کد خبر: 42244

نگاهی به کرونا از زاویه‌ای دیگر

کرونا کووید-19: مدیریت رسانه‌ای بحران و جهان پساکرونا

یقینا جهان از پایان جنگ ویرانگر جهانی دوم به این‌سو، بحران خطرناک و ویرانگری به‌مانند بحران کنونی را تجربه نکرده است. بحرانی که در کوتاه‌مدت تاثیر بسیار زیادی بر زندگی، اقتصاد، جامعه، سلامت روانی، سیاست و روابط بین‌الملل برجا گذاشت.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، امروزه بشریت در شرایط بسیار سخت و خطرناکی به‌سر می‌برد، شرایطی که از آن می‌توان به‌عنوان جنگ‌جهانی علیه ویروس کوچکی به‌نام کرونا کووید-19 یاد کرد، جنگی که در کمترین مدت موجب قرنطینه و حبس خانگی بیش از نصف جمعیت جهان، ورشکستگی اقتصاد جهانی و توقف تقریبا کامل حرکت پروازها، حمل‌ونقل عمومی و فروپاشی بهای نفت و بورس جهانی شده است. این اقدامات بی‌سابقه از آن جهت صورت گرفته است که کشورهای مختلف دنیا به‌دلیل ناتوانی در مهار ویروس مذکور یا یافتن درمان قطعی بیماران و مبتلایان به آن، ناچار شدند با بستن مرزهای خود و تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها، فرودگاه‌ها، هتل‌ها و دیگر بخش‌ها و ایجاد محدودیت‌های سخت اجتماعی، درصدد مقابله با آن برآیند. لنین می‌گفت: چه بسا دهه‌ها بگذرد و هیچ‌گونه اتفاق خاصی رخ ندهد ولی گاهی در عرض چند هفته، شاهد وقوع اتفاقات و رویدادهایی باشیم که برای رخداد آنها دهه‌ها زمان لازم است. این بحران در مقایسه با بحران‌های دیگری همچون بیماری طاعون نیمه قرن 14 و آنفلوآنزای اسپانیا ۱۹20- ۱۹18 و... از حیث سرعت و گستردگی وسایل ارتباطی و رسانه‌ای امروزی و نیز سطح توقعات و انتظارات مردم، بسیار بی‌سابقه بوده است. با گذشت چند هفته از شیوع ویروس از خاستگاه آن ووهان چین به خارج از مرزهای آن، توانست میلیون‌ها نفر را درگیر کرده و از اثرات واقعی و ملموس انسانی، اجتماعی و اقتصادی خود متاثر سازد.

یقینا جهان از پایان جنگ ویرانگر جهانی دوم به این‌سو، بحران خطرناک و ویرانگری به‌مانند بحران کنونی را تجربه نکرده است. بحرانی که در کوتاه‌مدت تاثیر بسیار زیادی بر زندگی، اقتصاد، جامعه، سلامت روانی، سیاست و روابط بین‌الملل برجا گذاشت. در این نوشتار ضمن بررسی مختصر نقش مدیریتی رسانه‌های ارتباط‌جمعی، به پیش‌بینی شکل احتمالی جهان پساکرونا پرداخته خواهد شد.

  مدیریت رسانه‌ها

در دنیای معاصر انواع گوناگون رسانه‌ها به‌عنوان یکی از مهم‌ترین زیربناهای ساختار ارتباطی و اطلاعاتی برای کسب آگاهی بیشتر انسان در زمینه‌های مختلف، نقش بسیار زیادی در بسط و گسترش آگاهی و روشنگری در جوامع مختلف بشری ایفا می‌کنند. بر این اساس، ضرورت و لزوم اطلاع‌رسانی مناسب ازسوی رسانه‌ها هنگام بروز بحران‌ها، دوچندان احساس می‌شود چراکه معمولا در چنین زمان‌هایی مردم برای کسب آگاهی و اطلاعات بیشتر، بیش از هر زمان دیگری به رسانه‌ها مراجعه می‌کنند.

امروزه رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری به‌عنوان شایع‌ترین و اثرگذارترین ابزار مورد استفاده اربابان سلطه در راستای استثمار نوین ملت‌های دنیا عمل می‌کنند و غرب با علم به این مهم، بیشترین سرمایه‌گذاری‌ها را در این بخش انجام داده است. به همین دلیل نظام بین‌الملل پس از دوران جنگ سرد برای پیگیری اهداف استراتژیک خود با ابزارها و روش‌های مختلفی به میدان آمده است که استفاده از ابزار رسانه از مهم‌ترین آنهاست. تبلیغات براندازانه نظام‌های سیاسی مخالف و سرانجام نابودی آنها، شایعه‌سازی و شایعه‌پراکنی، به راه انداختن جنگ روانی، نشر اکاذیب، توهین و افترا و مواردی از این دست از نگرانی‌های جدی بشر امروز است. این نگرانی درواقع نگرانی از سوءاستفاده از قدرت رسانه‌هاست که زمینه افزایش بحران‌ها را فراهم می‌سازد. گرایش رسانه‌ها به گزینش رویدادهای جنجالی، مهیج، فجیع و خطرناک باعث شده به عملکرد رسانه‌ها با نوعی شک و تردید نگاه شود و از آنها به‌عنوان عاملی اثرگذار در ایجاد بحران‌ها یاد شود. اصولا ارزش خبری یک رویداد برای رسانه‌ها بسیار پراهمیت است به‌خاطر همین در موضوعاتی مانند برخورد و جنگ به‌دلیل بالا بودن ارزش خبری اهمیت برخورد، برخی رسانه‌ها با نزدیک شدن به یکی از طرفین، بیشتر به ایجاد جنگ و گسترش بحران دامن می‌زنند. سیاستمداران معروف غرب همچون ریگان، برلوسکونی، چرچیل و هیتلر هریک به شکلی درباره قدرت رسانه‌ها در عرصه سیاست سخن گفته‌اند. رسانه‌ها و ارتباطات و اطلاعات به‌عنوان منابع اصلی کسب قدرت و تغییرات اجتماعی به‌جهت اثرگذاری در تسخیر اندیشه و اذهان عمومی مردم و به‌ویژه برای سیاستمداران، دارای اهمیت بسیاری هستند.

با توجه به رشد روزافزون انواع مختلف رسانه‌های جمعی و نقش غیرقابل انکارشان در شکل‌دهی به افکارعمومی و گرایش‌ها، نمی‌توان بحران را بدون حضور رسانه‌های جمعی در آن متصور کرد. بدون‌شک رسانه‌ها توانایی برجسته‌سازی و بزرگ‌نمایی یک پدیده و رخداد کوچک و ناچیز را دارند یا بالعکس کوچک‌نمایی یک حادثه بسیار بزرگ. لذا این احتمال وجود دارد به دلایلی رسانه‌های امروزی تحت‌تاثیر قرار گرفته و به فضایی برای شیوع شایعات و اخبار جعلی و ایجاد فضای رعب و وحشت تبدیل شوند و بر افزایش شدت نگرانی، تنش و استرس دامن زنند. در موضوع بحران شیوع ویروس کرونا به‌نوعی شاهد بزرگ‌نمایی رسانه‌ای بودیم -البته این به‌معنای کوچک و کم‌اثر جلوه دادن آن نیست- اما باید گفت پخش مستمر و تکرار گسترده و لحظه‌ای پیام‌ها درمورد بحران کرونا، اگرچه باعث افزایش آگاهی عمومی شده ولی درمقابل افزایش ترس و نگرانی میان جامعه و سرعت شیوع این بیماری را نیز به‌همراه داشته است. پخش انبوه بسیار زیاد اخبار و پیگیری مستمر این بیماری و پرداختن تمام‌وقت به جزئیات و مسائل پیرامون آن به‌گونه‌ای که هیچ حرف و حدیثی غیر از کرونا در جهان نیست، خود عامل بسیار اثرگذار منفی بوده است. در این بین شیوع اخبار وحشت، هراس عمومی، وجود اغتشاش خبری، اطلاعات نادرست و اخبار جعلی بیشتر از مراجعی صورت گرفته است که مرجعیت علمی نداشته‌اند.

برخی رسانه‌ها از طریق انتقال اطلاعات و اظهارنظر افراد غیرمتخصص در این خصوص، باعث انتشار مطالب و اخبار بعضا نادرست و غلط درباره ویروس کرونا شده‌اند. به‌واسطه  چنین پوشش خبری شاهد تعطیلی زندگی روزمره بوده و فعالیت‌های ورزشی، فرهنگی، اندیشه و هنر و به‌طور کلی زندگی اجتماعی مختل و غیرقابل تحمل شد تا جایی که خواسته و اولویت اول همه مردم به چگونگی مقابله با ویروس یا منع شیوع کرونا مبدل شده است. لذا باید گفت این ترس و نگرانی و شیوع هراس عمومی را خود رسانه بیشتر از کرونا میان مردم بالا برده و اوضاع را بدتر و وخیم‌تر کرده است. رسانه‌های جهان بخشی از اخبار را دراختیار مردم قرار می‌دهند و برخی حقایق و واقعیت‌ها را از مردم مخفی می‌کنند و این باعث افزایش نگرانی و ترس و اضطراب میان مردم می‌شود.

یقینا میان رسانه‌های قدرتمند و مطرح جهان غرب، رسانه

بی طرفی پیدا نمی‌شود و هریک سیاست و برنامه‌ خاص خود را دنبال می‌کنند و در این میان شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف از آنها به‌عنوان پلی جهت تحمیل سیاست‌ها یا انتقال پیام‌ها و اخبار مشخص خود استفاده می‌برند. در همین رابطه برخی شرکت‌ها و کشور‌های دنیا با مغتنم شمردن این فرصت تلاش کردند از این بحران پیش‌آمده نهایت استفاده را برده و درجهت رهبری و هدایت دولت‌ها و ملل جهان به‌عنوان قربانیان این بحران، گام برداشته و به اهداف و نیات خود برسند. یکی از اهداف پنهانی که رسانه‌های غرب درصدد القای آن هستند، کسب مشروعیت رهبری جهان از طریق نمایش اقتدار و توانایی در زمینه مسائل مرتبط با کنترل و مهار دشمن پنهانی همچون کرونا و در پی آن ارائه راهکارهایی برای چگونگی مهار یا محدود ساختن این ویروس و سپس بیان شیوه درمان موثر برای این بیماری هستند.

رسانه‌های جهان غرب به‌گونه‌ای این بحران را پوشش می‌دهند که خواسته و تقاضای اول همه ملل جهان چیزی جز پیدا کردن راه‌حل درمان برای این بیماری نیست. در نتیجه بسیاری از مسائل و موضوعات مهمی همچون موضوع فلسطین، بحران سوریه، یمن و... به حاشیه رانده شدند.

معمولا ازجمله وظایف رسانه‌ها هنگام بروز بحران‌های مختلف آگاهی، خبررسانی، مقابله با شایعات و... است؛ اما در بحران کنونی می‌بینیم رسانه‌ها در این زمینه عملکرد و کارکرد خوب و مطلوبی از خود نشان ندادند. چنانکه مثلا در برخی کشورها نقش رسانه‌ای موثری درخصوص نحوه مواجهه با این ویروس دیده نمی‌شود و شاهد شایعه‌سازی و شایعه‌پراکنی‌هایی در این زمینه بوده‌ایم و اینکه با بزرگ‌نمایی و برجسته‌سازی خبری به پیچیده‌تر شدن بحران کمک کردند و یا اینکه در برخی کانال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای از طریق ارائه معلومات و اطلاعات غلط درخصوص تعداد مبتلایان و فوتی‌ها در برخی کشورها، عامدانه سعی در گمراه‌سازی و تحریف واقعیت‌ها کرده‌اند. به‌عنوان مثال شبکه ماهواره‌ای معاند ایران‌اینترنشنال و دیگر شبکه‌های خبری همسو با آن تلاش بسیار کرده‌اند تا با ارائه اخبار ناصحیح از تعداد مبتلایان و فوتی‌های این بیماری در ایران ضمن تلاش درجهت ضعیف و ناتوان نشان دادن عملکرد کادر درمانی کشور، نظام جمهوری اسلامی را به دروغ‌گویی، پنهان‌کاری، عدم شفافیت و مصداق و مسئولیت‌ناپذیری دربرابر افکارعمومی جهان متهم ‌کنند. البته باید گفت دوران هیتلر و مشاور تبلیغاتی‌اش گوبلز که می‌گفت آنقدر دروغ بگو تا مردم آن را باور کنند، به‌سر آمده است، این مقوله زمانی مقبولیت داشته و پذیرفتنی بود چراکه منابع و مصادر اطلاعاتی و معلوماتی در آن زمان کم بود اما الان وضعیت فرق کرده است. امروزه مردم دسترسی‌های مختلفی به اطلاعات دارند و دیگر به یک مرجع خبری و رسانه‌ای مراجعه نمی‌کنند. متاسفانه یکی از بزرگ‌ترین معضل‌های رسانه‌های کشور ما و مخصوصا در ابتدای شروع بحران که باعث ایجاد اغتشاش خبری شد، فقدان مرجعیت واحد و تعدد مراجع خبری و سخنگویان و تعارض در اطلاع‌رسانی بود. به‌عنوان مثال در شرایطی که نماینده مجلس از فوت 50 نفر در قم خبر می‌دهد و درمقابل معاون وزیر بهداشت کشور ضمن تکذیب خبر، تعداد فوتی‌ها را خیلی کمتر از آن اعلام می‌کند، مسلما چنین حالتی بی‌اعتمادی مردم را به‌همراه داشته که این خود یک ابربحران است.

بر این اساس، در سایه معلومات و اطلاعات غلط و نادرست و نیز شایعاتی که برخی رسانه‌ها درباره ویروس کرونا انتقال می‌دهند، رسانه‌های امروزی ایران ملزم هستند درجهت کشف حقایق و بیان و اعلام واقعیت‌ها با جدیت و دقت بیشتری عمل کرده و به‌گونه‌ای عمل کنند تا یگانه منبع و مصدر خبری موثق و مورد اعتماد شهروندان خود باشند و اطلاعات کافی و ضروری را دراختیار شهروندان قرار دهند تا اینکه آنان مجبور نشوند به دیگر رسانه‌های خبری پناه برده و درنتیجه، تحلیل غلط و مبهمی از شرایط بحرانی را دریافت کنند و قربانی مروجان شایعات نشوند. لذا اگر مردم در این شرایط حساس، سخنان علمی، درست، قابل باور و اعتماد را از مسئولان خود بشنوند ممکن است کمی از اعتماد ازدست‌رفته خود را بازیابند.

  جهان پساکرونا

در دنیای پس از جنگ دوم جهانی دو ابرقدرت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، تنها کشورهایی بودند که پس از فروکش کردن آتش این جنگ ویرانگر، نای ادامه حیات داشتند و در پی آن با به‌حاشیه راندن قدرت‌های بزرگ آن زمان یعنی آلمان، بریتانیا و فرانسه توانستند درقالب دو ایدئولوژی کاپیتالیسم و کمونیسم به رقابت با یکدیگر بپردازند. وسعت و گستردگی تاثیرات این بحران بر اقتصاد و سیاست جهانی و... به‌گونه‌ای است که همه در انتظار پایان آن هستند تا ببینند چه کشورهایی از آن جان سالم به‌در خواهند برد.

به‌نظر می‌آید بحران کنونی میان‌مدت و بلندمدت تاثیرات شگرفی روی جهان و به‌ویژه نظام بین‌الملل خواهد گذاشت. در چند هفته گذشته، چین با مدیریت موفق بحران و نیز دیپلماسی فعال آن در زمینه ارائه کمک به برخی کشورها و ازجمله اروپا و آماده شدن برای بسط نفوذ خود در آینده، تا حدودی توانست صعود خود را به نمایش بگذارد. از طرفی عملکرد ضعیف اتحادیه اروپا و عدم همبستگی کشورهای آن در این مدت به‌ویژه در کمک نکردن کشور ایتالیا به‌عنوان بزرگ‌ترین خسارت‌دیده از این بحران و نیز ضعف و ناتوانی فرانسه و اسپانیا درمقابله با کرونا و ایستادگی و مقاومت آلمان دربرابر بحران و سردرگمی زیاد آمریکا درمقابله با بحران و نهایتا صدرنشینی آن در آمار بالای مبتلایان و کشته‌شدگان و... همه‌وهمه نشان از وقوع تحولاتی چند در آینده جهان دارد.

به‌طور کلی شیوع ویروس کرونا با موج گسترده‌ای از احتمالات و پیش‌بینی‌ها درباره آینده جهان پساکرونا همراه بوده است. در این بین بسیاری از اندیشمندان تاریخ، فلسفه و روابط بین‌الملل به بررسی تبعات و پیامدهای همه‌گیری ویروس کرونا و شکل احتمالی جهان آینده پرداختند که در اینجا به‌طور خلاصه آنها را بررسی خواهیم کرد.

  سطح کلان (نظام بین‌الملل)

یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح درباره جهان پساکرونا، پیش‌بینی احتمال افول آمریکا و صعود قدرتمند چین به‌عنوان قدرت رهبری نظام بین‌المللی جدید است. کشور چین گرچه به‌عنوان منبع انتشار این ویروس است اما به‌دلیل مهار و کنترل زودهنگام آن و با کمترین خسارت جانی و مالی ممکن، همه را شگفت‌زده کرد.

حکومت چین با اعلام بازگشت به وضعیت پیشاکرونا و طبیعی خود، توانست فروش و صادرات کالاها و لوازم بهداشتی و پزشکی خود را به کشورهای مختلف جهان ازسر بگیرد و از این طریق میلیون‌ها دلار به جیب زد. همچنین در اقدامی نمایشی کمک‌های سمبلیک و انسان‌دوستانه خود را به کشورهای دوست و دیگر کشورهایی که گرفتار این بحران هستند ارسال کرد. لذا انتظار می‌رود اولین کشوری باشد که از خطرات و سنگینی این بحران جان سالم به‌در برد، درحالی‌که آمریکا و کشورهای اروپای غربی به‌لحاظ اقتصادی و انسانی بیشترین خسارات و تلفات را متحمل شدند. لذا بعید نیست بحران کنونی کرونا، امکان صعود اقتصادی و سپس نظامی و سیاسی را برای چین فراهم کرده باشد. استفان م.والت، نظریه‌پرداز و استاد دانشگاه هاروارد آمریکا می‌گوید: «جهان به‌سرعت شاهد انتقال مراکز قدرت و نفوذ غرب به کشورهای آسیایی و به‌ویژه چین، سنگاپور و کره‌جنوبی به‌دلیل توانایی آنها در کنترل و مهار این بیماری به روش‌های خاص خود خواهد شد که این امر به بهبودی چهره دولت‌های خود درمقابل کشورهای اروپایی و آمریکا -کشورهایی که در آنها مدیریت بحران با ضعف و نابسامانی و تشویش افکارعمومی همراه بود- منجر خواهد شد. مناقشات و رقابت قدرت‌های جهانی امری ثابت و لایتغیر خواهد ماند و دوران جدید از همگرایی جهانی را نظاره‌گر نخواهیم بود و به‌طور خلاصه جهانی با گشایش کمتر، توسعه و رونق کمتر و آزادی کمتری در انتظار ماست.»
سازمان‌ملل متحد در گزارش اخیر خود هم اعلام کرد جهان احتمالا به‌دلیل اپیدمی ویروس کرونا، در معرض قحطی تاریخی قرار بگیرد.

جون الن، رئیس موسسه پژوهشی بروکینگز هم معتقد است: «کشورهایی که به هر شکلی در مهار و کنترل ویروس مذکور موفق شوند، می‌توانند ادعای تفوق و برتری بر کشور‌های زیان‌دیده را داشته باشند. نظام بین‌الملل به‌واسطه این بحران به‌طور نامشخص تغییر خواهد کرد و شاهد افزایش تنش بین کشورها خواهیم بود. فعالیت و نشاط اقتصادی جهانی کاهش خواهد یافت و این بیماری در درازمدت به‌طور فزاینده‌ای قدرت تولید اقتصاد جهانی را کاهش می‌دهد. نظام بین‌الملل با مشکلات و فشار گسترده‌ای مواجه خواهد شد به‌گونه‌ای که موجبات عدم استقرار و ثبات و احتمال تنش‌ها و وقوع درگیری‌های گسترده‌ای را در داخل و خارج از کشور‌ها فراهم می‌آورد.»

ریچارد هاوس، رئیس کمیته شورای روابط خارجی آمریکا نیز می‌گوید: «این ویروس باعث شد دولت‌ها ضمن بستن مرزها، محدودیت‌های بیشتری برای خود وضع کنند و به‌جای پرداختن به مسائل خارجی، پرداختن به مسائل داخلی را در اولویت قرار داده و به آنها بیشتر اهمیت دهند. انتظار می‌رود سرعت رسیدن به خودکفایی در کشورها افزایش یابد و شاهد مخالفت‌ها با مهاجرت‌ها باشیم. کشورها تمایل کمتری به حل‌وفصل مشکلات و مناقشات منطقه‌ای و جهانی از خود نشان خواهند داد و کشورهای جهان در بازیابی یا بازگشت به مرحله پیشاکرونا و طبیعی خود با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهند شد و تعداد کشورهای ضعیف و شکست‌خورده جهان هم بیشتر خواهند شد.»

هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا هم در روزنامه وال‌استریت‌ژورنال می‌نویسد بحران کرونا، نظام بین‌الملل را برای همیشه تغییر خواهد داد. خسارات واردشده ناشی از شیوع کرونا به سلامتی انسان‌ها گرچه احتمالا موقت باشند اما ناآرامی‌ها و بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی منتج از آن تا نسل‌ها باقی می‌ماند. به اعتقاد او، رهبران جهان در شرایط فعلی براساس معیار ملی صرف با بحران کرونا برخورد می‌کنند در حالی که پیامدها و آثار به‌جامانده از آن حدومرز جغرافیایی مشخصی ندارد. به‌نظر او، آمریکا باید در سه زمینه عمده برای مقابله با پیامدهای منطقه‌ای و جهانی آن عمل کند: نخست اینکه از طریق توسعه پژوهش‌های علمی، توانایی و قدرت جهانی را دربرابر بیماری‌های واگیر تقویت کند. دوم، تلاش زیاد برای یافتن راه‌حل جبران خسارت‌های اقتصاد جهانی ناشی از شیوع ویروس که از جهت سرعت و وسعت انتشار آن در نوع خود بی‌سابقه بوده است. سوم، اینکه چالشی تاریخی که رهبران سیاسی در دوران کنونی با آن مواجه هستند، مدیریت صحیح بحران و همزمان آماده‌سازی برای ایجاد آینده جهان است و هرگونه شکست و ناکامی در این چالش جهان را به‌سمت نابودی خواهد کشاند.

چامسکی نیز در مصاحبه با کانال  DiEM25می‌گوید: «علاوه‌بر بحران کرونا، بحران‌های دیگری هم در انتظار جهان است که تمام بشریت را تهدید می‌کند و آن جنگ احتمالی اتمی و بحران گرمایش جهانی (گرم‌شدن کره زمین) است که موجبات بروز بحران‌های دیگری خواهند شد.» او معتقد است جهان پساکرونا شاید به‌شکلی بهبود یابد اما عواقب و پیامدهای آن بسیار شدید و گسترده خواهد بود. این بحران، زنگ هشداری برای ماست تا معایب و ناکارآمدی نظام بین‌المللی کنونی را آشکار و متذکر کند.

لذا گرچه در کوتاه‌مدت آمریکا رهبری خود را در جهان حفظ خواهد کرد اما در میان‌مدت و درازمدت آن را به‌نفع چین از دست خواهد داد و این کشور به قدرت اول و برتر جهان مبدل خواهد شد. تغییر موازنه قوا در میان‌مدت و بلندمدت همراه با دورانی پر از بی‌ثباتی و اضطراب پیرامون جهان خواهد بود. مبارزه و نبرد سختی برای بسط سیطره و نفوذ کشورها را شاهد خواهیم بود. این مبارزه در بدترین و شدیدترین شکل ممکن بین چین و ایالات متحده آمریکا خواهد بود و تبعات و پیامدهای وخیم آن تاثیر بسیار زیادی بر ثبات جهانی خواهد گذاشت.

با شیوع کرونا کشورهای مختلف جهان مرزهای خود را روی یکدیگر بستند و محدودیت‌های زیادی در زمینه حرکت انسان‌ها و حمل‌ونقل کالا وضع کردند، قوانین محدودکننده‌ای برای آزادی‌ها و سیاست‌های متفاوتی ازسوی کشورهای جهان برای مواجهه با این بیماری اعلام شد و کشورهای جهان هریک دیگری را به مسئولیت ایجاد یا شیوع این بیماری متهم کردند. از این جهت زمزمه پایان جهان شنیده شد.

جهان پساکرونا یقینا مثل سابق نخواهد بود، لذا انتظار می‌رود جمهوری اسلامی با در نظر گرفتن شرایط و داده‌های موجود، اقدامات لازم برای آماده‌شدن با هرگونه تغییر احتمالی در آینده را در پیش بگیرد تا درنتیجه خسارت‌های سنگینی که به‌لحاظ اقتصادی و... به نظام بین‌الملل وارد آمده، بتواند با کمترین زیان ممکن خود را با شرایط پیش‌رو وفق دهد.

  سطح میانه (دولت-ملت‌ها)

ویروس کرونا با درنوردیدن تمامی مرزها، تمامی کشورهای جهان را به خود مبتلا ساخت و یک بحران بزرگ در مقیاس جهانی را رقم زد. با این حال گرچه ادعا می‌شود بشریت در این کارزار با هم و در کنار هم هستند ولی واقعیت امر تا حدود زیادی متفاوت نشان می‌دهد. در این بحران از اخبار مربوط به ارسال کمک‌ها و مساعدت‌های انسان‌دوستانه که در گذشته نه‌چندان دور در بحران‌هایی همچون زلزله، سیل، جنگ‌های داخلی و... شاهد بودیم، به‌جز در چند مورد، خبری به گوش‌مان نرسید. از طرف دیگر این بیماری برای به دست آوردن مواد بهداشتی و درمانی و ضروری جهت مقابله با آن، برخی دولت‌ها را به سمت‌وسوی اتخاذ رقابت‌ها و اقدامات غیراخلاقی و غیرانسانی سوق داد. (مصادره یا سرقت کالاها و محموله‌های بهداشتی و درمانی ارسالی قبل از رسیدن به کشور مقصد ازسوی برخی کشورها). در این دوران کمتر کشوری حاضر به ارائه کمک و مساعدت‌های انسانی به کشورهای دیگر بود و متاسفانه شاهد اقدامات و اعمال غیرانسانی و خودخواهانه ازسوی برخی کشورها بودیم. قطعه شعر معروف شاعر پرآوازه ایران‌زمین سعدی‌شیرازی با مضامین انسان‌دوستانه‌اش مورد توجه قرار نگرفته و حتی سروده نشد. «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش ز یک گوهرند/چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار/تو کز محنت دیگران بی‌غمی/نشاید که نامت نهند آدمی.» بیشتر کشورهای تولیدکننده مواد بهداشتی و درمانی و در راس آنها آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده، صادرات این‌گونه مواد را بدون مجوز و موافقت حکومت خود ممنوع اعلام کردند. در نتیجه به‌نظر می‌آید کشورها تلاش خواهند کرد درجهت رسیدن به خودکفایی در زمینه تولید کالاهای اساسی خود در زمینه‌های مختلف گام بردارند که این خود اعتماد متقابل را تا حدودی کاهش خواهد داد. در اتحادیه اروپا، ایتالیا و اسپانیا از فقدان حس همبستگی میان کشورهای عضو اتحادیه سخن گفته‌اند. لذا به‌عقیده استفان والت، این بحران گرایش‌های ملی‌گرایانه را در کشورها تقویت می‌کند. گرچه رهبران کشورهای بزرگ در زمینه مقابله با این بحران ظاهرا گفت‌وگوهایی با هم انجام داده‌اند اما عملا تمامی تلاش آنها در سطح ملی بیشتر پیگیری شد و هیچ‌گونه هماهنگی بین‌المللی موثری در این زمینه به چشم نمی‌خورد. سرعت و دامنه انتشار این بیماری به‌اندازه‌ای بود که از آن می‌توان به‌عنوان یک جنگ تمام‌عیار ویروسی علیه بشریت نام برد و در چنین شرایط سختی، از شورای امنیت به‌عنوان رکن اساسی حافظ صلح و امنیت جهان انتظار می‌رفت حداقل برحسب وظیفه انسانی و اخلاقی خود، ضمن اعلام آن به‌عنوان تهدیدی بزرگ علیه کل جامعه بشریت، در یک نشست ویژه آن را در دستورکار خود قرار داده و با تشکیل یک جبهه واحد، تمامی کشورهای جهان و به‌ویژه قدرت‌های بزرگ را برای مقابله با این دشمن بی‌رحم بسیج کند.

بحران کنونی پیام‌ها و اشارات متناقضی در سطح روابط بین‌الملل با خود همراه آورد. مواردی همچون ضعف و ناتوانی ابرقدرت‌های مدعی جهان در حفظ مرزهای خود از نفوذ ویروس کوچک، ناکارآمدی ویرانگرترین جنگ‌افزارهای پیشرفته در دفاع از منابع اقتصادی، ناتوانی پیشرفته‌ترین امکانات پزشکی و بهداشتی در درمان یا منع انتشار یک ویروس، ارجحیت سرمایه‌گذاری در بخش بهداشت و درمان بر دیگر بخش‌ها و اینکه ثروت، صنعت و تکنولوژی حال حاضر کشورها نتوانست جان مردم را نجات دهد و هر کشوری در سطحی از قدرت و توانایی که باشد به‌تنهایی توانایی مواجهه و مقابله با بحران‌های جهانی را ندارد. این بیماری همچنین فرصتی را برای نقش موثر دولت‌ها در زمینه ملی و جهانی فراهم آورد. معمولا بیشتر دولت‌ها پس از پایان بحران‌ها، قوی‌تر از گذشته خواهند شد. هنگام بحران‌ها وظیفه اصلی دولت در وهله اول حفاظت از جان و مال دربرابر خطرات است و معمولا در چنین شرایطی، دولت‌ها جهت مقابله با بحران با موافقت و رضایت مردم اختیارات خود را افزایش می‌دهند، اما با پایان یافتن بحران‌ها معمولا از همه اختیاراتی که برای خود قائل شدند صرف‌نظر نمی‌کنند و برخی از آنها را همچنان برای خود محفوظ نگه می‌دارند و لذا به‌عقیده والت، این اقدامات اضطراری و اختیارات اعطاشده به دولت‌ها در مدیریت بحران، باعث افزایش سیطره و تسلط و تقویت آنها می‌شود. به‌اعتقاد جان الن، مردم در آینده به قضاوت درباره عملکرد دولت‌ها و نظام‌های سیاسی از حیث نحوه مقابله با ویروس کرونا خواهند پرداخت. در بحران فعلی شاهد کمبود یا احتکار کالاها و ابزارهای پزشکی مورد نیاز مردم همچون الکل، ماسک و... توسط برخی سودجویان بودیم که موجب نارضایتی و سلب اعتماد مردم شد. لذا با توجه به بالارفتن سطح توقعات و انتظارات مردم از دولت‌ها هنگام بروز بحران‌ها در مقایسه با گذشته، دولت در آینده باید به‌گونه‌ای عمل کند که مشکلات و ناتوانی در تهیه و تامین نیازها و کالاهای اساسی را حل کرده و در مسیر هرچه بیشتر خودکفایی قرار گیرد و نیز کاستی‌ها یا ضعف‌های مدیریتی خود را به بهترین شکل ممکن برای مردم بیان کند.

  سطح خرد (فردی)

بحران کرونا یقینا فقط یک بحران سلامت نیست. این بحران، بحران انسان و معیشت و زندگی آن است. بحرانی در همه زمینه‌ها که پیامدهای اقتصادی را به‌همراه داشت، از این جهت که اقتصاد مبتنی و متکی به انسان است لذا اگر انسان زیان و خسارت ببیند درنتیجه اقتصاد هم متضرر خواهد شد. لذا با توقف فعالیت بخش‌های مختلف اقتصادی، بخش عظیمی از انسان‌ها متضرر خواهند شد و شاهد افزایش فقر و گرسنگی ناشی از دست دادن شغل‌ها به‌واسطه تعطیلی فعالیت‌های اقتصادی و خدماتی و فروشگاه‌های تجاری می‌شویم.

یقینا سرمایه اصلی و حقیقی دولت‌ها، مردم آن هستند که باید از جان آنها محافظت کنند، چراکه هر چیزی به‌جز خود انسان، جبران‌پذیر است و بر این اساس محافظت از جان انسان‌ها در زمان شیوع بیماری‌ها، جنگ‌ها و... ضرورتی انکارناپذیر است.

در جهان پساکرونا همه خواهند فهمید که بزرگ‌ترین عنصری که باید از آن محافظت شود خود انسان است و دیگر چیز‌ها دربرابر آن لاشیء هستند. بدون انسان، مفهوم دولت ملی و... معنی و مفهوم نمی‌یابد. لذا در آینده همه نتایج و یافته‌های پژوهشی در زمینه‌های مختلف بهداشت و درمانی، آموزش، فناوری و... باید در خدمت انسان قرار بگیرد و اینکه انسان، بهترین و سودآورترین بخش برای سرمایه‌گذاری‌ است.
این ویروس به وضوح ثابت کرد که کشورهای پیشرفته جهان، آمادگی لازم برای مقابله با دشمن نامرئی و خطرناکی که سلامت انسان‌ها را به‌خطر انداخته نداشتند و اینکه سرمایه‌گذاری در بخش بهداشت و درمان در کشورهای غربی و مخصوصا آمریکا در حد انتظار نبوده است.

طبعا تعطیلی کسب‌وکارها و فعالیت‌های اقتصادی و... و ملزم کردن مردم به ماندن در خانه موجب ایجاد مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی و احتمال زیر خط‌فقر رفتن مردم می‌شود. به اعتقاد کارشناسان، ایجاد محدودیت‌ها و فاصله‌گذاری اجتماعی موجب فشار روحی و روانی مردم گشته و سلامت روانی آنها را تهدید می‌کند. فشار کاری زیاد درمانگران و کادر بهداشتی در این مدت که ممکن است به احتمال رهاکردن حرفه در آینده بیفتند. لذا قرنطینه و رعایت فاصله اجتماعی در ایام شیوع بیماری‌های همه‌گیری همچون بحران کنونی، احتمال ابتلا به بیماری‌های روحی و روانی را افزایش می‌دهد و انسان‌ها بیش از هر زمان دیگری در معرض ابتلا به افسردگی، استرس، اضطراب و آسیب‌های جدی روانی قرار می‌گیرند. بر این اساس، نباید تبعات و آثار وحشتناک جسمانی و روحی و روانی همه‌گیری کرونا بر جامعه انسانی را از یاد برد. ان‌شاءالله که با کمترین خسارت‌های جانی و مالی این بحران را پشت‌سر بگذاریم ولی درخصوص موارد یادشده مخصوصا موضوع افزایش احتمالی فقر و نداری برخی خانواده‌ها باید تدابیری اندیشیده شود. دولت باید طرح‌های تشویقی و حمایتی را جهت جبران خسارت‌ها به شهروندان به‌ویژه فقرا و مستضعفان، شرکت‌های کوچک و متوسط و... ارائه کند.  از این گذشته رسانه‌های معاند به طرق گوناگون (مثلا نمایش مکرر کلیپ لیسیدن مرقد مطهر و...) تلاش کردند از این طریق باورها و ارزش‌های دینی ایرانیان را هدف قرار داده و درجهت تضعیف آنها، جنگ نرم رسانه‌ای گسترده‌ای را راه‌اندازی کرده و با ارائه اخبار و اطلاعات ناقص درمورد ارزش‌ها و هنجارهای مذهبی از طریق افراد متخصص و دارای جذابیت و معروفیت، سعی در ایجاد ابهام و تردید در اذهان مردم کنند و در این راه چنانکه گفته شد رسانه‌های غربی تلاش می‌کنند با ارائه تصویری سیاه و خطرناک برای افکارعمومی جهان از طریق القای دخالت ایران در موضوع انتشار بیماری و متهم ساختن کشور به قصور و کوتاهی در مهار یا منع شیوع بیماری به کشورهای دیگر و نیز ناکارآمد و کم‌اثر جلوه دادن اقدامات صورت‌گرفته در کشور، درجهت ایجاد تقابل بین مسئولان نظام جمهوری اسلامی و مردم برآیند. در این زمینه هم انتظار می‌رود دولت با جدی گرفتن موضوع، درجهت رفع هرگونه شک و شبهه اقدامات موثری انجام دهد.

 * نویسنده: محمدسعید کوتی، دانشجوی دکتری روابط بین‌الملل دانشگاه آزاد اسلامی اهواز

مرتبط ها