کد خبر: 50114

کره‌جنوبی خود را درگیر تقابل بین ایالات متحده و ایران کرده است

نقش سئول در جنگ محورها

توقیف نفتکش کره‌جنوبی در روز دوشنبه که تهدید مستقیم سه کشور کره‌جنوبی، امارات و عربستان‌سعودی بود در عمق خود پیامی سنگین داشت. پیام تهران در سایه تنش‌آفرینی‌های گسترده غرب در منطقه آن بود که درصورت وقوع درگیری تمام‌عیار از منطقه تنها به پاسخ‌های نظامی صرف اکتفا نخواهد کرد و جنگ شامل بازکردن پیچ‌ومهره متحدان ریزودرشت آمریکا در منطقه تا آخرین پیچ‌ومهره‌شان ادامه خواهد داشت.

  به گزارش «فرهیختگان»،  توقیف نفتکش کره‌ای در خلیج‌فارس که درحال حرکت از سمت سواحل عربستان‌سعودی به‌سمت بندر الفجیره امارات بود دارای پیام‌هایی است که برخی از آنها به‌طور عمومی قابل مشاهده بوده و بخش دیگر از ابعاد این پیام نیاز به موشکافی بیشتری دارد.

روز دوشنبه نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک فروند نفتکش متعلق به کره‌جنوبی به‌نام «هانکوک چیمی» را که حامل ۷هزار و ۲۰۰تن مواد شیمیایی نفتی بود، توقیف کرد. دولت ایران دلیل رسمی توقیف این نفتکش را نقض پروتکل‌های زیست‌‌محیطی در خلیج‌فارس اعلام کرده است. با این حال آنچه مشخص است سطح منازعه بالاتر از آن چیزی است که در سطح رسانه‌ها به آن پرداخته می‌شود. این رسانه‌ها دلیل توقیف نفتکش کره‌ای را طلب 8میلیارد دلاری تهران از سئول عنوان کرده است. این مساله می‌تواند درست باشد و جزئی از منازعه محسوب شود اما سطح درگیری‌ها فراتر از این چیزهاست. نه بازیگری کره‌جنوبی در خاورمیانه در سطح گروکشی 8میلیارد دلار ایران است و نه پیام توقیف نفتکش تنها سئول را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

کره‌جنوبی یکی از عاملان برجسته آمریکا در پیگیری نقشه‌های غرب در منطقه خاورمیانه است. این مساله ابعاد گسترده‌ای دارد که یکی از آنها در پیوستن سئول به ائتلاف دریایی آمریکا در خلیج‌فارس قابل مشاهده است. در سال 2019 آمریکا به‌دنبال تنش‌های به‌وجود‌آمده با ایران دست به تشکیل ائتلافی دریایی در خلیج‌فارس زد که تعداد انگشت‌شماری از کشورهای جهان به آن پیوستند. آمریکا، بحرین، عربستان‌سعودی، امارات، بریتانیا و استرالیا اعضای این ائتلاف بودند که کره‌جنوبی نیز به آن پیوست. هدف اصلی این ائتلاف ارعاب ایران و تلاش برای محاصره دریایی تهران بود. کره‌جنوبی در پرونده‌های دیگر منطقه نیز همراه آمریکاست.

توقیف نفتکش کره‌جنوبی در روز دوشنبه که تهدید مستقیم سه کشور کره‌جنوبی، امارات و عربستان‌سعودی بود در عمق خود پیامی سنگین داشت. این سه کشور بازوهای اصلی محور غرب در منطقه هستند و در غرب آسیا، شبه‌قاره هند و آسیای‌میانه به نیابت از محور غربی سیاست‌های آن را به پیش می‌برند. پیام تهران در سایه تنش‌آفرینی‌های گسترده غرب در منطقه آن بود که درصورت وقوع درگیری تمام‌عیار از منطقه تنها به پاسخ‌های نظامی صرف اکتفا نخواهد کرد و جنگ شامل بازکردن پیچ‌ومهره متحدان ریزودرشت آمریکا در منطقه تا آخرین پیچ‌ومهره‌شان ادامه خواهد داشت. سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیش‌تر این محور را تهدید کرده بود درصورت بروز جنگ تمام‌عیار چیزی تحت‌عنوان بمباران پایگاه‌های آمریکا و متحدانش موضوعیت نداشته و تهران به‌سمت اشغال پایگاه‌ها و جاروکردن متحدان غرب خواهد بود. کره‌جنوبی که به‌عنوان یکی از بازوهای آمریکا در منطقه فعالیت می‌کند 70درصد از انرژی خود را از خلیج‌فارس تامین کرده و روزانه 6نفتکش این کشور از تنگه هرمز عبور می‌کنند. تنها یکی از پیام‌های توقیف نفتکش به کره به 8میلیارد دلار طلب ایران از این کشور مربوط می‌شود و بخش دیگر آن به نقش کره‌ای‌ها در محور غربی بازمی‌گردد. کره‌جنوبی، امارات، عربستان‌سعودی و دیگران باید بدانند درصورت بروز جنگ آسیب‌های شدیدی خواهند دید. در این گزارش به نقش سئول در جنگ ‌محورها پرداخته شده است.

کره‌جنوبی بیش از هر چیز به قدرت اقتصادی و کالاهایی که تولید می‌کند، شناخته می‌شود و از همین رو نیز سئول در دنیای امروز به‌عنوان یک الگوی اقتصادی موفق معرفی شده است. غلبه قدرت اقتصادی و محصولات کره‌جنوبی در بازارهای جهانی زوایای دیگر کره‌جنوبی را از دیدها پنهان کرده است. سئول آنقدری که دیگران فکر می‌کنند، سر به‌‌ زیر نیست. مردم عادی آنچه از شیطنت‌های کره‌ای‌ها دیده‌اند بیشتر مربوط به حوزه‌های ورزشی بوده است که سئول با اعمال نفوذ در سازمان‌های ورزشی کوشیده است از آنها به هر نحوی بهره‌برداری کند.

کره‌جنوبی وجوه دیگری نیز دارد که در آنها هم درحال شیطنت است. سئول برخلاف برداشت‌ها عنصری فعال در جنگ محورهاست. محل بازی این جنگ محورها فعلا در آسیا قرار داشته و بیشتر متمرکز بر غرب این قاره است. محوری که در سمت جبهه شرق شامل چین، روسیه، ایران و متحدان‌شان است و در سوی دیگر نیز آمریکا، اروپا، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس و همچنین برخی قدرت‌های آسیایی مانند هند، ژاپن و کره‌جنوبی را شامل می‌شود.

یکی از راه‌های نبرد میان این دو محور ناامن‌سازی محیط‌های پیرامونی یکدیگر است. محور شرق با کوبا و ونزوئلا، آمریکا را دچار چالش کرده است. روسیه با حضور در آفریقا به‌خصوص لیبی و نیز استقرار نیروهایش در سوریه و شرق اروپا به‌دنبال در تنگنا قرار دادن اروپاست و ایران نیز از سمت مدیترانه درحال قرارگیری در کنار مجموعه امنیتی قاره سبز است. چین نیز به‌وسیله نیروی دریایی و کره‌شمالی وضعیتی دشوار برای کره‌جنوبی و ژاپن ایجاد کرده است. کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس نیز از سمت شمال و جنوب در میان گروه‌های مقاومت قرار گرفته‌اند و عربستان‌سعودی درحالی که از طرف شمال نگران جبهه عراق و نیروهای حشدالشعبی است در جنوب درگیر جنگی 6 ساله با یمن شده است.

محور غربی نیز در این میان دست‌بسته نبوده است. التهاب‌آفرینی‌های متعدد در اوکراین و بلاروس، استقرار نیروهای ناتو در کشورهای بالتیک و نفوذ در قفقاز و آسیای ‌میانه از جمله تلاش‌های آنها برای محاصره روسیه بوده است. محور غربی به دور چین نیز کمربندی ایجاد کرده که از کره‌جنوبی و ژاپن گرفته تا تایوان و هند جزء آن هستند. راه‌اندازی گروه‌های تروریستی تکفیری در اطراف مرزهای ایران مانند داعش و همین‌طور تلاش برای ایجاد و تقویت اتحادهای منطقه‌ای علیه تهران نیز از‌جمله اقدامات برای مهار ایران بوده است.

در این صحنه بزرگ که دو محور بزرگ جهانی درحال انجام رقابت‌های «ژئوپلیتیکی» هستند، کره‌جنوبی به‌عنوان یکی از اعضای محور غرب در تلاش برای ورود به بازی‌های آسیای میانه و غرب آسیا بوده است. کره‌جنوبی سال‌هاست طبق سیاست‌های غرب و با درخواست و راهنمایی واشنگتن، نفوذ به آسیای میانه را در دستور کار خود قرار داده است. طی این سال‌ها با توجه به تلاش چین برای سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در پاکستان و آسیای میانه، کره‌جنوبی در کنار ژاپن به درخواست آمریکا در تلاش بوده‌اند تا با طراحی نقشه‌های سرمایه‌گذاری جذاب، مانع از جذب کشورهای منطقه به چین شوند. چین با توجه به محاصره ژئوپلیتیکی خود در سمت مرزهای شرقی که کره‌جنوبی و ژاپن در آن واقع شده‌اند و در سمت جنوب که اندونزی و ویتنام با حمایت‌های آمریکا قد علم کرده‌اند و در سمت جنوب‌غرب که هند قرار دارد مجبور است از سمت مرزهای غربی خود راهی برای گریز از محاصره ژئوپلیتیکی بیابد. در سمت غرب مناطق تنفس چین از مناطقی مانند روسیه، آسیای میانه، افغانستان و پاکستان می‌گذرد. در این میانه مسیر عبوری از روسیه راهی منزوی  است و در افغانستان نیز نیروهای آمریکایی حضور مستقیم نظامی دارند. در این بین آسیای میانه و پاکستان باقی می‌مانند که چین باید برای دسترسی به خارومیانه و اروپا از آنها استفاده کند‌؛‌ دو نقطه‌ای که کره‌جنوبی و ژاپن در کنار یکدیگر بر ضد چین وارد شده‌اند تا مانع از تضعیف حلقه محاصره ژئوپلیتیک چین شوند.

کره‌جنوبی در آسیای میانه یکی از فعال‌ترین اعضای محور غربی است. این کشور به چند دلیل به نسبت آمریکا، اروپا و یا عربستان و امارات توانایی‌های بهتری برای حضور در آسیای میانه دارد. نخستین مساله، حساسیت کمتر نسبت به حضور کره‌جنوبی در این منطقه است درحالی‌که نفوذ اروپا، آمریکا و یا کشورهایی مانند عربستان و امارات مناقشه‌برانگیز بوده و کشورهای دارای منافع در آسیای میانه مانند روسیه، ایران و چین را بیشتر تحریک می‌کند.

دوم آنکه از نظر ایدئولوژیک، کره‌جنوبی برخلاف کشورهای غربی تهدیدی ایدئولوژیک و ساختاری برای کشورهای آسیای میانه و حکومت‌های مستقر در آنها نیست. حضور اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به‌دلیل سردادن شعارهای حقوق بشری زیاد خوشایند حکومت‌های آسیای میانه نیست. از طرفی به‌دلیل تکفیری‌زایی عربستان‌سعودی و امارات در کشورهای مسلمان، دولت‌های آسیای میانه که مسلمان هستند دید مثبتی نسبت به آنها ندارند. همه این موارد درحالی است که کره‌جنوبی تهدیدی برای ساختارهای حکومتی و جوامع آسیای میانه نیست. به همین دلیل زمینه برای فعالیت کره‌جنوبی در این منطقه نسبت به دیگر اعضای محور غربی فراهم‌تر است.

سومین مساله نیز به قدرت بالای اقتصادی کره‌جنوبی بازمی‌گردد. دولت و شرکت‌های خصوصی کره‌جنوبی هم فناوری‌های مورد نیاز برای توسعه یک کشور را در اختیار دارند و هم دارای منابع مالی کافی برای سرمایه‌گذاری هستند. ذخایر ارزی کره‌جنوبی در پایان سال 2019 به 408 میلیارد دلار رسیده بود.

چهارمین دلیل نیز به جمعیت کره‌ای‌تباران در آسیای میانه بازمی‌گردد. بنا بر آمارها جمعیت کره‌ای‌تباران در این منطقه به 500 هزار تن می‌رسد. دلیل حضور این افراد در آسیای میانه به سال‌های دهه 1930 بازمی‌گردد که استالین، رهبر وقت شوروی به‌دلیل شک به کره‌ای‌تباران ساکن در خاور دور روسیه 170 هزار نفر از آنان را به آسیای میانه کوچ داد. این گروه مشکوک به جاسوسی به‌نفع ژاپن بودند.

بیشترین تعداد از کره‌ای‌تباران آسیای میانه در ازبکستان ساکن هستند. 180 هزار کره‌ای در این کشور 33 میلیون نفری زندگی می‌کنند. کشور دوم قزاقستان با 107 هزار نفر، قرقیزستان با 17 هزار کره‌ای‌تبار و سپس ترکمنستان و تاجیکستان با اقلیت‌های بسیار کوچک 2 هزار نفری هستند. حتی در دوران انزواگرایی، بسیاری از کشورهایی آسیای میانه در ارتباطات بین‌المللی روابط آنها با کره‌جنوبی رو به رشد بوده است. این مساله به‌خصوص در ارتباط با ازبکستان صادق است که با وجود پیگیری سیاست انزوا اما آغوش خود را به روی کره‌ای‌ها گشوده بود.

 ابتکار در‌برابر ابتکار

در سال 2013 شی جینگ‌پینگ، رئیس‌جمهور چین از طرح بزرگ کشورش با نام «یک کمربند، یک جاده» رونمایی کرد. این طرح به‌نوعی برای برقراری ارتباط گسترده مناطقی از شرق آسیا تا اروپا بود. درست همزمان با رونمایی از طرح چین، کره‌جنوبی نیز از طرح خود با نام «ابتکار اوراسیایی» رونمایی کرد. طرحی که «پارک گئون های»، رئیس‌جمهور کره‌جنوبی برای نخستین‌بار در کنفرانس «همکاری جهانی در عصر اوراسیا» طرح کرد شامل پیونددادن زیرساخت‌های لجستیک و انرژی همچون شبکه خطوط ریلی، خطوط لوله انتقال نفت و گاز و شبکه‌های برق بود. در سال 2017 مون جائه، رئیس‌جمهور جدید کره‌جنوبی تنها 4 ماه پس از رسیدن به قدرت نام طرح را تغییر داده و آن را «سیاست شمالی جدید» نامید و مدعی شد قصد دارد کشورش را با این طرح به مناطق وسیع اوراسیا متصل کند. رئیس‌جمهور کره‌جنوبی در سال 2019 طی سفر به سه کشور ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان قراردادهایی تا سقف 28 میلیارد دلار با آنها به امضا رسانید. کره‌ای‌ها در رقابت با چین به‌جای استفاده از «راه ابریشم جدید» نام اقدامات خود را «جاده ابریشم آهنی» گذاشته‌اند.

ابزار آمریکا در عراق

کره‌ای‌ها در عراق نیز درحال نقش‌آفرینی درقالب جنگ‌محورها هستند. این مساله به‌خوبی در پرونده توسعه بندر فاو قابل مشاهده است؛ جایی که کره‌جنوبی به کمک اعضای دولت مصطفی الکاظمی که به آمریکا وابسته هستند، موفق شده قرارداد توسعه این بندر را به‌دست آورد. این درحالی است که چینی‌ها پیشنهاد به‌مراتب بهتری را به دولت عراق ارائه داده بودند اما پروژه سهم کره‌جنوبی شد.

این مساله البته ریشه‌های عمیقی در پشت‌سر دارد. در ماه اکتبر سال 2019 عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر وقت عراق که شخصیتی خواهان استقلال کشورش بود به چین رفت و قراردادی توسعه‌ای برمبنای نفت در برابر زیرساخت به امضا رساند. بر این اساس چین درقبال دریافت نفت از عراق دست به طراحی و تکمیل زیرساخت‌های این کشور می‌زد. این قرارداد منافع بسیاری برای عراق داشت؛ نخست آنکه عراق به‌دلیل سیاست‌های آمریکا و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس در دو دهه اخیر توسعه پیدا نکرده بود و حالا با واردکردن بازیگری دیگر برای تعامل می‌توانست به توسعه دست یابد. دوم آنکه پیشنهادهای چین شرایط بهتری برای عراق داشت و شرکت‌های چینی می‌توانستند با هزینه‌ای کم و در مدت کوتاه‌تری نسبت به رقبا زیرساخت‌های مورد نیاز عراق را فراهم کنند. سوم آنکه درآمدهای نفت عراق براساس قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان‌ملل به حسابی در فدرال‌رزرو تحت کنترل آمریکا واریز می‌شوند. آمریکا بر این اساس تمامی هزینه‌کرد درآمدهای نفتی عراق را تحت‌نظر می‌گیرد تا از آنها در راستای امور خلاف صلح جهانی! استفاده نشود. به همین دلیل کارمندان آمریکایی در یک طبقه از ساختمان بانک مرکزی عراق ساکن شده و آن را تحت کنترل خود دارند تا به بررسی کامل امور مالی عراق بپردازند. این مساله نقض حاکمیت و استقلال عراق است. به همین جهت عادل عبدالمهدی با انعقاد این قرارداد قصد داشت به‌جای دریافت دلار از چین که باید تحت نظارت آمریکا هزینه می‌شد مستقیما از طریق صندوق مشترک چین-عراق هزینه شرکت‌های چینی را بدهد.

تنها چند هفته پس از انعقاد این قرارداد اعتراضات در عراق آغاز شده و دولت عبدالمهدی مجبور به استعفا شد. تشدید جنگ‌محورها در ترور شهیدان سردارسلیمانی و ابومهدی المهندس نیز کشیده شد که در ادامه اقدامات آشوب‌ساز آمریکا در عراق بود.

آمریکا به‌هیچ‌وجه قصد ندارد اجازه توسعه را به عراق بدهد. همان‌گونه که طی دو جنگ اول و دوم خلیج‌فارس بدون توجیه زیرساخت‌های عراق را با بمباران و نابود کرد و پس از اشغال نیز اجازه ترمیم و توسعه زیرساخت‌ها را به این کشور نداد. آمریکایی‌ها در هر پروژه‌ای سعی می‌کنند ورود کرده و با تهدید عراق را از همکاری با دیگر کشورها باز دارند و سپس خود آن پروژه را در دست گرفته و به ناکامی بکشانند. شرکت‌های آمریکایی ده‌ها میلیارد دلار از عراق پول گرفته‌اند اما کمکی به صنعت برق این کشور نکرده‌اند.

جدیدترین اقدام محور آمریکایی برای تخریب زیرساخت‌های عراق و به ناکامی کشاندن آنها با کمک کره‌جنوبی درحال اجراست. درحالی‌که قرار بود چینی‌ها بدون گرفتن پول از عراق بندر فاو را توسعه دهند آمریکایی‌ها با دخالت خود مانع این کار شده و با نفوذ، پروژه را به یک شرکت کره‌ای دادند. این شرکت تاکنون تقریبا هر کاری را برای عقب افتادن پروژه لازم بوده انجام داده است؛ از توقف پروژه به‌دلیل خودکشی مدیر آن تا درخواست برای ارزیابی مجدد هزینه تکمیل بندر و مواردی از این‌دست. این تلاش‌ها که هدف آن به‌طور شفافی برای تحلیلگران واضح است، باعث شده جناح‌های نزدیک به مقاومت به این وقت‌کشی‌ها اعتراض کنند. به‌عبارت ساده‌تر، می‌توان گفت محور غربی با بهانه، قرارداد توسعه بندر فاو را به‌دست آورده تا ضمن جلوگیری از افتادن آن به دست چین، مانع از به ثمر رسیدن پروژه شود.

به همین دلیل ائتلاف الفتح اعلام کرده است قصد دارد وزیر حمل‌ونقل را در همین رابطه استیضاح کند. قیس خزعلی، رهبر جنبش عصائب اهل حق عراق نیز قرارداد با دوو را جنایت در حق مردم عراق دانسته و از تلاش خود برای ابطال آن خبر داده است. او در جریان گردهمایی سالگرد شهادت سردارسلیمانی و ابومهدی المهندس با سخنرانی در میدان التحریر بغداد اعلام کرد برخورد با قرارداد توسعه فاو به دست کره‌جنوبی همان‌قدر برای وی اهمیت دارد که اخراج آمریکا از عراق دارای اهمیت است.

طرح بزرگ بازسازی و توسعه بندر فاو عراق از آوریل سال ۲۰۱۰ آغاز شده اما به‌دلیل کارشکنی‌های آمریکا با وجود یک دهه پیشرفت چندانی نداشته است. مخالفان شرکت دوو کره‌جنوبی را تابع امر آمریکا می‌دانند و می‌گویند این شرکت همان‌گونه که از بهانه‌هایش مشخص است پروژه توسعه بندر فاو را به خواست واشنگتن ناکام خواهد گذاشت.

 * نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار

مرتبط ها