کد خبر: 64825

حق تقدم پذیرش بر مدارا و سازش

مدیران فرهنگی و اهالی هنر بیش از اینکه بخواهند با یکدیگر مدارا کنند، نیازمند پذیرش هم هستند. این پذیرش هم محقق نمی‌شود مگر ازطریق مشاهده واقعیت و همچنین شناخت حقیقت وجودی مفهوم هنر و فرهنگ و تاثیرات اجتماعی آن.

سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار: مختص به امروز و این سال‌ها نیست. مواجهه با هنر در ایران و جهان همواره با پیچیدگی‌هایی همراه بوده و البته جنس این پیچیدگی‌ها در هر فرهنگ و کشوری تفاوت داشته است. مساله اصلی اما در نوع و شکل مواجهه با مقوله هنر و هنرمند است. اگر در دهه70 تجمعات خودجوش یا بیانیه‌های شدیداللحن گروه‌ها و افراد طرفداران زیادی داشت، اما در دهه90 و قرن تازه، جایگاهی در منظومه فکری جناح‌های سیاسی ندارد و خردمندان‌شان سعی می‌کنند به‌جای دعوا و جدال، بحث‌های منطقی کنند و موضوع را از دریچه‌های مختلف به تماشا بنشینند. اساسا شکل مواجهه با هنر و هنرمندان با سایر حوزه‌ها و طبقات اجتماعی متفاوت است و اگر این مهم از نگاه تصمیم‌گیران فرهنگی مغفول بماند، آن‌وقت خروجی تصمیمات آنها منجربه یک شکاف و گسست عمیق خواهد شد و ایجاد فاصله بیشتر بین هنرمندان و مراجع تصمیم‌گیر یکی از عوارض بزرگ آن خواهد بود. مشکل اساسی در مواجهه با هنر و هنرمندان این است که حاکمیت یا دولت، تکلیف خودشان را به‌صورت شفاف با آنها روشن نمی‌کنند. این بلاتکلیفی و حتی گاه رودربایستی منتج به ایجاد یک جو مبتنی‌بر «سازش» یا «مدارا» می‌شود؛ جوی که در نبود اصل «پذیرش» به‌وجود آمده و اظهارنظرهای سلیقه‌ای افراد گاه تصمیم‌گیر در همین راستا است. هنر و اجزای آن، با تعریف دقیق و صحیحش، اگر به‌طور کلی ازطرف حاکمیت و اجزای آن پذیرفته شود، آنگاه بحث سازش یا مدارا از اساس منتفی است، زیرا در این‌صورت دیگر نه نیاز به نادیده گرفتن اشتباه‌ها است و نه ازسوی دیگرش احتیاج به دادن امتیازات برای حفظ هنرمند و هنرش است. نسبت هنرمند و حاکمیت یا دولت براساس یک اصول ثابت و مشخص است و هر دوطرف در این چرخه همکاری می‌کنند. دور شدن از این فضا برای طرفین ماجرا مانند سم عمل می‌کند. این فضای مسموم را نگاه سلیقه‌ای و شخصی تشدید می‌کند و چالش‌های مکرر بین اثر- حاکمیت یا هنرمند- حاکمیت بزرگ‌ترین تاثیر آن است. این دوقطبی‌ها در غیاب عقلانیت و قانون به‌وجود می‌آید و دودش به چشم فرهنگ و هنر کشور، مخاطبان و فضای فرهنگی می‌رود. اگر کنترل‌گری را به‌طور کلی امری مذموم ندانیم و چشم‌مان را روی آن در کشورهای بزرگ و صاحب هنر نبندیم، آنگاه متوجه اهمیتش می‌شویم. این کنترل‌گری در آن سرزمین‌ها آنقدر درونی و به‌اصطلاح سینمایی‌ها زیرپوستی است که نه مخاطب متوجهش می‌شود و نه هنرمند آن را به‌سختی هضم می‌کند. متاسفانه در برخی نهادهای فرهنگی و هنری کشورمان شاهد آن هستیم که این کنترل‌گری با صدای بلند و  مستقیم‌ترین شکل ممکن صورت می‌گیرد و انگار اصراری برای ناامیدکردن هنرمندان و مردم وجود دارد. تصمیم‌گیری درباره آثار تولیدشده و هنرمندان بدون توجه به وجه تمایز هنر و ویژگی‌های رفتاری هنرمندان صورت می‌گیرد و البته در این میان تسویه‌حساب‌های اقتصادی یا سیاسی نقش اصلی را بازی می‌کنند.

نسبت سازش و مدارا

تعیین زمین بازی اشتباه، چیدن مهره‌های غلط و همچنین تعریف یک استراتژی غلط برای مدیریت هنرمندان، خطای بزرگی است که به‌کرات شاهدش بودیم. همین اشتباه منجربه یک دوگانه سازش یا مدارا شده است. گاه بسیاری از هنرمندان را آنچنان نادیده می‌گیرند و کوچک‌ترین اشتباه آنها را با شدیدترین برخوردها روبه‌رو می‌کنند که بیچاره قید فعالیت را می‌زند و گاه ازسوی دیگر و بنا به ملاحظات یا عدم شناخت صحیح، آنقدر دربرابر یک هنرمند منفعل عمل می‌شود که تصور غلطی در درون هنرمند شکل می‌گیرد و نهایتا یک اشتباه بزرگ می‌کند. جنس سازش یا مدارا از انفعال یا عدم شناخت می‌آید و میدان هنر نیازی به این دو ندارد و اتفاقا از هردوی آنها ضربه خورده است.

مدیران فرهنگی و اهالی هنر بیش از اینکه بخواهند با یکدیگر مدارا کنند، نیازمند پذیرش هم هستند. این پذیرش هم محقق نمی‌شود مگر ازطریق مشاهده واقعیت و همچنین شناخت حقیقت وجودی مفهوم هنر و فرهنگ و تاثیرات اجتماعی آن. اگر هنر و هنرمند پذیرفته شوند، آنگاه با آسیب‌ها و مشکلات احتمالی آنها با نگاه متفاوت‌تری مواجه خواهیم شد و درنتیجه بسیاری از مشکلات امروزمان را نخواهیم دید. شناخت اندک یا حتی گاه غریبگی تصمیم‌گیران فرهنگی و هنری ما با این دو حوزه، کفه ترازو را به نفع هنرمندان و مخاطبان سنگین می‌کند و این آرایش می‌تواند درنهایت به نفع اشتباهات و خطاهای هنرمندان تمام شود. گفتیم که هنر و هنرمند مقوله پیچیده‌ای هستند و اتفاقا همین پیچیدگی است که تاثیرات آن را بیش از پدیده‌های دیگر کرده است. منطقی است که این حوزه پیچیده را افراد آگاه و صاحب فن مدیریت و نظارت کنند و در اکثر مواقع سکوت را به زدن حرف‌های تلخ و البته خنده‌دار ترجیح دهند. بدیهی است که تصمیمات فرهنگی را بین دعواها و اختلافات نگیرند، زیرا بی‌توجهی به همین امر بدیهی مشکلاتی را به‌وجود می‌آورد. انتقاد به جلوی چشم بودن تصمیمات فرهنگی به‌معنی پنهانکاری از مردم و هنرمندان نیست، بلکه این را می‌گوید که دعواها را جلو یا در دل رسانه نباید برد و آن را در یک فضای امن و ایمن حل‌شان کرد.

 سوءاستفاده از فضای غبارآلود

چندسال قبل که تب لغو کنسرت‌ها بالا و فضا غبارآلود بود، بسیاری از خوانندگان یا گروه‌ها که به دلایل اقتصادی یا فنی علاقه‌ای به اجرا نداشتند یا نمی‌توانستند، آن را گردن لغوکنندگان می‌انداختند. در ماجرای سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم نمونه‌هایی از این دست را دیدیم که ضعف اثرشان را گردن ممیزی‌های ساترا می‌انداختند و ادعا می‌کردند اگر سریال‌شان کامل پخش می‌شد فلان می‌شد و بهمان. حالا و در ماجرای فیلم‌هایی که ظاهرا موعد اکران‌شان نرسیده، همین ماجرای بازارگرمی دیده می‌شود. چندروز بیشتر از صحبت‌های برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نگذشته که دست‌اندرکاران فیلم «گربه سیاه»‌ اکران خود را به تعویق انداخته‌اند و دلیلش هم ظاهرا مطلب دیگری عنوان شده است. ساختن یک فضای غیرشفاف و گاه دوقطبی باعث می‌شود حرف و نقد کیفی مناسب دیده و شنیده نشود و کاستی‌ها و ضعف‌های دیگر را به گردن فضای ایجادشده بیندازند و خود را در دل این غبارها پنهان کنند. این می‌تواند یکی از خروجی‌های بزرگ این درگیری‌ها و بِکش‌بِکش‌های بی‌دلیل و فایده باشد. استقبال از نقدهای جدی و منصفانه و مطالعه آنها توسط تصمیم‌گیران فرهنگی، نظارت دقیق قبل و حین ساخت یک اثر توسط دستگاه‌های ناظر و همچنین بازتعریف نوع مواجهه با هنرمند یا اثر سه پیشنهادی است که می‌تواند بازار اظهارنظرات فردی و سلیقه‌ای را راکد کند و قانون را به‌جای دعواهای گروهی و جناحی حاکم کند. مدیر یا نماینده‌ای که فرق سکانس با پلان را نمی‌داند و حتی یک رمان مطرح ایران و جهان را کامل نخوانده است نمی‌تواند و نباید درباره آن حوزه و اثر نظر کارشناسی بدهد. گفتیم که هنر یک امر پیچیده است و اضافه می‌کنیم که پیچیدگی آثار هنری و جنس روبه‌رو شدن با آن به‌مراتب بیشتر است. اگر بدانیم که بسیاری از افراد شاغل در عرصه هنر، هنرمندنما هستند و اهداف اقتصادی یا سیاسی دارند، آن‌وقت طبیعی است که آنها پشت چهره‌های مطرح و موجه پنهان شوند و اهداف خودشان را از این طریق پیگیری کرده و البته روی تصمیمات غلط مدیران و نمایندگان فرهنگی هم حساب ویژه باز کنند.

مرتبط ها