کد خبر: 40210

«فرهیختگان» بررسی کرد

بورس ۹۹؛ رقص کاغذی شاخص یا عمق‌بخشی به سرمایه‌ها

براساس آمار در سال 98 دولت از محل مالیات‌های مربوط به خرید و فروش سهام، درآمدی حدود چهارهزار میلیارد را داشته که این عدد در سال جاری با توجه به ارزش خیره‌کننده معاملات تا اینجای کار قطعا چندین‌برابر خواهد بود.

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، همزمانی رکود و تورم در اقتصاد، مردم را برای محافظت از ارزش پول یا پس‌انداز خود به سمت بازار‌های مختلف پولی و مالی یا به‌قولی trade سوق می‌دهد. در سال‌های اخیر با کاهش دنباله‌دار سود بانکی و ربودن گوی سبقت توسط تورم، تمایل برای نگهداری پول در بازار پولی (سیستم بانکی) کمتر شده و عمدتا بازار‌های طلا، ارز، سکه و مسکن (بازار‌های مالی) بودند که به‌طور سنتی محافظی در برابر شوک‌های تورمی برای خانواده‌ها شناخته می‌شدند. این امر هرچند ریسک سبد خانوارها را دربرابر شوک‌های تورمی پایین می‌آورد اما منجر به اختصاص غیربهینه منابع کشور، عدم‌خلق ارزش (تولید) و در برهه‌هایی تورم بالا می‌شد؛ به‌طوری که در سال‌های اخیر شاهد خانه‌ها و دلار‌های زیادی بوده‌ایم که بدون ایجاد مزیت اقتصادی یا در گوشه‌ای مشغول خاک خوردن بودند یا در بنگاهی مورددلالی قرار می‌گرفتند. اما درادامه، اضافه‌شدن سرمایه‌گذاری در بورس به سبد سرمایه‌گذاری خانوار‌ها اتفاق خوبی بود که در دوسال گذشته با رشد خیره‌کننده‌ای شاهد آن بوده‌ایم. موردتوجه قرارگرفتن این مسیر نه‌تنها در هدف اول؛ ضربه‌گیری برای شوک‌های تورمی و ارزی محسوب می‌شود بلکه در هدف دوم با کمک به جذب مستقیم نقدینگی برای تقویت تولید شرکت‌های عضو بازار، می‌تواند به سودآوری و سرمایه‌گذاری در سطح اقتصاد کلان و به بازدهی مناسب در سطح خرد (سرمایه‌گذاران خرد و حقیقی) کمک کند. درنهایت اما هدف اول تا حدود زیادی و لااقل تا لحظه نگارش این متن محقق شد، به‌طوری که به جز فعالان همیشگی که در بازار‌های موازی بوده و خواهند بود، باقی مردم با سرمایه‌های خود به بازار سرمایه سرازیر شده و از بروز شوک‌ها و افزایش قیمت‌ها در بازار ارز و دیگر بازار‌ها جلوگیری کردند. پشت‌سر گذاشتن یکی پس از دیگری ابرکانال‌ها و ورود به کانال 800هزاری، بازدهی پنج‌برابری بازار بورس نسبت به بازار طلا و 6 برابری نسبت به بازار مسکن در یک‌سال گذشته تایید‌کننده این ادعاست. تحقق این هدف هرچند تا مدتی به متغیر «نقدینگی ورودی» به بازار بورس مرتبط است اما در ادامه درون‌زا‌تر شده و وابستگی شدیدی به هدف دوم پیدا می‌کند. اما هدف دوم، مولفه‌ای است که چه توسط دولت و چه توسط بخش عمده‌ای از سرمایه‌گذاران تا همین لحظه موردغفلت قرار گرفته و ریسک‌های بزرگی را در بازار شکل داده است. درواقع سرمایه‌گذاران با بالابردن انتظارات تورمی خود (وابسته به ناآشنایی آنها) و خرید سهام‌های کم‌ارزش و سیاستگذاران با بی‌توجهی یا کم‌توجهی به رسالت واقعی بازار سرمایه باعث تشکیل حبابی لااقل در یک‌سوم از بازار بورس شده‌اند که نگرانی‌هایی را برای کارشناسان اقتصادی و فعالان باتجربه آن به وجود آورده است.

به نظر می‌رسد حالا که دغدغه سیاستگذار و سرمایه‌گذار روی هدایت نقدینگی، افزایش ظرف بازار و کنترل حباب آن مشترک شده است، نیاز بیشتری به عرضه‌های اولیه بزرگ با سازوکاری صحیح و تقویت اطلاعات سرمایه‌گذاران از طریق رسانه‌ها و مراجع رسمی است. در این گزارش با طرح نظراتی متفاوت از تحقق نیافتن هدف دوم به سراغ راهکار‌هایی که دولت و سازمان بورس برای دغدغه‌های خود در نظر گرفته، رفته و درنهایت آینده بازار بورس ایران را با توجه به تفسیرات موجود در گفت‌وگو با فردین آقابزرگی، کارشناس بورس بررسی می‌کنیم.

  سرنوشت بورس به موسسات ورشکسته دچار می‌شود؟

طی یک‌سال اخیر پرواز بورس در ارتفاعات درحالی ادامه یافت که این‌بار شاخص کل با رشد 22هزار واحدی ابرکانال ۸۰۰هزار واحدی را پشت‌سر گذاشت. این در شرایطی است که حدود هفت روز کاری از شکستن رکورد 700هزار واحدی گذشته بود؛ رشد 250درصدی شاخص کل و افزایش بین سه تا 20 برابری قیمت هر برگه از سهام‌های مختلف در یک‌سال گذشته، کارشناسان و حتی سرمایه‌گذاران را دچاره دلهره‌ای برای ریزش یا اصلاح بازار کرده است. این ترس از جایی مشهود است که در معاملات چند روز اخیر، مخصوصا روز گذشته در ساعت‌های ابتدایی بازار شاهد قوت گرفتن عرضه‌ها بوده‌ایم (احتمالا عده‌ای به‌دنبال ذخیره سود و خروج از سهام‌ها بوده‌اند)، امری که در ساعات میانی بازار و رفع استرس و تقویت عطش خریداران خنثی شده است.

نتیجه این رفت‌وبرگشت‌ها منتهی به جابه‌جایی یک رکورد تاریخی دیگر در ارزش دادوستدها در روز گذشته شد؛ به‌طوری‌ که فقط در بورس بیش از ۱۱هزار میلیارد تومان به‌صورت خرد دست به دست شد. علاوه‌بر فضای هیجانی حاکم بر بورس، ورود تعداد بسیار زیاد افراد ناآشنا به بازار با سرمایه‌های کلان و تصور ادامه‌دار بودن روند صعودی فعلی، دیگر مولفه‌های منفی است که سبب ایجاد حباب و ورود سوءاستفاده‌کنندگانی شده که معاملات و نوساناتی همچون روز گذشته را رقم می‌زنند. به‌طوری که در کسری از ساعت یک سهم از صف‌فروشی به صف خریدی تبدیل شده یا صف خرید‌های چند صدمیلیونی در انتظار سهم‌های بدون بنیاد قرار می‌گیرد.

کارشناسان بازار سرمایه معتقدند قیمت سهام شرکت‌های کوچک که از لحاظ کمیتی بخش بزرگی از بازار را تشکیل می‌دهند، بیشتر تحت‌تاثیر این آمد و شد سرمایه‌ها قرار گرفته و حباب زیادتری را شکل داده‌اند. شرکت‌های بزرگ نیز که تا قبل از اسفند 98 از رشد رویایی شرکت‌های کوچک جا مانده بودند، بدون همخوانی با رکود و ترس حاکم بر بازار‌های جهانی که ناشی از شیوع ویروس کرونا بود، روند صعود خود را پیش گرفته، به‌طوری که از ابتدای سال تا به‌حال 30 درصد افزایش در قیمت را تجربه کرده‌اند.

از طرفی، تفکیک ارزش معاملات بیش از 160هزار میلیاردی بازار بورس از ابتدای سال تا به‌حال که حدود 50 درصد کل ارزش معاملات در سال 98 را نشان می‌دهد، تایید می‌کند به جز حدود 12هزار میلیارد که جذب عرضه‌های اولیه و افزایش سرمایه‌ها شده (جذب تولید اتفاق افتاده) باقی صرفا در بازار ثانویه سفته‌بازی (دست به دست به حالت دلالی) شده است. این آمار و ارقام نشان می‌دهد بازار بورس بر لبه‌ای شمشیری قرار دارد که یک طرف با عمق‌دهی و سیاستگذاری صحیح مایه رشد و سود اقتصاد و فعالان آن است و از طرف دیگر با دور شدن از رسالت واقعی بازار سرمایه باعث افت و ضرر‌های سنگین مخصوصا برای ناواردترهاست. این روزهای بورس شباهت زیادی به ورشکستگی موسسات مالی در سال 96 پیدا کرده است، به‌طوری که در همان زمان هم این موسسات بدون پتانسیل با جذب بسیار زیاد نقدینگی و برآورده نکردن سود‌های انتظاری سهامداران با مشکلات عدیده‌ای مواجه شدند.

 دولت از بورس استفاده می‌کند  یا سوءاستفاده؟

در اقتصاد ایران پدیده سرکوب مالی( Financial Repression)وجود دارد. مالکیت و کنترل بانک‌ها، سوق دادن اعتبارات به بخش‌های معین و بازار بسته (Captive) اوراق بدهی دولت همگی نشانه‌های سرکوبی مالی در ایران است. از طرف دیگر شرایط فعلی اقتصاد ایران رکودی بوده و چشم‌انداز سرمایه‌گذاران نیز خوشبینانه نیست، به‌ویژه این مساله برای بنگاه‌هایی که سهم صادرات آنها از کل تقاضای محصولات‌شان بالاتر باشد به دلایل تحریم‌ها و مشکلات مبادلات ارزی وخیم‌تر است. دلیل خاصی هم وجود ندارد که انتظار بهبود در تقاضای کل ازجمله صادرات و تغییر مثبت در انتظارات سرمایه‌گذاران داشته باشیم. در چنین شرایطی رشد شاخص بازار بورس را نمی‌توان شاهدی بر افزایش بازدهی انتظاری سرمایه‌گذاری‌ها در بخش واقعی اقتصاد تلقی کرد. شرکت‌های بورسی نیز شرایطی بهتر از کل اقتصاد ندارند. حال با وجود چنین شرایطی که رشد شاخص به رفتار سفته‌بازانه محدود شده است چه دلیلی برای این همه تبلیغات وسوسه‌کننده از سوی دولت وجود دارد.

درواقع در شرایط کنونی دولت به‌عنوان سیاستگذار به‌جای بزرگ کردن ظرفیت بازار بورس با استفاده از عرضه کردن سهام شرکت‌های بزرگ و سودده درحال عرضه قسمت کوچکی از سهام شرکت‌های خود بدون تغییر در ماهیت مالکیت و ساختار آن است. البته نمی‌توان منکر این امر شد که دغدغه دولت در هدایت نقدینگی به بازار بورس دغدغه صحیح و بجایی است اما این نوع سازوکار در پیش گرفته شده تنها در کوتاه‌مدت است که می‌تواند تامین مالی خوبی برای دولت و سود نسبتا مناسبی برای سرمایه‌گذاران را رقم بزند و در بلندمدت با منتهی شدن سرنوشت این شرکت‌ها به دیگر بنگاه‌هایی که سال‌ها پیش عرضه شده‌اند و کاری از پیش نبرده‌اند، باید منتظر آثار زیانباری برای اقتصاد کشور بود. علاوه‌بر اینها به‌نظر می‌رسد دولت با اجرای چنین سیاستی مازاد بر جذب نقدینگی و همزمان از دست ندادن مدیریت خود، درآمد مالیاتی بسیار زیادی را نسبت به سال‌های گذشته از آن خود می‌کند.

براساس آمار در سال 98 دولت از محل مالیات‌های مربوط به خرید و فروش سهام، درآمدی حدود چهارهزار میلیارد را داشته که این عدد در سال جاری با توجه به ارزش خیره‌کننده معاملات تا اینجای کار قطعا چندین‌برابر خواهد بود. این رقم را اگر در کنار کل درآمد نفتی ایران در سال 98 بگذاریم قطعا بیشتر به چشم خواهد آمد، بنابراین به نظر می‌رسد خود دولت نیز نسبت به این سبک از بازار پرمعامله اما بدون خلق ارزش بی‌میل نخواهد بود.

* نویسنده: مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار

 

مرتبط ها