کد خبر: 40416

آیا موسسه حفظ و نشر آثار شهید مطهری توانسته است با روش‌های جدید آثار ایشان را به مخاطب عرضه کند؟

صدرا و مقتضیات زمان

انتشارات صدرا در سال 1357 توسط استاد شهید آیت‌الله مطهری به‌منظور ساماندهی به امر نشر آثارشان و جلوگیری از پراکندگی در چاپ این آثار به وسیله ناشران متفرقه –که موجب کاهش کیفیت و بی‌نظمی در عرضه آن شده بود– تأسیس شد.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دوران راهنمایی یک معلم پرورشی داشتیم که همیشه می‌گفت، خیلی‌ها فکر می‌کنند این زنگ برای شما مثل زنگ تفریح است اما من می‌خواهم کاری کنم که تا همیشه این روزها یادتان بماند. اتفاقا راست هم می‌گفت، هنوز که هنوز است به‌ یاد آن سال‌ها هستم. هر جلسه به غیر از کارهای معمول که در این زنگ انجام می‌گرفت، یک کتاب می‌آورد و بچه‌ها را با کتاب همراه می‌کرد. از کتاب‌های داستان شروع کرد و شعر هم برایمان می‌خواند. یک روز یا یک کتاب قدیمی آمد. یادم می‌آید که کتاب تقریبا برگ‌برگ شده بود، می‌گفت این کتاب برای پدربزرگش بوده و خیلی برایش عزیز است. اسم کتاب را که گفت در ذهنم ‌ماند «داستان راستان.» هر دفعه برایمان داستانی می‌خواند و بعد برایمان صحبت می‌کرد و این شد که اسم این کتاب تا همیشه در ذهن من و دوستانم ماند. کتاب «داستان راستان» یکی از کتاب‌های شهیدمطهری است که مطمئنا هر کتابخوانی یک باری آن را ورق زده است. مطمئنا گفتن از تفکرات شهیدمطهری در این صفحه نمی‌گنجد، اما می‌خواهیم از انتشارات شهیدمطهری بگوییم. انتشارات صدرا، که سال‌هاست درحال فعالیت است و کتاب‌های این شهید را منتشر می‌کند. در صفحه امروز از این انتشارات می‌گوییم و اتفاقاتی که در آن می‌افتد. چند روایت از دانشجویان چند دهه مختلف و نگاه‌شان به کتاب‌های شهیدمطهری و روایتی از فروشگاه این انتشارات در میدان انقلاب.

انتشارات صدرا چه زمانی متولد شد؟

شاید خیلی‌ها فکر می‌کنند انتشارات صدرا را پسر شهیدمطهری بعد از شهادت‌شان تاسیس کرده است، اما نکته اینجاست که این انتشارات در سال 1357 توسط استاد شهید آیت‌الله مطهری به‌منظور ساماندهی به امر نشر آثارشان و جلوگیری از پراکندگی در چاپ این آثار به وسیله ناشران متفرقه –که موجب کاهش کیفیت و بی‌نظمی در عرضه آن شده بود– تأسیس شد. پس از شهادت استاد مطهری در اردیبهشت سال 1358 «شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهیدمطهری» متشکل از برخی شاگردان نزدیک استاد، عهده‌دار تنظیم و تدوین آثار به‌جامانده شدند و از آن زمان تاکنون، انتشارات صدرا زیر نظر این شورا به ریاست علی مطهری بیش از 70 عنوان کتاب جدید و مجموعا بالغ بر 100 مجلد و نیز 30 جلد «مجموعه آثار استاد مطهری»، 15جلد «یادداشت‌های استاد مطهری» و همچنین 20 جلد کتاب مرتبط با شخصیت و آثار استاد شهید را به دست چاپ سپرده است. نکته قابل ذکر مهم این است که در زمان حیات استاد مطهری 29 جلد از آثار ایشان انتشار یافته بود. خب شاید خیلی هم گفتن اینکه این انتشارات در همه نمایشگاه های کتاب حضور دارد، خالی از لطف نباشد هم در نمایشگاه بین‌المللی هم در نمایشگاه‌های استانی. کتاب «شرح منظومه» استاد مطهری نیز در سال 1363 به عنوان کتاب سال در حوزه فلسفه انتخاب شد.

جنجال استفاده از حقوق مادی انتشارات صدرا

یک موردی که در سال 89 برای این موسسه انتشاراتی حاشیه ایجاد کرد و البته موافقان و بیشتر از آن مخالفان سختگیری داشت. بحث حقوقی این موسسه انتشاراتی بود. سال 89 نمایندگان مجلس طرحی را تصویب کردند که در آن محدودیت زمانی برای استفاده حقوق مادی وراث پدیدآورندگان افزایش یافت. این طرح که با امضای ۳۵‬تن از نمایندگان تهیه شده بود مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده این قانون که به موجب وصایت یا وراثت منتقل می‌شود را از ۳۰‬سال به ۵۰‬سال افزایش می‌داد و اگر فرد پدید آورنده، وارثی نداشت یا بر اثر وصایت این حقوق به کسی منتقل نشده بود، برای استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار می‌گرفت. علی مطهری فرزند شهیدمطهری که مسئولیت انتشار آثار این شهید را در انتشارات صدرا برعهده دارد، از طراحان و موافقان این طرح بود و با موافقت علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس توانست این طرح را به تصویب برساند. طرحی که مطمئنا به گفته مخالفان طرح عواقب فرهنگی زیادی دارد.

او درباره موافق بودنش با این طرح گفته است: «تمام آثاری که بعد از شهادت شهیدمطهری با پیاده کردن سخنرانی‌های ایشان هم منتشر شده، جزء آثار این شهید محسوب می‌شود. در این طرح حق تالیف و حق مادی در اولویت قرار دارند، تنها باقی ماندن حق معنوی و حق نظارت برای وارثان کافی نیست زیرا در این صورت چندین ناشر اقدام به چاپ یک اثر می‌کنند و وارثان باید تمام‌وقت خود را صرف نظارت کنند که منطقی نیست. هم‌اینک آثار سهراب سپهری و فرهنگ معین مرحوم دکتر معین هم به‌دلیل گذشت بیش از 30 سال از مرگ مولفان به‌دست ناشران مختلف قطعه‌قطعه شده و در قطع‌ها و اندازه‌های مختلف به فروش می‌رسد، درحالی‌که تنها فرهنگ معین معتبر همان فرهنگ 6 جلدی است که انتشارات امیرکبیر منتشرش کرده بود. حق تالیف در اکثر کشورها بین   ۶۰‬ تا ۹۰ ‬سال است، درمورد آثار امام راحل و رهبر معظم انقلاب نیز استثنا قائل شده‌اند و اجازه داده نشده است که هر ناشری این آثار را منتشر کند.»

اما مخالفان این طرح هم دلایل و استنادهای درستی نسبت به این مساله داشتند. غلامرضا مصباحی‌مقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز یکی از مخالفان تصویب این طرح بود و درباره آن می‌گوید: «چرا باید مانع استفاده بیشتر از آثار شهیدمطهری شد؟ نباید انتشار عمومی آثار شهیدمطهری استثنا شود، انتشار آثار علما را نباید انحصاری کرد.» حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی هم مخالفت‌شان را با این موضوع اعلام کرده و به بنده پیغام دادند که با انحصار آثار شهیدمطهری در اختیار افراد یا برخی نهادها مخالفند.»

یکی دیگر از مخالفان این طرح حسین سوزنچی، پژوهشگر و مدرس آثار استاد شهید مرتضی مطهری بود. او درباره تصویب این طرح و اثرات سوء بر فرهنگ و آثار شهیدمطهری می‌گوید: «جایگاه مهم آثار شهیدمطهری در نظام مقدس جمهوری اسلامی غیرقابل انکار است؛ اما باید جنبه فکری آن را جدا از ابعاد قانونی بررسی کرد. در طول بیش از نیم قرن که از تألیف این آثار می‌گذرد، استفاده‌های علمی مشتاقان در حد و حصر نمی‌گنجد. از این جهت شورای نظارت بر نشر آثار شهیدمطهری و انتشارات صدرا به‌رغم تلاش‌های ارزشمندی که در این راستا داشته، آنچنان که باید و شاید، پاسخگوی سیل تقاضاها و مطالبات مشتاقان نبوده ‌است؛ آنچه بیشتر جای تأسف دارد این است که گاه برخی از سخنرانی‌ها ناقص منتشر شده و اعلام می‌کنند برخی از نوارهای شهیدمطهری موجود نیست؛ در‌حالی‌که آن نوارها قبلا توسط ارگان‌های معتبر مانند حزب جمهوری اسلامی پیاده و منتشر شده و هنوز در برخی از کتابخانه‌ها آن آثار موجود است. مانند مباحث «نفاق» شهیدمطهری، که انتشارات صدرا بعد از گذشت ۲۲ سال از شهادت شهیدمطهری آن را در کتاب ۱۵ گفتار و به‌طور ناقص منتشر کرد، درحالی‌‌که در سال ۱۳۵۹ به‌طور کامل توسط حزب جمهوری اسلامی منتشر شده بود. متأسفانه «شورای نظارت بر انتشار و گسترش آثار شهیدمطهری» و «انتشارات صدرا»، نه‌تنها تاکنون اقدام مؤثری در گسترش اندیشه‌های استاد شهید نداشته حتی تاکنون یک کانون مطالعاتی یافت نمی‌شود که با حمایت‌های این شورا و انتشارات شکل گرفته باشد بلکه با توجیه حق انحصاری نشر، در موارد متعددی سنگ پیش پای علاقه‌مندانی گذاشته که درصدد گسترش اندیشه‌های استاد شهید بوده‌اند. درحقیقت برداشتن این انحصار و عدم افزودن هرگونه تبصره‌ای به آن ماده قانونی، موجب خواهد شد بسیاری از علاقه‌مندان اندیشه‌های شهیدمطهری نیز درقبال منتشر نشدن برخی از آثار و در اختیار نبودن برخی دیگر احساس مسئولیت کنند و قطعا تنوع و رقابتی که در نشر آثار پیش خواهد آمد، هم جذابیت‌های چاپ آثار را بیشتر خواهد کرد و هم زمینه را برای کارهای تحقیقاتی بیشتر در این آثار فراهم می‌کند.»

روایت اول:

دهه 40 و پیروزی انقلاب

دانشجوی فلسفه در همان بحبوحه انقلاب بود. در آن روزهای شلوغ دانشگاه قبول شد و رسید به آن چیزی که دوستش داشت. معلمی و استاد دانشگاهی را هم در کارنامه‌اش دارد. کتابخوان قهاری است از همان کودکی به‌واسطه عمویش که در کارهای سیاسی بود با کتاب آشنا شد و دیگر نتوانست از آن دل بکند. محمد ایزدی را یکی از دوستان معرفی کرد. کسی که الان دکتری فلسفه دارد و گاهی تدریس می‌کند اما همچنان کتابخوانی را ادامه می‌دهد. وقتی از او آشنایی‌اش را با کتاب‌های شهیدمطهری پرسیدم با کمی فکر گفت: «یادم نمی‌آید. خیلی سن کمی داشتم که عمویم این کتاب‌ها را به خانه می‌آورد و می‌خواند. آن زمان همه با هم زندگی می‌کردیم. من هم به‌دلیل علاقه به کتاب به سراغ این کتاب‌ها رفتم و متوجه نمی‌شدم چه چیزی در درون کتاب نوشته شده است. برای همین عمو توضیح می‌داد و به قول معروف برایم تفسیر می‌کرد. شاید همه این اتفاق‌ها باعث شد تا مسیر زندگی‌ام به سمت فلسفه پیش برود. و الان راضی باشم از عمری که طی کردم.»

می‌پرسم همه کتاب‌های شهیدمطهری را خوانده‌اید؟ سری تکان می‌دهد و می‌گوید: «برای من این کتاب‌ها مثل عسل است. گاهی همسرم می‌گوید باید امتحان بگیرند از تو. مطمئنا همه این کتاب‌ها را از حفظ هستی. می‌دانید دلم نمی‌خواست آن زمان که تدریس می‌کردم اگر یکی از دانشجوهایم سوالی می‌پرسید بلد نباشم، برای همین همه کتاب ها را خوانده‌ام و بر آنها تمرکز کرده‌ام. حتی گاهی می‌شد جمله‌ای را متوجه نمی‌شدم، اما آن‌قدر می‌خواندمش تا بفهمم که استاد منظورشان چه بوده است.» بزرگ‌ترین حسرت زندگی‌اش را ندیدن شهیدمطهری می‌داند و می‌گوید: «اگر زنده بودند سوال‌های زیادی داشتم که بپرسم. اما خب سعی می‌کنم با توجه به کتاب‌هایی که از آنها خواندم جواب سوال‌هایم را هم پیدا کنم و بتوانم اگر کسی سوالی دارد در زمینه کتاب‌های ایشان پاسخ بدهم.»

روایت دوم:

دهه 50 و 60؛ شناخت عمیق

46ساله است. عمرش را در مدرسه گذرانده، از همان عنفوان جوانی که تربیت معلم قبول شد و بعد هم به عشق معلمی راه دور دانشگاه را طی کرد تا برسد به آن چیزی که دوست داشت. می‌گوید: «همیشه یاد مادربزرگم می‌افتم که از من می‌خواست تا درس بخوانم و معلم بشوم و بتوانم به بچه‌هایی که توان مالی ندارند و در مناطق محروم زندگی می‌کنند کمک کنم.» اسماعیل محمدی معلمی  است که دیگر بازنشسته شده اما هنوز هم برای تدریس به بچه‌ها تلاشش را می‌کند.

از الگویش می‌پرسم که چه چیزی باعث شد تا معلمی را با همه سختی‌هایش انتخاب کند. خنده‌ای روی لب‌هایش می‌نشیند و می‌گوید: «در بچگی در روستا زندگی می‌کردیم. خیلی سخت بود مدرسه رفتن. باید خودمان را به یک روستای دیگر که جمعیت بیشتری داشت می‌رساندیم. اما خب برای خانواده‌ام مهم بود که درس بخوانم. 12ساله بودم. معلمی داشتیم به اسم آقای ایل‌بیگی. او برایمان خیلی از شهیدمطهری تعریف می‌کرد. درست همان سال شهید شده بودند. برایمان از ادامه دادن راه‌شان می‌گفت و اینکه هیچ‌کس نمی تواند جای خالی‌شان را پر کند. منظورم این نیست که بگویم من به‌خاطر این شهید معلمی را انتخاب کردم. نه این منظورم نیست. فقط می‌خواهم بگویم ایشان و کتاب‌هایش را بعد از شهادت‌شان بیشتر شناختم و خیلی کمکم کرد تا بتوانم از آن روستا و با توجه به کمبود امکانات، درسم را ادامه دهم.» می‌پرسم چقدر برای دانش‌آموزان‌تان از شهیدمطهری صحبت کردید؟ فکری می‌کند و می‌گوید: «زمانی که در دهه 60 من تدریس را شروع کردم اوضاع مثل الان نبود. بچه‌ها با توجه به تجربه‌هایی که گذرانده بودند ازجمله جنگ و... راحت‌تر می‌توانستیم با آنها صحبت کنیم و به قول معروف قانع‌شان کنیم. از یک زمانی هم که دیگر برخی آثار شهیدمطهری در کتب درسی آمد و بچه‌ها بالاخره این شهید را می‌شناسند. یا بهتر بگویم شناخت‌شان عمیق‌تر از نسل‌های جدید است. البته اگر الان این شناخت وجود ندارد به‌خاطر کوتاهی ما بزرگ‌ترهایی است که نتوانستیم کاری انجام بدهیم که این بچه‌ها شناخت بیشتری از امثال شهیدمطهری داشته باشند. اگر آنها فلان نویسنده خارجی را به‌خوبی می‌شناسند و کتاب‌هایش را خوانده‌اند، برای تبلیغ زیاد و یا بهتر بگویم پروپاگاندایی است که صورت می‌گیرد، اما ما برای کسانی که عمرشان را برای این کشور گذاشتند مثل شهیدمطهری، جز روز 12 اردیبهشت که روز معلم نام‌گذاری کردیم یاد دیگری از ایشان نداریم. درحالی‌که می‌شود با همین کتاب‌های ایشان که منبع عظیمی از درس و دانش است، بچه‌ها را علاقه‌مند کرد.»

روایت سوم:

دهه 70 و 80؛ کتاب‌های ظاهری

همه دوستانش معتقدند کتابخوان‌تر از زهرا ندیده‌اند. او آنقدر به کتاب علاقه دارد که دیگر در اتاقش هیچ‌جایی برای کتاب نیست و معمولا بعد از خرید کتاب آنها را هدیه می‌دهد. متولد 1378 است. از همان بچگی با کتاب اخت بود و به‌خاطر شغل پدر و مادرش که هر دو معلم بودند، کتاب برایش مثل یک دوست همیشگی شده و همه‌نوع کتابی هم خوانده است؛ از رمان، داستان و شعر گرفته تا کتاب‌های مذهبی مثل کتاب‌های دکتر شریعتی و استاد مطهری. خواندن کتاب برایش مثل نفس کشیدن است. وقتی علت دوست داشتن کتاب را از او می‌پرسم، می‌گوید: «نمی‌دانم شاید نداشتن خواهر و برادر که همبازی‌ام باشند، باعث شده کتاب را انتخاب کنم و هر روز از داشتن این همبازی خوشحال‌تر باشم.»

می‌گویم: «دوستانت وقتی می‌خواستند از تو تعریف کنند این را می‌گفتند که یک‌دهه‌هفتادی نزدیک به 80 و عاشق شهیدمطهری و کتاب‌هایش.» می‌خندد و می‌گوید: «بله، در اولین کتابی که از شهیدمطهری خواندم حرف‌هایشان درمورد حجاب برایم جالب بود. یک‌نفر با این همه فاصله از دوران ما چقدر خوب توانسته دراین‌باره صحبت کند، حتی پاسخگوی خیلی از سوال‌های امروزمان هم هست. برای همین به ایشان علاقه‌مند شدم و به سمت خواندن کتاب‌هایشان رفتم.»

برایم جالب است و می‌گویم خیلی از هم‌نسل‌های تو شناخت‌شان از شهیدمطهری فقط درحد همان روز معلم است. می‌خندد و می‌گوید: «بله، الان دوران کتاب‌های «خودت باش دختر» و «دختری که رهایش کردی» و اینهاست و طبیعتا خیلی‌ها فقط اسمی از شهیدمطهری شنیده‌اند و حتی نمی‌دانند که ایشان کتاب دارند، آن هم کتاب‌هایی که در این روزها که شبهه‌ها بسیار زیاد است، برایشان جواب دارد.»

می‌گویم علت این مساله را چه چیزی می‌دانی؟ کمی فکر می‌کند و می‌گوید: «به نظرم مدرسه خیلی نقش مهمی دارد. ما در آنجا فقط می‌خوانیم که امتحان بدهیم و بعد هم کنکور قبول شویم، اما اگر سوال داشته باشیم آن هم سوال‌هایی که این روزها در سطح جامعه زیاد با آن برخورد می‌کنیم، پاسخی برایش پیدا نمی‌شود. ای‌کاش آموزش‌وپرورش از همان دوران ابتدایی با توجه به هوشی که بچه‌های امروزه دارند، از یادداشت‌های شهیدمطهری برای پاسخ به سوال‌های آنها استفاده می‌کرد. اما این اتفاق نمی‌افتد و بچه‌ها با انبوهی از سوال‌ها بزرگ می‌شوند و درنهایت به کتاب‌هایی می‌رسند که جوابی برای سوالات‌شان ندارند، اما ظاهر خوبی دارند.»

روایت چهارم:

اینجا پر است از جواب

فروشگاه خیلی شلوغ نیست. چندنفری در حال دیدن کتاب‌های داخل قفسه‌ها هستند و یک‌نفر هم پشت میز نشسته و مشغول مطالعه است. به‌سمت مردی که پشت میز نشسته، می‌ر‌وم، خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم برای گزارش به اینجا آمده‌ام. مرد که خودش را عباس‌پور معرفی می‌کند، با روی خوش استقبال می‌کند و بعد هم می‌گوید هرکمکی از دستش بربیاید، انجام می‌دهد. اینجا فروشگاه صدرا، ناشر کتاب‌های شهیدمطهری در خیابان انقلاب است.

تشکر می‌کنم و به‌سمت یکی از کسانی می‌روم که داخل فروشگاه درحال ورق زدن کتابی از شهیدمطهری است، می‌روم و می‌پرسم چرا این فروشگاه را انتخاب کرده است؟ اول تعجب می‌کند و بعد از توضیح‌ من می‌گوید: «معلم فلسفه هستم. اما این روزها جواب دادن به نسل جدید بسیار سخت است، یکی از دوستانم کتاب‌های شهیدمطهری -مخصوصا کتاب‌های جدیدی که از ایشان منتشر شده- را معرفی کرد تا بتوانم با خواندن‌شان برای بچه‌ها جواب‌های مناسبی داشته باشم. البته خودم کتاب‌هایی از ایشان خوانده بودم، اما این کتاب‌های جدید می‌تواند کمک بزرگی باشد.»

تشکر می‌کنم و به‌سمت عباس‌پور می‌روم تا سوال‌هایم را از او بپرسم. می‌گوید 26سال است در این انتشارات فعالیت می‌کند که خودش یک عمر است و کارش را بسیار دوست دارد و در کنار کارش، کتابخوان حرفه‌ای آثار شهیدمطهری هم هست.

می‌پرسم خوانندگان کتاب‌های شهیدمطهری از چه سن و قشری هستند؟ می‌گوید: «از هر قشری داریم، اما بیشتر دانشجویان رشته فلسفه مشتری ثابت ما هستند. یک‌سری کتابخوان حرفه‌ای هم داریم که سال‌هاست به اینجا می‌آیند، مثلا آقایی را می‌شناسم که از قبل انقلاب پای ثابت سخنرانی‌های استاد بود و حالا هم همیشه برای خریدن کتاب‌های جدید استاد می‌آید.»

از نسل جوان‌تر می‌پرسم و می‌گوید: «درمورد نسل جدید، بیشتر دانشجوها و حوزویون می‌آیند، اما مخاطب عام کمتر داریم. یک‌سری هم هستند که سیر مطالعاتی دارند و در این راستا کتاب‌های شهیدمطهری را انتخاب کرده‌اند و برای خرید آنها می‌آیند.»

می‌پرسم کدام کتاب‌ها جزء پرفروش‌هاست و می‌گوید: «ما کتاب‌ها را در چند بخش تقسیم کرده‌ایم، مثل عقاید، اجتماعی، سیاسی، تاریخ، فلسفه و... . از بین اینها ما در مجموعه کتاب‌های بخش عقاید عناوین پرفروش زیاد داریم که در سال، سه یا چهار بار تجدید چاپ می‌شوند، مثلا کتاب‌های انسان کامل و داستان راستان هم از آن کتاب‌هایی است که همیشه در سبد پرفروش‌هاست.»

صحبت‌هایش که تمام می‌شود، دو جوان که در فروشگاه هستند از او درباره کتاب‌های جدید شهیدمطهری می‌پرسند و عباس‌پور توضیحاتی می‌دهد. برایم سوال شده است که کتاب‌های جدید، منابع‌شان چیست و او می‌گوید: «بعد از شهادت شهیدمطهری، نوارهای سخنرانی‌هایشان و یادداشت‌هایی که داشتند به‌ترتیب به کتاب تبدیل شده‌اند و می‌توانم بگویم که هرسال تقریبا سه‌کتاب جدید از ایشان منتشر می‌شود. مثلا در سال 98، این تعداد کتاب جدید به پنج‌عنوان رسید و کتاب‌های خوبی هم هستند، ازجمله کتاب‌های مقدمه‌ای بر کلام جدید، نظام خانوادگی اسلام، خانواده و اخلاق جنسی، فطری بودن دین و فطرت و تربیت.»

از نسل جدید و مواجهه با کتاب‌های شهیدمطهری هم می‌پرسم، لبخند می‌زند و می‌گوید: «حالا به هر دلیلی که می‌توانیم بیاوریم، تقریبا نسل جدید شناخت محدودی از استاد دارند. درحالی‌که ایشان برای هر سن و سلیقه‌ای کتاب دارند. شاید به ما هم برمی‌گردد که نتوانستیم کتاب‌ها را به‌خوبی معرفی کنیم. می‌توانم بگویم که شهیدمطهری برای همه شبهه‌هایی که این روزها در سطح جامعه هست، جواب دارد، فقط باید این نسل را با ایشان آشنا کرد. حالا ازطریق انتشارات یا آموزش‌وپرورش و صداوسیما یا رسانه‌ها.»

صحبت‌هایمان تمام می‌شود و او برای پاسخ دادن به سوال یکی از مشتری‌ها به سمتش می‌رود. اینجا در فروشگاه صدرا در مرکزشهر، قفسه‌ها پر از کتاب‌هایی است که می‌تواند کمک خوبی برای پاسخ سوال‌های نسل جوان باشد، اما شاید کتاب‌ها در اینجا سال‌ها بمانند و خاک بخورند و کسی سراغ‌شان را نگیرد.

روایت پنجم:

انتشارات فقط کتاب چاپ می‌کند!

 محمد کوکب سال‌هاست در انتشارات شهیدمطهری فعالیت می‌کند و عضو شورای نظارت بر آثار شهیدمطهری است. چند روزی طول کشید تا توانستم او را پیدا کنم تا به سوال‌هایم درمورد این انتشارات پاسخ دهد. برایش توضیح می‌دهم که این صفحه درمورد این است که با پیشرفت نسلی در کشور، چقدر نسل جدید با آثار شهیدمطهری آشنا هستند و چقدر انتشارات در این زمینه موفق بوده است. متن این مصاحبه را ادامه بخوانید.

بعد از شهادت شهیدمطهری چه اتفاقی در انتشارات صدرا افتاد؟ با توجه به اینکه ایشان خودشان پایه‌گذار این انتشارات بود.

همان‌طور که گفتید شهیدمطهری خودشان این انتشارات را یک‌سال قبل از شهادت‌شان پایه‌گذاری کردند و اسم صدرا را به‌خاطر علاقه‌ای که به صدرالمتالهین داشتند، روی این انتشارات گذاشتند. شعبه اصلی انتشارات در قم بودف چون شهیدمطهری به حوزه علمیه علاقه‌مند بودند و قرار بود در آن شهر ساکن شوند. آثارشان در دهه 40 و 50 توسط ناشران مختلف منتشر می‌شد و ایشان خیلی راضی نبودند، چون زیرنظر خودشان نبود و این نارضایتی از جهات مختلفی بود؛ ظاهری یا مسائل دیگر. درنهایت این امر باعث شد این انتشارات را تاسیس کنند. بعد از شهادت‌شان هم خانواده، نزدیکان، دوستان و شاگردان‌شان شورایی تشکیل دادند به‌نام شورای نظارت بر نشر آثار شهیدمطهری. این شورا متولی نشر آثار شد؛ چه آثاری که در زمان حیات‌شان چاپ شده بود که 19 جلد بود، چه بعد از شهادت که همه سخنرانی‌ها و یادداشت‌هایشان جمع‌آوری شد و با یک نظارت دقیق و وفادارانه به متن استاد، شروع به چاپ این آثار کردند که در سال گذشته از 19 جلد زمان حیات‌شان به بیش از 120 جلد کتاب رسیده‌ایم و حدود 85 عنوان کتاب که برخی از آنها چندجلدی هستند و می‌توان گفت تا الان حدود 90 درصد از آثار شهیدمطهری به چاپ رسیده و حدود 10 درصد باقی مانده که چاپ نشده است؛ شامل برخی یادداشت‌ها و درس‌ها که به مرور طی یک سال آینده به چاپ می‌رسد.

پس هنوز هم هستند مطالبی از ایشان که همچنان منتشرنشده باقی مانده است؟

بله، هنوز هم هستند. شاید اگر بخواهیم برآوردی داشته باشیم از یادداشت‌هایشان سه جلد باقی مانده و از کتاب‌های تک‌جلدی احتمالا 10 جلد باقی مانده است.

این یادداشت‌های به‌جامانده از شهیدمطهری از طریق خانواده‌شان به دست شما می‌رسد؟

بله. آن شورای نظارت که عرض کردم از دوستان و خانواده ایشان تشکیل شده است. علی مطهری رئیس این شورا هستند. نوارها، یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌ها را از طریق شورا به انتشارات منتقل می‌کنیم و کار چاپ انجام می‌گیرد.

کمی درباره نوع فعالیت‌ها صحبت کنیم. فعالیت انتشارات محدود به همین کتاب‌های چاپی می‌شود؟ در این روزگار که ما فضای مجازی را داریم و انواع و اقسام کتاب‌های صوتی و پادکست‌ها، کمی درباره این مدل فعالیت انتشارات صحبت کنید.

بله. ما در فضای مجازی هم فعالیت داریم. فروش اینترنتی داریم و خیلی هم فعالیت‌مان در سایت زیاد است و محتوا را در سایت بارگذاری کرده‌ایم. نرم‌افزاری داریم به نام نرم‌افزار مجموعه آثار و یادداشت‌ها که آنها به‌صورت موضوعی در این نرم‌افزار آورده شده است. کتاب‌های صوتی هم داریم. این مدل کتاب‌ها با همکاری بنیاد علمی و فرهنگی استاد مطهری که متولی ترویج آثار و افکار استاد است، به وجود آمده است. حدود 15 کتاب استاد به‌صورت صوتی منتشر شده است. ما غیر از چاپ کتاب در فضای مجازی هم فعال هستیم.

مطمئنا نسل جدید به نسبت نسلی که برای دهه 50 یا 60 هستند، شناخت کمی نسبت به شهیدمطهری دارند. با توجه به فعالیتی که در انتشارات دارید علت این مساله را در چه می‌دانید؟ با توجه به این نکته که کتاب‌های شهیدمطهری می‌تواند به خیلی از مسائلی که این روزها برای همه شبهه است، پاسخ دهد. از این باب وظیفه انتشارات صدرا چیست؟

من فکر می‌کنم بخشی از این مساله برمی‌گردد به اینکه نسل جدید با کتاب‌های مذهبی و دینی کمتر انس دارند. نسل اول و دوم انقلاب با این کتاب‌ها انس بیشتری داشتند. شاید به‌خاطر فضای مجازی است و شاید هم به خاطر اینکه کانال‌های ارتباطی الان فقط از طریق کتاب نیست. شاید اگر آثار شهیدمطهری هم در فضای مجازی و کانال‌های ارتباطی غیرمکتوب، وارد شود نسل جدید بتوانند با این آثار ارتباط برقرار کنند.

موضوع دوم هم این است که قصور از کسانی است که باید این آثار را در دسترس نسل جدید قرار می‌دادند یا اینکه خوانش‌های جدیدی از این آثار بیرون می‌آمد.

بله. این مساله در این دوره که وسایل ارتباطی زیادی وجود دارد بسیار مهم است.

درست است. این اتفاق می‌توانست نسل جدید را با این آثار آشنا کند. نکته بعدی وظایف رسانه‌ها، صداوسیماست. رسانه‌ها هم نتوانستند در این زمینه کاری انجام بدهند. فقط در 12 اردیبهشت به یاد شهیدمطهری می‌افتند. درحالی‌که باید در طول سال از او یاد کنند.

طبیعتا می‌شود از بین آثار شهیدمطهری به یک‌سری از سوال‌ها و شبهاتی که در مسائل مختلف مثل حجاب، دین و سیاست وجود دارد، پاسخ داد. تا‌به‌حال انتشارات در این زمینه ورود کرده است یا نه؟

همان‌طور که عرض کردم ما در حد سایت و اینستاگرام سعی می‌کنیم آثار استاد را مطرح کنیم و اگر کسی سوالی داشته باشد ارجاع می‌دهیم به کتاب مربوطه تا بتواند جوابش را پیدا کند. ما سال‌هاست که یک سررسیدنامه فرهنگی آماده می‌کنیم و آثار را به‌صورت مناسبتی در داخل این تقویم می‌آوریم و بسیار هم از آن استقبال شده است. اما چیزی که باعث می‌شود کار به‌صورت جدی‌تر انجام شود، این مساله است که فقط انتشارات نباید در آن ورود کند. کار انتشارات چاپ آثار است. بقیه قضیه به‌عهده‌ دانشگاهیان، حوزویان و فرهیختگان جامعه است که آثار را بخوانند و به شکلی از بین این آثار سوال‌های نسل جوان را جواب دهند. این را هم بگویم که ما در انتشارات کارهایی انجام داده‌ایم، مثلا درمورد آزادی هر آنچه استاد گفته بود را در یک کتاب جمع کردیم یا مساله عدالت و اخلاق و اینها. اما بقیه این مساله به عهده جامعه فرهنگی و نخبگان این حوزه است که کار را وسیع‌تر انجام بدهند.

 نکته دیگر درمورد نقد آثار شهیدمطهری است؛ اینکه انتشارات در این مساله ورودی داشته است یا نه؟

نه، متاسفانه این کار انجام نشده و این را هم باید بگویم که من به‌شدت با نقد آثار موافقم. این هم از کارهای لازمی است که باید درمورد هر متفکر بزرگی انجام شود، اما انتشارات تابه‌حال مشوق این کار نبوده است یا اگر نقدهایی هم چاپ شده به‌صورت جدی دنبال این مساله نبوده است. البته این کار لازم است و از این به بعد باید بیشتر انجام شود.

اگر شما بخواهید یک نمره به انتشارات صدرا با توجه به سابقه چندین‌ساله حضورتان بدهید چه نمره‌ای است؟

نمره قابل‌قبول دارد اما نه نمره بالا. شاید بتوانم 15 را انتخاب کنم.

چاپ و فروش کتاب‌ها

مطمئنا هر انتشاراتی کتاب‌هایش را چاپ و منتشر می‌کند تا به دست مخاطب برساند یا به اصطلاح دیگر بفروشد. برای اینکه آماری از فروش کتاب‌های صدرا بدانیم بعد از پرس‌وجوهای بسیار به کردی رسیدیم که در دفتر مرکزی انتشارات فعالیت می‌کند. او تیراژ کتاب‌های پرفروش را 1500 عنوان کرد و گفت: «کتاب اصول فلسفه و رئالیسم را چون کتاب خاصی است فقط 500 جلد منتشر می‌کنیم و اگر تمام شود دوباره به سراغ چاپ بعدی می‌رویم. اما کتاب «داستان راستان» مثلا ممکن است 15هزار جلد خریداری شود. آمار مختلف است. مثلا کتاب نقدی بر مارکسیسم در سال 200 جلد فروخته می‌شود، چون کتابی است که عموم استفاده‌ای از آن ندارند. می‌توانم بگویم کتاب‌هایی که جنبه عمومی دارند را تا 15هزار جلد هم در سال فروش داریم.»

بازتعریفی جدید از کتاب‌ها و نبود تنوع

این همه نوشتم که بگویم بعد از این همه سال از شهادت شهیدمطهری هنوز نتوانسته‌ایم این شهید و آثار مهمش را به همه نسل‌ها بشناسانیم. اینکه فقط در 12 اردیبهشت مراسمی در مدارس گرفته شود و بعد هم تمام، نمی‌تواند حق مطلب را در مورد این استاد شهید ادا کند. نکته بعدی این است که برخی منتقدان عملکرد انتشارات صدرا را بعد از گذشت چندین سال، مناسب نمی‌دانند و معتقدند با گذشت نزدیک به 30 سال از شهادت استاد مطهری، برخی سخنرانی‌های این استاد هنوز به کتاب تبدیل نشده‌اند و اگر انحصار آثار فقط در دست یک انتشارات نبود الان آثار بیشتر و مدل‌های جدیدی از کتاب‌های این شهید در بازار نشر وجود داشت. نداشتن تنوع و یک مدل نگاه به آثار باعث شده است مخاطبان زیادی در سال‌های اخیر برای آثار شهیدمطهری وجود نداشته باشند. مطمئنا وارد شدن در اشل‌های جدید می‌تواند کمک کند تا مخاطبان یا نسل جدید با این مدل کتاب‌ها بیشتر آشنا شوند. اینکه یک انتشارات همان راهکارهای 30 سال پیش را برای انتشار کتاب داشته باشد و تنها مرجع مواجهه با مردم در فضای مجازی سایتی باشد که فقط فروش اینترنتی دارد نمی‌تواند پاسخگوی نیاز مخاطب امروزی باشد. سوال‌های ریزودرشت نسل جدید، چیزی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت. وقتی می‌شود با استدلال‌هایی مثل استدلال شهیدمطهری به این سوالات پاسخ داد نباید با این حرف که وظیفه ما فقط انتشار و چاپ کتاب است از زیربار مسئولیت شانه خالی کرد.

* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار

مرتبط ها