کد خبر: 53517

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 70) 

پزشکی در دوران ایلخانان مغول- 13

از مشهورترین بلاهایی که بر سر تأسیسات ربع رشیدی آمده، تخریب و انهدام آن به فرمان جلال‌الدین میرانشاه (810- 769ق)، پسر تیمور گورکان است.

روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده‌ و سپس بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد. 

از مشهورترین بلاهایی که بر سر تأسیسات ربع رشیدی آمده، تخریب و انهدام آن به فرمان جلال‌الدین میرانشاه (810- 769ق)، پسر تیمور گورکان است. رویْ گونسالِس کلاویخو1 (- 1412م)، جهانگرد اسپانیایی و راوی ماجرا، روایتی مغشوش و دَرهم از تخریب سلطانیه و ربع رشیدی می‌دهد که به‌رغم اشتباهات تاریخی در بیان محل وقوع حوادث، فضای کلی ماجرا را به‌دست می‌دهد که با احتیاطات مرسوم تاریخ‌نگاری می‌توان تا حدودی آن را پذیرفت. وی در سفرنامه‌اش (صص 172 - 170)، می‌نویسد: «مسجد و کاخ بسیار بزرگی در بیرون شهر قرار دارد. کاخ مزبور دستگاه‌های متعددی دارد که در گذشته به‌دست یکی از بزرگان [= خواجه رشیدالدین] ساخته شده است و جنازه‌اش را در آنجا در آرامگاهی پرشکوه به خاک سپرده‌اند. میرانشاه آنگاه فرمان داد تا همه این ساختمان را ویران کنند و به فرمان او، جسد بانی این ساختمان عظیم را از گور بیرون کشیدند و همچنان اهانت‌آمیز آن را گذاشتند تا متلاشی و نابود شود. بعضی می‌گویند این شاهزاده این کارها را به‌سبب جنونی که برو عارض شده بود، انجام داد. اما طبق خبری دیگر، زمانی شنیدند که با خویشتن سخن می‌گوید که: «به‌راستی، من پسر بزرگ‌ترین مرد جهان هستم. اینک در این شهرهای مشهور چه کاری از من ساخته است که پس از مرگم نامم به‌جای بماند؟» بنابراین شروع کرد به ساختمان کردن؛ اما به‌زودی دریافت که هرچه ساخته است، از آنچه در گذشته ساخته‌اند بهتر نیست. چون در این‌باره اندکی اندیشید، شنیده شد که گفت: «به هرصورت، باید کاری کنم که مرا آیندگان همواره به‌خاطر آورند. فورا دستور داد همه ساختمان‌هایی که از آنها سخن راندیم ویران کنند تا آیندگان بگویند که «گرچه میرانشاه نتوانست چیزی بسازد، اما در ویران کردن زیباترین ساختمان‌های جهان کامیاب شد.» سرانجام خبر به تیمور رسید. او بی‌درنگ برای دیدار فرزند به راه افتاد. چون میرانشاه شنید که پدرش به سلطانیه رسیده است، ریسمانی به گردن آویخت و نزد پدر آمد و ازو بخشایش خواست. تیمور نزدیک بود پسر خویش را هلاک کند، اما خویشان او و بزرگان عالی‌مرتبت پادرمیانی کردند و برای میرانشاه بخشودگی گرفتند. باوجود این، تیمور ملازمان او را گرفت و وی را از مقام نیابت سلطنت ایران خلع کرد.»2 البته هنوز بر سر اینکه روایت تخریب کلاویخو درباره سلطانیه و قبر سلطان محمد خدابنده اولجایتو بوده، یا درباره ربع رشیدی و قبر خواجه رشیدالدین فضل‌الله بحث است. از فحوای سخن کلاویخو چیزی بیش از این مستفاد نمی‌شود. نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که در 896ق، که دولتشاه سمرقندی کتاب خود، تذکره‌الشعراء را می‌نوشته، هنوز عمارات ربع رشیدی از چنان کیفیتی برخوردار بوده که دولتشاه آن را در جهان بی‌نظیر می‌دانسته است: «و در تبریز عمارات رشیدیه، او ساخته است و از آن عالی‌تر عمارتی در اقلیم نشان نمی‌دهند و بر کتابه آن عمارت نوشته که همانا ویران‌کردن این عمارت از ساختن عمارت دیگر مشکل‌تر باشد.»3 همچنین به گفته نادر میرزا قاجار (1305-1242ق) در تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز (ص 142)، پس از مغولان تا دوران صفویه، ربع رشیدی آبادان و محل حکومت بوده است.

پی‌نوشت:
1-  Ruy Gonzalez de Clavijo
2- با این‌همه، میرانشاه پس از مرگ تیمور سه سال سلطنت کرد. وی فرزندان بسیار داشت و همه پادشاهان گورکانی هند از نسل وی هستند.
3- دولتشاه سمرقندی، دولتشاه بن بختیشاه (1338). تذکره‌الشعراء، تصحیح ادوارد براون، به کوشش محمد رمضانی، تهران، کلاله خاور، ص 163.

مرتبط ها