کد خبر: 55156

صهیونیست‌ها چگونه خودشان را تبلیغ می‌کنند

رژیم اشغالگر هنر

هیچ گروه، قوم یا حکومتی در دنیا به اندازه رژیم صهیونیستی برای تغییر نگرش مردم جهان نسبت به خودش تلاش و سرمایه‌گذاری نکرده است. با این حال، نظر مردم جهان نسبت به این رژیم، در طول زمان و در مقیاس کلی مرتب منفی‌تر شده است.

میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار: هیچ گروه، قوم یا حکومتی در دنیا به اندازه رژیم صهیونیستی برای تغییر نگرش مردم جهان نسبت به خودش تلاش و سرمایه‌گذاری نکرده است. با این حال، نظر مردم جهان نسبت به این رژیم، در طول زمان و در مقیاس کلی مرتب منفی‌تر شده است. به نظر می‌رسد این مساله بیشتر از ضعف صهیونیست‌ها در امر تبلیغات، به ماهیت این رژیم برمی‌گردد. به عبارتی آنها از هیچ تلاشی در امر تبلیغات فروگذار نکرده‌اند اما حقایقی که لابه‌لای اخبار جهت‌دار رسانه‌ها، درباره ماهیت رژیم صهیونیستی لاجرم به گوش مردم جهان می‌رسد، باعث شده آنها علاوه‌بر خود رژیم صهیونیستی، به رسانه‌هایی که سعی در سفیدنمایی کارنامه آن دارند هم بدبین شوند. چیزهایی که مزیت نسبی رژیم صهیونیستی در امر تبلیغات به حساب می‌آیند، عمدتا در اتصال آن به دو بلوک غرب و شرق، یعنی آمریکا و شوروی ریشه دارند. آمریکا هم‌پیمان سنتی و دیرینه اسرائیل است و به‌طور مثال آنچه به‌عنوان گنبد آهنین رژیم صهیونیستی شناخته می‌شد، با بودجه آمریکا ساخته شده است. از طرف دیگر بخش قابل توجهی از یهودیان جهان روس‌تبار هستند. امروز اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشیده و اگر چنین اتفاقی برای هژمونی آمریکا هم بیفتد، رژیم صهیونیستی بخش قابل‌توجهی از دوپینگ تبلیغاتی‌اش را از دست خواهد داد. احساسات مردم جهان نسبت به رژیم صهیونیستی، ممکن است از متغیرهای مختلفی تبعیت کند. مثلا در هندوستان، طی سال‌های اخیر احساسات ناسیونالیستی، صعود قابل توجهی پیدا کرده‌اند و روی همین حساب، بخشی از هندوهای متعصب که از کشمیری‌ها به‌عنوان عده‌ای جدایی‌طلب دل‌خوشی ندارند، با هر چیزی که علیه مسلمانان باشد، ازجمله جنایات رژیم صهیونیستی، همدلی می‌کنند. این وضعیت، استراتژیک و ثابت نیست و باید آن را موج زودگذری دانست که فرو خواهد نشست.

در سایر نقاط دنیا هم مردم یا رژیم صهیونیستی را به درستی نمی‌شناسند و درباره آن تصور سرزمینی چادرنشین و صحرایی دارند یا اگر می‌شناسند، اکثرا دید منفی دارند. رژیم صهیونیستی درباره خودش هیچ چیزی برای گفتن ندارد به جز بحث هولوکاست؛ چیزی که به فرض صحت تاریخی، موجودیت رژیم فعلی در خاورمیانه را توجیه نمی‌کند. آنچه به خود رژیم صهیونیستی مربوط باشد، درنظر افکار عمومی اکثر مردم دنیا یک چیز مرموز و نامکشوف است. در بعضی از جشنواره‌های بین‌المللی فیلم در نقاط مختلف دنیا، وقتی فیلمی از رژیم‌صهیونیستی پخش می‌شد، انبوهی از جمعیت، پشت در سالن‌ها صف می‌کشیدند. این نه به دلیل سابقه درخشان رژیم صهیونیستی در سینماست و نه به دلیل نام پرآوازه آن کارگردان‌ها. تمام این جمعیت به دلیل کنجکاوی دراین‌باره که اسرائیل چه جور جایی است، مردمش چه می‌پوشند و چه شکلی هستند و خیابان‌هایش، ساختمان‌هایش و قوانینش چگونه‌اند، پشت در سالن‌ها جمع می‌شدند.

رژیم صهیونیستی در داخل خودش مشحون از بحران‌های هویتی و تناقض‌های ساختاری است و نمی‌خواهد اینها را پیش چشم مردم جهان به نمایش بگذارد. برای همین تصاویر کمی از داخل اسرائیل توسط رسانه‌های سینما و سریال‌سازی به بیرون درز می‌کند و این رژیم همچنان نقاب زده و مرموز باقی‌مانده است. آنها برای همین بیشتر روی هولوکاست کار می‌کنند تا توجیهی برای تشکیل یک رژیم جعلی در خاورمیانه دست‌وپا کرده باشند؛ حال آنکه هر مخاطب عام و غیرکارشناسی هم از خودش خواهد پرسید اگر این کشتار به‌واقع در اروپا رخ داده باشد، چرا فلسطینی‌ها باید بهایش را بدهند و اگر هیتلر با یهودیان چنین کرده، فرق یهودیانی که در حق دیگران چنین می‌کنند با خود هیتلر در چیست؟ بزرگ‌ترین امپراتوری‌های رسانه‌ای هم حریف حل چنین تناقضی نمی‌شوند و برای همین رژیم جعلی صهیونیستی همچنان منفورتر می‌شود. همچنان که اشاره شد، تا به حال تصاویر بسیار نادری از داخل اسرائیل، توسط مردم سایر نقاط دنیا دیده شده است و صهیونیست‌ها روی چیزی به جز هولوکاست تاکید نداشته‌اند.

تنها چیز دیگری که آنها غیر از هولوکاست مورد توجه قرار داده‌اند، نمایش یک چهره خشن و تروریست از گروه‌های مقاومت است. این وظیفه را غیر از خود اسرائیلی‌ها حامیان آنها در سینمای آمریکا هم بارها به‌عهده گرفته‌اند؛ با این حال تصویر نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی در سینما، بسیاری از اوقات چندان مثبت نیست. عوامل موساد خیلی از اوقات خشن، بازی ‌به‌هم‌زن و رادیکال نمایش داده می‌شوند ولی در خود فیلم‌ها و سریال‌های اسرائیلی چنین نیست. البته محصولات این رژیم در خارج از مرزهای آن مخاطبان چندانی ندارد. صهیونیست‌ها روش‌های مختلفی برای تبلیغ چهره خودشان نزد مردم سایر نقاط جهان دارند که دایره‌ای وسیع‌تر از سینما و سریال‌سازی را شامل می‌شود. در ادامه به فعالیت‌های رژیم ‌صهیونیستی در ادبیات و سینما اشاره شده است که انواع مختلفی دارد و در اینجا صرفا اشاره‌ای کلی به آن مقدور بود. فعالیت صهیونیست‌ها در سینما هم موضوع ناشناخته‌ای نیست و انبوه فیلم‌های هولوکاستی، این را به وضوح نشان می‌دهند؛ اما غیر از کارهایی که در خارج از مرزهای رژیم صهیونیستی ساخته می‌شوند، در اینجا اشاره‌ای به وضعیت سینمای داخلی این رژیم هم شده است. بخش دیگری از فعالیت‌های رژیم صهیونیستی برای تاثیرگذاری روی افکار عمومی دنیا راجع‌به خودش، در یک بسیج عمومی بین دانش‌آموزان آن جلوه دارد؛ دانش‌آموزانی که برای برقراری یک دیپلماسی عمومی در فضای مجازی، بین خودشان و نوجوانان سایر نقاط جهان، آموزش می‌بینند.

جلوه‌های قوم‌گرایانه ادبیات یهودی-‌صهیونیستی

ادبیات قوم یهود را نمی‌توان با آثاری ادبی که توسط یهودیان در سراسر جهان تولید شده است، یکی گرفت. بسیاری از نویسندگان و شاعران بزرگ جهان یهودی بوده‌اند، اما چنین چیزی در آثارشان تجلی چندانی نداشته است. اما آنچه به ادبیات صهیونیستی مربوط می‌شود، در دو دسته قابل تقسیم‌بندی است. بخش اول مربوط به زبان عبری می‌شود؛ یک زبان باستانی که در کتاب‌های مقدس یهود وجود داشت و البته نویسندگانی غیریهودی هم به این زبان نوشته بودند که تعدادشان کمتر است. زبان عبری توسط رژیم‌صهیونیستی به‌طور گسترده‌ای پس از بازآفرینی‌هایی که در نسل‌های قبلی انجام شده بود، مورد استفاده قرار گرفت و کارکرد ادبی آن امروز بیشتر درجهت هویت‌یابی قوم یهود در سراسر جهان است. اما در ادبیاتی که توسط یهودیان به زبان‌های دیگر خلق شده هم طیف‌های متنوعی دیده می‌شود که تنها بخشی از آن با سیاست‌های رژیم‌صهیونیستی هم‌خوانی دارد. به این ترتیب می‌توان ادبیات یهودیان در جهان را به دو دسته یهودی-عبری که جنبه سنتی و ارتدوکس مذهبی بالایی دارد و یهودی-آمریکایی که سکولار است و از یهودیت، بیشتر روی جنبه‌های قومی آن تاکید می‌کند، تقسیم کرد. به‌طور کلی نمی‌توان گفت که ادبیات، به‌طور ویژه زمین بازی صهیونیست‌هاست.

ادبیات عبری؛ هویت ارتدوکس مذهبی

عبری امروز زبان رژیم‌صهیونیستی است. اگرچه تقریبا در سال 200 میلادی صحبت از این زبان متوقف شد، اما در تمام اعصار به‌عنوان زبان مقدس در مراسم مذهبی، فلسفه و ادبیات مورد استفاده یهودیان بود تا اینکه در اواخر قرن نوزدهم، به‌عنوان یک رسانه فرهنگی مدرن ظهور کرد و به یک عامل حیاتی در جنبش احیای قومی تبدیل شد که در صهیونیسم سیاسی به اوج خود رسید. دولت انگلیس، زبان عبری را به همراه انگلیسی و عربی به‌عنوان زبان رسمی به‌رسمیت شناخت و استفاده از آن در موسسات یهودی و شبکه‌های آموزشی آنها پذیرفته شد. سپس مطبوعات و ادبیات عبری با تولید نویسندگان و خوانندگان نسل جدید، جان گرفت و از زبانی باستانی به‌سمت تبدیل به یک زبان زنده رفت. واژگان عبری در این دوره از حدود ۸ هزار کلمه در زمان کتاب مقدس، به بیش از ۱۲۰ هزار کلمه گسترش یافت و توسعه زبانی رسمی آن توسط فرهنگستان زبان عبری انجام شده که حوالی سال 1953 تاسیس شد. الیازر بن یهودا (1922-1858) پیشگام حرکت احیای عبری به‌عنوان یک زبان گفتاری بود. او پس از مهاجرت به سرزمین فلسطین در سال 1881، پیشگام استفاده از زبان عبری در خانه و مدرسه بود، هزاران واژه جدید را ابداع کرد، دو نشریه ادبی زبان عبری توسط او تاسیس شد، کمیته زبان عبری (1890) توسط او بود که آغاز به‌کار کرد و چندین جلد از 17 جلد فرهنگ کامل عبری باستان و مدرن که در سال 1910 انتشار آن آغاز شد را خود او شخصا تهیه کرد و باقی مجلدات هم توسط همسر و پسر دوم او تا سال 1959 تکمیل شد. چنان که مشخص است با یک زبان جعلی و برساخته که با نیت‌های سیاسی خاصی تولیدشده طرف هستیم و کارکرد آن تاثیرگذاری روی خود یهودیان است نه دیگران. امروزه یک چالش اصلی برای رژیم صهیونیستی، رویگردانی جوانان و نسل جدید از سنت‌های یهودی است. آنها هویت قومی و مذهبی‌شان را دارای چارچوب‌هایی بسیار سختگیرانه و متعارض با مدرنیسم می‌دانند و روی همین حساب، توسط ادبیات عبری تلاش می‌شود تا این مسائل، چه برای ساکنان سرزمین‌های اشغالی و چه دیاسپورای یهودی در سراسر جهان، حل شود. کتابخانه ملی و دانشگاه عبری اورشلیم در سال 2004 اعلام کردند 89٪ از کتاب‌هایی که به زبان عبری منتشر شده‌اند، در اصل به زبان عبری بوده‌اند و ترجمه نیستند. تقریبا 8٪ از کتاب‌های آن سال مربوط به کودکان و 4٪ دیگر کتاب درسی بودند. بر اساس نوع ناشر، این کتاب‌ها 55٪ تجاری، 14٪ خود چاپ، 10٪ دولتی، 7٪ آموزشی و 14٪ توسط سایر سازمان‌ها منتشر شده‌اند. بخش ارتدوکس و فوق ارتدوکس مذهبی مسئول 21٪ از کل عناوین بود. ارقام سال ۲۰۱۷ هم نشان می‌دهد که 17٪ کتاب‌ها مربوط به تورات، 16٪ ادبیات و 14٪ کتاب کودکان بوده است. مجموع این آمارها نشان می‌دهد که کار روی نسل جدید و تبلیغات مذهبی و هویتی بخش قابل توجهی از ادبیات عبری را به خودش اختصاص داده و بیشتر از نیمی از کتاب‌ها، مطابق با خوی تجاری یهودیان، به مسائل تجاری ربط دارند.

ادبیات یهودی - آمریکایی؛ سکولار و متمایل به هویت قومی

ادبیات یهودی - آمریکایی جایگاهی اساسی در تاریخ ادبیات ایالات‌متحده دارد. این سنت شامل نوشتن به زبان انگلیسی در درجه اول و همچنین در زبان‌های دیگر که مهم‌ترین آنها ییدیشی بوده است، می‌شود. ییدیش، زبان یهودی اشکنازی و مربوط به آلمانی میانه است که تاریخ آن ریشه در اروپای مرکزی دارد. درحالی‌که منتقدان و نویسندگان به‌طور کلی وجود یک‌گونه متمایز را که مربوط به نوشتن راجع‌به یهودیت در آمریکا می‌شود، تایید می‌کنند؛ بسیاری از نویسندگان در برابر مشهور شدن به‌عنوان صدای یهودیت مقاومت می‌کنند. همچنین بسیاری از نویسندگان نام‌آور یهودی را نمی‌توان نماینده ادبیات یهود آمریکا دانست که یک نمونه آن آیزاک آسیموف است.  ادبیات یهودی - آمریکایی با نگارش خاطرات و مناجات‌های مهاجران سفاردی که در اواسط قرن هفدهم وارد آمریکا شدند، آغاز شد و در قرن‌های بعدی رشد کرد و در ژانرهای دیگر نیز ازجمله داستان، شعر و نمایشنامه رونق گرفت. اولین صدای برجسته در ادبیات یهودی-آمریکایی اما لازاروس بود که شعر او «کلوسوس جدید» در مجسمه آزادی، سرود بزرگ مهاجرت آمریکا شد. پس از آن گرترود اشتاین به خالق یکی از تاثیرگذارترین نثرهای سبک‌دار اوایل قرن 20 تبدیل شد. همچنین اوایل قرن بیستم شاهد یک رمان پیشگام یهودی - آمریکایی دیگر به نام «ظهور دیوید لوینسکی» از آبراهام کاهان بود. در رمان‌های یهودی - آمریکایی به قلم ساول بلو، جی‌دی سلینجر، نورمن میلر، برنارد مالامود، چایم پوتوک و فیلیپ راث در قرن بیستم، کشمکش‌های متناقض بین جامعه سکولار و سنت یهودی که به‌شدت توسط مهاجران و فرزندان و نوه‌های آنها احساس می‌شد، بازتاب پیدا کرد و این مساله همچنان از دغدغه‌های جامعه یهودی است. اما شاید مهم‌ترین رمان یهودی-آمریکایی و مرتبط‌ترین نمونه با مساله صهیونیسم، خروج یا هجرت به قلم لئون اوریس آمریکایی باشد.   Exodus  یک رمان تاریخی درمورد تاسیس کشور رژیم‌صهیونیستی است که با بازخوانی فشرده سفرهای مهاجرتی 1947 به فلسطین و توصیف تاریخچه روابط و زندگی شخصیت‌های مختلف در ارتباط با تولد دولت جدید یهود، روایت می‌شود. این کتاب توسط Doubleday در سال 1958 منتشر شد و به پدیده‌ای بین‌المللی در زمینه نشر تبدیل شد. این اثر به جایگاه پرفروش‌ترین کتاب در ایالات‌متحده از زمان رمان بربادرفته (1936) رسید و هنوز هم عنوان نخست را در فهرست پرفروش‌ترین آثار روزنامه نیویورک‌تایمز دارد. از این رمان به‌عنوان یک اثر ضدعرب یا ضدفلسطینی، انتقاد و گفته شد ریشه اصلی درگیری رژیم صهیونیستی و فلسطین و همچنین بی‌عدالتی‌های اساسی صهیونیست‌ها را نادیده گرفته است. اوتو پرمینجر فیلمی را براساس این رمان در سال 1960 کارگردانی کرد که پل نیومن در آن نقش آری بن‌کنعان را بازی می‌کرد. این فیلم عمدتا بر فرار از قبرس و حوادث بعدی در فلسطین متمرکز بود.

دیپلماسی عمومی و مجازی با آموزش نوجوانان برای جعلیات صهیونیستی

رژیم اشغالگر قدس برای ترمیم نگاه جهانیان نسبت به خودش برنامه ویژه‌ای را برای کار روی کودکان و نوجوانان سراسر جهان طراحی کرده که در آن از یک بسیج عمومی در داخل مرزهای تحت‌کنترل خودش بهره می‌برد و نوجوانانی را برای برقراری ارتباط با نوجوانان سایر نقاط جهان در فضای مجازی آموزش می‌دهد. از این طرح با عنوان Eye2Israel یا به‌عبارتی طرح «سفیران جوان اسرائیل» یاد می‌شود. این طرح در ۷۰سالگی تاسیس رژیم صهیونیستی با همکاری وزارت امور خارجه آن آغاز به کار کرد و در سال ۲۰۰۴ اعلام شد با حضور ۵۰۰ دانش‌آموز نوجوان از مدارس سراسر این رژیم، برای آنچه «بیان تجربیات جوانان اسرائیلی به جوانان سراسر جهان» عنوان شده، فعالیت می‌کند. در توضیحی که اطلاعیه‌های مربوط به این طرح راجع‌به آن بیان می‌کردند، آمده بود: «دانشجویان یهودی و دروزی به‌عنوان سفیران طرفدار اسرائیل در وب فعالیت می‌کنند. آنها با به چالش کشیدن اطلاعات نادرست درباره اسرائیل، ارائه دیدگاه اصیل اسرائیلی، ترویج وجود کشور اسرائیل و دفاع در برابر نفرت از قوم یهود، در شبکه‌های مجازی فعالیت می‌کنند.» همچنین این اعلامیه بیان می‌کرد این پروژه، «دانشجویان اسرائیلی را از طیف گسترده‌ای از فرهنگ‌ها و زمینه‌ها، در خط مقدم جبهه حمایت از اسرائیل قرار می‌دهد.» نوجوانانی که در این طرح فعالیت می‌کنند، پس از رسیدن به مقطع دانشجویی هم آن را ادامه می‌دهند. آنها در زمان واقعی به وقایع درحال انجام واکنش نشان می‌دهند، یک کمپین اطلاعاتی برای جوانان در طول جنگ یا عملیات نظامی ایجاد می‌کنند، زندگی روزمره خود را به اشتراک می‌گذارند و نگاهی نادر به زندگی در رژیم صهیونیستی دارند و سویه تاثیرگذاری آنان، جوانانی در سراسر دنیا هستند که خارج از فضای کانال‌های خبری قرار دارند و ذهنیت آماده‌تری برای جذب شدن به اهداف این دیپلماسی عمومی را دارا هستند. یکی از نوجوانانی که در این طرح فعالیت کرده می‌گوید طی دوران برقراری ارتباط با نوجوانان سایر کشورها در فضای مجازی، در معرض پدیده‌های تعجب‌آوری قرار گرفته است. مثلا فهمیده بسیاری از افراد فکر می‌کنند در سرزمین ما فلسطینی‌ها هیچ حقوقی ندارند و ما هیولاهایی هستیم که آنها را می‌کشیم. او می‌گوید من مجبور شدم با آنها صحبت کنم و بگویم این تفکرات درست نیست. اسرائیل یک کشور با فناوری بالاست. با برندگان جوایز نوبل همکاری‌های متعددی انجام داده و افراد زیادی بین نخبگان جهان از اسرائیل حمایت می‌کنند و برای آنها از تلاش‌هایی که برای ایجاد بهترین چیزها انجام می‌دهیم، صحبت می‌کنم؛ چیزهایی که قرار است فرصتی برای همه، جهت ایجاد جهانی بهتر فراهم کند؛ جهانی بهتر هم برای خودمان و هم برای فلسطینیان. یکی‌دیگر از دانش‌آموزان پایه دهم که سومین سال تحصیل خود را در این پروژه سپری می‌کند هم داستان مشابهی دارد. او می‌گوید در آموزش‌های این طرح به‌طور ویژه‌ای تاکید می‌شود که «هدر دادن نیرو برای قانع کردن افرادی که به طرز افراطی علیه ما هستند معنایی ندارد» و باید روی افراد بینابین کار کرد. جایی که گفته می‌شود هدف اصلی این فعالیت، کار روی افرادی است که مخاطب اخبار رسانه‌ها نیستند، به همین نکته اشاره شده است. در این طرح برای مواقع لزوم یک شبکه همبستگی تدارک دیده شده است. مثلا چند وقت پیش که یک صفحه فیسبوک ضداسرائیلی پستی را منتشر کرد و در آن نوشته بود تمام جوانان صهیونیست حاضر در فضای مجازی، در واقع بزرگسالانی هستند که به آنها پول داده می‌شود، عده فراوانی از نوجوانان فعال در این طرح بسیج شدند و به آن صفحه ‌فیس‌بوک حمله کردند تا این دیدگاه را غلط نشان بدهند.

منفورترین کشور جهان طبق تمام نظرسنجی‌ها و به‌رغم تمام دوپینگ‌های رسانه‌ای

سال ۲۰۱۷ در یکی از رسانه‌های رژیم‌صهیونیستی به نام bardea مطلبی به قلم نویسنده‌ای به نام Ziv Goldfisher منتشر شد که به موقعیت اسرائیل نزد افکار عمومی دنیا اشاره می‌کرد. این رسانه نوشت: «بنیامین نتانیاهو دوست دارد با رهبرانی که برای دیدار او به اسرائیل می‌آیند عکس بگیرد و می‌گوید: «هیچ انزوای سیاسی‌ای برای اسرائیل وجود ندارد.» رئیس‌جمهور ایالات متحده، نخست‌وزیر هند، رئیس‌جمهور روآندا و... این فقط بخشی از یک لیست طولانی از سران کشورها و وزرای ارشد است که از اسرائیل بازدید کرده‌اند. اما باید پذیرفت که واقعیت متفاوت است. رهبران به اینجا می‌آیند، اما در میان شهروندان در سراسر جهان و مردمی که در خیابان‌های مادرید، برلین و لندن زندگی می‌کنند، نسبت به دولت اسرائیل نفرت وجود دارد. از نظر آنها، دولت یهود می‌تواند ناپدید شود.» نویسنده مقاله سپس می‌نویسد: «نظرسنجی انجام‌شده توسط رادیو تلویزیون دولتی انگلیس، بی‌بی‌سی، نشان می‌دهد که اسرائیل منفورترین کشور در جهان است.» و ادامه می‌دهد: «علی‌رغم روح تاریک این نظرسنجی، بررسی آن موارد جالب توجهی را نشان می‌دهد.» مقاله، ابتدا به ایالات متحده به‌عنوان مهم‌ترین کشوری اشاره می‌کند که شهروندانش رژیم صهیونیستی را بیش از هر کشور دیگری دوست دارند و در آن 59 درصد مردم نگرش‌های مثبتی نسبت به رژیم‌صهیونیستی داشتند، درحالی که 28 درصد اظهار داشتند نظراتی منفی دارند. گلدفیشر سپس می‌گوید: «اینکه اکثر آمریکایی‌ها در آخرین انتخابات به هیلاری کلینتون رأی دادند (اگرچه سیستم انتخاباتی آمریکا ترامپ را به کاخ سفید آورد)، می‌تواند نشان دهد که حمایت آمریکا از اسرائیل برای همیشه ادامه نخواهد داشت.» این مقاله در ادامه به وضعیت نگاه مردم اروپا به رژیم‌صهیونیستی اشاره می‌کند و می‌گوید: «در اروپا هم اوضاع ناامیدکننده است. خصمانه‌ترین کشور از لحاظ نگاه اجتماعی به اسرائیل، انگلیس است که 66 درصد از مردم آن در این‌باره نظرات منفی ابراز می‌کنند. در آلمان، تنها 7 درصد مردم نگرش مثبتی را نسبت به اسرائیل ابراز داشتند و حتی یونان، جایی که نتانیاهو تمایل دارد روابط خوب خود را با نخست‌وزیر آن آلکسیس سیپراس نشان دهد، نظر مردم چندان دوستانه نیست. از طرف دیگر، در اروپای شرقی، اوضاع کمی خوش‌بینانه‌تر است؛ تعداد روس‌هایی که نسبت به اسرائیل ابراز نگرش مثبت می‌کنند، بیشتر از کسانی است که نگرش منفی نشان می‌دهند. اما باید لحظه‌ای فراموش نکنیم که رئیس‌جمهور پوتین، قبلا ایران و اسد را در آغوش کشیده است.» نویسنده در ادامه می‌نویسد که خصمانه‌ترین کشور از لحاظ نگاه توده مردم به اسرائیل، ترکیه است؛ با 77 درصد ابراز عقاید منفی (و درصد کمی از افراد بی‌تفاوت و درصد بسیار ناچیزی که حامی رژیم‌صهیونیستی هستند) و نفرت مردم ترکیه به اسرائیل را حتی بیشتر از پاکستان و اندونزی، دو کشور اسلامی که روابط خود را با اسرائیل قطع کرده‌اند، توصیف می‌کند. این مقاله با این جملات به انتها می‌رسد که  تنها 25 درصد مردم جهان نسبت به اسرائیل نظرات مثبتی ابراز داشته‌اند و در اینجا حتی لبخندهای بی‌بی (بنیامین نتانیاهو) هم تاثیری نمی‌گذارد. با این حال، غیر از نظرسنجی بی‌بی‌سی انگلیسی، پس از جنگ یازده روزه غزه در سال 2021، بخش ارتباطات و اطلاعات وزارت امور خارجه اسرائیل هم نظرسنجی‌هایی انجام داده تا بررسی کند که آیا پیام‌های اطلاعاتی و تبلیغاتی اسرائیل در خارج از کشور دریافت می‌شوند یا خیر و آیا فضای تغییر یا انطباق آنها با مخاطبان مختلف وجود دارد یا ندارد. سخنگوی وزارت امور خارجه رژیم‌صهیونیستی هم به استودیوی شبکه تلویزیونی Ynet آمد و تلاش کرد تا این داده‌ها را توضیح دهد. او گفت پیام‌ نهایی این نظرسنجی‌ها اشاره به صخره‌ای محکم در افکار عمومی انگلیس، فرانسه و آلمان در برابر اسرائیل دارد.

صهیونیسم و ابزار سینما

هفت‌سال پیش شبکه انگلیسی بی‌بی‌سی در گزارشی عنوان کرد که «موضوع بسیاری از فیلم‌های محصول اسرائیل یا جنگ و بحران خاورمیانه است یا نسل‌کشی یهودیان و پیامدهای آن اما موج جدیدی از فیلمسازان اسرائیلی به نقل داستان‌های دیگری روی آورده‌اند.» این گزارش ‌افزود: «یکی از پیامدهای تداوم بحران خاورمیانه و کشمکش‌های دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان این بوده که گروهی از فیلمسازان جوان اسرائیلی از پرداختن به موضوعات واقع‌گرایانه دوری جسته و به فیلم‌های فانتزی روی آورده‌اند.» و در ادامه به چند نمونه از فیلمسازانی که آثار سرگرم‌کننده یا تخیلی در داخل مرزهای رژیم صهیونیستی ساخته بودند، اشاره کرد. این وضعیت از آن روزها تا به‌حال همچنان دامنه‌ای وسیع‌تر پیدا کرده است، به‌طور مثال اکثر سریال‌های تلویزیونی که برای ساکنان رژیم صهیونیستی ساخته می‌شوند، صرفا جنبه‌های کمدی یا سرگرم‌کننده دارند.

سال‌ها پس از آن گزارش بی‌بی‌سی، گزارشی که مدتی پیش در یکی از رسانه‌های رژیم صهیونیستی منتشر شد، بیان ‌کرد که مساله هولوکاست غیر از قالب مستند، در سایر قالب‌های تلویزیونی اسرائیل بازتاب نداشته است و این غیر از ناهمخوان بودن قالب‌های سرگرم‌کننده مثل کمدی یا ملودرام، با مساله‌ای مثل هولوکاست، تاحدودی از میل ساکنان رژیم‌صهیونیستی به داشتن یک زندگی عادی هم سرچشمه می‌گیرد. درکل هرچه به سال‌های اخیر نزدیک‌تر می‌شویم، ساکنان خود رژیم صهیونیستی بیشتر از هر چیزی به محصولات سرگرم‌کننده اقبال نشان می‌دهند نه آثاری که محتوای سیاسی دارند. اما فیلم‌های مربوط به هولوکاست که همه‌ساله در آمریکا و اروپا، به‌خصوص اروپای شرقی تولید می‌شوند، فصل دیگری از چهره‌سازی یهودیان صهیونیست را تشکیل می‌دهند. بعضی از این فیلم‌ها مستقیما به مساله فلسطین اشاره دارند، مثلا موضوع مهاجرت گروهی یهودیان به این سرزمین یا نبرد آنها با اعراب. درکل فیلم‌های هولوکاستی به‌قدری زیادند که شمارش آنها به یک دایره‌المعارف قطور نیاز دارد اما در اینجا صرفا به 6 مورد از آثاری که جزء موارد شاخص این نوع فیلم‌ها هستند اشاره می‌شود تا فضای کلی کار به‌دست آید. بعضی از این فیلم‌ها هولوکاست را مستقیما به مساله تشکیل رژیم صهیونیستی ربط داده‌اند.

اقامتگاه غواصی دریای سرخ- 2019

The Red Sea Diving Resort (معروف به عملیات برادران) فیلمی مهیج و جاسوسی، محصول سال 2019 است که توسط گیدئون راف نوشته و کارگردانی شده است. در این فیلم کریس ایوانز نقش یک عامل موساد را بازی می‌کند که درحال انجام عملی پنهانی است و به پناهندگان یهودی اتیوپیایی برای فرار به پناهگاه‌های امن اسرائیل کمک می‌کند. مایکل کنت‌ویلیامز، هیلی بنت، آلساندرو نیوولا، میشیل هویسمن، کریس چالک، گرگ کینار و بن کینگزلی در نقش‌های مکمل فیلم ظاهر شده‌اند. یک مامور موساد به نام «آری» طرحی را به اتان لوین، افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی پیشنهاد می‌کند که طبق آن می‌تواند تعداد بیشتری از پناهندگان را تخلیه کند. او می‌گوید با اجاره یک هتل ساحلی متروک سودان به نام استراحتگاه غواصی دریای سرخ، می‌توانید آن را به‌عنوان یک جبهه برای تسهیل انتقال پناهندگان به خارج از کشور اداره کنید. این طرح غیرمتعارف با اکراه تصویب می‌شود و آری همکاران سابق خود در موساد را برای کمک استخدام می‌کند. این طرح در ابتدا موفقیت‌آمیز بوده و عملیات استخراج به‌دفعات انجام می‌شد، اما سرهنگ سودانی عبدالاحمد پس از بازجویی و سپس کشتن گروهی از پناهندگان از قضیه مطلع می‌شود. احمد برای تحقیق از این استراحتگاه بازدید می‌کند اما پناهنده‌ای را کشف نمی‌کند. با این‌حال عملیات لو رفته و همه چیز خطرناک شده است. برای تکمیل عملیات، آری تصمیم می‌گیرد با کمک والتون بوون افسر سیا، آخرین استخراج پناهندگان را با هواپیمای باری انجام دهد. آری و تیمش پناهندگان را به یک فرودگاه هوایی متروکه انگلیس منتقل می‌کنند. دو نفر از افراد آری، به‌سختی از دست احمد فرار کرده و خود و پناهندگان را از سودان خارج می‌کنند. این فیلم براساس وقایع عملیات موساد، معروف به عملیات جوشوا در سال‌های 1984 تا 1985 ساخته و در 31 جولای 2019 توسط نتفلیکس اکران شد. واکنش منتقدان به فیلم عمدتا منفی بود، درحالی‌که تماشاگران بسیار مثبت‌تر واکنش نشان دادند.

قصه عشق و تاریکی- 2015

«قصه عشق و تاریکی» نام فیلمی است به کارگردانی ناتالی پورتمن، محصول سال ۲۰۱۵. موضوع اصلی آن سختی‌های زندگی یهودیان در اورشلیم، در زمان جنگ بین اعراب و اسرائیل، در سال ۱۹۴۸ میلادی و به‌دنبال آن، شکل‌گیری رژیم صهیونیستی است. البته فیلم به بی‌خانمان شدن فلسطینی‌ها هم به‌صورت مختصر می‌پردازد. عاموس کوچک (با بازی امیر تسلر) قهرمان اصلی داستان است که به‌شدت به مادرش فانیا با بازی پورتمن عشق می‌ورزد و وابسته است. فانیا یک یهودی اهل مجارستان و اوکراین بوده که وقتی حس ضد‌یهود در اروپای‌شرقی گسترش یافت و طبق روایت فیلم آلمانی‌ها 23 هزار یهودی را قتل‌عام کردند، او و تمام خانواده‌اش از اروپا فراری می‌شوند به‌سمت تل‌آویو می‌آیند؛ سرزمینی که عوز از آن به‌عنوان سرزمین «شیر و عسل» یاد می‌کند، جایی که خاک، صحرا را تبدیل به شکوفه‌های بهشتی می‌کند. ناتالی پورتمن به‌عنوان بازیگر نقش فانیا و کارگردان این فیلم، در اسرائیل به‌دنیا آمده و تابعیت دوگانه آمریکایی- اسرائیلی دارد. او گاهی به‌خاطر مواضع انتقادی‌اش درباره رفتار صهیونیست‌ها با فلسطینیان جلب‌توجه کرده، بارها در مصاحبه‌هایش گفته است‌: «هرچند من واقعا آمریکا را دوست دارم، اما قلبم در اورشلیم است. آنجا مکانی است که در آن احساس می‌‌کنم در خانه‌‌ هستم.» این بازیگر یهودی، زبان عبری را در واشنگتن فرا گرفت و برای اولین‌بار در فیلم «قصه عشق و تاریکی» با این زبان درطول فیلم صحبت کرد.

کتاب سیاه- 2006

قصه «کتاب سیاه» از میانه حوادث جنگ جهانی دوم و نفوذ به‌درون گشتاپو شروع می‌شود. پل ورهوون، کارگردان مشهور هلندی این فیلم را در سال 2006 ساخت. قهرمان آن، دختری است از یک خانواده ثروتمند یهودی که حین فرار از معرکه جنگ، خانواده خود را از دست می‌دهد و درپی یک سلسله اتفاقات به گروه‌های آزادی‌بخش می‌پیوندد. گروه از او می‌خواهد با یک فرمانده آلمانی طرح دوستی بریزد، اما جریان قصه تغییر می‌کند و دختر عاشق فرمانده آلمانی می‌شود؛ فرمانده‌ای که او هم به هویت یهودی این زن پی برده اما به‌دلیل مسائل انسانی و نیز عشق، قضیه را مخفی نگه می‌دارد. جنگ تمام می‌شود و دختر که در مظان اتهام به خیانت و همکاری با نازی‌هاست، باید بی‌گناهی خود را ثابت کند تا از اعدام بگریزد. فیلم از جایی شروع می‌شود که ما قهرمان زن آن را به‌عنوان یک معلم در مدرسه‌ای عبری می‌بینیم و درطول رخدادهای قصه که فلاش‌بک به روایت معلم برای دوستش هستند، مطمئنیم که او زنده خواهد ماند؛ اما پایان‌بندی فیلم مشخص می‌کند که آن مدرسه در رژیم صهیونیستی قرار دارد و صدای آژیرهای خطر که برای جنگ نواخته می‌شوند، ادامه‌دار بودن سختی‌های یک یهودی را نشان می‌دهد؛ یک روز نازی‌ها آزارش می‌دادند و حالا لابد فلسطینی‌ها!
ورهوون که اثر نئونوآر «غریزه اصلی» را هم ساخته، 15 سال روی داستان کتاب سیاه کار کرده و داستانی پدید آورده که اتفاقات تو‌در‌تو در روایت آن، مخاطب را دائم غافلگیر می‌کند. البته حتی ظاهر فیلم هم خالی از جانبداری سیاسی نسبت به یهودیان نیست و آشکارا قصه‌اش به‌نفع صهیونیست‌هایی که این روزها سرزمین فلسطین را اشغال کرده‌اند، تمام می‌شود. این فیلم تا زمان ساخت، با بودجه ۱۷ میلیون یورویی، پرخرج‌ترین فیلم هلندی نام گرفته بود و البته پرفروش‌ترین فیلم سینمایی هلندی هم در خود این کشور شد.

پیانیست- 2002

«پیانیست» نام فیلمی است به کارگردانی رومن پولانسکی محصول سال 2002 که نه‌تنها از مهم‌ترین فیلم‌های هولوکاستی دنیاست، بلکه به‌عنوان یکی از فیلم‌های مهم تاریخ سینما هم شناخته می‌شود. داستان آن برداشتی آزاد از داستان زندگی ولادیسلاو اشپیلمان است که از بهترین نوازندگان اسبق پیانو در لهستان (‌دارای لقب ویرتوز‌) در زمان جنگ جهانی دوم بود. فیلم از 23 سپتامبر 1939 و درست چند هفته پس از تهاجم نظامی آلمان نازی به لهستان‏ آغاز می‏‌شود. اما اشپیلمان به‌عنوان یک پیانیست در این حال هم به‏ نواختن پیانو در رادیو ورشو ادامه می‏‌دهد. چند روز بعد، ورشو سقوط می‌کند و او نخستین نشانه‌های برخورد نازی‌ها با یهودیان را با حضور سربازان آلمانی در شهر می‌بیند. پیانیست فیلم متفاوتی است؛ داشتن فیلمنامه قوی و بازی‌های باورپذیر بازیگرانش، باعث شده مخاطبش را حدود سه‌ساعت بتواند پای روایتش نگه دارد‌. داستان فیلم بسیار روان است و هیچ پیچیدگی غیر‌قابل‌فهمی ندارد، به‌خاطر همین مخاطب عام می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. آدرین برودی، هنرپیشه یهودی‌الاصل در نقش اشپیلمان خیلی خوب توانسته در موقعیت کسی که سال‌ها با سختی سعی کرده از دست نازی‌ها فرار کند، ایفای نقش داشته باشد. رنج چنین شخصیتی را درتمام صحنه‌ها می‌توان در صورت و حرکات آرام او دید. گفته می‌شود برودی برای ایفای نقش اشپیلمان و درک بهتر شخصیتش در عرض ۶ هفته نزدیک به ۱۴ کیلوگرم وزن کم کرده‌ است. وی درطول مدت ساخت فیلم بسیاری از دارایی‌ها و اموال شخصی خودش (شامل آپارتمان شخصی و ماشینش) را رها و خود را از خانواده و دوستانش جدا کرده بود. فیلم پیانیست درمجموع توانست نامزد هفت جایزه اسکار و دو جایزه گلدن‌گلوب شود که در بخش بهترین بازیگر نقش اصلی مرد‌، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی برنده جایزه اسکار شد و برنده 55 جایزه معتبر و 73 نامزدی در جشن‌ها و جشنواره‌های مختلف بود.

فهرست شیندلر- 1993

«فهرست شیندلر» نام فیلمی است محصول سال 1993 به کارگردانی استیون اسپیلبرگ. در مستندی که سال ۲۰۱۷ راجع‌به اسپیلبرگ ساخته شد، او که یک یهودی روس‌تبار است، دوران کودکی خود را طوری توصیف می‌کند که از یهودی بودنش و از اینکه پدربزرگش نام او را با یک لهجه روسی از بالکن خانه جلوی دوستانش صدا می‌زد، خجالت می‌کشید. او در ادامه می‌گوید که پس از ازدواج با همسرش و علاقه‌ای که او به آیین یهودیت نشان داد، در این زمینه اعتمادبه‌نفس پیدا کرد و تصمیم گرفت که فهرست شیندلر را بسازد اما می‌دانست ساخت این فیلم صرفه تجاری ندارد و برای جذب بودجه آن نمی‌تواند در راهروهای کمپانی‌های بزرگ چیزی به‌دست بیاورد. برای همین یک موسسه خیریه حمایت از هولوکاست تاسیس کرد و بودجه ساخت فیلم از آنجا تامین شد. البته درنهایت بعد از تبلیغات فراوان و حمایت‌های همه‌جانبه‌، این فیلم توانست در هفت رشته برنده جایزه اسکار شود و سه جایزه گلدن‌گلوب را از آن خود کند و با تبلیغاتی وسیع درسطح جهان در گیشه هم 321 میلیون دلار بفروشد. اسپیلبرگ 12 سال برای مطالعه و تحقیقات روی این فیلم وقت صرف ‌کرد. داستان فیلم درمورد زندگی «اسکار شیندلر»، سرمایه‌دار آلمانی درخلال جنگ جهانی دوم است. در این فیلم، ابتدا از شخصیت شیندلر به‌عنوان یک تاجر بی‌بند‌و‌بار، طمع‌کار و مکار یاد می‌شود که از راه جنگ توانسته سرمایه‌ای برای خود به‌دست آورد اما در روند داستان این شخصیت بعد از کمک به یهودیان تبدیل می‌شود به یک انسان والامقام که پول برایش ارزش زیادی ندارد و کارهای زشت قدیمش را کنار گذاشته و زندگی خانوادگی‌اش را دوباره از نو می‌سازد؛ گویی کمک به یهودیان به این شخصیت، زندگی و شأن انسانی داده است. فیلم از همان ابتدا با صحنه‌های پی‌درپی اذیت و آزار یهودیان توسط نازی‌ها شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و یک فضای تلخ و دردآور را نمایش می‌دهد.

خروج- 1960

«خروج» یا هجرت (Exodus‌) فیلمی به کارگردانی اتو پرمینگر است که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد. بسیاری، این فیلم را حماسه‌ای صهیونیستی می‌دانند که در شکل‌گیری صهیونیسم و حمایت از اسرائیل در آمریکا، موثر بوده‌اند. سال مینئو بابت بازی در این فیلم، برنده جایزه گلدن گلوب «بهترین بازیگر نقش مکمل مرد» شد. این فیلم براساس رمانی به همین نام به قلم لئون اوریس ساخته شد که در سال 1958 زیر چاپ رفت و به پدیده‌ای بین‌المللی در زمینه نشر تبدیل شد؛ چنانکه به جایگاه پرفروش‌ترین کتاب در ایالات متحده از زمان رمان «بر باد رفته» (1936) رسید و هنوز هم عنوان نخست را در فهرست پرفروش‌ترین آثار روزنامه نیویورک‌تایمز دارد. پس از جنگ جهانی دوم، کاترین «کیتی» فریمونت، یک پرستار بیوه آمریکایی در جریان خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده در یونان، در قبرس گشت‌و‌گذار می‌کند. راهنمای کیتی او را به اردوگاه کارائولوس در قبرس اشاره می‌دهد، جایی که هزاران یهودی بازمانده هولوکاست توسط انگلیس بازداشت شده‌اند و از عبور آنها به فلسطین امتناع می‌شود. کاو به دیدار ژنرال ساترلند انگلیسی می‌رود که شوهر مرحومش را می‌شناخت. وقتی ساترلند پیشنهاد کرد که برای چند روز داوطلبانه در این اردوگاه باشد، کیتی با اشاره به اینکه در اطراف یهودیان احساس ناراحتی می‌کند، از آنها دوری می‌کند اما اندکی پس از شنیدن اظهارات یهودستیزانه یک افسر انگلیسی دیگر، تجدیدنظر می‌کند و به کمک یهودیان می‌رود. فیلم از اینجا به بعد مشخصا به‌سمت توجیه تولد رژیم صهیونیستی می‌رود. خروج غیر از برنده شدن جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (سال مینئو)، به‌دلیل موسیقی‌اش هم بسیار مورد توجه قرار گرفت و برنده جوایزی چون اسکار بهترین موسیقی فیلم، گرمی بهترین ترانه سال و گرمی بهترین موسیقی متن فیلم در رسانه‌های تصویری شد که همگی به ارنست گلد اعطا شد.

مرتبط ها