کد خبر: 42774

«فرهیختگان» از نقاط آسیب‌پذیر رژیم‌صهیونیستی گزارش می‌دهد

پاشنه‌آشیل صهیونیست‌ها زیر ذره‌بین

در پژوهشی که مرکز تحقیقات بریتانیا و اسرائیل (BICOM) درباره پروژه موشکی دقیق حزب‌الله در سال 2019 منتشر کرد آمده که در یک نبرد احتمالی، تعدادی از موشک‌های حزب‌الله می‌توانند صدمات جدی به رژیم‌صهیونیستی -که کوچک و پرجمعیت و دارای تمام کلیدهای اصلی صنعتی است- وارد کنند.

به گزارش «فرهیختگان»، بیش از بررسی‌های دقیق برای کشف دلایل حادثه بامداد روز پنج‌شنبه در یکی از سوله‌های در دست احداث در محوطه باز سایت نطنز، گمانه‌زنی و تحلیل‌هاست که رسانه‌های داخلی و عمدتا خارجی را به تکاپو واداشته است. در بین تمام گمانه‌زنی‌ها، حمله پهپادی و عملیات خرابکارانه بیش از سایر گزینه‌ها موردتوجه قرار گرفته، به‌ویژه آنکه این حادثه، در حوالی سالروز حمله سایبری «استاکس‌نت» به تاسیسات هسته‌ای ایران در جولای 2010 رخ داده است. آنگونه که ادوارد اسنودن، کارمند سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا افشا کرده، استاکس‌نت پروژه مشترک آژانس امنیت ملی ایالات‌متحده آمریکا و رژیم‌صهیونیستی بوده است. در هر صورت این عملیات چه حمله پهپادی بوده باشد چه یک حمله سایبری، رژیم‌صهیونیستی یکی از اصلی‌ترین متهمان این عملیات است. روز گذشته العربیه ادعا کرد ایران پس از حادثه نطنز به آمریکا و رژیم‌صهیونیستی هشدار عبور از خط قرمز داده است. اگر نتایج بررسی‌ها، نقش رژیم‌صهیونیستی در این حادثه را تایید کند، واکنش تهران به آن چه خواهد بود؟ ایران در چه سطحی و چگونه به این عملیات پهپادی یا خرابکارانه پاسخ خواهد داد تا بازدارندگی در برابر تجاوزات اینچنینی را تقویت کند؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید به‌صورت گذرا رفتار ایران در منطقه و سپس میزان آسیب‌پذیری‌ نظامی و دفاعی کشور متجاوز را بررسی کرد.

در سال‌های گذشته و به‌ویژه پس از تحولات عربی در شمال آفریقا و غرب آسیا، ایران شکل جدیدی از سیاست خارجی خود را به نمایش گذاشت و توانست با هوشمندی، برای نخستین‌بار به‌صورت متمرکز به دمشق نیرو اعزام کرده و ضمن نابودی داعش، متحد دیرینه خود را حفظ کند. درحال حاضر پس از تهران، بیشترین حجم نیروی عملیاتی و فرماندهی ایرانی، در سوریه یعنی نزدیک‌ترین فاصله جغرافیایی با رژیم‌صهیونیستی مستقر هستند. باوجود این، اولویت نخست ایران در سوریه، تثبیت دولت مرکزی و حفظ تمامیت ارضی این کشور بوده و براین اساس از هرگونه ماجراجویی خودداری کرده است. در سه سال گذشته رژیم‌صهیونیستی و متحدان فرامنطقه‌ای او تلاش کردند با عملیات‌هایی، تهران را درگیر یک نبرد ناخواسته کنند تا از این طریق نبرد ایران با داعش، تبدیل به نبرد ایران با تل‌آویو در کشور ثالث (سوریه) شود، اما درایت فرماندهی نظامی ایران این طراحی آمریکایی- صهیونیستی را با شکست مواجه کرد و مانع از تغییر اولویت در این جبهه تاثیرگذار نشد. موشک‌باران پایگاه نیروهای آمریکایی در عین‌الاسد عراق در واکنش به ترور سردار سلیمانی، نشان داد ایران از پاسخ به طرف مقابل که در حوزه نظامی به‌مراتب از رژیم‌صهیونیستی قدرتمندتر است، آن‌هم در بازه زمانی بسیار کوتاه، هراسی ندارد، اما معتقد است این توان را باید با محاسبه اولویت‌ها به‌کار گرفت.

اکنون اما کمتر از سه‌ماه‌مانده به پایان تحریم تسلیحاتی ایران، یک عملیات علیه تاسیسات هسته‌ای روی زمین ایران در نطنز رخ داده است. از هفته‌ها پیش آمریکایی‌ها با استفاده از ابزار رسانه‌ای و رایزنی با متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در تلاش برای دائمی کردن این تحریم‌ها هستند تا از این طریق مانع تقویت توان دفاعی ایران و صادرات تسلیحاتی تهران شوند. ایران در نطنز تاسیسات مهم هسته‌ای خود را در زیر کوه‌ها پنهان کرده تا هیچ بمب و موشکی حتی بمب هسته‌ای، امکان نابودی آن را نداشته باشد، اما به‌نظر تاسیسات هدف قرارگرفته دارای چنین اهمیتی نبودند و بر این اساس می‌توان گفت، عملیات علیه آن، با هدف تحریک ایران به اقدام نظامی صورت گرفته است. هرچند پاسخ فوری ایران می‌تواند به طرف‌های ماجراجو، توان بازدارنگی ایران را به اثبات برساند، اما این دقیقا همان نقشه‌ای است که طراحان این عملیات تدارک دیده‌اند. در اینکه ایران باید پاسخ این ماجراجویی را بدهد، شکی نیست، اما باتوجه به شرایط فعلی، بهتر است تهران ازطریق متحدان خود، این پیام را به جهان مخابره کند. برای این هدف، تهران نیاز به هزینه‌کرد سنگینی ندارد و کافی است کمی جسورانه‌تر، دروازه زرادخانه‌های موشکی خود را به روی معارضان عوامل پشت‌پرده حمله به تاسیسات نطنز باز کند. اگرچه گروه‌های مقاومت در منطقه دارای توانمندی دفاعی متناسبی هستند و ایران از مدت‌ها قبل به هر شکل ممکن، کمک‌های تسلیحاتی خود را در اختیار این گروه‌ها قرار داده است، اما با تقویت این گروه‌ها می‌تواند دامنه عملیاتی آنها را توسعه دهد.

  شلیک 4 هزار راکت و موشک در یک روز

در قرن 21، اصلی‌ترین نبرد صهیونیست‌ها در سال 2006 یعنی جنگ 33 روزه با حزب‌الله لبنان شکل گرفت. در این جنگ، حزب‌الله روزانه 200 تا 300 موشک و راکت به سرزمین‌های اشغالی شلیک کرد. در سال‌های گذشته حزب‌الله علاوه‌بر مو‌شک‌های با برد بیشتر و توانمندی نقطه‌زنی، به پهپادهای مجهز نیز دسترسی پیدا کرده است. مقامات صهیونیست پیش‌بینی می‌کنند در هر جنگ احتمالی آینده ممکن است تعداد موشک‌ها و راکت‌های شلیک‌شده به سرزمین‌های اشغالی به 4000 فروند در روز نیز برسد.

بنیاد یهودی امور امنیت ملی (موسسه جینسا) که به ارائه راهبرد برای رهبری و اثرگذاری بر مسائل حیاتی امنیت ملی و سیاست خارجی می‌پردازد، در گزارشی نوشته که حزب‌الله در روزهای آغاز درگیری، می‌تواند روزانه 3000 تا 4000 موشک و راکت شلیک کند (دقیقه‌ای 2 تا 3 موشک). این موسسه نوشته که در این نبرد معماری دفاع موشکی مرتب تل‌آویو با چالش‌های قابل‌توجهی روبه‌رو خواهد شد. گنبد آهنین که به‌طور کلی وظیفه رهگیری موشک‌ها را برعهده دارد، قادر به رهگیری 1000 موشک در روز نخواهد بود چه رسد به 3000 یا بیشتر در همان ابتدای درگیری. توانایی حزب‌الله برای شلیک موشک‌ها در یک نرخ پایدار 10 برابر آنچه رژیم‌صهیونیستی با آن روبه‌رو بود، می‌تواند به‌راحتی ظرفیت دفاعی این رژیم را برای رهگیری از بین ببرد.

اگرچه صهیونیست‌ها در این سال‌ها تلاش کردند سامانه موسوم‌به گنبد آهنین را ارتقا دهند، اما این سامانه برای رهگیری هر فروند موشک‌های با هدایت دقیقی که حزب‌الله در اختیار دارد، باید یک‌میلیون دلار هزینه کند.

مایکل اورن، سفیر رژیم‌صهیونیستی در آمریکا در آتلانتیک (نوامبر 2019) می‌نویسد که تل‌آویو اگرچه می‌تواند در کمتر از 24 ساعت، ده‌ها هزار نیرو را تجهیز کند، اما آنها را به کجا می‌تواند اعزام کند؟ بیشتر موشک‌ها از جنوب لبنان پرتاب می‌شوند؛ جایی‌که پرتابگرها در حدود 200 روستا تعبیه شده‌اند. سایر موشک‌ها از غزه شلیک می‌شوند؛ جایی‌که حماس و جهاد اسلامی حداقل 10 هزار موشک دارند. اما موشک‌های برد بلندتر، ازجمله موشک کشنده شهاب3، از سوریه، عراق، یمن و خود ایران به رژیم‌صهیونیستی می‌رسند. این یک تهدید برای نیروی هوایی این رژیم است که فاقد بمب‌افکن استراتژیک قادر به دستیابی به ایران است.

  نقاط آسیب‌پذیر رژیم‌صهیونیستی

در پژوهشی که مرکز تحقیقات بریتانیا و اسرائیل (BICOM) درباره پروژه موشکی دقیق حزب‌الله در سال 2019 منتشر کرد آمده که در یک نبرد احتمالی، تعدادی از موشک‌های حزب‌الله می‌توانند صدمات جدی به رژیم‌صهیونیستی -که کوچک و پرجمعیت و دارای تمام کلیدهای اصلی صنعتی است- وارد کنند. برپایه این گزارش مفصل، سایت‌های مهم زیرساختی صهیونیست‌ها در تعداد کمی از مکان‌ها متمرکز شده‌اند و حزب‌الله قبلا تهدید کرده بود که در نبرد آتی، به ایستگاه‌های برق‌، پایگاه‌های نیروی هوایی‌، پالایشگاه نفت حیفا، رآکتور هسته‌ای نزدیک به دیمونا و وزارت دفاع و دفتر مقر ارتش رژیم‌صهیونیستی در مرکز تل‌آویو حمله خواهد کرد.

BICOM می‌نویسد براساس تاسیسات زیربنایی نسبتا معدود صهیونیست‌ها، سرزمین‌های اشغالی کوچک و پرجمعیت هستند. پرجمعیت‌ترین شهرهای آن و همچنین تمام زیرساخت‌های مهم آن در منطقه‌ای به عرض 20 کیلومتر و طول 80-100 کیلومتر واقع شده‌اند. آنجا فقط 12 ایستگاه برق، سه بندر تجاری (حیفا، اشود و ایلات) و یک فرودگاه بین‌المللی اصلی (بن‌گوریون) وجود دارد. در سال 2013، سیدحسن نصرالله تهدید کرد «موشک‌هایی را به چندین نیروگاه» پرتاب خواهد کرد تا «تمام سرزمین‌های اشغالی در تاریکی فروبرود.» در دسامبر سال 2018، حزب‌الله فیلمی منتشر کرد که به‌وضوح از قابلیت‌های دقیق موشک‌های این جنبش خبر می‌داد. دبیرکل حزب‌الله در سخنرانی خود با تصاویر ماهواره‌ای و مختصات دقیق، اماکن مهم استراتژیک در داخل سرزمین‌های اشغالی را به‌عنوان هدف یاد کرد. پس از او، انصارالله یمن نیز در پاسخ به تهدیدات بنیامین نتانیاهو، در فیلمی از چند مکان استراتژیک صهیونیست‌ها به‌عنوان هدف قابل‌دسترس برای انصارالله یاد کرد.

در یک نبرد احتمالی، کدام مناطق در سرزمین‌هاش اشغالی جزء نخستین اهداف گروه‌های مقاومت قرار خواهند گرفت؟ BICOM باتوجه به تهدیدات حزب‌الله، هفت نقطه استراتژیک را مقصد موشک‌های مقاومت می‌داند. این هفت نقطه: 1. پایگاه نیروی هوایی پالماخیم محل استقرار هلیکوپترها و اسکادران‌های پهپادی و همچنین موشک‌های دوربرد، 2. پایگاه نیروی هوایی تل نوف، 3. پایگاه نیروی هوایی نواتیم، محل اسکان پنج اسکادران ازجمله F35‌های جدید، 4. پایگاه نیروی هوایی هاتزور، 5. رآکتور هسته‌ای نزدیک به دیمونا، 6. پالایشگاه نفت حیفا و7. وزارت دفاع و دفتر مقر ارتش رژیم‌صهیونیستی در تل‌آویو هستند. هدف قراردادن پایگاه‌های نیروی هوایی رژیم‌صهیونیستی می‌تواند عملیات نیروی هوایی را مختل کند و سلاح اصلی این رژیم را برای هدف قراردادن و از بین‌بردن نقطه پرتاب موشک‌ها محو کند. ایستگاه‌های رادار که برای پدافند موشکی صهیونیست‌ها بسیار مهم است و به‌عنوان محل تمرکز سربازانی که برای عملیات زمینی و تاسیسات گازی دریایی آماده می‌شوند، نیز آسیب‌پذیر هستند.

  کیش و مات

سال گذشته گردان‌ قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی کلیپی منتشر کرد و در آن رزمندگان مقاومت سه‌فروند موشک را در لانچر سه‌موشکی مستقر کردند و به‌دنبال آن، تصاویر اماکن استراتژیک سرزمین‌های اشغالی با موقعیت دقیق جغرافیایی به نمایش درآمد. این اماکن نیروگاه دیمونا، پالایشگاه‌های حیفا، بندر اشدود و فرودگاه بن‌گوریون هستند. «فرهیختگان» در همان ایام در گزارشی با عنوان «اهداف استراتژیک در تیررس مقاومت» نوشت بررسی اماکنی که توسط موشک‌های مقاومت هدف قرار گرفته، نشان از نزدیک‌شدن حملات به شهرک و نیروگاه هسته‌ای دیمونا دارد. رآکتور هسته‌ای دیمونا از مهم‌ترین اهداف استراتژیکی است که می‌تواند هدف موشک‌های مقاومت قرار بگیرد. این تاسیسات رآکتور در فاصله ۷۰کیلومتری نوار غزه قرار دارد و از مهم‌ترین تاسیسات در اراضی اشغالی محسوب می‌شود. کمی دورتر از این رآکتورها، پایگاه‌های شرکت‌های صهیونیستی تولید فسفات و سنگ معدن اورانیوم قرار دارد که درصورت اصابت موشک‌های مقاومت به آنها موجب فاجعه‌ای بزرگ برای این دولت اشغالگر خواهد شد.  از مهم‌ترین اهداف استراتژیک در اراضی اشغالی که اشغالگران همواره بابت آن نگران هستند و در بسیاری از تحلیل‌های جنگ احتمالی نیز به آن اشاره می‌شود، پالایشگاه حیفا است که نیازهای نفتی رژیم‌صهیونیستی را تامین می‌کند. پالایشگاه حیفا گاز صنعتی و مصرف خانگی صهیونیست‌ها را تامین می‌کند و ظرفیت پالایش سالانه ۱۳میلیون تن نفت‌خام را دارد و از بزرگ‌ترین پالایشگاه‌های نفت جهان محسوب می‌شود.

بندر اشدود نیز بزرگ‌ترین بندر رژیم‌صهیونیستی است و بیش از 60 درصد تمامی واردات این رژیم‌ ازطریق بندر اشدود انجام می‌گیرد. اگر این بندر به‌واسطه شلیک موشک تعطیل شود، صهیونیست‌ها با مشکل مواجه خواهند شد.

اما مهم‌تر از تمام تاسیسات زیرساختی و نظامی رژیم‌صهیونیستی، تاسیسات تولید آب آشامیدنی این رژیم است. باتوجه به اینکه بیش از 60 درصد از مساحت رژیم‌صهیونیستی بیابانی است، این رژیم سالیان سال با مشکل کمبود آب مواجه بوده است. آنگونه که سایت وزارت‌خارجه رژیم‌صهیونیستی گزارش داده، سال 2015، درحالی‌که تقاضای آب در سرزمین‌های اشغالی حدود 2/2 میلیارد مترمکعب بود، منابع آب این رژیم ازجمله دریاچه طبریه و آبخوان‌های اصلی در 10 سال گذشته دارای 1.2 میلیارد مترمکعب آب بودند. این بدان معنا است که فاصله بین تقاضا و منابع طبیعی در سال 2015 بیش از یک میلیارد مترمکعب بود. رژیم‌صهیونیستی برای کاهش این شکاف، صرفه‌جویی در مصرف آب، بازیابی فاضلاب و شیرین کردن آب دریا را در دستورکار خود قرار داد. این رژیم برای تصفیه آب و شیرین کردن آب دریا، سرمایه‌گذاری گسترده‌ای برای ساخت تاسیسات آب‌شیرین‌کن انجام داده است. ساخت این تاسیسات ضمن هزینه‌بر بودن، هزینه تامین آب را نیز بالا برده است. گنج آبی رژیم‌صهیونیستی درحال حاضر، بلندی‌های جولان است که توسط این رژیم از خاک سوریه اشغال شده است. دریاچه طبریه جولان درحال حاضر یک‌سوم آب شرب سرزمین‌های اشغالی یعنی 400 میلیون مترمکعب را تامین می‌کند. این دریاچه دقیقا بر مرزهایی منطبق است که ارتش سوریه در خطوط آن مستقر است و در یک نبرد احتمالی حداقل در کوتاه‌مدت می‌تواند منابع آبی صهیونیست‌ها را با چالش مواجه کند. اما مهم‌تر از این دریاچه، تاسیسات تصفیه و شیرین کردن آب در سرزمین‌های اشغالی است؛ تاسیساتی که باتوجه به نیاز آبی صهیونیست‌ها باید افزایش پیدا کند، چراکه براساس پیش‌بینی‌های موجود، میزان آب موردنیاز در سال 2050 حدود 3.5 میلیارد مترمکعب در سال خواهد بود. در عین‌حال میانگین آب غنی‌شده طبیعی در سال کمتر از 1/1 میلیارد مترمکعب خواهد بود. بدین‌معنی که این رژیم با کمبود سالانه 2.4میلیارد مترمکعبی آب شرب روبه‌رو خواهد بود. این نیاز صهیونیست‌ها را ناچار خواهد کرد که اقدام به توسعه تاسیسات موردنیاز برای شیرین کردن آب کنند.

این تاسیسات یکی از اصلی‌ترین اهداف در هر نبرد احتمالی با صهیونیست‌ها برای محور مقاومت خواهد بود. همین چند هفته پیش منابع اطلاعاتی غربی مدعی حمله سایبری به شبکه آب‌رسانی صهیونیست‌ها شدند. این منابع ادعا کردند که در این عملیات سایبری که توسط ایران هدایت شده، دست‌کم به 2 مکان از شبکه آب‌رسانی در شمال و جنوب سرزمین‌های اشغالی حمله صورت گرفته، اما این حملات کشف و خنثی شده است. اگر در هر نبرد احتمالی این تاسیسات هدف قرار بگیرد، صهیونیست‌ها در تامین آب آشامیدنی خود نیز ناتوان خواهند بود چراکه ساخت دوباره این تاسیسات زمان‌بر خواهد بود. کمبود آب شرب موجب مهاجرت معکوس صهیونیست‌ها از سرزمین‌های اشغالی خواهد شد. اما به‌طور حتم، پیش از هدف قرار دادن این تاسیسات، فرودگاه بین‌المللی بن‌گوریون نیز هدف قرار خواهد گرفت. این فرودگاه یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های استراتژیکی است که این رژیم از هدف قرار گرفتن آنها نگران است و درصورت رسیدن موشک‌های مقاومت به آنجا، پروازهای آن به‌صورت کامل متوقف می‌شوند. به همین دلیل صهیونیست‌ها با بروز هر تنشی، مسیرهای پروازی از این فرودگاه و به مقصد آن را تغییر می‌دهند.

در صورت نبرد در سطح وسیع، صهیونیست‌ها نه‌تنها در تامین آب آشامیدنی که در تامین واردات کالاهای مورد نیاز با توجه به هدف قرار گرفتن بنادر استراتژیک با مشکل مواجه خواهند شد و با توجه به اینکه فرودگاه بن‌گوریون نیز هدف قرار خواهد گرفت، راهی برای فرار از این وضعیت نیز نخواهند داشت. بر همین اساس «مایکل اورن»، سفیر رژیم‌صهیونیستی در آمریکا در مجله آتلانتیک در این باره می‌نویسد که اگر راکت‌ها در نزدیکی فرودگاه بن‌گوریون فرود بیایند، مانند جنگ سال 2014 با حماس در غزه، به ترافیک بین‌المللی منجر خواهد شد. علاوه‌بر این، بندرها در سرزمین‌های اشغالی، که از طریق آنها بخش عمده‌ای از مواد غذایی و ملزومات اساسی وارد می‌شود، ممکن است تعطیل و شبکه‌های برقی آن جدا شوند. ایران از ابزارهای هک خود در سال‌های اخیر استفاده کرده و رژیم‌صهیونیستی گرچه در زمینه تبلیغات سایبری مدعی است، اما نمی‌تواند کاملا از تجهیزات حیاتی خود محافظت کند. صدها هزار نفر از مناطق مرزی که گروه‌های مقاومت در تلاش برای نفوذ به آن هستند، تخلیه می‌شوند. رستوران‌ها و هتل‌ها به‌همراه دفاتر شرکت‌های پیشرفته خالی می‌‌شوند. بیمارستان‌ها که بسیاری از آنها به تأسیسات زیرزمینی متوسل می‌شوند، حتی قبل از تاریک شدن آسمان با دودهای سمی کارخانه‌های شیمیایی فروزان و پالایشگاه‌های نفت، به‌سرعت تعطیل می‌شوند. در این نبرد، تمام رژیم‌صهیونیستی، از شمال تا شهر بندر جنوبی ایلات، در دامنه آتش قرار خواهد گرفت.

  سقوط نظام سیاسی صهیونیست‌ها

آیا درصورت بروز جنگی با چنین وسعتی، رژیم‌صهیونیستی امکان ادامه حیات خواهد داشت؟ تجربه سال‌های اخیر این احتمال را به‌صورت کامل رد می‌کند. آبان‌ماه سال 97، رژیم‌صهیونیستی گروهی از کماندوهای خود را برای اجرای یک عملیات سری با خودرویی غیرنظامی به خان یونس اعزام می‌کند، اما پیش از اجرا، عملیات لو می‌رود و گردان‌های عزالدین قسام موفق می‌شوند فرمانده این عملیات را به هلاکت برسانند. صهیونیست‌ها برای کمک به تیم عملیاتی خود، ناچار به استفاده از توان هوایی شدند. شکست این عملیات و اتفاقات بعدی باعث شد تا کابینه رژیم‌صهیونیستی سقوط کند و این رژیم در خلسه‌ای بیش از یک‌ساله گرفتار شود و انتخابات‌ها یکی پس از دیگری برگزار شوند تا درنهایت کابینه این رژیم تشکیل شود. اگر درگیری محدود با گروه‌های مقاومت در غزه، این رژیم را در بحرانی وسیع و 3 انتخابات پی‌درپی فرو می‌برد، جنگ با حزب‌الله لبنان و یا ایران، چه بر سر نظام سیاسی در سرزمین‌های اشغالی خواهد آورد؟ صهیونیست‌ها و اندیشکده‌های وابسته به آن از جنگ با ایران به‌عنوان آخرین نبرد رژیم‌صهیونیستی یاد می‌کنند.

 

مرتبط ها