به گزارش «فرهیختگان»، روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز میپرداخت. بنمایه این رشتهمقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علیاکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواستهای متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیقتر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواستهای مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته بهجهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.
حنینبناسحاق دانشمند بزرگ و نامی عهد نهضت ترجمه فرزند دانشمندی به نام اسحاق (215 – 298ق) داشت. این خلف شایسته حنینبناسحاق، راه پرصعوبت پدر را ادامه داد. وی با ترجمه بسیاری از کتابهای یونانی و سریانی به عربی، بهویژه کتابهای فلسفی حکمای یونان، از نامآوران عصرش شد. اسحاقبنحنین مترجم برجسته آثار طبی از یونانی به سریانی در قرن سوم هجری و معاصر المکتفیبالله، هفدهمین خلیفه عباسی، بود. حنین اصالتا از مردم حیره بود، اما همسری سریانی برگزید و از همین نظر، فرزند او، اسحاق، به سبب آشنایی با زبان مادر، سریانی، بر دیگر مترجمان یونانی به سریانی برتری داشته است. او نیز همچون پدر، مسیحی نسطوری بود، اما به سبب نشست و برخاست با گروهی از دانشمندان که پیرامون حسنبنموسی نوبختی (- حدود 310ق)، متکلم شهیر شیعه، گرد آمده بودند، بنا به قول شهرِزوری، به اسلام و شاید تشیع گروید. اسحاق با نهضت ترجمه در بغداد ارتباط مستمر داشت و در کنار پدرش، که در راس بیتالحکمه بود و عمهزادهاش، حُبَیش بن اَعْسَم (- 260ق) در انتقال دانشهای یونانی به جهان اسلام نقش برجستهای ایفا کرد. از ترجمه های وی، کتاب های بسیاری برجای مانده است. رازی در الحاوی، از کتاب التریاق اسحاقبنحنین نقلقولهایی آورده است.
ابویعقوب بن اسحاق کِندی، ملقب به فیلسوف عرب، از مشهورترین دانشمندان و سرآمدان عصر عباسی است که بیشتر دوران حیاتش در دوره نهضت ترجمه گذشت. مهارت او در پزشکی، شیمی، فلسفه، تاریخ و جغرافیا به همراه تسلط بر متون حکمت یونانی، فارسی و هندی بر کسی پوشیده نیست. همین مهارت و تسلط بر علوم مختلف موجب شد مدتها ریاست دارالترجمه دربار مامون به او سپرده شود. علاقه و اهتمام بسیارِ کِندی به فلسفه، او را به سمت راهاندازی نخستین مرکز تعلیم فلسفه رهنمون ساخت. به برکت وجود این مدرسه، وی توانست شاگردان بزرگی را تربیت کند. حُبَیش بن حسن اَعسَم، از شاگردان، تربیتیافتگان و همکاران حنینبناسحاق و به روایتی، خواهرزاده او بود. وی پزشکی حاذق و مترجمی دقیق بود. دقتنظر، ویژگیها و شایستگیهای فردی و تبحر در امر نقل و ترجمه موجب شد نزد حنین، استاد و مرادش، جایگاهی والا داشته باشد. وی، با ممارست کتابهای طبی، بهویژه متنهای یونانی بقراط و کتابهای گیاهشناسی دیوسقوریدوس را ترجمه کرد و کتابهای بسیاری را در علم طب و داروسازی نوشت. در این عهد، اشخاصی هم مستقلا و بدون بهرهمندی از کمک دولتی در کار ترجمه فعالیت داشتند؛ ازجمله این افراد احمد، محمد و حسن، فرزندان موسىبنشاکر معروف به بنوموسى بودند. موسیبنشاکر منجم دربار عباسی بود که پس از مرگش، فرزندان وى، براى تحصیل به بیتالحکمه رفتند و همچون پدر، نامدار شدند و هریک از آن سه برادر در رشتهاى تخصص یافتند؛
محمدبنشاکر در هندسه، نجوم، ریاضى و طبیعى؛
احمدبنشاکر در مکانیک (حِیَل)؛
حسنبنشاکر در هندسه.
این سه برادر بعدها اموال بسیارى را صرف ترجمه علوم غیرعرب کردند. از اقدامات آنها در این زمینه، فرستادن حنینبناسحاق به روم براى جمعآورى کتب مفید و گماشتن مترجمان زبردست مانند حنین، حبیش و ثابت بنقرّه به کار ترجمه آن کتابها، بود. بنوموسى استنباطهای بدیعى در زمینه هیات، مکانیک و هندسه داشتند. آنان آثار بسیارى در این زمینهها تالیف کردند که بعدها، طى نهضت ترجمه در اروپا، از عربى به لاتین ترجمه شدند؛ ازجمله مىتوان به تالیف رسالهاى در علم مکانیک به سال 246 ق، در دوره متوکل، اشاره کرد. این اثر، در عهد اسلام، اولین رساله در این زمینه بهشمار مىرود.