به گزارش «فرهیختگان»، غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، اقتصاددان و استاد دانشگاه امام صادق(ع) است، او در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی مهمترین نقاط ضعف دولتها در سال پایانی فعالیت آنها پرداخت که مشروح این مصاحبه در ادامه آمده است.
رهبر انقلاب در دیدار با هیات دولت درباره اهمیت سال آخر دولتها نکات مهمی را مطرح کردند، چراکه تجربه دولتهای گذشته نشان میدهد دولتها معمولا در سال آخر خود خسته میشوند و کار را جدی نمیگیرند. ارزیابی شما از عملکرد این دولت در مقایسه با سال آخر دولت احمدینژاد و خاتمی چیست؟
طبعا رهبری بر سال آخر دولت تاکید ویژهای دارند و این امر اقتضا میکند چون دولت میخواهد مسئولیت را به رئیسجمهور بعدی منتقل کند این روزها و ماههای آخر را جدی بگیرد. رهبر معظم انقلاب نیز با تجربهای که دارند، تاکید دارند سال آخر باید جدی گرفته شود و کارهای ناقص را پیگیری کرد و به پایان رساند. از این جهت دائما شاهد بودم که حضرتآقا با دولتها این سخن را مطرح میکنند که تعهدات را کامل پیگیری و وعدههای داده شده را عملیاتی کنند و تا روز آخر قوی کار خود را انجام دهند. تصور میکنم آقای روحانی با سخنانی که اخیرا مطرح کردند درصدد هستند این سال آخر را قویتر و جدیتر عمل کنند و به توصیه رهبری جامه عمل بپوشانند.
احمدینژاد 2 سال آخر کار دولت خود را رها کرده بود
در بحث مقایسه دولتها اگر خاطرتان باشد احمدینژاد در سال آخر بازار طلا و ارز را رها کرد و دنبال سبد رای اصلاحطلبان بود یا در دوره خاتمی و هاشمی نیز بهگونه دیگری این اتفاق رخ داد، فکر میکنید مهمترین مسائلی که دولت روحانی را در این سال آخر تهدید میکند چه موضوعاتی است؟
البته من معتقد هستم آقای احمدینژاد دو سال آخر کار دولت خود را رها کرده بود و از این جهت دو سال آخر مشکلات افزون شد و در شرایطی مسئولیت را واگذار کرد که حتی عملکردهای مثبت دوره اول و دو سال اول را تحتشعاع قرار داد و نرخ تورم هم بهشدت بالا رفت. درباره دوره آقای خاتمی قدری زمان گذشته و فراموشی هم به ما دست داده است و از این جهت قضاوتی ندارم، اما در مجموع دوره آقای خاتمی دورهای بود که از نظر اقتصادی با نوسانات بالایی روبهرو نبودیم، بلکه آمارها و شاخصها نشان میدهد آن دوره از نظر اقتصادی با مشکلات کمتری مواجه شدیم.
چالشهای فرهنگی و اجتماعی بحران سالهای آخر دولت خاتمی
البته زمان آقای خاتمی در بعد مسائل فرهنگی، اجتماعی دچار چالشهایی شدیم که کشور با وجود آن چالشها رها شد. آن چالشها مهم و دوگانگی بین حاکمیت و دولت قضیهای بود که بعدها خود را نشان داد.
دوره هاشمی چطور؟
آقای هاشمی در هر دو دوره فعالیت خود حاشیهسازی اقتصادی، اجتماعی بالایی نداشت. آقای هاشمی در آن دوره فعالیتهای اقتصادی را بهسمت اقدامات زیربنایی برده بود و زیربناهای اقتصادی را بهخوبی پیش میبرد.
شکاف ثروت و فقر در پایان دوره هاشمی افزایش یافته بود
البته غفلتی در بعد اقتصاد داشت که توزیع عادلانه ثروت در جامعه بود بهنحوی که پایان دوره ایشان مقداری شکاف ثروت و فقر افزایش یافته بود، اما از نظر تلاش پرحجم و فعالیتهای پرکار بسیار خوب عمل کرد و میتوان گفت چون بعد از دوران جنگ هم بود بازسازی اقتصادی را بهخوبی پیش برد و یک پایه و مبنای اقتصادی قوی برای ادوار بعدی از خود بهجای گذاشت.
بنابراین آقای هاشمی حواشی اقتصادی زیادی غیر از مساله افزایش شکاف طبقاتی نداشت.
دولت روحانی همچنان ارتباط با غرب را بهتر از ارتباط با شرق میداند
رهبری روز گذشته تاکید داشتند نباید اقتصاد را به تحولات خارجی گره زد، با این گزاره بحث مذاکره و پالس غلط به خارج برای انتخابات 1400 یا اقداماتی همچون فروش اوراق که موجب بدهکار کردن دولت بعدی میشود را چطور ارزیابی میکنید؟
من تصور میکنم رفتار دولت آمریکا با ایران طی سالهای اخیر بهخوبی دولتمردان ما را متوجه این کرده که نباید این مقدار اتکا به مناسبات بینالمللی در مسائل اقتصادی میکردند و این مقدار خوشخیالی نشان میدادند؛ درواقع این موضوع تا حد زیادی اثر خود را روی مواضع دولت گذاشته است ولی اصولا یک زیربنای فکری در این دولت وجود دارد که همچنان ارتباط با غرب بهتر از ارتباط با شرق است و این نکته قدری انسان را نگران میکند.
بهنظر میرسد همچنان حالت صبر و انتظار وجود دارد، همچنان این انتظار که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا با شکست ترامپ و پیروزی بایدن و برگشت به برجام اتفاق افتد و ثمرات پیمان برجام برای دولت باشد. لذا این خوشخیالی کم و بیش هنوز وجود دارد.
فروش اوراق و بدهکار کردن دولت بعدی چطور؟
درباره بدهکار کردن دولت بعدی یک نرم بینالمللی وجود دارد و تا آن نرم هنوز جا داریم که 40 درصد بودجه عمومی کشور است و هنوز به آن نرم نرسیدهایم و از این جهت جای نگرانی وجود ندارد و البته در شرایط سختی هم قرار داریم. هم حاصل عملکرد دولت طی سالهای گذشته و هم فشارهای خارجی و تحریمها و قطع فروش نفت به خارج از کشور اثرگذار بوده است. از این رو دولت ناگزیر است بودجه کسری خود را از چنین راههایی دنبال کند. این راهها باز بهتر است هر چند بهترین نیست.
تعجب میکنم که رئیسجمهور میگوید ما استقراض نکردیم
من معتقدم این راهها بهتر از این است که دولت از بانک مرکزی استقراض کند؛ چه بهصورت مستقیم که در سال 97 اتفاق افتاد و من تعجب میکنم که رئیسجمهور عنوان میکند ما استقراض نکردیم، چه بهصورت غیرمستقیم که در سالجاری هم اتفاق افتاد و آن 6.2 میلیارد یورو مربوط به برداشت از صندوق توسعه ملی هم در بودجه و هم بعدا با اذن رهبری انجام شد.
این برداشت از صندوق توسعه ملی از نظر عملکرد و از نظر اثر همان نتیجه استقراض از بانک مرکزی را دارد چراکه ارز قابل دسترسی نیست و نمیتوانند ارز را مورد استفاده قرار دهند و یک نوع جابهجایی بین آنچه بهنام صندوق توسعه ملی در حسابهای خارجی بانک مرکزی است و آنچه بهنام داراییهای خارجی بانک مرکزی است، صورت میگیرد. این هم استخراج است و همین موجب شده با پمپاژ نقدینگی روبهرو باشیم، یعنی هم تورم شدیدا افزایش یافته و هم نقدینگی رشد عجیبی پیدا کرده است.
بنابراین دولت نباید از این راهها استفاده کند و بهتر این است که از مردم منابع نقدینگی را جمع کند، ولو این امر بدهی را به سالهای بعد منتقل کند.