سید مهدی طالبی، روزنامهنگار: به نظر میرسد اقلیم کردستان خود را بالاخره به شکلی جدی وارد نبرد محورها ساخته است و میکوشد بدون دادن هزینه بهزعم خود از فواید آن بهره ببرد. اقدامی که بهدلیل حضور بازیگرانی قدرتمند در طرفین این نبرد، بعید است دستاوردی را نصیب اربیل سازد؛ گرچه میتواند تبعات سخت خود را دامنگیر آن کند.
جمعهشب هفته گذشته، اربیل مرکز اقلیم کردستان عراق شاهد برگزاری نشستی با عنوان «آشتی و عادیسازی» بود که در آن به عادیسازی روابط عراق با رژیم صهیونیستی پرداخته شد. در این نشست برخی شخصیتهای ردهپایین عشایری عراق و همچنین تعداد اندکی از کارمندان وزارتخانههای این کشور حضور داشتند. بااینحال جسارت صورتگرفته در اصل برگزاری چنین مراسمی باعث شد واکنشهای شدیدی نسبت به آن در عراق ایجاد شود، بهگونهایکه با تهدید نیروهای مقاومت عراق درباره درنظر گرفتن افراد شرکتکننده در نشست بهعنوان اهدافی مشروع، بسیاری از شرکتکنندگان از اقدام خود برائت جستند.
از سوی دیگر مصطفی الکاظمی، نخستوزیر و برهم صالح، رئیسجمهور عراق بههمراه جمعی از احزاب، سازمانها، علما و سران عشایر عراقی نیز نشست اربیل را محکوم کردهاند. در جدیدترین اقدام اما شورایعالی قضایی عراق اعلام کرده که بهدنبال دستگیری برگزارکنندگان نشست صهیونیستی اربیل است. براساس این، دادگاه تحقیق و بازجویی شماره یک الکرخ، برمبنای اطلاعات ارائهشده از سوی مشاور امنیت ملی، حکم بازداشت «وسام الحردا» را بهدنبال نقشی که وی در دعوت به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی داشت، صادر کرد. این دادگاه همچنین حکم بازداشت «مثال آلوسی» و «سحر کریمالطایی»، کارمند وزارت فرهنگ با اتهامات مشابه را صادر کرده است. شورایعالی قضایی عراق میگوید پس از مشخص شدن نام کامل و مشخصات سایر شرکتکنندگان، اقدامات قانونی درخصوص پیگرد آنها اتخاذ خواهد شد. این نشست در داخل اقلیم کردستان عراق نیز مخالفتهای گستردهای را برانگیخته است، بهحدی که دولت محلی این اقلیم را بر آن داشته تا ضمن وانمود کردن به بیاطلاعی از برگزاری نشست، برخی اقدامات مقابلهای را علیه برگزارکنندگان به اجرا درآورد. علیرغم این صحنهسازی اما برگزاری این نشست بدون تلاش مقامات اقلیم امکانپذیر نبوده است. در همین راستا به بررسی وضعیتی پرداختهایم که پس از برگزاری نشست عادیسازی در اربیل، میان محور مقاومت و اقلیم کردستان حاکم خواهد شد.
تکلیف محور مقاومت با اقلیم کردستان چیست؟
هدف رژیم صهیونیستی از برگزاری نشست اربیل آغاز مرحله اعلامی حضور تلآویو در عراق بود، زیرا این رژیم پیش از این نیز حضوری مشهود در عراق داشت. این حضور در پررنگترین و گستردهترین نوعش در شمال عراق و در ناحیه اقلیم کردستان در جریان بود و در نواحی غربی، مرکزی و جنوبی عراق نیز در قالب هیاتهای اعزامی از سوی سازمان ملل و همچنین در پوشش پایگاههای نظامی آمریکا و نیروهای غربی صورت میگرفت. تلآویو با به بلوغ رسیدن تلاشهایش در اقلیم کردستان عراق بهدنبال تثبیت این حضور و علنی کردن آن است تا به شکلی آشکار و آزادانه بتواند اهداف خود را در اقلیم و همچنین عراق پیگیری کند زیرا حضور غیرعلنی مانع بسیاری از دستاوردها برای صهیونیستها میشود. حضور علنی به رژیم صهیونیستی اجازه گسترش فعالیتهایش را میدهد و میتواند به سرپلگیری بیشتر در اقلیم و عراق منجر شود زیرا تاسیس شرکتها و موسسات فرهنگی در تعداد بالا با افزایش سطوح تماس در جامعه و جذب از میان کردها و اهالی عراق، نفوذ گستردهتری را برای تلآویو به ارمغان میآورد.
باید توجه داشت کشور عراق یکی از سرزمینهایی است که در طرح عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی قرار دارد. گرچه درحال حاضر نیز نقشههای پیشین برای تبدیل شدن به سرزمین جایگزین برای فلسطینیهاست و هنوز نیز بهطور کامل ساقط نشده است. پیشتر قرار بود استان بزرگ، کمجمعیت و سنیمذهب الانبار که یکی از نقاط اتکای داعش نیز بود، بهعنوان منطقهای برای تشکیل فلسطین جدید تبدیل شود؛ کشوری که پس از تاسیس، موطن فلسطینیهای آواره و همچنین ساکنان سرزمینهای اشغالی میشد.
امروز با تیرهشدن چنین هدف بزرگی اما همچنان عراق یکی از گزینههای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است. واشنگتن حتی اگر با فشارهای موجود مجبور به خارج کردن نظامیانش از خاک عراق شود به دلیل باقی ماندن نفوذ اقتصادی و سیاسیاش در این کشور قادر خواهد بود برخی دستور کارهای خود را در بغداد همچنان پیگیری کند. بر این اساس در صورت شکست آمریکا در حوزه نظامی و اتخاذ تصمیم برای ترک عراق، تلآویو فشار سنگینی را به واشنگتن برای باقی ماندن در این کشور وارد خواهد کرد؛ فشارهایی که تحمل آن میتواند انرژی بسیاری از کاخ سفید بگیرد. به همین دلیل دولتمردان آمریکایی بهدنبال وارد کردن عراق در فرآیند عادیسازی هستند تا به زعم خود بتوانند در صورت ناامن شدن عراق برای حضور نظامی آمریکا، با اتکا بر عادیسازی روابط میان بغداد و تلآویو، از فشار رژیم صهیونیستی و لابیهای صهیونیستی آن در واشنگتن تا حد زیادی رهایی یابند.
البته باید در نظر داشت چنین اقداماتی در سطوح مختلف و براساس سناریوهای مختلفی شکل میگیرند و بر «سیالیت» و عدمتثبیت شرایط نیز احاطه دارند. به همین دلیل منظور از سطور بالا توضیح اهداف چندگانه آمریکا در این حوزه و در لایههای مختلفی است که در برخی عرصهها با رژیم صهیونیستی اشتراک داشته و در برخی لایههای دیگر نیز به دنبال اثرگذاری بر تلآویو است، چه اینکه صهیونیستها نیز در این میان دارای اهداف طبقهبندی شده خود هستند.
بهعنوان نمونه همچنانکه آمریکا بهدنبال عادیسازی روابط بغداد و تلآویو برای استفاده از آن در لحظه شکست پروژه حضور نظامی خود در عراق است، به صورت همزمان نیز میکوشد تا از کنار مجموعه اقدامات صورتگرفته در اقلیم کردستان عراق، در صورت خروج کامل از دیگر مناطق این کشور حداقل حضور نظامیاش در شمال این کشور را ادامه دهد. به همین جهت است که درکنار بررسی اهداف آمریکا باید به طبقهبندی آنها و انطباق آنها بر شرایط محتمل آتی نیز توجه شود؛ وضعیتهایی که هرکدام میتوانند تفاوتهای زیادی با یکدیگر داشته باشند. آمریکا و رژیم صهیونیستی جدای از اهداف خاص خود دارای اهداف مشترکی نیز در اقلیم کردستان و عراق هستند. این دو تلاش دارند با کشاندن مقامات اقلیم به نقشهها و طرحهای خود، روابط آنها را با ایران، عراق و حتی ترکیه تخریب کنند. ترکیه نزدیکی آمریکا و صهیونیستها به اربیل را بهطور کلی به زیان منافع و تمامیتارضی خود میداند و حتی رجب طیب اردوغان در اظهارات اخیر خود نیز به همین دلیل به واشنگتن تاخته است. در عراق نیز گروههای عراقی بهویژه جریانات نزدیک به مقاومت به دلیل همکاری کردستان با واشنگتن و تلآویو، رویکردی خصمانه را علیه اربیل در پیش خواهند گرفت. ایران نیز که محوریت تلاشهای خود را اخراج آمریکا از منطقه قرار داده و خروج این کشور در عراق را نقطه اصلی این هدف میداند، ناگزیر از تغییر رفتار خود با اقلیم کردستان خواهد شد، زیرا مقامات اقلیم به دلیل چنین ورودی به طرحهای مشترک آمریکایی-صهیونیستی، به زعم تهران از خطوط قرمز عبور کردهاند. هنگامی که اقلیم کردستان تحتفشار سهجانبه عراق، ایران و ترکیه قرار گیرد، آنگاه مجبور خواهد شد میزان اتکایش را به آمریکا و رژیم صهیونیستی افزایش دهد؛ اقدامی که به افتراقهای پیشین شدتی بیشتر خواهد داد و عملا کردستان را به نقطهای آتشین در منطقه تبدیل خواهد کرد. محور مقاومت درحالی که به چنین نقشهای آگاهی دارد اما بعید است تسلیم شرایط شود و بپذیرد که به دلیل احتمال غش کردن بیشتر اقلیم کردستان به سمت محور آمریکایی-صهیونیستی نباید فشاری بیش از حد به اربیل وارد کند، زیرا اقلیم هماکنون نیز رفتاری «نسبی» و قابلتحمل انجام نداده و با گامی سنگین وارد مسیر نهایی شده است. درکنار اقدامات جدید اقلیم که پاسخی شدید را میطلبد، طرحهای قبلی برای اخراج آمریکا از منطقه نیز همچنان به قوت خود باقی هستند؛ مسالهای که باعث میشود اقدام اخیر اربیل نهتنها محور مقاومت را به سمت انفعال نبرد بلکه بهانه جدیدی در اختیارش قرار دهد تا بدینوسیله حملاتش علیه استقرار نظامیان و جاسوسان آمریکایی در اقلیم را در سطح بالاتری پیگیری کند. محور مقاومت از ماهها قبل وارد مقابله شدید با اقدامات صورتگرفته در اقلیم کردستان شده و دامنه برخوردها را نیز در ابعاد مختلف توسعه داده است. اگر در گذشته حملات به شلیک راکت به پایگاه آمریکا در الحریر محدود میشد با گذشت زمان ضمن ورود پهپادها به معادله نظامی، استفاده از نیروهای کماندویی نیز در دستور کار قرار گرفت و نیروهای ویژه مقاومت در فروردین سال جاری با ورود به یکی از مراکز استقرار موساد در اربیل افراد مستقر در این مرکز را گلولهباران کردند؛ اقدامی که نشانگر گسترش بانک اهداف از پایگاههای نظامی به مراکز اطلاعاتی نیز بود. پس از آن نیز در چندین نوبت محل استقرار نیروهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در اقلیم با پهپادها به شکلی دقیق منهدم شدند. با برگزاری نشست صهیونیستی اقلیم آن هم در زمانی که مقامات نظامی تهران بر شدت فشارهای خود به اربیل برای مقابله با حضور گروهکهای تروریستی در خاک اقلیم افزودهاند و حتی تهدیدات زبانی خود را نیز متوجه نظامیان آمریکایی در کردستان ساختهاند، در آینده اربیل شاهد روزهای سختی خواهد بود که پیش از این در دوران رفراندوم بخشی از آن را به چشم دیده است.