کد خبر: 48379

مطالعه درکل چیز خوبی است، اگر موثر باشد که چه بهتر!

مطالعه موثر چیست؟ 2 نمره!

یک چیزی را شک نکنید که اگر اهل مطالعه نباشید و روش‌های مطالعه موثر را بلد نباشید یا به موفقیت نخواهید رسید یا سرعت رشد شما به‌طور وحشتناک پایین خواهد آمد که این حالت دوم هم بعد از مدتی ناامیدی و بعد هم شکست شما را به‌دنبال خواهد آورد.

به گزارش «فرهیختگان»، روش‌های مطالعه موثر را اگر بلد باشیم مسلما میزان مطالعه در کشورمان به‌شدت بالاتر خواهد رفت. الان در بهترین حالت، کمتر از چند دقیقه در روز سروکارمان به مطالعه می‌خورد. اما خیلی نمی‌خواهم به خودمان خرده بگیرم. چون فرهنگ غالب کشور ما، آموزش‌های غیراصولی مدارس و دانشگاه‌ها و ذهنیت منفی که از کتاب در ذهن ما باقی مانده، از مطالعه ناامیدمان کرده است. وقتی زندگی بسیاری از افراد موفق را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم آنها بیشتر از بقیه اهل کتاب و مطالعه بودند و شاید یکی از دلایل برتری‌شان نسبت به بقیه همین بوده باشد. یک چیزی را شک نکنید که اگر اهل مطالعه نباشید و روش‌های مطالعه موثر را بلد نباشید یا به موفقیت نخواهید رسید یا سرعت رشد شما به‌طور وحشتناک پایین خواهد آمد که این حالت دوم هم بعد از مدتی ناامیدی و بعد هم شکست شما را به‌دنبال خواهد آورد.

 این چند جمله را بخوانید

قبل از آنکه با روش‌های مطالعه موثر آشنا شویم شاید مناسب باشد با مطالعه جملات بزرگان به خودمان تلنگری در رابطه با مطالعه بزنیم. بزرگان دنیا درباره اهمیت مطالعه و کتابخوانی جملات زیادی نقل کرده‌اند که در اینجا، به تعدادی از بهترین‌های آنها اشاره می‌کنیم:

کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می‌کند: کتاب‌هایی که می‌خوانید و انسان‌هایی که ملاقات می‌کنید. مک لوهان
کتاب، بزرگ‌ترین اختراع بشر است. ویلیام شکسپیر
بهترین دوست من کسی است که کتاب‌هایی را به من هدیه کند که تا به‌حال نخوانده باشم. لینکلن
کتاب، بیش از درس و معلم به انسان می‌آموزد. من نُه‌دهم معلومات خود را از کتاب آموخته‌ام و یک‌دهم را از معلم و درس. محیط‌طباطبایی
مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعت‌های ملالت‌بار به ساعت‌های لذت‌بخش. شارل دومونتسکیو
در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد. تولستوی
هرگز غصه‌ای نداشته‌ام که یک ساعت مطالعه آن را برطرف نکرده باشد. مونتسکیو
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی، نه‌تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است. آیت‌الله خامنه‌ای
اتاق بدون کتاب، همچون بدن بدون روح است. سیسرو

 نقش مطالعه در زندگی انسان

هنوز هم افراد زیادی هستند که درک درستی از اهمیت و تاثیر کتابخوانی روی جامعه ندارند یا تفکرات غلطی در این خصوص دارند. از طرفی فصل تابستان فرصت مناسبی است برای خواندن کتاب‌های غیردرسی و به همین بهانه، در این مطلب به چهار دلیل اهمیت کتاب خواندن و تاثیر آن روی جامعه پرداخته‌ایم. نتایج یک تحقیقات در آمریکا نشان داد: «افرادی که 30 دقیقه در روز مطالعه می‌کنند، دو سال بیشتر از افرادی که عادت به مطالعه ندارند، عمر خواهند کرد، چراکه استرس کمتر و آرامش بیشتری دارند و درکل سالم‌تر هستند.»

 فواید مطالعه موثر

بدون‌شک اگر ما فواید مطالعه موثر را بدانیم با روش‌های مطالعه موثر کنار خواهیم آمد. راستی آخرین کتابی که خوانده‌اید چه نام داشت؟ اگر برای به‌ یادآوردن اسم آخرین کتابی که خوانده‌اید، دچار تردید شدید، پس احتمالا زیاد اهل مطالعه کردن نیستید و از فواید آن بی‌بهره می‌مانید. نگاهی به این مطلب بیندازید و دریابید که چرا خواندن کتاب می‌تواند بهترین تصمیمی باشد که تا به‌حال گرفته‌اید.

 مطالعه استرس را کم می‌کند

زمانی که استرس دارید ترجیح می‌دهید چه کارهایی انجام دهید؟ پیاده‌روی کنید؟ یا موسیقی گوش دهید؟ محققان دانشگاه ساسکس اطمینان داده‌اند در مواقع استرس باید مطالعه کرد. تحقیقاتی که انجام داده‌اند نشان داده است مطالعه در مقایسه با موسیقی، پیاده‌روی و حتی قهوه بهترین روش برای غلبه به استرس است. افرادی که مورد آزمایش قرار گرفته بودند با مطالعه به مدت ۶ دقیقه توانسته بودند استرس خود را کاهش دهند.هرچه بیشتر مطالعه کنیم بیشتر خودمان را در قالب قهرمانان کتاب‌ها می‌بینیم و مدل‌های رفتاری آنها را به زندگی خود منتقل می‌کنیم. این به این معناست که با دنبال کردن مثال‌های یک کتاب خوب انگیزه پیدا کردن عشق و رسیدن پیدا خواهید کرد. هر زمان که مطالعه می‌کنید درواقع ذهن را تعلیم می‌دهید. وقتی با کلمات جدیدی مواجه می‌شوید مفهوم آن را کشف می‌کنید و در حافظه کوتاه‌مدت ذخیره می‌کنید. تحقیقات ثابت کرده‌اند مطالعه، زوال را در قوه ادراک شخص کاهش می‌دهد. کسانی که ذهن را با مطالعه برمی‌انگیزند بهتر می‌توانند مغز را زنده نگه دارند. هرچه بیشتر داستان بخوانید داستانگوی بهتری خواهید شد. کسانی که مدام درحال مطالعه هستند بهتر می‌دانند چگونه اطلاعات زائد و غیرضروری را هنگام بازگویی داستان حذف کنند و روی تمام شنوندگان تاثیرگذار باشند. این افراد در کانون توجه قرار دارند.

معرفت / مطالعه شاعر و شعر

کتاب «هم شعر، هم شاعر» طبق نوشته نویسنده، سایه اقتصادی‌نیا، بر مبنای دو رویکرد متفاوت، بلکه مختلف شکل گرفته است: رویکرد نخستِ حاکم بر بخش اول، کل‌نگرانه است و بر سیمای عمومی شاعران، بن‌مایه‌های فکری، کنش‌های اجتماعی و مرور کلی آثار آنان مبتنی است. از این‌رو هر مقاله را یک تک‌نگاری درباره هر شاعر می‌توان دانست.
اقتصادی‌نیا می‌نویسد: «این مقالات فرزندان همان نقد کل‌نگری به شمار می‌آیند که بیش از 6 دهه بر فضای نقد ادبی معاصر سیطره داشته و البته گاه با سوءتفاهم‌ها، غرض‌ها و حواشی بسیار همراه بوده است. با اینکه در میان نوشته‌های منتقدان، تا حال، غلبه با این رویکرد بوده است، هنوز هم تا ترسیم چهره حقیقی، صادقانه و خالی از رنگ و غرض شاعران معاصر فاصله‌ها داریم. هنوز با تفکیک ناسزا از نقد، با فهم موقعیت انسانی شاعر به جای فضولی در زندگی شخصی او، با سخن گفتنِ بی‌نقاب از حقیقت آنچه بودند، نه آنچه ما می‌خواهیم باشند، فاصله داریم. موانع اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همواره مخل به رسم درآوردن چهره‌ای شفاف از شاعران و ارائه کارنامه‌ای کامل و قابل اعتماد از شعر و زندگی آنان بوده است.»

گلچین /  نامه‌های خواندنی

کتاب «چند نامه به شاعری جوان» اثری نوشته راینر ماریا ریلکه است که اولین‌بار در سال 1929 منتشر شد. در سال 1903، دانشجوی یکی از آکادمی‌های نظامی، برخی اشعار خود را برای شاعری شناخته‌شده و اتریشی فرستاد و از او تقاضا کرد ارزش ادبی آنها را مورد قضاوت قرار دهد. این شاعر شناخته‌شده، راینر ماریا ریلکه بود. ریلکه در این مجموعه از نامه‌ها و مقالات که گنجینه‌ای از تفکرات و بینش‌های منحصربه‌فرد او هستند، خواسته  آن دانشجوی جوان را اجابت کرد. این نامه‌ها در مرحله  مهمی از فرآیند رشد و شکل‌گیری هنریِ ریلکه به رشته تحریر درآمدند و دربردارنده بسیاری از موضوعاتی هستند که بعدها در بهترین آثار او به کار گرفته شدند. خود ریلکه بعدها اذعان کرد این نامه‌ها، بخشی از نبوغ هنری و خلاقانه او هستند؛ موضوعی که کتاب چند نامه به شاعری جوان را به اثری ضروری و بسیار بااهمیت برای دانش‌پژوهان، عاشقان شعر و علاقه‌مندان به ریلکه، اشعار آلمانی و به‌طور کلی خلق هنری تبدیل می‌کند.
کتاب توسط پرویز ناتل‌خانلری به فارسی ترجمه شده است. پرویز ناتل‌خانلری که از اقوام نیما یوشیج هم بوده، از شخصیت‌های تاثیرگذار تاریخ فرهنگ کشورمان و اساتید دانشگاه تهران بوده است. کتاب چند نامه به شاعری جوان را انتشارات معین به چاپ رسانده است.

عطف / نثرهای احمدرضا

«نثرهای یومیه» کتابی‌ است شامل یادداشت‌های روزانه احمدرضا احمدی، که اغلب این نوشته‌ها با زبانی ادبی و مضامینی عاشقانه نوشته شده‌اند. کتاب‌ سال‌ها پیش منتشر شده اما به‌تازگی انتشارات آوانوشت آن را تجدیدچاپ کرده است. احمدرضا احمدی را در این سال‌ها با شعرهای سپیدش بیشتر از همه می‌شناسیم. اما در سال‌های اخیر نمایشگاه نقاشی‌ها و مجموعه چهارجلدی نمایشنامه‌هایش نشان داد که او در سایر حوزه‌ها نیز کارهایی انجام داده که آرام‌آرام داریم خروجی‌های این فعالیت‌ها را می‌بینیم. بخشی از کتاب نثرهای یومیه را بخوانید.
دیر رسیدم. همیشه با یک تاخیر که رفته‌رفته و آرام مرا پیر می‌کند. هفت‌سال دیر رسیدن هوای سرد سردابه را بر سرم ریخت و آوار شد. من تمام آن شبکه درختان سخت در قاب فصل جای می‌گرفتند – دویدم ولی ابر بود و دیر بود. گیسوان تو تا بامداد روی صورتت بودند. من تو را دو سه بار گم کردم، جوانی هم از من می‌گریخت. من می‌دانستم اگر کسی آن شب حرمت من را غنیمت شمرد و مرا به دشنام بسپارد سینه‌ام را می‌شکافم خط‌های دست تو را بر قلبم نشان می‌دهم، بوی سحر بود ولی فریاد نمی‌زدم من دوستت دارم – من دوست دارم من بیدارم مرا در بیداری کسی صدا نمی‌زد حرمت من در خواب بود همان شب‌هنگام که پنجره تهی بود و دو گلدان را در سبزی باور نمی‌کرد در انتهای آن تاریکی تنهای مرگ بودم من پرواز کردم – من می‌خواستم هر روز بعدازظهر کنار آن پنجره بنشینم خیابان را فراموش کنم، در سبزی درختان آراسته و گرانبها فراموش شوم -  در سال‌ها بعد من و تو نیستیم و هفت سال از آغاز لباس پوشیدن ما می‌گذرد و کوچه‌ها انبوه از چراغ است.

گلاب و گل / نجدی بزرگ

اگرچه بیژن نجدی تا پیش از مرگش تنها یک مجموعه داستان با نام «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» را منتشر ساخت، اما‌‌ همان یک کتاب هم کافی بود تا نجدی به‌عنوان نویسنده‌ای درخور شناخته و معرفی شود.هرچند نجدی در طول حیاتش در هردو حوزه شاعری و نویسندگی به فعالیت پرداخت، اما او به‌هیچ‌وجه چهره پرکاری نبوده است و به گفته اطرافیانش با وسواسی خاص به نوشتن می‌پرداخته و می‌توان گفت کار او در هر دو حوزه داستان‌نویسی و سرودن شعر با موفقیت نیز همراه بوده است. اما آن اتفاقی که باعث شد حجم عظیمی از ستایش‌ها نثار نجدی شود، مرگ او بود؛‌‌ همان کلیشه رایجی که پس از مرگ افراد هاله‌ای قدسی و استعلایی به دور نام فرد ایجاد می‌کند شامل حال نجدی نیز شد.
کتاب خواهران این تابستان مجموعه شعرهای بیژن نجدی است که با نگاهی متفاوت به روزگار خود نگریسته است. بخشی از یکی از شعرهای این کتاب را بخوانید:
«شغل من نگاه نکردن به خونریزی‌ست‌/ شغل من این است که روزنامه نمی‌خوانم‌/ شب‌ها‌/ دود می‌رقصد‌/ در زیرسیگاری روی میز‌/ پرده می‌آید از پنجره تا نیمه‌های اتاق‌/ یعنی باد پرده را تکان می‌دهد‌/ همین باد‌/ که از دریا تا من آمده است‌/ داشتم می‌گفتم‌/ شغل من‌/ خاموش کردن رادیوست‌/ بستن تلویزیون‌/ در تمام ساعات پخش خبر....»

از هر دری / روایتی متفاوت از تهران

کتاب «تهران تب‌آلود» نوشته حمیدرضا حسینی، روایتی است از مکان‌های فراموش‌شده جنبش مشروطه در تهران. این کتاب برآن نیست تا روایتی تازه و یافته‌هایی نو از مشروطیت ایران را به دست دهد، بلکه بر آن است با آنچه در اصلی‌ترین منابع تاریخ مشروطه آمده، از دریچه‌ای متفاوت به این جنبش بنگرد: دریچه مکان-رویدادها. اگرچه مکان‌های تاریخی غالبا با ارزش معماری و هنری‌شان سنجیده می‌شوند، اما بسیاری از مکان‌ها، حتی اگر از نظر معماری بی‌ارزش باشند، به صرف داشتن «روایت» حائزاهمیت‌ هستند. چنین مکان‌هایی از آن‌رو که رخدادهای مهمی در آنها چهره بسته یا منسوب به چهره‌های نامدار تاریخی هستند، صاحب روایت‌ و یادآور فرازهایی از تاریخ گذشته هستند.به باور نویسنده «محدود کردن ارزش مکان‌های تاریخی به جنبه‌های ظاهری و کالبدی آنها، موجب شده است بخش مهمی از مکان-رویدادها تخریب یا با دگرگونی‌های وسیع روبه‌رو شوند و بر اثر آن، بخشی از اسناد و شواهد تاریخی و عناصر هویت‌بخش شهری برای همیشه از میان برود.» در این میان، «تاریخ‌پژوهان نیز با غفلت از ارزش و اهمیت مکان-رویدادها، ناخودآگاه راه را برای نابودی آنها باز گذاشته‌اند؛ زیرا داستان مکان‌ها در ظاهر آنها هویدا نیست، بلکه باید با پژوهش‌های دامنه‌دار، از لابه‌لای طیف وسیعی از اسناد و مدارک تاریخی استخراج و تدوین شود.» بر این پایه، حسینی کوشیده است تا به معرفی مکان‌هایی در شهر تهران بپردازد که در فاصله آبان‌ماه 1284 تا مهرماه 1285 خورشیدی؛ یعنی از آغاز جنبش تا استقرار مجلس شورای ملی در عمارت بهارستان، شاهد چهره بستن مهم‌ترین رویدادهای جنبش مشروطه بوده‌اند.

قصه‌خوانی /  این بار درباره یک قصه‌نویس

گرترود استاین نویسنده، شاعر و نظریه‌پرداز هنر مدرن در سال 1874 در ایالت پنسیلوانیا آمریکا به دنیا آمد. او در سال 1903 همراه با برادرش به پاریس سفر کرد و تا زمان مرگش در سال 1946 تنها یک‌بار (در سال 1934 ) آن‌هم برای ایراد سخنرانی در دانشگاه‌های آمریکا به وطنش بازگشت. استاین خود در این‌باره گفته «آمریکا وطن من است و پاریس خانه من و همین است که هست.» پاریس در آن سال‌ها برای نویسنده‌ای جوان و تازه‌کار شهر جذابی بود و بسیاری از هنرمندان آمریکا و حتی اروپا مثل همینگوی، فیتزجرالد، پیکاسو، ماتیز و... همچون گرترود استاین این شهر را برای زندگی انتخاب کرده بودند. استاین این کتاب را از دیدگاه دوست قدیمی خود یعنی آلیس بی.تکلاس روایت می‌کند. رابطه آنها تا زمان انتشار کتاب بیست و چند ساله بود و تا زمان مرگ استاین نیز ادامه داشت. با سپردن رشته روایت به دست آلیس استاین به نیابت از او اتوبیوگرافی آلیس بی.تکلاس را می‌نویسد. با این انتخاب استاین به‌نوعی اتوبیوگرافی را با ادبیات داستانی تلفیق می‌کند، اما جدای از تحسین منتقدان و نوآوری‌هایی که استاین در این کتاب انجام داده، دلایل دیگری نیز وجود دارد که جذابیت‌های این کتاب را جدا از ارزش ادبی آن چندبرابر می‌کند و این کتاب را به سندی تاریخی و پر جزئیات از هنر قرن بیستم در سال‌های طلایی پاریس به‌عنوان پایتخت فرهنگی اروپا تبدیل می‌کند.

* نویسنده: پیمان طالبی، روزنامه‌نگار

مرتبط ها