به گزارش «فرهیختگان»، آنچه در ادامه میخوانید، مقاله درخشانی از دکتر چاد پکنولد، فیلسوف مذهبی اهل ایالاتمتحده، راجعبه فیلم نانازها و جنجالهای آن است. این مطلب نهتنها هشداری به جامعه آمریکا و کسانی است که در سایر نقاط دنیا این جامعه را قبله خودشان قرار دادهاند؛ بلکه تبیینی از چگونگی سیطره نرم و تدریجی لیبرالیسم بر بدنها و ذهنهای مردم جهان هم است. با خواندن این مقاله میشود به این هم فکر کرد که اگر علم الهیات شکل عملی و اجتماعی بگیرد، تا چه اندازه خواهد توانست در نقد لیبرالیسم یک عنصر فعال و موثر باشد. دکتر چاد پکنولد در سال 2005 دکتری خود را از دانشگاه کمبریج (انگلستان) دریافت کرد و از سال 2008 استاد الهیات تاریخی و سیستماتیک در دانشکده الهیات دانشگاه کاتولیک آمریکا در واشنگتندیسی شد.
پکنولد پنج کتاب تالیف یا ویرایش کرده است که هرکدام اندیشههای سنتآگوستین را با استدلالهای فلسفی و کلامی مدرن مرتبط میدانند؛ ازجمله، تغییر کلام پسالیبرالی (2005)، وعده استدلال کتاب مقدس (2006)، زمان، مراسم مقدس و سیاست رستگاری (2008)، مسیحیت و سیاست (2010) و همنشینی تی.اند.تی کلارک با آگوستین و الهیات مدرن (2014).پروفسور پکنولد همچنین بهطور مکرر در بحثها در میدان عمومی شرکت میکند. او ستونهای هفتگی در یکی از قدیمیترین مجلات کاتولیک جهان دارد و بهطور منظم برای نشریات دیگر مینویسد. پروفسور پکنولد بهدلیل نظرات خود درمورد وقایع روزانه، اغلب مورد جستوجو قرار میگیرد و در صدها خبری که در رسانههای سراسر جهان مانند نیویورکتایمز، والاستریت ژورنال و واشنگتنپست منتشر میشود، از او نقل قول شده است.
مقالهای که میخوانید، روز گذشته در سایت First Things (بهمعنای اولین چیزها) منتشر شده است. موسسه First Things یک سازمان بینالمذاهب، غیرحزبی و آموزشی است که در سال 1989 توسط ریچارد جاننوهایوس و همکارانش برای مقابله با ایدئولوژی سکولاریسم تاسیس شد. این موسسه اصرار دارد که میدان عمومی باید صریح باشد و نگران است که چرا ایمان در شکل دادن به گفتوگوی عمومی جامعه یا شکل دادن به سیاستهای عمومی جایی ندارد.
چرا نباید نانازها را تماشا کنیم؟
این اولین کارگردانی مایمونا دوکور، فیلمنامهنویس و فیلمساز 35 ساله فرانسوی-سنگالی است. داستان از تجارب خود دوکور در جهتیابی بین فرهنگ محافظهکار مسلمان در خانوادهای سنگالی و دنیای آزاد سکولاریسم فرانسه الهام گرفته شده است. او بازدید از یک مراسم استعدادیابی آماتور در پاریس و دیدن دختران جوان برای اولینبار روی صحنه با لباس کوتاه و شفاف کاملا جنسی را به یاد میآورد. او به یاد میآورد که «آنها به شیوهای بسیار جنسی میرقصیدند...» و میگوید: «من تغییر شکل پیدا کردم، با ترکیبی از شوک و تحسین صحنه را تماشا میکردم. از خود پرسیدم که آیا این دختران جوان میفهمند که چه میکنند؟»
حالا آن تجربه شوککننده و تحسینشده در قلب فیلم نانازهاست. یک دختر حدودا 11 ساله به نام امی (با بازی فتحیا یوسفعبدالله) که وارد یک مسابقه twerking -قر سربالا؛ نوعی رقص است که در آن رقصنده با انجام حرکات سریعی نشیمنگاه خود را به بالا و پایین حرکت میدهد، درحالیکه اندکی قوز کرده، بهگونهای که از نظر جنسی جلبتوجه کند- میشود که در آن پیراهن حیای مسلمانی را میشکافد و بهخاطر تایید شدن در گروه همسالان، در شبکههای اجتماعی به دنیای ابراز جنسی میپیوندد. دوکور فکر میکند که فیلم او روی سن و با تمرکز روی لنز، نسبت به جنسی شدن دختران جوان انتقاداتی از این قضیه میکند. در صنعتی که نوعی داستانسرایی عجیب و غریب و بینفرهنگی را که توسط فیلمسازی فرانسوی-سنگالی ارائه شده، پیشنهاد میکند، جای تعجب نیست که این فیلم در ساندنس برنده جایزه شده است.
با وجود تحسین بسیار نخبگان فرهنگی، از همان لحظهای که نتفلیکس تبلیغات خود را با پوسترهای دختران بزرگسال که به شیوهای اغواگرانه حرکات جنسی انجام میدادند، شروع کرد، فیلم دوکور مورد انتقاد قرار گرفت. ظاهرا هرگز به ذهن مدیران شرکتهای سرگرمی نمیرسد که چنین فیلمی مشکلساز تلقی شود. نخبگان فرهنگی آن را بهعنوان یک داستان پیچیده درمورد جنسی شدن بیش از حد دختران جوان و بررسی تنش بین فرهنگهای مسلمان و لیبرال، مورد تایید قرار داده بودند. اما تودهها تقریبا با یک قصاص اخلاقی فوری، به ایده فیلمی درباره بیداری جنسی یک کودک 11 ساله پاسخ دادند. خیلیها با بدبینی انفجاری پرسیدند که چگونه فیلمی درباره جنسی کردن کودکان میتواند مشکل جنسی کردن کودکان را حل کند؟
در یک عذرخواهی پس از اعتراض عمومی، نتفلیکس اظهار داشت که این شرکت برای بازاریابی و «شیوههای هنری نامناسب» که برای تبلیغ این فیلم استفاده کرده، بسیار متاسف است و افزود که این پوستر و تیزر، نماینده و نشاندهنده واقعیت این فیلم فرانسوی نیست که در ساندنس هم شرکت داشته است. نتفلیکس میخواست با این عذرخواهی، تقصیرها را به گردن خودش بیندازد. بااینحال، بخش بازاریابی، از کلیپها و عکسهای خود فیلم نیز استفاده کرده است که دختران جوان را در حالتهای اغواگرانه و حالتهای مختلف برهنهسازی به تصویر میکشد. منتقدان پاسخی منطقی دادند که به نظر میرسد بخش کمی از مشکل در بازاریابی باشد و بیشتر در موضوع اصلی فیلم است. عدهای روند گستردهتری را به نمایش گذاشتند و گفتند که این نهتنها عادیسازی نگاه پدوفیل محسوب میشود بلکه جامعه لیبرال بالاخره به تلویزیون منحرف خود رسیده است. پس از عذرخواهی نکردن نتفلیکس (بابت انتشار کلی این محصول)، رابرت پی.جورج از پرینستون مفاهیم گستردهتری را بیان کرد: «من مدتها بود که گفته بودم کثیفترین راز کوچک جامعه ما، جنسی شدن کودکان است. این فقط مخفی بود؛ به این معنا که مردم میتوانستند تظاهر کنند که نمیدانند. حالا با استفاده از نتفلیکس، این تظاهر به ندانستن، دیگر امکانپذیر نیست. میدانید چرا؟ همه میدانند! هیچکس نمیتواند دانستن آن را منکر شود.»
صبر حساس و هوشیارانه در قبال کارهای هنری چالشبرانگیز، اغلب ستودنی است. بااینحال، در این مورد، من فکر میکنم از نظر اخلاقی، واکنشهایی که در مقابل این دهانبستگی صورت گرفت، نسبت به اعتمادی که نخبگان اغلب به مجریان تاییدشده تولیدات فرهنگی دارند، بسیار قابل اعتمادتر است. این فیلم از ما دعوت میکند تا ساعتها به تصاویر جنسیشده دختران جوان در پسزمینه حجاب اسلامی و دوگانه عزت و فروتنی، نگاه کنیم و بهشان عادت کنیم. اهداف فیلمساز یا نتفلیکس هرچه باشد، مدیوم آمریکایی شما هنوز از نظر اخلاقی آنقدر به خواب نرفته که بتواند نسبت به کمپانی بعدی کور شود.
همه ما دهها سال است که راهپیمایی پایدار اخلاق جنسی مترقی را مشاهده کردهایم و مرزهای اخلاقی را یکی پس از دیگری در موهومترین و غیرعادیترین زمینهها سرنگون کردهایم. مراحل اوبرگفل Obergefell (قانونی شدن ازدواج همجنسبازان آمریکا در سال 2015) تا قانون Bostock (قانونی که در سال 2020 تصویب شد و اخراج کارمندان شرکتها بهدلیل تمایل به همجنسبازی را ممنوع میکرد) فوقالعاده سریع بود و همانطور که ایالت کالیفرنیا پیشنهاد میکند سن رضایت به رابطه جنسی، به 14 سال کاهش یابد، گروههایی مانند MAPs (افراد کمسال جذب شده)، بهعنوان یک گرایش جنسی پدوفیلی، کودکان را دارای حق ورود به جامعه دگرباشان جنسی تحتعنوان حمایت از این قانون میکنند. بسیاری از آنها بهصورت مستقیم آماده هستند. داون هاوکینز، مدیر اجرایی مرکز ملی بهرهبرداری جنسی، این کار را انجام داده است؛ با بیان اینکه فیلم نانازها بهوضوح کودکان و بهویژه دختران رنگارنگ (همجنسباز) را رسمی میکند. صنعت پورنوگرافی براساس این کلیشهها بنا شده است و نتفلیکس با نمایش چنین کودکانی، صفحهای از این کتاب را تالیف میکند. نتفلیکس باید فورا این عمل را متوقف کند. دادخواست برای حذف (توقیف) فیلم در گردش است. این دادخواست دقیقا آنچه را که مدافعان فیلم انکار میکنند، بیان میکند، یعنی اینکه نانازها یک دختر 11 ساله را «برای لذت تماشای کودکشناسان» ابزار جنسی میکند و «بر فرزندان ما تاثیر منفی میگذارد.» ممکن است مشاهده حساس و پیچیدهای از نانازها داشته باشید. بسیار خب! میتوانید دیدگاه متفاوتی از فیلم به ما ارائه دهید؟ شاید. حتی برخی ممکن است ما را متقاعد کنند که فیلم، همان موضوعی را که مردم از آن عصبانی هستند، محکوم میکند. ما کاملا قادر هستیم به خود تلقین کنیم که با تماشای عیاشی در «چشمان کاملا باز» کوبریک، واقعا سرانجام گناه را مطالعه میکنیم. ما همچنین مانند لوط کاملا قادریم دخترانمان را برای حفظ صلح پیشکش کنیم. با این وجود صدها هزار امضا در این دادخواست علیه فیلم نانازها حاکی از آن است که دیگر جهانی که عادت کرده است «عبور از مرزها» را برایش عادیسازی کنند، این اعتماد را نسبت به چنین مسائلی ندارد.
جفری اپستین (جفری اپستین متولد۱۹۵۳ و درگذشته ۱۰ آگوست ۲۰۱۹؛ یک سرمایهدار سرشناس آمریکایی که به اتهام دلالی سکس و سوءاستفاده جنسی از دختران نابالغ متهم بود) بهطور منظم در هاروارد و هالیوود، آسپن و ساندنس حضور داشت. من بهراحتی میتوانم تصور کنم که او بهعنوان حرکت پیشروانه و منتقدانه فرهنگی و هنری، طبق سنت رمان «لولیتا» نابوکوف، یک فیلم دارای درجه R درمورد بیداری جنسی کودکان را تامین مالی میکند. (رمان لولیتا، داستان یک استاد ادبیات روانپریش به نام هامبرت هامبرت است که عشقی بیمارگونه به دختری ۱۲ ساله به نام دلورس هیز (ملقب به لولیتا) دارد و چون پدرخوانده او میشود، با او وارد رابطه عاشقانه میشود. آنها پس از مرگ مادر دلورس به سفر میروند و رابطه جنسی کامل دارند) باید حواسمان را جمع کنیم. ما باید از فرزندان خود محافظت کنیم. ما باید مراقب آن جادهای باشیم که با دقیقترین اهداف آسفالت شده است. مانند قرون وسطی، ما باید این حس را پیدا کنیم که کنجکاوی یک گناه است. نیازی به دیدن همهچیز نیست. مبادا سرنوشت «گوگرد و آتش» سدوم و گومورا در انتظار ما باشد (شهرهای سدوم و عموره که در کتابهای آسمانی از جمله قرآن به آنها اشاره شده است. بهدلیل گناه لواط، مردمان این شهرها مورد عذاب الهی قرار گرفته و نابود میشوند.) شاید حداقل بتوانیم توافق کنیم که از تماشای قر سربالای «twerking» 11 ساله چشمپوشی کنیم.