به گزارش «فرهیختگان»، شانزدهم اردیبهشت 1397، ایرج راد در اظهارنظری از کسر درصدی از قرارداد هنرمندان بابت بیمه تامین اجتماعی خبر داد و آن را غیرقابل توجیه عنوان کرد. رئیس هیاتمدیره خانه تئاتر درحالی از این کسر پول –که میتوانست به ملاکی برای دریافت خدمات بیمه در آینده منجر شود– انتقاد میکرد که وضعیت شغلی هنرمندان در تئاتر مبهم است. ایرج راد در همان انتقاد گفته بود: «مگر هنرمند، پژوهشگر یا نویسنده برای اجرای اثر خود، به کارگری نیاز دارد که باید بابت این کارگر موهومی حق بیمه بپردازد.» او همچنین به این نکته اشاره کرد که در کسر این رقم سازمان تامین اجتماعی خدماتی به هنرمندان ارائه نمیدهد.این گفتهها بیپاسخ میماند و درباره مساله مفاصانامههای بیمه در حوزه تئاتر پاسخ روشنی ارائه نمیشود. هرچند برخی بر این باور بودند این بیمه میتواند مسائلی چون ازکارافتادگی حین کار را شامل شود یا حتی میتواند بهعنوان سابقه کاری در ساختار بیمه ثبت شود؛ اما تشکلهای تئاتری در روشنکردن ماجرا اقدامی نکردند و دولت در ساحت وزارتهای ارشاد و کار اطلاعرسانی دقیقی انجام نداد. نتیجه کار آن شد که وضعیت شغلی تئاتر مبهم باقی بماند. با شیوع کرونا و در تلاش برای ارزیابی خسارت واردشده به تئاتر مشکل بالا عیان میشود.
هیچ اطلاعاتی از وضعیت شغلی هنرمندان وجود ندارد. قراردادی ثبت نشده است تا مسئولان ارشاد دریابند به افراد چه خسارتی وارد شده است. وضعیت بیمه بسیار مبهم است و اساسا تشکلها، برای ثبت حرفه خود اقدام ویژهای نداشتهاند و هم اینکه چشمانتظار تفاهمنامهای بودند که در ایام کرونایی میان وزارت ارشاد و کار منعقد شده بود و با آمدن کرونا عملا معلق شد.با اینکه قادر آشنا، مدیرکل هنرهای نمایشی به اتابک نادری ماموریت میدهد گزارشی درمورد خسارت واردشده از تعطیلی تئاتر فراهم کند؛ اما این گزارش بدون داده خاصی منتشر میشود. هیچ اطلاعات مناسبی برای ارزیابی وضعیت خسارت وجود نداشت. مشخص نیست سطح درآمدی هر هنرمند به چه میزان است. حتی درمورد تعداد هنرمندان تئاتر نیز اطلاعات مناسبی وجود ندارد و درنهایت همهچیز باید به سامانه استقرار گروهها در شهرستانها و اعضای خانه تئاتر ختم شود. این بهمعنای حذف بیشتر هنرمندان تئاتر است که عضویتی در هیچ تشکلی ندارند. در این شیوه آمارگیری حتی کسانی که سالهاست دیگر در تئاتر فعالیت ندارند وارد آمار ارشاد میشوند و فعالان واقعی از دایره نگاه خارج میشوند و این به سیستم بیماری بازمیگشت که در 40 سال گذشته تلاشی برای اصلاح خود نکرده بود.یکی از مشکلات عمده در حوزه تئاتر نبود اطلاعات دقیق درباره گردش مالی است. بهجز سالنهای دولتی هیچ عرصه تئاتری دیگری اقدام به انتشار فروش آثار نمیکند و آن را خلاف حریم شغلی خود میداند.
در حالی که در سینما سالها فروش گیشهها اعلام میشود، در تئاتر مقاومت عجیبی نسبت به این مساله وجود دارد. هرچند سال گذشته، شهرام کرمی مدیر وقت تئاتر ایران موفق میشود برای یکبار گزارش مالی از چند سالن غیردولتی را منتشر کند؛ اما دو نکته در گزارش مشخص بود. نخست آنکه سالنهای بزرگ و قدرتمند از انتشار دادههای خود سر باز زده بودند و دوم آنکه اطلاعات منتشرشده ناقص بود. نتیجه آنکه هیچ ارزیابی برای آنکه تعطیلی تئاتر به چه میزان خسارت به گروههای تئاتری وارد کرده است وجود ندارد.درحالی که در یکماه گذشته دو سالن تئاتر اعلام میکند دیگر فعالیتی نخواهند داشت و سالنهای خود را به صاحبان ملک پس دادهاند؛ هیچ اطلاعاتی درباره چرخه مالی آنان وجود ندارد تا دریابیم کرونا و تعطیلی 9ماهه چه خسارتی به این سالنها وارد کرده است.درواقع تئاتر در دردسری گرفتار شده بود که بهنوعی خود عاملش بود.
تئاتریها در ایجاد تشکلهای صنفی مقاومت عجیبی از خود نشان داده بودند. آنان حاضر به ثبت خانه تئاتر در وزارت کار و تعاون نمیشوند و معتقدند تئاتر را نباید همرسته با نظامهای صنفی کارگری قرار داد. 14مرداد 1398، تئاترشهر میزبان نشستی تخصصی با همین موضوع میشود. در این جلسه از وحید آگاه، استاد حقوق دانشگاه علامهطباطبایی دعوت میشود این موضوع را از منظر حقوقی ارزیابی کند. او درباره این وضعیت میگوید: «اگر بخواهیم در قانون کار موضوعی را بررسی کنیم هنرمند یا تبدیل به «کارگر» میشود یا تبدیل به «کارفرما». حالا مبحث من این است که آیا میتوانیم عنوان هنرمند را در چارچوب قانون کار تعریف کنیم؟ در قراردادهای هنری ممکن است دو طرف شخص حقوقی باشند درحالی که در قوانین کارفرمایی-کارگری، کارگر باید یک شخصیت حقیقی داشته باشد. وقتی هنرمند در قالب یک کارگر معرفی میشود پس باید تمامی قوانین مرتبط با او تحت قوانین شورای عالی کار و سازمان تامین اجتماعی باشد. بنابراین هنرمندی که کارگر است بدون بیمه معنا ندارد ولو اینکه بخواهد یکساعت در هفته کار کند. درحالی که ما اکنون هنرمندانی داریم که هنوز در رابطه قانون کار تعریف نشدهاند! پس تا وقتی نسبت هنر با دولت تعیین نشود تمامی این مواردی که ما به آن اشاره میکنیم مشکلی را حل نمیکند زیرا آزادی حقوقی در این حوزه در نسبت با دولت اصلا تعریف نشده است.»با عدم اختصاص کدهای معرف در حوزه بیمهای علاوهبر فقدان بیمه هنرمند، مشکلات دیگری نیز رخ میدهد. برای مثال دیگر مشخص نیست هنرمند چه سطحی از درآمد دارد. این مشکل زمانی حادتر شد که دولت در اصلاح قانون مالیات اعلام کرد معافیتهای مالیاتی حوزه فرهنگ باید ملغی شود. زمانی این موضوع حاد میشد که تئاتر در وضعیت پیچیدهتری قرار میگرفت.
اگر دولت و سازمان مالیاتی تصمیم به ارزیابی درآمد فعالیتهای تئاتری میکرد تنها رقم موجود، عدد فروش نمایشها در گیشه بود. بهعبارتی دولت بهراحتی میتوانست از طریق سامانههای فروش آنلاین دریابد یک نمایش به چه میزان فروش داشته است و از طریق «دخل» نمایش سهم مالیاتی را محاسبه کند. در مقابل اما در حوزه «خرج» هیچ رقمی وجود نداشت. برخلاف سینما که یک حسابدار تمام مخارج تولید را محاسبه میکند یا مدیرتولید نقش مالی تولید را ایفا میکند، در تئاتر هیچ سازوکاری برای ثبت مخارج وجود ندارد. در نتیجه امکان کسر دخل از خرج وجود ندارد. پس عملا کسی نمیتوانست ثابت کند هزینه تولیدش به چه میزان بوده است و عدم ثبت این رقم در سیستم مالیاتی عامل دیگری برای عدم امکان محاسبه خسارت کرونا بر تئاتر میشود.
نکته مهمتر آنکه در تئاتر عموما قراردادی میان تولیدکننده و عوامل بسته نمیشود. فقدان قرارداد بهعنوان سندی برای محاسبه هزینه تولید در بخش انسانی عاملی میشود که نتوان ثابت کرد یک هنرمند در طول یکسال به چه میزان درآمد کسب کرده است. همهچیز به صحبتهای شفاهی بازمیگردد. یکی از دلایل این مهم به معافیت مالیاتی هنرمند بازمیگردد. کافی است هنرمند تئاتر در انجمن هنرهای نمایشی اظهارنامه مالیاتی خود را پر کند تا به احراز هنرمندیاش از هرگونه مالیات در حوزه فعالیت فرهنگی معاف شود. پس در چنین وضعیتی چندان داشتن قرارداد اهمیت پیدا نمیکند. کافی است هنرمند اثبات کند در نمایشی حضور داشته که آنهم از طریق مستنداتی چون پوستر نمایش امکانپذیر است.حال با آمدن کرونا امکان برآورد خسارت وجود ندارد. همانطور که ادارهکل هنرهای نمایشی نیز در تلاشی برای این مهم راهبهجایی نبرده است. وزارت کار ابزارهای لازم برای بررسی این موضوع را ندارد و حتی میتواند مدعی شود مسئولیت چنین کاری را ندارد؛ چراکه خانه تئاتر اقدامی برای ثبت در وزارت کار نداشته است. با اینکه مدام گفته میشود دولت تئاتر را در زمره مشاغل قبول ندارد؛ اما شواهد نشان میدهد این گفته خطاست. در نشست اعلام رسمی انجمن تازهتاسیس صنفی هنرمندان تئاتر شهر تهران، علیرضا دریابیگی نایبرئیس وقت میگوید: «در راستای اجرای قانون ۱۳۱ قانون کار با رایزنیهایی که با وزارت تعاون، رفاه و امور اجتماعی و نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم، فرمهای مخصوص این انجمن را دریافت کردیم و حرکت برای تاسیس این انجمن آغاز شد.»
او در این جلسه تصریح میکند مشاغل تئاتری در وزارت کار ثبت و ضبط شدهاند؛ اما این تلاش توسط خانه تئاتر بهسبب باور به موازیکاری نادیده گرفته میشود. طی پنجسال کشوقوس هیچگاه تلاشی برای ترغیب هنرمندان تئاتر در جهت پذیرش قوانین کار در ایران نمیشود. تفکر عجیب خانه تئاتر مبنیبر اینکه دولت کارفرمابودن خود را در حوزه تئاتر بپذیرد، منجر به وضعیت کنونی میشود. هیچ هنرمند تئاتری مشمول قوانین کار نمیشود. مهمتر آنکه در حوزه صندوق اعتباری هنر نیز این تشکلها نیستند که امور را اداره میکنند؛ بلکه دولت است که به داد هنرمند رسیده است. اگرچه این رسیدن به وضعیت معیشتی دردناک با رقم یکمیلیونونیم تومان رفع نمیشود؛ اما این چاهی است که هنرمندان در کندنش نقش اساسی داشتند. مقاومت شدید در برابر ایجاد تشکیلات صنفی و عدم شفافیت در مسائل مالی، موجب شده است کرونا بارقههای امید حمایت دولت از کسبوکارها در حوزه تئاتر را نیست و نابود کند.در پایان باید گفت شاید کرونا یک فرصت برای اصلاح مسائل مختلف در حوزه تئاتر باشد. وضعیت شغلی هنرمندان تئاتر با توجه به تفاهمنامه میان دو وزارت کار و ارشاد تسریع یابد و سامانههایی برای ارزیابی درآمد و گردش مالی تئاتر در تمام ارکانش، از تئاتر هنری تا تئاتر آزاد، ایجاد شود. اگر پس از کرونا وضعیت بر همین منوال باشد، نتیجه کار چیزی جز آشوبهای امروز نخواهد بود.
* نویسنده: احسان زیورعالم، روزنامهنگار