به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، معمولا برای دانشآموزانی که میخواهند تازه از فضای مدرسه و خانواده جدا شوند و در شهر دیگری که چندان از آن شناخت ندارند، تحصیل کنند، دوران بسیار سختی رقم خواهد خورد. اما پس از گذشت حدود دو یا سه ترم، در این افراد که دیگر به آنان دانشجو اطلاق میشود، تغییری رخ میدهد که هرگز به شهر یا محل تولدشان بازنخواهند گشت و در همان شهرهای بزرگ میمانند. این مساله برای کشور هزینه بسیار زیادی را تحمیل کرده، چراکه افراد برای حضور در دانشگاههای تهران زمان و هزینههای قابلتوجهی پرداخت میکنند، اما همین افراد بهدلیل نوعی کنشگری دیگر حاضر نخواهند شد به شهرشان بازگردند. آنطور که آمارها نشان میدهد، بسیاری از دانشجویانی که حتی علاقه شدیدی نیز به خانواده و شهر خود دارند، پس از تحصیل در شهر تهران، دیگر حاضر نیستند به شهرها و شهرستانهای خود بازگردند. تهران جذابیت زیادی برای مهاجران دائم و موقت دارد. سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ایران بهمنظور دستیابی به فرصتهای بهتر کار، درآمد، تحصیل و زندگی به این شهر میآیند. بسیاری از این افراد که اغلب جوان، دانشجو، کارمند یا کارگرند، بهتنهایی و دور از خانواده خود به صورت «مجردی» زندگی میکنند. ترکیبی از نیازهای عاطفی، میل به فردیت، استقلالطلبی، میل به رشد و از همه مهمتر پیشرفت تحصیلی و حرفهای و توسعه نامتوازن تهران در مقایسه با شهرستانها باعث گرایش فزاینده دانشجویان به زندگی مجردی در تهران شده است. این مساله کمکم در سالهای اخیر به نوعی معضل تبدیل شده است که حالا دانشگاه آزاد اسلامی برای آن راهکاری دارد.
روحالله دهقانی فیروزآبادی، معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگویی تفصیلی با «فرهیختگان» میگوید: «براساس طرحی که قرار است آن را در تهران اجرا کنیم، دیگر دانشجویان شهرستانی که برای ادامه تحصیل به تهران میآیند قرار نیست در این شهر بمانند؛ بلکه بهوسیله جذابیتها و ساختاری که طراحی کردهایم، فرد پس از اتمام دوران تحصیل به یک تخصص موردنیاز در شهر خود دست پیدا کرده و در آن متخصص و حرفهای شده است. در نتیجه باید برگردد و آن تخصص را که نوعی تخصص بومی همان منطقه است، گسترش دهد. این طرح بهنوعی میتواند در صورت صحیح اجراشدن غیر از توجه به استارتاپهای خدماتی به استارتاپهای تولیدی و منحصربهفرد نیز بینجامد.» این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ابتدا کمی از عقبه این طرح جدید در دانشگاه آزاد اسلامی بگویید
بهخاطر سیاستهای تاسیس دانشگاهها که به هرحال یک منشأ غربی داشتهاند و مسائل دیگری مانند امکانات رفاهی، دسترسیهای شهری و حاکمیتی و... دانشگاههای تهران به شکل خاص، به قطب جذب استعدادهای کشور تبدیل شدهاند. با اینکه در حال حاضر شهرهای بزرگی مانند تبریز، شیراز، اصفهان، مشهد و کرمان هم دانشگاههای خیلی خوبی دارند و با وجود همه توفیقاتی که این دانشگاهها داشتهاند، اگر دانشجویی در شهرستان باشد و توان اینکه به دانشگاههای تهران بیاید و تحصیل کند داشته باشد، میآید و در تهران تحصیل میکند، در این صورت نتیجه اتفاق چه خواهد شد؟ دانشگاههایی که در تهران هستند، هرساله سیل عظیمی از استعدادهای کشور را غربال میکنند و مغزها را بهسمت مرکز کشور که تهران است، میکشند. در این حالت، شهرها بهنوعی از مغزها خالی شده یا از تعداد استعداهایشان کم میشود و این قضیه آسیبزننده است، چون اصولا احتمال اینکه این افراد به شهر و روستای خود بازگردند بسیار کم است. طبق آمارهایی که وجود دارد، از هر 10دانشجوی مستعدی که به تهران میآید و تحصیل میکند، کمتر از سه نفر به شهرستان خود بازمیگردند و بقیهشان در تهران و شهرهای بزرگ دیگری که تحصیل کردهاند مشغول به کار میشوند و تعدادی نیز حتی به خارج از کشور میروند. اولین نتیجه این کار آن است که بعد از مدتی به شکل کاملا غیرمحسوس یک افت کیفیت نسل در شهرها اتفاق میافتد. شهری را در نظر بگیرید که 30سال استعدادهای آن با افتخار در کنکور شرکت میکنند، راهی تهران و دانشگاههای مطرح شده و بعد هم در مراکز مختلف آن شهر مشغول کار میشوند. در اصل، جمعیت آن شهر کم نمیشود، اما نخبگان مانند شیره یک محصول از آن شهر گرفته میشوند. در اینجا اتفاق جالبی رخ خواهد داد و آن اینکه استعدادهایی که پس از 10 یا 20سال در شهری پیدا میشوند، بهلحاظ ژنتیک و وراثت با استعدادهای قدیم آن منطقه قابلقیاس نیستند و اصطلاحا منطقه فقیر شده است.
یعنی دیگر آن منطقه استعداد نخواهد داشت؟
خیر، اینطور نیست، اما منطقه که فقیر شود، در انتخابات، در گزینش مدیران شهری دولتی و خصوصی خودبهخود سطح علمی افراد حاکم و سطح نخبگی تاثیرگذاران شهری پایین میآید و در مجموع کیفیت زندگی در شهرها روزبهروز کاهش پیدا میکند. این مصیبت زمانی دوچندان میشود که همین نخبهها و افراد خاص از کشور خارج شوند. در ایران میبینیم کسی که از کشور خارج میشود، دیگر احتمال بازگشتش به کشور خیلی کم است. دانشگاه آزاد اسلامی در بحث مهاجرت یک گام به جلو رفته است. در دانشگاه آزاد اسلامی صرفا «مهاجرت به خارج از کشور نخبگان» را مهاجرت نمیگوییم، بلکه مهاجرت مغزها از شهرهای محل سکونتشان نیز مهاجرت نام میگیرد. ما این را مشاهده کرده و آسیبهای آن را رصد کردهایم و بسیاری از مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی نیز درصدد مقابله با این مشکل برآمدند. از یک طرف نمیشود مانع ورود دانشجویان شهرهای مختلف به تهران شویم و از طرف دیگر میتوان تعدادی کار زیرساختی و زیربنایی انجام داد و دانشگاه شهرهای مختلف را بهتر کرد، کما اینکه در این سالها جمهوری اسلامی ایران توانسته تا حدی این مشکل تمرکزگرایی در تهران را از بین ببرد، اما نمیشود در همه شهرها یک دانشگاه شریف، امیرکبیر یا تهران ایجاد کرد. این واقعیت غیرقابل انکار است.
شما در این زمینه چگونه ارزیابی کردید تا به این نتیجه رسیدید؟
ما باید جاذبههایی در شهرستانها ایجاد کنیم که فرد وقتی به دانشگاههای تهران مراجعه میکند، پس از پایان تحصیل بازگردد. دانشجویی که به تهران مراجعه میکند، اصولا به لیسانس بسنده نخواهد کرد و در مقطع کارشناسیارشد یا حتی بعضیاز آنها به دکتری نیز گرایش پیدا خواهند کرد. بهطور میانگین افراد در این شرایط هشت تا 12 سال در تهران زندگی خواهند کرد. براساس مطالعه میدانی ما، خصوصا در برخی شهرها که قومیتهای تعصبیتری نیز دارند، در ترم اول و دوم دانشجویان مصر هستند که بازمیگردند و معتقدند در صورتیکه بتوانند در شهر خودشان و محل تولدشان کسبوکار یا فعالیتی داشته باشند، حتما بازمیگردند، چون تعلقات به خانواده زیاد است و هنوز درگیر زندگی فردی نشدهاند.
این بریده شدن از تعلقات و وابستگیهای خانوادگی در سالهای آخر کارشناسی کمکم پیدا میشود و فرد احساس نیاز به کسب درآمد پیدا میکند و وارد اجتماع میشود و چون شرایط اشتغال در تهران بهگونهای است که مانند قلاب عمل میکند و فرد را به خود میکشد، کمی سخت میشود او را از این شرایط جدا کرد. همین فرد وقتی در تهران ازدواج کند، بازگشتش به شهرستان تقریبا صد درصد منتفی میشود؛ یعنی فرد وقتی وارد تهران میشود، اگر بخواهد دکتری بگیرد، حدود 12 تا 15 سال باید در تهران بماند. پس این شخص در این مدت تا حدی با شرایط تهران آشنا شده و دیگر شهر محل سکونت و تولدش برای او غریب خواهد بود، چراکه آن فرد حدود چندسال در تهران اشتغال داشته و اگر بخواهد به شهر خود بازگردد، باید از صفر شروع کند.
عدهای دیگر از همین دانشجویان نیز هستند که در دوران تحصیل نتوانستهاند در تهران شغل دلخواه خود را پیدا کنند. آنها هم به شهر خود بازنمیگردند، چراکه معتقدند اگر نتوانند در تهران شغل موردنظر خود را پیدا کنند، قطعا در شهرستان هم نمیشود به آن رسید. ازدواج هم دلیل دیگری برای عدم بازگشت دانشجویان است؛ یعنی تمام این اتفاقات حول دو مورد اشتغال و ازدواج شکل میگیرند و این دو عامل هستند که درصد بازگشت را کم میکنند. برگشتن این افراد به شهرها منافع بسیاری دارد و کسی منکر این نیست. از سوی دیگر علاوه بر خلوت شدن شهر تهران، فضا برای ورود دوباره افراد جدید نیز مهیا میشود.
در این صورت دانشگاه آزاد اسلامی چه نقشی میتواند داشته باشد و اصلا راهکار چیست؟
الان فضای استارتاپها خیلی نمود دارد و مانند گذشته که فضای صنعتی در کشور غلبه داشت، نیست. دانشجویان در استارتاپ تیم میشوند و رشد میکنند، اما متاسفانه بیشتر جنس این استارتاپهای کشور خدماتی است و مغزهای ما بهجای اینکه تولیدکننده شوند، دلال و کاسب میشوند. مثلا افراد بااستعداد در زمینه خرید یا فروش یک اپلیکیشن راهاندازی میکنند، بعد حدود 500 نفر از کارگران خرد و کوچکی را که در این زمینه فعالیت داشتند، بیکار میکنند و خودشان میشوند ارباب و آن کارگران بَرده. این جنس استعداد چندان مفید نیست. زیرا وقتی فردی که بااستعداد و نخبه بوده به راحتی به پول میرسد، دیگر بهدنبال پژوهش نیست و اصطلاحا دلال میشود. این نوع تفکر بهخاطر شرایط فرهنگی و اجتماعی تهران نیز دوچندان میشود، چراکه این شهر شلوغ و پرجمعیت است و نیاز به نیروهایی دارد که برخی فعالیتهای مردم را مدیریت کنند، اما برعکس در شهرها بیشتر فضای کسبوکارها تولیدی است. دانشگاه آزاد اسلامی بررسی کرده که مثلا در شهرستان ملایر یا همدان سالانه چندین نفر برای ادامه تحصیل به تهران میآیند و چگونه میتوان این افراد را به شهر خود برگرداند. ما باید یک سکو یا زیرساخت ایجاد کنیم که این همدانیها یا ملایریهای مشغول به تحصیل در تهران را دور هم جمع کنیم. سپس به کمک بزرگان ملایر یا همدان ساکن در تهران و فارغ از اینکه این دانشجویان در چه دانشگاهی تحصیل میکنند، تیمهای اولیه را زیر نظر تعدادی مربی قرار دهیم. این مربیان در زیرساختی که تحت عنوان «سکوی توسعه فناوری، میزبان» راهاندازی شده است، دانشجویان را آموزش میدهند و آنها میهمان میزبان میشوند. وقتی فضایی در اختیار این افراد قرار گیرد، امکانات، وام و تسهیلاتی به آنها ارائه شود و مربی و تجهیزات و آزمایشگاه برای آنها برقرار کنیم، به شرطیکه کسبوکاری را حول ویژگیهای شهر همدان یا ملایر مانند مبل و منبت، فرآوری انگور، گردو یا... راهاندازی کنند، دیگر به راحتی میتوانند پس از پایان تحصیل برگردند و صنعت منطقه را رونق بخشند.
سازوکار طرح «سکوی توسعه فناوری، میزبان» چیست؟
دانشجویان در این فضا از ترمهای 3 یا 4 تیمبندی میشوند و پس از پایان تحصیل در کارشناسی، ارشد یا دکتری میتوانند در آن صنعت فعالیت کنند و چارهای جز بازگشت به شهره ای خود برای ادامه فعالیت و استارتاپ خود ندارند. این افراد در این مدتی که در تهران هستند و تحصیل میکنند، بهراحتی آموزش میبینند و حرفهای میشوند. برای اینکه فرد با علاقهمندی و رغبت بهسراغ استارتاپهای بومی منطقه خود برود، ابتدا درصدی از سهام استارتاپ از او گرفته میشود و زمانی که به شهر خود بازگردد، مقداری از آن سهام به خود او بازگردانده میشود. این جاذبههایی است که دانشگاه آزاد اسلامی میتواند ایجاد کند و برای این قضیه با همتی که دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران داشته، فضای حدودا 30 هزار مترمربعی از بهترین ساختمانهایی که در مرکز شهر است، در اختیار معاونت نوآوری و فناوری قرار داده شده است که برای توسعه این زیرساخت مورد استفاده قرار گیرد. در این زمینه معاونت علمی ریاستجمهوری نیز کمک کرده است و امید داریم تا پایان بهمن این مرکز تجهیز شود.
در این طرح غالبا چه افرادی مجری هستند؟
ما در این طرح با کمک نخبگانی که خودشان تجربههای این حوزه را دارند، بهعنوان بهرهبرداران فعالیت را آغاز کردهایم؛ یعنی مجریان برگزارکننده این طرح نیز از شهرهای مختلف بوده و در حال حاضر در تهران مشغول به تحصیل هستند و چنین فعالیتهایی داشتهاند. تمرکز دانشگاه آزاد اسلامی روی صنعتی است که مستقیم با مردم سروکار دارد. ما در تهران به دنبال الگوسازی هستیم و میدانیم که برای این طرح 30 هزار متر اصلا مناسب نیست، اما انتظار داریم سایر دستگاهها نیز به کمک ما بیایند و از این طرح حمایت کنند.
* نویسنده: یزدان محمدی، روزنامه نگار