به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اندوه حادثه پرواز 752 هواپیمای اوکراینی، به هفته رسیده؛ اندوهی که از ابتدای هفته غمبارتر شد. غمی که غبار انکار و عدم اطلاعرسانی بهنگام، آن را چند برابر کرده بود. سرلشکر سلامی، فرمانده کل سپاه روز یکشنبه در میان نمایندگان مردم خدا را شاهد گرفت که دوست داشته داخل این هواپیما بوده ولی شاهد این ماجرای غمانگیز نباشد. فرمانده کل سپاه جان فرزندانش را هم گواه گرفت که او و دیگر همراهانش در سپاه پاسداران هیچ آرزویی ندارند جز اینکه به پای مردم قربانی شوند. سرلشکر قسم خورد که هیچوقت در طول عمرش چنین شرمنده نبوده و همه مسافران را همچون خانواده خود خواند. سردار سلامی نیز روز قبل از آن از تریبون رسمی صداوسیما خطاب به مردم گردن باریکتر از مویش را نشان داد و تاکید کرد که همه مسئولیت خطای صورت گرفته را میپذیرد. سردار تاکید داشت این حادثه حتما توسط ستادهای بالاتر و قوهقضائیه بررسی میشود.بگذریم که هنوز ابعاد مختلف این حادثه مغفول است؛ مثل اینکه چرا و چطور سامانه به اشتباه طی دو مرحله از حمله موشکهای کروز خبر داده، یا اینکه چرا سامانه هواپیمای مسافربری را کروز تشخیص داده یا اینکه چرا پروازها کنسل نشده و... ولی به هر ترتیب بدیهی است که مردم، آنهم مردمی که همواره و در سختترین شرایط نیز حتی پیشگام مسئولان بودند و سختیها را به جان خریدند، حالا رنجیده باشند که چرا از روز اول ولو با عدم قطعیت، حقیقت از نگاهشان پنهان شده است. حقیقتی که حتی از رسانهها نیز ولو در حد احتمال پنهان شد.از این رو بیتردید این رنجش اجتماعی باری بود که بر غم حادثه تأسفبرانگیز بوئینگ 737 اوکراینی آوار شد. داغ سنگینی که روی داغ کمرشکن سردار آمد و حالا جز با همدلی نمیتوان این بار مضاعف را تحمل کرد.
محمدمهدی اسماعیلی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در گفتوگو با «فرهیختگان» معتقد است محل نزاع و بخش بسیار آزاردهنده در این حادثه، انکار و عدم اطلاعرسانی درخصوص واقعیت است اگرچه تصریح میکند با اینحال نیز شکاف اجتماعی رخ نداده و برای اثبات همگنی جامعه، رجوع به تشییع چند میلیونی سردار سپهبد سلیمانی کافی است.
اگرچه این استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تاکید دارد خشم عمومی ناشی از انکار بهطور طبیعی رخ داده است. اسماعیلی همچنین معتقد است اعتماد تدریجی به دست میآید ولی به فوریت ممکن است دچار خدشه شود و از این رو کاهش اعتبار و بازسازی اعتماد ناشی از این رخداد را زمانبر و دشوار میداند و با اینحال تأکید دارد که مردم بهرغم خشم عمومی خود قادر به تفکیک موضوعات هستند و اگرچه از رویه پیش آمده عمیقا ناراحتند ولی باید توجه داشت افرادی که به بهانه این خشم عمومی به نظام و ارزشهای مردم و انقلاب توهین میکنند، هیچ نسبتی با آن خشم عمومی مردم ناشی از عدم اطلاعرسانی و حادثه هواپیمای اوکراینی ندارند.
این استاد دانشگاه پیشنهادهایی نیز برای ترمیم و بازسازی اعتماد عمومی ارائه کرد. آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با محمدمهدی اسماعیلی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران است.
برخی معتقدند با توجه به عدم اطلاعرسانی 3 روزه درخصوص حادثه تأسفبار هواپیمای اوکراینی، به صورت ناخواسته درحالحاضر شکاف اجتماعی میان مردم و مسئولان ایجاد شده است. به نظر شما در این شرایط برای ترمیم این شکاف اجتماعی چه اقدامهایی باید صورت بگیرد؟
نکته قابل تأمل اول اینکه به نظر من تعبیر شکاف اجتماعی، تعبیر درستی نیست و شکاف اجتماعی اتفاق نیفتاده است. کشور ما یک جامعه کاملا همگنی است و این اتحاد را در تمام اتفاقات هفته پیش و تشییع چند میلیونی پیکر شهید سلیمانی این را نشان داد. اتفاقی که این روزها درحال رخ دادن است بر اثر یک اشتباهاتی بود که پشت هم رخ داد و مردم را ناراحت کرد. اصل حادثه تاثر برانگیز است و عدهای از هموطنان ما در سقوط هواپیما از دنیا رفتند. همیشه بحثهای مربوط به سوانح هوایی برد رسانهای وسیعی دارد. یعنی حوزه شمول و دربرگیرندگی آن بالا است. این اتفاق افتاده و بهعبارتی سقوط هواپیما فینفسه حادثهای غمانگیز است. رخداد بعدی این بود که در کنار این حادثه تأسفبرانگیز مشخص شده در یک بخشی از مجموعه نظامی، خطایی رخ داده، خطای محاسباتی یا هر چیزی که بوده است. نکته سوم این است که با یک فضایی روبهرو شدیم که اطلاعرسانی بعد از 72 ساعت انجام شده و ابتدا در منابع رسمی علت وقوع این حادثه تأسف برانگیز انکار میشد.بیش از هر چیز این بخش سوم آزار دهنده بود. بخش اول و دوم بهرغم همه تلخیهایی که دارد به هرحال توجیههای قابل قبولی دارد. به هر حال در همه جای دنیا هواپیما سقوط میکند؛ اشتباه هم در آن شرایط حاد جنگی و آمادهباش کامل، اگر چه اتفاق تلخی است ولی ممکن است رخ دهد. اتفاق خیلی بد است ولی به هر حال خطایی است که در آن فضا کاری نمیتوان کرد و ممکن است رخ دهد. اما محل نزاع آن انکار و درواقع مخالفتی است که با قرائتهای دیگر میشد. به نظرم این محل اشکال است که مقصر آن هم سیستم تصمیمگیر است. مسئولان از روز اول میتوانستند اگرچه حتی بررسیها نهایی نبود ولی همین فضای ابهام را بیان کنند و نتایج به بررسیها سپرده شود. به نظرم این بخش سوم یعنی انکار و عدم اطلاعرسانی درخصوص واقعیت، بخشی است که مردم و دانشجویانی که خود را بهنوعی در این زمینه صاحب عزا و مصیبت میدانند، ناراحت کرده و حاکمیت باید تلاش کند با زبان صریح این را اعلام کند.
کاری که هم آقای حاجیزاده و هم آقای سلامی انجام دادند، کار شجاعانهای بود و به نظرم بخش مهمی از افکار عمومی از آن پوزش و عذرخواهی قانع شدند. اما طبیعی است که وقتی چنین اتفاقاتی رخ میدهد یک بخشی همیشه آماده هستند از هر مسالهای، حق یا ناحق، برای زدن اصل نظام استفاده کنند. اینجا هم همین اتفاق افتاد. تعداد محدودی این حادثه را تبدیل به یک صحنه بهنوعی استیضاح حاکمیت کردند. باید درنظر داشت که بهنظر من حاکمیت اگر میخواست کتمان کند، هر چقدر هم طرف مقابل ادله و شواهد ارائه میداد، میتوانست این را ادامه دهد. ولی باید در نظر داشت که کاملا سیستم نظام، سریع و صادقانه اشتباه خود را پذیرفت و اعلام کرد و پوزش خواست و از همین مساله که تاخیر داشت نیز باز پوزش خواست. مردم ناراحت هستند، بخش عمدهای از مردم واقعا ناراحت هستند اما بخش اکثریت این جامعه موضوع را بهعنوان یک خطا و اشتباه که آن هم در یک بخشی از مجموعه بزرگ حاکمیتی اتفاق افتاده، پذیرفتند. موج و فضایی که برخی میخواهند ایجاد کنند به هدف نخواهد رسید. از این رو امکان تبدیل شدن به یک جریان اجتماعی علیه نظام وجود ندارد؛ بلافاصله احساسات فروکش کرده و حل خواهد شد. ولی سیستم جمهوری اسلامی نیز باید قاطعانه به اشتباه مقصران رسیدگی کند همانطور که امروز رئیس قوهقضائیه هم گفتند. باید با متخلفان برخورد شود و اگر جایی تقصیری بوده حتما معرفی شود و خانواده داغدیدگان کاملا مورد حمایت مادی و معنوی قرار گیرند و همه کارهایی که برای یک تسلی لازم است باید اتفاق افتد.
به شور یکپارچه مردم درخصوص شهادت سردار سلیمانی اشاره داشتید. میتوان از این دلخوریهایی که بابت انکار اتفاق افتاده، نتیجه بگیریم آن علاقه شدیدی که نسبت به این قهرمان ملی وجود داشت با این حادثه تأسف برانگیز تبدیل به خشم اجتماعی شده است؟
اصلا چنین چیزی نیست. این بحث دو مقوله کاملا جداست. سردار سلیمانی، قهرمان مبارزه با تروریست در همهجای دنیاست. احترام و شأن و منزلت ایشان سر جای خود است. بله، این حادثه قدری آن موضوع را بهلحاظ خبری و رسانهای تحت پوشش قرار داد، ولی به این معنا نیست که خطکشی کنیم و بگوییم تا دیروز مردم اینور بودند و حالا برگشتند و 180 درجه تغییر کردند! عشق و علاقه مردم به سردار سلیمانی ابدی است و این معجزه شهادت و ایثار است. این مساله بعدی قرآنی دارد؛ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (آیه 96 سوره مریم) یعنی همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند. محبت مردم به سردار سلیمانی از این منطق نشأت میگیرد و این منطق هیچگاه ذایلشدنی نیست. این حادثه هم برای اشتباهی بوده که در بخشی صورت گرفته است. از قضا در همه پیمایشهایی که مراکز معتبر انجام دادند، دومین شخصیت محبوب نظامی بعد از سردار سلیمانی، سردار حاجیزاده بود. مردم دیدند که چطور ایشان متواضعانه از مردم عذرخواهی کرد و حتی آرزوی مرگ کرد و اینکه خود در این هواپیما بود. به هر حال حادثهای است که پیش آمده ولی کاملا دو موضوع جداگانه است. اگرچه بله بروز و ظهور این امر و اینکه بتوان از آن برای جریانسازیهای به نفع نظام استفاده کرد، قدری کاهش پیدا کرده است و بهعبارتی امکان بهرهبرداری و استفاده درست قدری کاهش پیدا کرد، ولی در اصل قصه و مهر مردم نسبت به قهرمان ملی خود تفاوتی ایجاد نکرد.
با این وصف برخی اتفاقاتی که در این اعتراضها افتاد از جمله پاره شدن عکس سردار شهید توسط برخی و... چه توجیه و علتی دارد؟
اول اینکه معتقدم جریان رسانهای به چنین اتفاق خیلی محدودی نباید ضریبی بدهد چون واقعیت این است که سردار سلیمانی واقعا قهرمان همه مردم است. در حال حاضر در و دیوار خیابانها پر از عکس سردار است. باید در نظر داشت که وقتی دو آدم غافل هم بین دهها هزار پوستری که در سطح شهر هست، به تصویری جسارت کردند، نباید حمل بر تعمیم این کار شود. افراد مسالهدار و مغرض در همهجا وجود دارد و هیچ ارتباطی با علایق مردم ندارد و این اصلا بحثی نیست که به آن بخواهیم بپردازیم. در روز تشییع شهدا هم ممکن است ناغافل عکسی زیر دست و پا افتاده باشد و این حمل بر توهین نیست. البته اینکه بیایند بنر را پاره کنند توهین است ولی این عددی نیست و دلیلی ندارد به آن بپردازیم. آدمهای مریض هم ممکن است هر جایی این کار را انجام دهند.
به خشم از انکار اشاره داشتید، این خشم از انکار میتواند چنین بروز و ظهورهایی داشته باشد؟
خیر، واقعا مردم اینها را تفکیک میکنند. سردار سلیمانی چه ارتباطی با این موضوع دارد؟! خشم از انکار مرجعیت رسانه ملی ما را کاهش داده، مرجعیت نهادهای رسمی را کاهش داده و اینها عوارض قطعی است و در این حرفی نیست ولی این مساله ارتباطی با مقوله شهادت سردار سلیمانی و مودت و محبتی که نسبت به ایشان هست، ندارد. این اتفاق قدری اعتبار نهادهای حاکمیتی دخیل در موضوع را نزد مردم کاست و برخی بهشدت دچار مشکل شدند و به هر حال بازسازی این قضیه کار دشواری است.
به کاهش اعتبار اشاره داشتید و بازسازی که به تعبیر شما دشوار است، برای بازسازی چه اقدامهایی باید صورت بگیرد؟
به نظرم این بازسازی یک بحث تدریجی است. اعتماد تدریجی به دست میآید ولی به فوریت ممکن است دچار خدشه شود. به هر حال این اتفاق افتاده و نهادهایی که آسیب دیدند زمان میبرد تا اعتماد به آنها برگردد. من معتقدم اصلاح برخی رویهها در سیستم مدیریتی باید اتفاق افتد، در حوزههای رسانهای و تصمیمگیر در این مساله باید اصلاح صورت گیرد. اتفاق رخ داده اشتباه کمی نبود. حتما باید در افراد و نهادهای مقصر و هم در ساختار انسانی و هم در سیاستهای حاکم بر آن دستگاهها تجدیدنظر کرد تا دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم تا بهتدریج این اعتماد باز گردد.
برخی سعی دارند از حادثه رخ داده و این خشم ناشی از انکار، بهرهبرداری سیاسی کنند. به نظر شما تألم و خواست مردم تا چه اندازه با این اغراض سیاسی همسو است؟
آن انکار، خشمی را برانگیخته و برخی میخواهند از این آب گلآلود برای خود ماهی بگیرند. افراد ورشکستهای که سالها و در بزنگاههای مختلف از جمله فتنه 88 شاهد فعالیتشان ضد مردم بودیم، با حادثه رخ داده بهیکباره فضایی پیدا کردند که کلیت نظام را زیرسوال ببرند. باید در نظر داشت مقابل جریان 7 تا 10 میلیونی تشییعکنندگان شهید سلیمانی در ایران حالا نهایت پنج هزار نفر هم بخواهند اغتشاش خیابانی بکنند، اصلا قابل قیاس و مقایسه نیستند. افرادی که اینچنین به نظام و ارزشهای مردم و انقلاب توهین میکنند همان عقبه براندازان سال 88 هستند. حالا یک زمینهای پیدا شده و آمدند چهار شعار هم دادند؛ هیچ نسبتی با آن خشم عمومی مردم نسبت به این موضوع ندارند. همه بهخاطر اشتباه رخ داده عمیقا ناراحت هستیم ولی چه ربطی به کلیت نظام دارد. بالاخره در یک مجموعه یکی اشتباه میکند و باید با کسی که اشتباه کرده برخورد شود. ولی اینکه این را محلی قرار دهید که دروغ و راست را کنار هم ببافید برای اینکه به نظام صدمه بزنید یک تلاش مذبوحانه است که به هیچ جایی هم نمیرسد.
* نویسنده: حانیه موحدین، دبیرگروه راهبرد