ب) پایداری موضع سازمان دربرابر طالبان

هنگامی که طالبان از بستر جنگ‌های داخلی خونین دهه70 افغانستان ظهور پیدا کرد، در گام نخست توانست تا حدی نظر مساعد برخی کشورهای سازمان را به‌سوی خود جلب کند. در آن مقطع زمانی حمایت دولت ریاض از طالبان در جلب‌نظر سازمان کنفرانس اسلامی موثر بود، به‌طوری که در اجلاس ویژه سران در ژوئن1997 هیاتی از گروه طالبان در معیت مقامات اسلام‌آباد در نشست مشارکت کردند. با وجود این، اختلاف‌نظر کشورهای اسلامی برسر طالبان و مسائل افغانستان از یک‌سو و عملکرد این گروه در زمینه حقوق بشری ازسوی دیگر، مانع از آن شد که حضور آنها در سازمان کنفرانس اسلامی به درازا بکشد. پس از سقوط طالبان هم ظاهرا اجماع نظری میان کشورهای اسلامی برای حمایت از دولت جدید شکل گرفت که طالبان را در منظر کشورهای اسلامی به انزوا کشاند. رویگردانی تدریجی عربستان از طالبان و برگزاری نشست «سازش در اسلام؛ نقش علما در صلح و ثبات در افغانستان» در شهر جده و زیرنظر سازمان همکاری اسلامی و شورای مصالحه دولت کابل (خرداد1397)، از شاخصه‌های برجسته این وضعیت محسوب می‌شد. نشست فوق‌العاده سازمان در جده پس از سقوط دولت و استقرار طالبان (مردادماه امسال) و مواضع اتخاذشده در آن نشان داد که دیدگاه سازمان درقبال طالبان همچنان در مدار سابق قرار دارد. در نشست اخیر وزرای امور خارجه نیز اگرچه بحث بر محور مسائل مربوط به کمک‌های انسانی متمرکز بود، اما اظهارات سخنرانان و مصاحبه‌های حاشیه‌ای آنان نشان داد که تغییر چندانی در نگرش سازمان و اعضای آن نسبت به طالبان به‌وجود نیامده است. عدم ذکر نام طالبان در سخنرانی وزیر امور خارجه عربستان در صحن سازمان، تاکید وزیر امور خارجه ترکیه بر لزوم تشکیل دولتی فراگیر در حاشیه نشست، استفاده از پرچم سه‌رنگ افغانستان به‌جای پرچم امارت اسلامی طالبان به‌رغم حضور امیر متقی، سرپرست وزارت امور خارجه طالبان و درنهایت غیبت وی در عکس یادبود وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی، همگی می‌تواند گواه این باشد که موضع سازمان همکاری اسلامی دربرابر طالبان همچنان پایدار باقی مانده است.

ج) نشستی فروتر از حد انتظار طالبان

هرچند برخی از منابع طالبان به رسمیت شناخته شدن طالبان ازسوی کشورهای اسلامی را یکی از اهداف اصلی مشارکت طالبان در این نشست اعلام کرده بودند، با این همه روشن بود که نه پاکستان به‌عنوان میزبان و نه دبیرخانه سازمان همکاری اسلامی، هیچ‌یک چنین برنامه‌ای را در دستورکار اجلاس ندارند، اما همان‌طور که قریشی وزیر امور خارجه پاکستان پیش از برگزاری اجلاس تاکید کرده بود، این نشست می‌توانست در پرکردن شکاف ارتباطی میان طالبان و جهان تاثیرگذار باشد. علاوه‌بر این، ملاقات با نمایندگان سازمان‌های مالی و بشردوستانه جهان هم فرصتی مغتنم برای طالبان بود تا کمک‌های موثری برای وضعیت نابسامان اقتصادی کشور فراهم کند. درکنار همه این موارد طالبان وظیفه مهم‌تری هم داشت که همان اقناع کشورهای اسلامی و جامعه جهانی نسبت به بی‌خطر بودن حکومت‌شان برای سایر دولت‌ها بود. طی فرآیند برگزاری نشست بخشی از خواسته‌ها و اهداف طالبان محقق شد؛ سخنرانی وزیر امور خارجه طالبان در صحن اجلاس و برگزاری نشست‌های دوجانبه با وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی می‌تواند نوعی شناسایی دو فاکتور آنها تلقی شود و وعده‌های داده‌شده برای کمک‌ها درصورت عملی‌شدن، شاید بتواند راه‌شان را برای خروج از بن‌بست اقتصادی هموار کند. اما عدم تخصیص اعتبارات قطعی برای کمک به افغانستان و نامشخص ماندن این نکته که کمک‌ها دراختیار طالبان قرار می‌گیرد یا خیر، بخشی از امیدواری‌های طالبان را کمرنگ کرد. ازسوی دیگر بازتاب گسترده رویدادهای حاشیه‌ای همچون قرار گرفتن طالبان در زیر پرچم سه‌رنگ افغانستان و غیبت امیرخان متقی در مراسم پایانی اجلاس هم موجب شد حلاوت برخی دستاوردهای این نشست به کام طالبان ننشیند.

د) اهداف دو‌گانه اسلام‌‌آباد در میزبانی نشست سازمان

با توجه به موقعیت عربستان‌سعودی در میزبانی سازمان و از آن مهم‌تر برعهده داشتن ریاست دوره‌ای سازمان همکاری کشورهای اسلامی، شاید انتظار می‌رفت اجلاس فوق‌العاده وزرای امور خارجه در ارتباط با افغانستان در این کشور برگزار شود. با این همه رغبت اسلام‌آباد به میزبانی نشست اخیر می‌توانست دلایل دو‌گانه‌ای داشته باشد. در وهله نخست به‌نظر می‌رسد مقامات اسلام‌آباد به‌دنبال این بودند که با برگزاری آن خود را تا حدی از بار روانی سنگین حمایت یک‌جانبه از طالبان رها کنند. این موضوع را می‌شود به وضوح در سخنان وزیر امور خارجه پاکستان درک کرد؛ آنجا که وی هدف نشست را ایجاد یک رویکرد منطقه‌ای برای حل بحران افغانستان عنوان می‌کند، نه به برای به رسمیت شناختن طالبان: «کشور ما سخنگوی طالبان نیست... ما خود را به هیچ جناح یا گروه خاصی محدود نمی‌کنیم، بحث فرصت نادری برای صلح و ثبات در افغانستان است.» اما به‌رغم ادعاهای وزیر امور خارجه پاکستان، سخنرانی عمران‌خان در صحن اجلاس برداشت‌های معکوسی را رقم زد؛ چنانکه کرزی رئیس‌جمهور پیشین افغانستان با لحنی شدید اظهارات وی را محکوم کرد و از دولت پاکستان خواست در مجامع بین‌المللی به نمایندگی از افغانستان سخن نگوید. اما پاکستان در میزبانی از این اجلاس به‌دنبال دستیابی به هدف حاشیه‌ای دیگری هم بود؛ بازسازی روابط خود با سازمان همکاری اسلامی و کشورهای خلیج‌فارس و به‌ویژه عربستان. در توضیح این موضوع باید یاد‌آوری کرد چندسالی است انفعال سازمان همکاری اسلامی در قضیه کشمیر و عدم حمایت آن از مواضع پاکستان دربرابر هند، دلخوری عمیق اسلام‌آباد را در پی داشته است. این دلخوری حتی تا به آنجا پیش رفت که پاکستان را بر آن داشت تا با همراهی برخی کشورها مانند مالزی، زمینه‌ساز برگزاری اجلاسی خارج از چارچوب سازمان همکاری اسلامی باشد؛ اجلاسی که بسیاری آن را تضعیف سازمان و به چالش کشیدن موقعیت عربستان‌سعودی میان کشورهای اسلامی ارزیابی کردند. اگرچه فشار عربستان‌سعودی، اسلام‌آباد را ناچار به اعلام کناره‌گیری از این جریان کرد، اما کدورت‌ها میان اسلام‌آباد و ریاض همچنان باقی ماند. اکنون به‌نظر می‌رسد اسلام‌آباد از فرصت به‌وجود آمده استفاده کرده و در چارچوب مذاکره بر سر افغانستان، به ترمیم این روابط اقدام کرده است.

مرتبط ها