کد خبر: 51601

تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی مروری بر گذشته-بخش 40

مراتب علم و فضل ابن‌سینا - 20

ابن‌سینا در معالجه اندام تباه‌شده و بریدن آن نوشته است: هرگاه اندامی بر اثر مزاج تباه با ماده یا بدون ماده فاسد می‌شود و به‌وسیله شکافتن و مرهم‌ها به همان صورت که در کتاب‌های جزئی مذکور است، چاره‌ای نیست و ناگزیر باید گوشت تباه شده را از آن اندام گرفت.

به گزارش «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته‌مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده‌ و سپس، بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

ابن‌سینا در معالجه اندام تباه‌شده و بریدن آن نوشته است: «هرگاه اندامی بر اثر مزاج تباه با ماده یا بدون ماده فاسد می‌شود و به‌وسیله شکافتن و مرهم‌ها به همان صورت که در کتاب‌های جزئی مذکور است، چاره‌ای نیست و ناگزیر باید گوشت تباه شده را از آن اندام گرفت. این گوشت‌زدایی، ترجیحا در‌صورت امکان باید بدون دخالت جسم آهنی انجام شود؛ زیرا ممکن است آهن با اجزایی از ماهیچه و پی و رگ‌های جهنده و اصطکاک زیان‌آوری داشته باشد. اگر گوشت‌زدایی هم کافی نیست و تباهی به گوشت بدن سرایت می‌کند آن اندام را باید حتما برید و محل بریده‌شده را با روغن بسیار گرم داغ کرد. این داغ کردن نمی‌گذارد زیانی وارد شود و خون بند نیاید و در محل بریده شده گوشت و پوست بیگانه و نامناسبی که از حیث سختی شبیه گوشت است بروید. قبل از بریدن اندام باید ابزار معاینه را در آن فرو برد و پیرامون استخوان را بررسی کرد. هر جا که گوشت و استخوان بسیار به هم چسبیده‌اند وقتی ابزار به آن می‌رسد دردْ بسیار شدید می‌گردد. ناحیه آبی سرحد سلامتی است. هر جا که چسبندگی کمتر است و سستی وجود دارد سزاوار بریدن است. اگر بریدن را نتوان به‌وسیله سوراخ‌های چندجانبه آن را می‌شکنند و گاهی هم آن را با اره می‌برند. در موقع بریدن، باید دقت کرد که گوشت از استخوان جدا باشد و ابزار سوراخ‌کننده فقط بر محل بریدن فرود آید وگرنه درد و آزارْ زیاد خواهد بود. استخوانی را می‌توانیم ببُریم که قطعه ناهموار و زائد است و امید درست‌کردنش نیست و بیم آن می‌رود که فاسد شود و فسادش به سایر قسمت‌ها انتقال یابد. گوشت را به وسیله شکافتن و بستن بعدی و کشیدن به جهت مخالف یا به هر تدبیر دیگری که مناسب می‌دانیم از آن کنار می‌زنیم. همچنین آن را از اندام ارزنده دور می‌کنیم. اگر اندام ارزنده در جوار آن باشد می‌توان پرده‌ای از پارچه درست کرد و در محل جدا شدن قرار داد و بعد، آن را برید. اگر استخوان بزرگ و مجاور پِی‌ها و شریان و ورید است مانند استخوان ران و بسیار فاسد شده است در این حالت از طبیب کاری ساخته نیست.» (ابن‌سینا، کتاب اول، ص 504)‌ وی در ادامه این روش می‌افزاید: «اگر قرحه چنان تاثیری بر استخوان می‌گذارد که آن را بسیار لاغر و ناتوان می‌کند و از استخوان مزبور ریم [= ترشح چرکین] جریان می‌یابد نباید فکر کنی که تنها چاره‌اش دارو است بلکه چنانچه تباهی استخوان به‌وسیله حک کردن از بین برود باید آن را بتراشی یا آن را بگیری و ببری.» (ابن‌سینا، کتاب اول، ص 508)‌ امروزه هم عفونت و سکستراسیون استخوان به همین روش معالجه می‌شود.  ابن‌سینا در شکسته‌بندی از کشش استمداد می‌کرده و آن را به‌صورت کشش طویل‌المدت انجام می‌داده است. وی می‌کوشیده است اعمال جراحی را بدون درد انجام دهد و به این لحاظ از داروهای مختلف استفاده می‌کرده است.
ابن‌سینا در‌مورد نزله‌هایی که موجب تورم و آماس لوزه می‌شود و دشواری تنفس ایجاد می‌کند بدوا دستورهایی برای طبخ و نسخه‌های گوناگونی تجویز کرده و نهایتا دستور جراحی لوزه و زبان کوچک را با استفاده از قلاب و برش دایره‌وار بیخ لوزَتین و با ابزار جراحی ارائه کرده است. البته شروطی را هم قائل شده و برای بندآمدن خون‌ریزی بعضی از عوارض عمل را هم ذکر نموده است؛ ازجمله: دَمَر خوابیدن بیمار، سرفه، غرغره آب سرد و سرکه و بعضی داروهای دیگر خون‌بند.

پی‌نوشت‌ها:

. رجبی مشهدی، محمدتقی (1383- بهار و تابستان). «جراحی در تمدن اسلامی: تألیف‌ها و روش‌ها»، پژوهش و حوزه، صص 106-105.

. ابن سینا، حسین بن‌عبدالله (1370 - 1363). قانون در طب، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، تهران، سروش ، بخش 1، ص 375؛ برای آگاهی بیشتر در این باره ← رجبی مشهدی، همان، صص 108-107.

مرتبط ها