سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: تحولات قرهباغ وارد روندی تکراری شده است. در یکسو بازیگران متعددی وارد درگیری مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر میشوند و درسوی دیگر روسیه که بهظاهر بیرون تنشها نشسته است، تنها در «فصل درو» وارد قضایا شده و دستاوردها را درو میکند.
روز جمعه گذشته ۵آذر (۲۶نوامبر) رئیسجمهور روسیه، رئیسجمهور آذربایجان و نخستوزیر ارمنستان در نخستین سالگرد امضای توافقنامه آتشبس قرهباغ در شهر سوچی کشور روسیه با یکدیگر دیدار و گفتوگو کردند. این توافق در سال گذشته به جنگ 44روزه برسر قرهباغ پایان داد. بنابر آمارها، طی این جنگ بیش از 6500تن از طرفین کشته شدند. در اواسط ماه جاری میلادی نیز بروز چند درگیری محدود نظامی میان طرفین منجر به کشته شدن 6سرباز ارمنی، اسارت 16نفر و همچنین مفقودی 19نفر دیگر شد. از آذربایجان نیز در این درگیریها ۱۷نفر کشته و زخمی شدند.
این درگیریها که کمتر از دو هفته از آن میگذرد باعث افزایش التهاب در روابط دو کشور شد بهگونهای که پیش از دیدار روز جمعه، سران آذربایجان و ارمنستان مواضع تندی علیه یکدیگر اتخاذ کردند. آنها هرکدام به شکل مشابهی کشورشان را ملتزم به آتشبس و طرف مقابل را نقضکننده آن معرفی کردند. این وضعیت اما اندکی پس از پایان دیدار سهساعته سران سه کشور بهطرز قابلتوجهی تغییر کرد. الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان پس از پایان دیدار آن را مثبت و سازنده توصیف کرده و خود را متعهد به کاهش تنشها دانستند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدار اما به رسانهها گفت کماکان تمام اختلافات حل نشدهاند.
این اظهارات متعارض با طرفین جنگ، خود بهتنهایی نشاندهنده تفاوت گروه «جنگندگان» شامل آذربایجان و ارمنستان با طرف «صلحدهنده» یا همان روسیه است. در اصل آنچه در مذاکرات اتفاق میافتد دستاوردهایی در دستان روسیه میشود و دیگران نیز عملا با دست خالی به خانه بازمیگردند. یکی از نمودهای چنین مسالهای در نشست اخیر سوچی، تاکید تمام حاضران در این دیدار بر «تلاش همه طرفها برای بازگشایی تمامی مسیرهای ترانزینی منطقه» بود. این مساله در سال گذشته و در توافق اصلی صلح نیز بهگونهای دیگر آورده شده بود و یکی از دلایل اصلی عدم توازن دستاوردهای طرفین در جنگ شد.
درحالیکه جنگ با پیروزی میدانی قاطع آذربایجان همراه بود، در طرف مقابل ارمنستان شاهد شکستی سنگین بود؛ با وجود این در مذاکرات صلح نه آذربایجان امتیازات زیادی گرفت و نه ارمنستان از مذاکرات پیروز خارج شد. ریشه شکلگیری چنین معادله عجیبوغریبی در بحران قفقاز حضور روسیه در منطقه بود که بههیچعنوان اجازه نداد بازیگران «قفقاز» یا «مجاور قفقاز» امتیازی بهدست آورند.
در توافق صلح سال گذشته روسیه که در جنگ حضوری نداشت امتیازاتی شامل استقرار صلحبانان نظامی در شمال قرهباغ، کنترل بر این منطقه بهویژه مسیرهای مواصلاتی آن و همچنین نظارت مسیر ترانزیتی میان آذربایجان و ارمنستان را کسب کرد. این امتیازات بهمعنای آن بود که آذربایجان تنها موفق شده بود جنوب قرهباغ را آزاد کند و دیگر بهدلیل حضور روسها در شمال این منطقه قادر به آزادسازی عملی آن نبود. ازسوی دیگر روسها نظارت بر مسیرهای مواصلاتی منطقه را برعهده داشتند و همین مساله حتی تسلط باکو بر مناطق آزادشده را نیز دشوار میکرد. درسوی سوم نیز سرویس فدرال روسیه که وظیفه عملیاتهای خارجی در نیروهای مسلح این کشور را برعهده دارد، کنترل مسیر مواصلاتی میان آذربایجان و نخجوان را که از جنوب ارمنستان میگذشت دراختیار گرفت؛ درحالیکه تقریبا هیچ کالایی به شکل مستقیم از این مسیر عبور نکرد.
روسها تمام امتیازات را به زیان دیگران دریافت کردند. موضوع اضافهشده به توافق سران که تاکید بر بازگشایی تمام مسیرهای تزانزیتی در قرهباغ است معنایی جز گسترش و استحکام نظارت نظامی روسها بر این مسیرها ندارد. قرهباغ منطقه مهمی است اما نه آنقدر که درخواست شود تمامی مسیرهای ترانزیتی آن باز شود.
مذاکرات اخیر سوچی را اگر بازی رولت روسی فرض کنیم که در آن یگ گلوله در هفتتیر گذاشته میشود و هرکدام از حاضران باید با قبول ریسک ماشه را بچکاند تا «شانس» برای زنده ماندن یا مردنش تصمیمگیری کند، در بازی سوچی از تفنگ هفتتیر بهجای یک گلوله، دو گلوله خارج شده که سر دو حاضر را از هم پاشیده و به شکل معجزهآسایی یک تن دیگر جان بهدر برده است.
روسیه در نشست صلح چه به دست آورد؟
روسیه با هدایت ولادیمیر پوتین بهمدت بیش از دو دهه حرکت آرام ولی پرقدرت برای بازیابی قدرت خود داشته است. ستون این حرکت نیز «قدرت نظامی» و «توان دیپلماسی» روسهاست که همواره برای آنها مزیتساز است. این دو ظرفیت در تعامل با یکدیگر همواره موفق شدهاند با کاهش هزینهها به افزایش منافع روسها کمک کنند. آنچه در این میان مهم است نه بیان نکتهای واضح و کلیشهای همانند جمله قبل بلکه اشاره به جزئیاتی است که در قدرت «ترکیبسازی» مسکو نهفته است وگرنه بیشینهسازی منافع و کاهش هزینهها موردقبول همه طرفهاست اما کسانی که قادر به برقراری آن میشوند، محدودند.
بهعنوان یک بررسی جزئی از این ظرفیت روسها باید به دستاوردهای جدیدی پرداخت که آنها موفق شدند در نشست اخیر سوچی کسب کنند.
1 تثبیت نظام سلسلهمراتبی در سازوکارهای قفقاز
نشستهای صلح روسیه با آذربایجان و ارمنستان بهدنبال ایجاد و تثبیت ساختارهای سلسلهمراتبی در قفقاز است. درحالیکه پیشنهاد ترکیه درباره ایجاد سازوکار 3+3 (شامل سه کشور قفقازی آذربایجان، ارمنستان و گرجستان به اضافه روسیه، ایران و ترکیه) مورد رضایت اکثر طرفها حتی روسیه است، مسکو با تعریف نشستهای سهجانبه میان خود با باکو و ایروان، بهعنوان عالیترین سطح مذاکراتی در حل اختلافات جنگ، بهدنبال تعریف دیگر سازوکارها ذیل این ساختار است. بهعبارت دیگر مسکو بهدنبال نشان دادن دو مساله «ساختار اصلی» و «ساختار فرعی» در قفقاز است. در قسمت نخست مشکلات قفقاز با حضور شاکیان و بدون دخالت بازیگر دیگری در روسیه حل میشود و در قسمت دوم دیگر بازیگران میتوانند در سطحی تعریفشده و محدود وارد معادلات قفقاز شوند.
2 کسب دستاوردهای هوشمندانه با رضایت امتیازدهندگان
روسها همانگونه که در توافق بر «تلاش همه طرفها برای بازگشایی تمامی مسیرهای ترانزیتی منطقه» بهدنبال بازگشایی مسیرهای ترانزیتی هستند تا در توافقات کنترل آن را در دست بگیرند، در این مسیر با مانعی نیز مواجه نیستند؛ زیرا ارمنستان ضمن آگاهی از امتیاز بزرگی که روسیه به دست میآورد بهدلیل ترس از اشغال خاکش توسط آذربایجان به آن راضی میشود. از سوی دیگر آذربایجان نیز میداند این امتیاز بزرگترین چیزی است که میتواند به کسب آن امیدوار باشد، زیرا اگر بدون اجازه روسیه قصد اشغال جنوب ارمنستان را داشته باشد درنهایت قادر به سرانجام رساندن این طرح نبوده و با چراغسبز روسها شاید تاسیسات حساس آذربایجان با موشکهای نقطهزن اسکندر توسط ارمنستانیها ویران شود؛ در این صورت باکو بدون آنکه دستاوردی کسب کرده باشد تنها تنبیه میشود. پس آذربایجان نیز نظارت روسها بر جادههای ترانزیتی را میپذیرد.
3 خارج کردن بازیگران بزرگ از بازی قفقاز
مسکو با شناخت وضعیت قفقاز بهدنبال برخورد سریع و مواجهه سخت با برنامههای غرب و نماینده آن ترکیه نیست. همانگونه که دیده شد، علیرغم تکاپوهای ترکیه، آنکارا پس از بحران قرهباغ به دستاوردهای بیشتری نسبت به پیش از آن نرسید. آنکارا درحالحاضر که به باکو برای پیروزی در جنگ کمک کرده، روابطش با این کشور چندان بیشتر از روابط سطح بالای پیشین نشده است. در حوزه حضور صلحبانان ترکیه در کنار صلحبانان روس در قفقاز نیز این مساله چندان نمودهای عملی نداشته است. به نظر میرسد حضور صلحبانان ترک در قرهباغ بیشتر حاشیهای و با تغییر عنوان نظامیان ترکیهای حاضر در آذربایجان صورت گرفته باشد.
روسیه با شناخت صحنه بهرغم ورود ترکیه و ناتو به بحران قفقاز هیجانی با آن برخورد نکرد. شناخت دقیق دشمن، ارزیابی دائم تحولات، صبر در کنار ورود در زمان مناسب باعث شد دیگران تا حد زیادی ناکام شده و روسیه بازیگر برتر میدان باشد. ارمنستان قرهباغ را از دست داده، آذربایجان با جنگ تنها موفق به آزادسازی بخشهای جنوبی قرهباغ شد و آن منطقه نیز به گفته برخی تحت نظارت روسهاست. ترکیه نیز چیزی بیشتر نسبت به پیش از جنگ در قفقاز به دست نیاورده است.