به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مرزهای جغرافیایی و خطکشیهای سیاسی هیچگاه نتوانستهاند آوازه مردان بزرگ را درون خود محصور کنند. یکی از این مردان بزرگ، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود. او نهتنها آوازهاش که خودش هم محدود به مرزهای جغرافیایی نبود و از ایران تا عراق، سوریه، لبنان، فلسطین تا شمال آفریقا میتوان رد پای او را دنبال کرد. روز جمعه مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق در گفتوگویی که از شبکه سعودی و انگلیسیزبان mbc پخش شد، از نقش سردار سلیمانی در مهار داعش در منطقه اقلیم کردستان روایت کوتاهی داشت. او که پیش از این رئیس اقلیم کردستان عراق بود، گفت: «در روزهای آغازین حمله داعش به عراق و نزدیک شدن تروریستها به منطقه کردستان، شهید سلیمانی اولین کسی بود که با من تماس گرفت و برای کمک تسلیحاتی و نظامی به ما اعلام آمادگی کرد.»
وی افزود: «سردار سلیمانی از من پرسید آیا به چیزی نیاز دارید؟ و من هم گفتم در صورت امکان دوشکا و آرپیجی لازم داریم. صبح روز بعد ایران با هواپیما سلاحها را برای ما ارسال کرد.» بارزانی پیش از این نیز بارها درباره نقش سردار سلیمانی در جلوگیری از سقوط مناطق کردنشین عراق اشاره کرده بود. او دی ماه 93 یعنی اوایل خیزش داعش برای تصرف عراق با روزنامه زمان چاپ ترکیه گفتوگو کرد. در این گفتوگو که روزنامه زمان آن را با تیتر «اربیل چگونه نجات یافت» منتشر کرد، بارزانی گفت که «همه میدانند داعش به دروازههای اربیل رسیده بود و بیم آن میرفت که شهر بهزودی اشغال شود. پس از حمله داعش من با آمریکاییها، ترکها، انگلیسیها، فرانسویها و حتی عربستان تماس گرفتم که همه مقامات این کشورها در جواب گفتند فعلا هیچکمکی نمیتوانند بکنند. من فورا با مقامات ایرانی تماس گرفتم و به آنها صریحا گفتم شهر درحال سقوط است، اگر نمیتوانید کمکی کنید ما شهر را تخلیه میکنیم. لذا مقامات ایرانی فورا شماره تماس قاسم سلیمانی را به من دادند و گفتند حاج قاسم نماینده تامالاختیار ما در امور مبارزه با داعش است. لذا فورا با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضاع را دقیقا شرح دادم. حاج قاسم به من گفت من فردا صبح بعد از نماز صبح اربیل هستم. به او گفتم فردا دیر است همین حالا بیایید.» بارزانی ادامه داد که «حاجی گفت کاکمسعود فقط امشب شهر را نگه دار.» صبح روز بعد، قاسم سلیمانی در فرودگاه اربیل بود. بارزانی گفت که «من به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نفر از نیروهای مخصوصش آمده بود. آنها سریعا به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی دوباره کردند و در عرض چندساعت ورق بهنفع ما برگشت. در ضمن کمکهای تسلیحاتی ایران نیز برای ما رسید.»
حاج قاسم، چند نفر از نیروهایش را برای مشاوره نظامی در اربیل میگذارد و خودش به کربلا میرود. آنگونه که بارزانی میگوید بعدها کردها یک فرمانده داعش را اسیر میکنند و از او میپرسند چگونه شما که در حال فتح اربیل بودید، یکباره عقب نشستید؟ این اسیر داعشی میگوید: «نفوذیهای ما در اربیل به ما خبر دادند قاسم سلیمانی در اربیل است، لذا روحیه افراد ما بههم ریخت و عقب نشستیم.» بارزانی در بخش دیگری از این مصاحبه گریزی به کوبانی زد و گفت: «اگر راهنماییهای سردار سلیمانی نبود در کوبانی داعش قتل عام بزرگی بهوجود میآورد و ما خود را مدیون سردار سلیمانی میدانیم.» اگر سردار سلیمانی نبود، در سال 2020 مرزهای جغرافیایی در غرب آسیا دچار تغییرات چشمگیری شده و خاک ایران به محل منازعه با داعش تبدیل میشد. دستور رهبر انقلاب برای کمک به سوریه و عراق در مبارزه با داعش در کنار درایت و هوشمندی سردار سلیمانی، داعش را در همین دوکشور زمینگیر کرد. سلیمانی در مبارزه با داعش نشان داد که برترین فرمانده نظامی جهان در قرن 21 است. هیچمقام نظامیای بهاندازه او افتخارآفرینی نداشته و نتوانسته با بزرگترین تهدید قرن 21 اینچنین جسورانه و بیباک مواجه شود. همین موضوع باعث شده با وجود سالها تبلیغات منفی و دروغین رسانههای غربی، از آمریکای جنوبی تا شرق دور، علاقهمندانی داشته باشد که در سوگ شهادت او عزاداری کنند. یکی از این علاقهمندان، مونی بعزاوی، محقق، شاعر و استاد دانشگاه تونسی است. بعزاوی برای تمجید از رشادت و ایثار سردار شهید، در چهلمین روز شهادت حاج قاسم سلیمانی شعری را در وصف رشادتها و دلاورمردیهای وی در مبارزه با تروریسم و آزادی قدس سرود و آن را در کنار تصویری از شهید سلیمانی به سفارت ایران در تونس اهدا کرد. بعزاوی در این شعر که به روح شهید قاسم سلیمانی بهعنوان «آقای شهیدان» تقدیم کرد، نوشته است: «سلام بر روح تو که صبح جمعه خونت در سرزمین پاک و شرافت جاری شد.» وی در ادامه شعر خود افزوده است: «عطر خوشبوی تو بر سرزمین پاک گسترده شد و روزی صدای حق تو از قدس بلند خواهد شد و با گفتار صادقانه خواهد گفت که این شهید قدس است.» در همین زمینه «فرهیختگان» با این شاعر و استاد دانشگاه گفتوگو کرده است. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در ابتدا صمیمانه از رویکرد آزاداندیشی شما در برابر فرهنگهای مختلف تشکر و قدردانی میکنم. هدف شما از سرودن شعر در وصف سردار حاج قاسم سلیمانی چه بود؟
سلام و درود میفرستم به روح شهدای جهان اسلام که برای دفاع از سرزمینهایشان و دفاع از اسلام جان خود را فدا کردند. همچنین شهادت سردار سپاه قدس حاج قاسم سلیمانی را تسلیت میگویم و از خداوند برای ایشان علو درجات را در بهشت خواستارم. حقیقت این است که من بهعنوان یک شاعر هدف خاصی از بیان خصائل و تجمید شهدای راه حق ازجمله شهید حاج قاسم سلیمانی در اشعارم ندارم، زیرا معتقدم یک شاعر با تمام صداقتش شعر میگوید و منتظر هدف یا منافع خاصی نیست، بلکه رسالت شاعر انتشار فرهنگ انسانیت، محبت و اسلام در میان ملتهاست. از این رو، اولا بهعنوان یک انسان و ثانیا بهعنوان یک روشنفکر معتقدم که شهید حاج قاسم سلیمانی نمونه مجاهد دلیری است که در برابر ظلم ستمگران و مستکبران ایستاد. او فرماندهای بود که زیربار ظلم و ذلت نرفت و همیشه برای برپایی حق و سربلندی قدس، به حق و حقیقت سخن گفت. او کسی است که همواره برای عزت و حرمت اسلام در مقابل دشمن صهیونیستی و دشمنان حق و حقیقت، خواستار اتحاد ملت اسلامی بود و برای وطن و بقای اسلام هیچگاه باطل را نپذیرفت. در حالی که ما شاعران حتی اگر یک کلمه حرف حق هم زده باشیم، باز هم موفق نشدهایم و نتوانستهایم شکوه مبارزات او را دریابیم. پس در مقابل چه کسی موفق میشویم و برای چه کسی مینویسیم؟ شاید من تنها زن شاعر تونسی باشم که قصیدهای در وصف حاج قاسم سلیمانی نوشتهام، اما اطمینان دارم که بیشتر شعرای عرب در وصف خصوصیات و خصائل حاجقاسم شعر سرودهاند. واقعیت این است که شهید سلیمانی از آنچه در کلمات و اشعار ما بیان میشود سزاوارتر است، چرا که او عشق به وطن، عزتنفس و غرور را در وجود ما کاشته است. او عشق به فلسطین، سرزمینی را که اکنون بهدست اشغالگران افتاده در وجود ما پرورانده است. روح ما از این اصول و ارزشها لبریز شده و ریشه در اندیشه و فرهنگ ما دوانده است. مقاومت در روزگاری که به دوران نزاع، درگیری، جنگ و خیانت معروف شده به معنای پیروزی برای حقیقت است. شهید سلیمانی به ارزشهای اصیل اسلامی پایبند بود و سرانجام نیز به فیض شهادت حقیقی که هر انسان شریفی در جهان آرزو میکند، دست یافت. حقیقتا که شهادت واقعی را تنها شرافتمندانی که در میدانهای نبرد با ظلم میجنگند به دست میآورند، نه آنان که پشت دیوارها خود را حبس کردهاند. شهادت واقعی از آن کسانی است که با شجاعت، ثبات قدم و یقین در راه خدا جهاد میکنند. شهادت واقعی نصیب کسانی است که با آفت ظلم میجنگند و نه آنان که پیرو هوای نفسند و رویگردان از دفاع از وطن. کلماتی که من نوشتم کلمات سادهای است که حق شهید سلیمانی را برآورده نمیکند. شعر من تنها تجلی بخشی از احساسی است که در زمان شنیدن خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی داشتم. این کلمات بیانگر اشکهایی بود که در یک لحظه صمیمانه و احساسی از چشمان من جاری شد و هیچهدفی پشت آن وجود نداشت، برای من افتخار است که در زمره کسانی باشم که در وصف حاج قاسم شعر سرودهاند. افتخار میکنم پیرو تفکرات و مکتب سردار سلیمانی هستم، چرا که فکر میکنم بالا بردن پرچم حقیقت همان رسیدن به پیروزی کامل است. من معتقدم زمانی که خون فرزندان مقاومت بر زمین جاری میشود، یعنی غرور و عزت جاری میشود و روح انسان به صدا در میآید. سردار سلیمانی برای من چراغ روشنگری در این دنیای پر از خیانت بود. برای همین به خودم قول دادم که هرگز تسلیم نشوم و همواره در راه شهید سلیمانی و شهدای پیش از او قدم بردارم، چرا که زندگی با عزت بهتر از زندگی با ذلت و وابستگی است.
قاسم سلیمانی در دورانی به شهادت رسید که رسانههای عربی و غربی اطلاعات دروغینی علیه او منتشر میکردند. شعر شما نشان میدهد باوجود جنگ رسانهای، حقیقت خود را به نمایش میگذارد. جامعه هنری و فرهنگی تونس و همچنین مردم عادی این کشور چه اطلاعاتی درباره این شهید دارند؟
این که ملت تونس حاج قاسم سلیمانی را بهعنوان کسی که فرمانده سپاس قدس بود، میشناسند، شکی نیست. مردم تونس کاملا در جریان اتفاقاتی هستند که در فلسطین رخ میدهد و همواره از ملت فلسطین حمایت کردهاند. موضع جمهوری تونس درمورد مساله فلسطین نسبت به برخی کشورهای عربی، موضع افتخارآمیز و قابلتوجهی است. حقیقتا قلب مردم تونس از شهادت حاج قاسم سلیمانی به درد میآید. حتی غم و اندوه این اتفاق در میان قشر تحصیلکرده، روشنفکران و جنبشهای مقاومت در تونس نیز بسیار زیاد بود، زیرا شهید سلیمانی تنها یک فرد شناختهشده برای ایرانیان نیست، بلکه بهعنوان محور مقاومت در جهان اسلام شناخته میشود. در این راستا، جنبشهای مقاومت در تونس، مراسم یادبودی برای شهید سلیمانی در روز 12 ژانویه در سالن شهیدمحمد براهمی با مشارکت تعدادی از روشنفکران و اساتید دانشگاه فعال در محور مقاومت برگزار کردند. در این مراسم بارها تاکید شد که شهید سلیمانی شهید راه وطن و شهید انسانیت است. مردم تونس ملتی هستند که بهشدت مقاومت میکنند و به فلسطین متعهدند. رابطهای که موجب شده اکنون آزادگان جهان با یکدیگر متحد شوند رابطه معنوی، اخلاقی و انسانی است که حول یک قضیه واحد که همان فلسطین است شکل گرفته است.
تونس از کشورهایی است که ارتباطات فرهنگی عمیقی با فرانسه دارد. تاثیر این ارتباطات در حوزه شعر بر روی اصول تکنیکی و فنی بوده یا وارد عرصههای فکری نیز شده است؟
درست است، تونس با توجه به تاثیراتی که استعمار فرانسه و تبعات آن بر تونس گذاشته است در طول تاریخ با فرهنگ فرانسوی زندگی کرده است، اما تونس هم مانند بسیاری از کشورهای جهان به دو قسم تقسیم میشود؛ قسمتی که همچنان تابع نظام فکری فرانسوی در همه زمینههاست و قسمت دیگر مخالف فرهنگ غربی و تبعیت از فرهنگ فرانسوی است. اما من به طور کلی مخالف پیروی از فرهنگ غربی هستم نه تنها فرهنگ فرانسه. اما به طور کلی بیشتر روشنفکران در تونس (ادیبان، شعرا، استادان دانشگاه و دانشجویان) ارتباط مستقیمی با فرهنگ غرب ندارند زیرا تونس هویت و فرهنگ خود را دارد که ریشه در تاریخ این سرزمین دارد. از سوی دیگر تونس در میان بسیاری از کشورها، کشوری است که دروازههای خود را به سوی فرهنگهای مختلف در جهان گشوده است و این جایگاه برجسته را در چارچوب توسعه روابط دیپلماتیک خود با کشورهای توسعهیافته و با هدف توسعه و ارتقای توانمندیهای خود در بازار جهانی بهویژه در زمینه آموزش، آموزش عالی، تحقیقات علمی، بهداشت، اقتصاد و سایر زمینهها به دست آورده است. علاوهبر این تونس نمیتواند مستقل از وابستگی به اندیشه فرانسوی باشد چرا که نظام آموزشی در تونس از زمان استقلال این کشور در سال 1956 بر پایه آموزشهای فرانسوی بنا شده است. البته نظام آموزشی با توجه به وسعت ریشههای آن در تاریخ تونس، توانسته تحرکاتی را در جریان فکری نسلهای مختلف در این کشور ایجاد کند. دوری از ساختارهای اندیشه فرانسوی بدان معنی است که ما برنامههای آموزشی را با سازوکارها و برنامههای جدید ایدئولوژیکی همسو کنیم و این امر به یک انقلاب جدید فکری، فرهنگی و سیاسی نیاز دارد. از ناحیه فکری و ادبی، حرکت فرهنگی و فکری جدیدی بعد از بهار عربی در تونس شکل گرفته و نفوذ فرهنگ فرانسه را در کشور ما کمرنگ کرده است. امروزه تلاشهای زیادی برای محافظت از خاک تونس و دخالت در امور این کشور از سوی کشورهای خارجی میشود. علاوهبر اینکه تلاشهای فراوانی نیز برای آموزش مردم در مورد اهمیت حفظ اصول و احکام اسلام انجام میشود. تونس از دهههای گذشته تا کنون دستاوردهای فرهنگی مهمی در رابطه با آزادی عقیده و بیان، گشودن دروازه کشور به روی فرهنگ اقوام مختلف و همزیستی مسالمتآمیز با افکار و ایدئولوژیهای گوناگون از طریق استراتژیهای خود بهدست آورده است. معتقدم که جامعه تونس تا حد زیادی موفق شده است مبانی و هویت خود که ریشه در تاریخ این کشور دارد را در چارچوب به اصطلاح «انقلاب ضد روشنفکری» بازگرداند. هرچند در این میان چالشهایی مانند بیثباتی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی موانعی را برای مردم تونس ایجاد کرده است.
* نویسنده: زهرا فریدزادگان، روزنامه نگار