کد خبر: 44562

ولی کوزه‌گر‌کالجی:

5 الزام همکاری تجاری با روسیه

روابط اقتصادی و تجاری ایران و روسیه در چند سال اخیر با یک جهش قابل‌توجهی همراه شده اما همچنان نقاط‌ضعفی وجود دارد که باید برطرف شود.

  به گزارش «فرهیختگان»، ولی کوزه‌گر‌کالجی،کارشناس‌ارشد مسائل اوراسیا طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: اخیرا اخباری پیرامون تمدید قرارداد همکاری‌های بلندمدت ایران و فدراسیون روسیه مطرح شده است. به بهانه این خبر، می‌‌توان به الزامات همکاری‌های دو کشور به‌ویژه در حوزه مسائل اقتصادی و تجاری -که بسیار برای ما حائز اهمیت است- پرداخت. روابط اقتصادی و تجاری ایران و روسیه در چند سال اخیر با یک جهش قابل‌توجهی همراه شده اما همچنان نقاط‌ضعفی وجود دارد که باید برطرف شود. به موازات توسعه روابط سیاسی، امنیتی و نظامی بین دو کشور در سال‌های اخیر، روابط اقتصادی و فرهنگی، علمی و دانشجویی بسیار توسعه پیدا کرده است. اگر در گذشته در حوزه فرهنگی و علمی تنها در برخی دانشگاه‌ها زبان روسی تدریس می‌شد، اکنون در بسیاری از موسسات و آموزشگاه‌های خصوصی، زبان روسی توسعه بسیار خوبی پیدا کرده و در آن‌طرف در روسیه هم گسترش زبان و ادبیات‌فارسی و کرسی‌های ایران‌شناسی توسعه قابل‌توجهی پیدا کرده است. همچنین حضور دانشجویان ایرانی در رشته‌های مختلف پزشکی، فنی و علوم‌انسانی در مسکو، سن‌پترزبورگ و شهرهای دیگر روسیه بسیار گسترش پیدا کرده است. قبل از بحران کرونا، گردشگری ایران و روسیه بسیار توسعه یافته بود؛ بازی‌های جام‌جهانی فوتبال ۲۰۱۸ در روسیه هم در این بین بی‌تاثیر نبود. در حوزه مسائل اقتصادی و تجاری هم علاوه‌بر مناسبات تجاری دوجانبه، توافقنامه تجارت ترجیحی در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا بین ایران و پنج کشور روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان به‌امضا رسید. از آبان ۹۸ این توافقنامه اجرایی شد و با توجه به اینکه نزدیک به ۸۰۰ قلم کالا را مشمول تعرفه ترجیحی می‌کرد، در مناسبات بین کشورها جهش ایجاد شد. این توافقنامه، امتیازی دراختیار تجار و بازرگانان قرار داد که در بقیه کشورها و مناطق این امتیازات وجود ندارد. در حوزه اقتصاد و تجارت با فدراسیون روسیه، ایران در چند حوزه ظرفیت بسیار خوبی دارد. مهم‌ترین و اولین ظرفیت که می‌تواند تقریبا تمام استان‌های کشور را وادار به تحرک و تولید کند و برای کشور ارزآوری داشته باشد، بخش کشاورزی است.

روسیه و خیلی از کشورهای آسیای‌مرکزی، سردسیر هستند و بخش بزرگی از اراضی‌شان قابل کشت نیست. مناطقی هم که مثل قفقازشمالی قابل کشت هستند، پاسخگوی جمعیت ۱۴۵ میلیون نفری روسیه نیستند. درمقابل، تمام استان‌های ما کشاورزی دارند و می‌توانند بازار صادراتی خوبی برای کشور باشند. علاوه‌بر کشاورزی، صنایع پلاستیکی، پلیمری و بخش‌های پتروشیمی ایران نیز مورد نیاز بازار بسیار بزرگ روسیه است.

یکی از ظرفیت‌های بسیار بالای ایران، صادرات گل به روسیه است. در روسیه به‌علت سرما، گل بسیار گران و پرهزینه تولید می‌شود. اگر با گلخانه هم گل تولید کنند، به‌علت برودت دما، هزینه بسیار زیاد انرژی را در پی دارد. روسیه سالانه نزدیک به ۴ میلیارد دلار گل وارد می‌کند و از این‌رو، بزرگ‌ترین کشور واردکننده گل در دنیاست. از این بازار، به‌تنهایی هلند نزدیک به ۳ میلیارد دلار درآمدزایی می‌کند. ایران با وجود نزدیکی جغرافیایی به روسیه، سهم چندمیلیون دلاری از بازار گل این کشور را دراختیار دارد. اگر بتوانیم صادرات گل به مسکو را تا یک‌میلیارد دلار افزایش دهیم، درآمد ارزی بسیار بالایی نصیب صادرکنندگان و تولیدکنندگان کشور می‌شود.

در کشمش، خرما و بسیاری از محصولات بازار خوبی در روسیه داریم. استان قزوین، ملایر، همدان، کاشمر و خراسان می‌توانند در بازار کشمش روسیه سهم داشته باشند. برای خرما نیز استان‌های بوشهر، خوزستان، بخشی از جنوب استان فارس و بخشی از جنوب استان کرمان می‌توانند به بازار روسیه متصل شوند. وقتی نخلستان‌های ما با روسیه قرارداد ببندند، مشکل کشاورزی که در نخلستان بیکار است، تا حد بسیار زیادی حل می‌شود.

این‌طور نباید تصور کرد که روسیه به‌دلیل اینکه در شمال جغرافیایی ایران است، حتما باید استان‌های شمالی با این کشور کار کنند. استان‌های جنوبی هم ظرفیت همکاری وسیعی دارند. به‌عنوان نمونه در بازار گل گیلان، مازندران و محلات در استان مرکزی می‌توانند به روسیه صادرات داشته باشند. بازار روسیه بسیار بزرگ‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم. در بسیاری از مواقع مشکل ما در روسیه عرضه است که ما نمی‌توانیم در آن حجم پاسخگوی بازار آنها باشیم.

تقریبا همه نوع محصول کشاورزی‌ای که ما تولید کنیم از هندوانه، خربزه، کیوی، زعفران و محصولات دیگر در روسیه بازار دارد ولی برای صادرات به روسیه باید یک‌سری الزاماتی را مدنظر قرار داد.

1- الزام نخست این است که صادرکننده و تولیدکننده ایرانی، بازار هدف را خوب بشناسند. سازمان توسعه تجارت و اتاق‌های بازرگانی باید به‌صورت هدفمند در روسیه -یعنی بزرگ‌ترین کشور جهان- فعالیت کنند. ما باید آنقدر در نیازهای روسیه ریز شویم که بدانیم سن‌پترزبورگ چه نوع گلی می‌خواهد؟ مسکو چه گلی می‌خواهد و آستاراخان چه گلی می‌خواهد؟ نباید بگوییم گل برای کل روسیه. همین‌طور که در داخل ایران، استان‌به‌استان و شهربه‌شهر فرهنگ‌ها با یکدیگر تفاوت دارند، در روسیه هم با آن گستردگی و تنوع جمعیتی و سلایق، ذائقه مردم فرق می‌کند. به‌عنوان نمونه، منطقه قفقازشمالی نزدیک به ۲۰ میلیون مسلمان دارد. آنها نیاز به صنعت غذایی، گوشت و مرغ حلال دارند. بخش اروپایی روسیه یعنی روستوف، ولگوگراد، مسکو و سن‌پترزبورگ یک نیازهایی دارند و بخش آسیایی شرق‌دور روسیه که به فرهنگ مغولی، ژاپنی نزدیک هستند، ذائقه دیگری را می‌طلبند و نباید برای این کشور یک حکم واحد صادر کنیم. ما باید ریز شویم و ذائقه هر استان را کشف کنیم و آن را به تجار و تولیدکنندگان در داخل منتقل کرده که بتوانیم به صورت استانی روی این نیازها کار کنیم.

روسیه بالغ بر ۸۰ استان دارد اما تحقیقات انجام‌شده نشان می‌دهد ما حداکثر در ۵ استان این کشور نفوذ اقتصادی داریم و نزدیک به ۷۵ استان روسیه برای ما بکر است. در شرایطی که کشور شدیدا به ارز و صادرات نیاز دارد، روسیه حوزه قابل‌توجهی برای ما به حساب می‌‌آید. وضعیت ایران را باید با چین که تقریبا در همه استان‌های روسیه نفوذ دارد، مقایسه کرد. کار با روسیه نباید در مسکو، سن‌پترزبورگ و آستاراخان محدود و خلاصه شود. بنابراین نخستین الزام ما این است که بازار هدف را استان‌به‌استان و منطقه‌به‌منطقه بشناسیم.

2- الزام دوم این است که ایران باید در روسیه بارانداز کالا یعنی انبار و سردخانه برای صادرکنندگان ایرانی داشته باشد. به‌عنوان مثال زمانی که هزار کامیون محصول به مسکو صادر می‌کنیم، این هزار کامیون باید جایی که اختیار آن دست خودمان باشد، دپو شود. ما می‌توانیم کشمش را به مسکو صادر کنیم ولی بار در سردخانه بماند و زمانی به فروش برسد که قیمت کشمش بالا می‌رود. شاید قیمت کشمش این هفته افت کند و هفته بعد بالا برود. به‌دلیل اینکه بارانداز و محلی برای دپو نداریم، با قیمت روز، کامیون باید تخلیه شود و به ایران برگردد. این وضعیت باعث می‌شود در طول سال ما ضرر بسیار هنگفتی کنیم. باید حداقل در مسکو، سن‌پترزبورگ و آستاراخان بارانداز و انبار کالا و محصولات داشته باشیم.

3- الزام بعدی که خیلی مهم است و در جزئیات همکاری خودش را نشان می‌دهد، کامیون‌های یخچال‌دار برای کشتی، کامیون و شبکه ریلی‌مان است. روسیه و کشورهای آسیای‌مرکزی و قفقاز کشورهای سردسیری هستند. نمی‌توان محصول کشاورزی مثل خرما، میوه و خیلی از سبزیجات را در کانتینر معمولی صادر کرد. در این شرایط محصول فاسد می‌شود و از بین می‌رود. کانتینرهای صادراتی باید یخچال‌دار باشند اما متاسفانه در این زمینه ضعف بسیار جدی داریم. صادرکننده ایرانی ابزاری ندارد که بداند باید محصول را در کانتینر یخچال‌دار ارسال کند تا محصولات سالم و تازه به دست مصرف‌کننده برسد.

4- الزام بسیار کلیدی بعدی به هماهنگی بین ستاد تنظیم بازار و بخش صادرات بازمی‌گردد. صادرکننده با یک فروشگاه زنجیره‌ای در مسکو قرارداد می‌بندد و تعهد می‌دهد نیاز آنها به گوجه‌فرنگی و تخم‌مرغ را برای سه‌سال آینده تضمین کند. صادرات آغاز می‌شود و سه‌ماه، شش‌ماه و یک‌سال صادرات منظم انجام می‌شود اما به‌یک‌باره گوجه‌فرنگی در چند استان گران و کمیاب می‌شود و بلافاصله ستاد تنظیم بازار صادرات گوجه‌فرنگی را ممنوع می‌کند. صادرات تخم‌مرغ همین چند هفته قبل ممنوع شده بود. ممنوعیت صادرات به‌معنای ضربه‌زدن به بازار و اعتبار صادرکننده است. صادرکننده در مسکو بی‌اعتبار و تعهداتش ناقص می‌شود. او باید تمام سودی را که در آن شش‌ماه یا یک‌سال کسب کرده بابت خسارت ناشی از عدم اجرای تعهد، پرداخت کند. بسیاری از تجار و صادرکننده‌های ایرانی هستند که از این بابت متضرر شده‌اند. اگر کمبود و گرانی یک محصول را در کشور داریم، ولو شده با واردات از جای دیگر، نیاز بازار تامین شود؛ نباید در کالایی که با روسیه یا هر کشور دیگری قرارداد صادراتی داریم، ممنوعیت صادرات اجرا شود. اجازه دهیم صادرات مسیر خودش را طبق تعهد و امضایی که صادرکننده پای قرارداد انداخته، ادامه پیدا کند. ما باید به مرحله‌ای برسیم که مسئولان و تصمیم‌گیرندگان بدانند که اگر یک شرکت خیلی کوچک خصوصی، قراردادی را در خارج امضا می‌کند، قرارداد به‌نام ایران ثبت می‌شود. نباید بگذاریم صادرکننده ایرانی حتی کوچک‌ترین صادرکننده که تجارت چندهزار دلاری دارد، بی‌اعتبار شود. او بی‌اعتبار شود، کشور بی‌اعتبار می‌شود. نباید کاری کنیم که صادر‌کننده و تجار ما بی‌اعتبار شوند و نه‌تنها سود نکنند که خسارت هم بدهند.

5- الزام پنجم، حضور رایزنان بازرگانی در فدراسیون روسیه است. سفارت جمهوری اسلامی ایران در روسیه همچون تمام سفارتخانه‌ها یک بخش اقتصادی دارد. ما یک کمیسیون مشترک اقتصادی داریم که دراختیار وزارت نیرو است. بخش اقتصادی سفارت یا کمیسیون اقتصادی مشترک، عمدتا بخش‌های دولتی و پروژه‌های کلان دولتی را دنبال می‌کنند. ما برای هماهنگی بین اتاق‌های بازرگانی دو کشور مخصوصا استان‌به‌استان در بخش‌های خصوصی، همکاری‌های بانکی و شرکت در نمایشگاه‌های اقتصادی و تجاری نیاز به حضور رایزنان بازرگانی داریم. رایزن بازرگانی فارغ از ملاحظات دیپلماتیک و سیاسی دست‌وپاگیر، می‌تواند راحت با شرکت‌ها و بخش خصوصی تماس بگیرد. فلان شرکت روسی را در مسکو یا هرجای دیگر با فلان شرکت در کرمان آشنا کرده و بین دو طرف ارتباط برقرار کند. رایزن بازرگانی ایران نزدیک به یک‌سال‌ونیم است که برگشته و ما یک‌سال رایزن بازرگانی نداشتیم. قرار است سازمان توسعه تجارت رایزن اعزام کند ولی همان یک‌نفر هم کافی نیست. نمی‌توان کشوری را با ۱۵۰ میلیون جمعیت با یک رایزن پوشش داد و بعد انتظار داشت روابط‌مان توسعه پیدا کند. برای درک واقعیت میدانی خوب است بدانیم تعداد اعضای هیات بازرگانی ترکیه در روسیه، نزدیک به 100 نفر و تعداد اعضای هیات بازرگانی چین در روسیه نزدیک به ۵۰۰ نفر است. این دو کشور رقبای ما در بازار روسیه هستند. ما با کدام ابزار می‌خواهیم به رقابت با این بازیگران برویم؟ باید در شهرهای مختلف روسیه دفتر تجاری و رایزن بازرگانی داشته باشیم که متصل به اتاق‌های بازرگانی و شرکت‌ها و بخش خصوصی باشند تا بتوانیم نه در شعار و نه در سطح خبر و رسانه بلکه در عمل روابط اقتصادی‌مان را توسعه دهیم. تنها از این طریق یک شرکت خیلی کوچک در خرم‌آباد یا زاهدان هم می‌توانند از فرصت همکاری با روسیه استفاده کنند. اگر به این سمت حرکت کنیم یک بازار بزرگ اقتصادی و تجاری پیش‌روی ماست.

 

مرتبط ها